eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
8هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 #پرواز_تا_آسمان... بچه ی تهران بود،متولد ۱۳۷۴ حدود ۴۰روز عاشقانه ازح
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🕊🌷🌷🕊 نام و نام خانوادگی؛ حسین حریری تاریخ تولد : ۱۳۶۸/۰۳/۰۸ محل تولد : مشهد تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۰۸/۲۲ محل شهادت : حلب - سوریه وضعیت تاهل : متاهل محل مزار شهید : مشهد - بهشت رضا 👇👇
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🕊🌷#معرفی_شهید_حسین_حریری🌷🕊 نام و نام خانوادگی؛ حسین حریری تاریخ تو
🌷🕊🕊🌷 بسم رب الشهداوالصدیقین اینجانب حسین هریری فرزندعباس در صحت و سلامت کامل عقل و روح وجسم،اهدافم رااز رفتن به کشور سوریه ومبارزه در آنجا،میگویم: می روم تا انتقام سیلی مادررابگیرم.همسرعزیزم خودت میدانی که چقدر دوستت دارم وبهترین و شیرین ترین لحظات را درکنارهم سپری کرده ایم وجدایی بسیار سخت است اما عشقی فراتر از هرعشق دیگری،در قلب هردوی ما وجود دارد که آن، عشق به بانوی دوعالم بی بی زینب سلام الله علیها است و باید برای این عشق فراتر،از وابستگی ها و عشق های دیگر،گذشت.میدانی که چقدردوست دارم که عاقبت باشهادت از این دنیا بروم.و من جز شهادت،از خداند مرگ دیگری را نمیخواهم.اما نمیگویم که دعاکنید بروم وشهید شوم..آرزویم شهادت است اماهدفم از رفتن،فقط و فقط دفاع ازحرم عمه جان حضرت زینب سلام الله علیها است.مگر عمریست که در روضه هاو عزاداری های اهل بیت دم نمیزنیم که، ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند،پس بایدتنها شعار ندادبلکه عمل هم باید کرد.الان زمان عمل فرا رسیده است.من نمیتوانم آن روزی را ببینم که ما باشیم،نسل بعداز ما هم باشد اما اثری از حریم اهل بیت نباشد.آنوقت نسل های بعد از ماهم،مارا مثل مردم کوفه مورد لعن قرار میدهندو میگویند،شماها بودید،جوان بودید،توانایی و آگاهی اش را داشتید و گذاشتید تا به حرم حضرت زینب سلام الله علیها جسارت بشه...؟!آنوقت چه جوابی باید به آنها بدهیم؟؟ نه،من نمیتوانم چنین روزی را ببینم،حداقل اگر میخواهدروزی برسدکه نسل های ماباشند و خدایی ناکرده،حرم نباشد، پس ماهم، نباشیم. حرم حضرت زینب ،خود ایشان هستند.چه فرقی میکند.نمیتوانم تماشاچی باشم،نمیتوانم بنشینم و ببینم که به حریم اهل بیت دارد جسارت میشود.بیقرارم...بیقرار..باید بروم تاانتقام سیلی مادربگیرم.بروم تا حداقل یک کاری برای دفاع از حریم اهل بیت انجام بدهم،فقط نمیخواهم تماشاچی باشم.حال اگر خداوند شهادت را لیاقت من دانست چه بهتر که به آرزویم میرسم.خودت هم میدانی که بارهابه شما گفته ام که ان شاءالله در آخر،شهادت نصیب من خواهد شد.همسرم من که شهید شدم نمیگذاری صدای گریه هایت را مرد نامحرم بشنود،نمیگذاری که زنان ومردان نامحرم،اشک هایت را ببینند که دوست را ناراحت کنی و دشمن را خوشحال... و از پدرو مادرم،همسرم،خواهرو برادرانم طلب حلالیت میکنم و بعد از دعا برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت ولی عصر(عج)خودو همه ی شمارابه پشتیبانی از ولایت فقیه توصیه میکنم ومبارزه با نفس را همیشه در خود تقویت کنیدوسرلوحه ی همه ی اعمال،انجام واجبات و ترک محرمات میباشد. همسرمهربانم،برای هردویمان دعای عاقبت بخیری میکنم و ان شاءالله که هرآنچه که خداوندمیخواهد،برای سرنوشتمان رقم بخورد. و ان شاءالله عاقبت هردویمان،ختم به شهادت باشد. التماس دعای شهادت هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ....🌹🍃 ...🌷🕊 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبراگه‌الان‌بود هیچ‌اداره‌ای‌استخدام‌نمیشد... 🔸فقط‌آخرش‌که‌حاج‌قاسم میگه‌منوردصلاحیت‌کردن... ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل یازدهم ..( قسمت سوم)🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 از پشت خمیده به نظر می آمد با موهایی آشفته و خاکی وشانه هایی افتاده و تکیده زیر لب گفتم: خدایا یعنی این مرد من است این صمد است جنگ چه به سرش آورده آرزو کردم خدایا پای جنگ را به خانه هیچ کس باز نکن.کمی بعد صدای شرشر آب حمام و خرخر آبی که توی راه آب می رفت تنها صدایی بود که به گوش می رسید. چراغ آشپزخانه را خاموش کردم. با اینکه نصف شب بود. به نظرم آمد خانه مثل اولش شده روشن و گروم و دل باز. انگار در و دیوار خانه دوباره به رویم می خندید. فردا صبح، صمد رفت کمی خرید کند. وقتی برگشت دو سه کیلو گوشت و دو تا مرغ و سبزی و کلی میوه خریده بود. گفتم: چقدر گوشت مهمان داریم؟! چه خبر است؟! گفت این بار که بروم اگر زنده بمانم دو سه ماهی بر نمی گردم. شاید هم تا عید نیایم. شاید هم تا آخر جنگ. گفتم اِ همین طوری می گویی ها. شاید جنگ دو سه سالی طول بکشد. گفت: نه خدا نکند به هر جهت آنجا خیلی بیشتر به من نیاز دارند. اگر به خاطر تو و بچه ها نبود این چند روز هم نمی آمدم. گوشت را گذاشتم توی ظرفشویی شیر آب را باز کردم رویش. دوباره گفتم: به خدا خیلی گوشت خریدی. بچه ها که غذا خور نیستند می ماند من یک نفر خیلی زیاد است. رفت توی هال. بچه ها را روی پایش نشاند و شروع کرد با آن ها بازی کردن. گفتم: صمد! از توی هال گفت: جان صمد! خنده ام گرفت گفتم: می شود امروز عصر بروم یک جایی. خیلی دلتنگم دلم پوسید توی این خانه. زود گفت: می خواهی همین الان جمع کن برویم قایش. شیر آب را بستم و گوشت های لخم و صورتی را توی صافی ریختم گفتم: نه... قایش نه... تا پایمان برسد آنجا تو غیبت می زند. می خواهم بروم یک جایی که فقط من و تو و بچه ها باشیم. آمد توی اشپزخانه بچه ها را بغل گرفته بود. گفت: هر چه تو بگویی. کجا برویم؟! گفتم: برویم پارک. پرده آشپزخانه را کنار زد و به بیرون نگاه کرد و گفت: هوا سرد است مثل اینکه نیمه آبان است ها، خانم بچه ها سرما می خوردند. گفتم: درست است نیمه آبان است اما هوا خوب است امسال خیلی سرد نشده است. گفت: قبول همین بعد از ظهر می رویم. فقط اگر اجازه می دهم یک تُک پا بروم سپاه و برگردم کار واجب دارم. خندیدم و گفتم: از کی تا به حال برای سپاه رفتن از من اجازه می گیری ؟! خندید و گفت: آخر این چند روز را به خاطر تو مرخصی گرفتم حق توست. اگر اجازه ندهی نمی روم. گفتم: بروم، فقط زود برگردی ها و گرنه حلال نیست. زود خدیجه و معصومه را زمین گذاشت و لباس فرمش را پوشید. بچه ها پشت سرش می رفتند و گریه می کردند بچه ها را گرفتم سر پله خم شده بود و داشت بند پوتین هایش را می بست. پرسیدم: ناهار چی درست کنم؟ بند پوتین هایش را بسته بود و داشت از پله ها پایین می رفت گفت: آبگوشت. آمدم اول به بچه ها رسیدم تر و خشکشان کردم. چیزی دادم خوردند و کمی اسباب بازی ریختم جلویشان و رفتم پی کارم. گوشت ها را خردکردم آبگوش را بار گذاشتم و مشغول پاک کردن سبزی ها شدم. ساعت دوازده و نیم بود همه کارهایم را انجام داده بودم غذا هم آماده بود. بوی گوشت لیمو عمانی خانه را پر کرده بود سفره را باز کردم ماست و ترشی و سبزی را توی سفره چیدم. بچه ها گرسنه بودند کمی آبگوشت تریت کردم و بهشان دادم سیر شدند رفتند گوشه اتاق و سرگرم با اسباببازی هایشان شدند. کنار سفره دراز کشیدم و چشم دوختم به در. ساعت نزدیک دو بود و صمد نیامده بود. یک باره با دای معصومه از خواب پریدم. ساعت سه بعد از ظهر بود کنار سفره خوابم برده بود. بچه ها دعوایشان شده بود و گریه می کردند کاسه های ترشی و ماست و سبزی ریخته بود وسط سفره. عصبانی شدم اما بچه بودند و عقلشان به این چیزها نمی رسید. سفره را جمع کردم و بردم توی آشپزخانه. بعد بچه ها را بردم دست و صورتشان را شستم. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
🍃🌹اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌹🍃 التماس دعا امروز پنجشنبه بایک سینی حلوا شاخه گلی یاس و گلاب به استقبال عزیزان میرویم چیزی زیادی از ما نمیخواهند فقط هرپنجشنبه به یاد آنها باشیم با قرائت فاتحه و صلوات😔 ....🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
یه‌ روزتوی‌مسیری‌ازمنطقه‌داشتیم برمیگشتیم‌که‌تعدادی‌دختروپسر سوری‌برا‌مادست‌تکان‌میدادن ودنبال‌خودروی‌مامیدویدن... محمدحسین‌به‌راننده‌گفت:‌وایسا ️هرچی‌خوردنی‌وتنقلات‌داشتیم دادبهشون‌وحرکت‌کردیم... موقع‌حرکت‌گفت‌بچه‌هانگاه‌کنید این‌بچه‌هاچقدرزیباوقشنگن... مثل‌عروسکن... آهی‌کشید‌ازش‌پرسیدم‌چیشده؟ گفت:یادعلیرضاافتادم‌دلم‌براش💔 تنگ‌‌شده‌دیشب‌زنگ‌زدم‌مادر علیرضاگفت‌علیرضاعکستو گذاشته‌کنارش‌وخوابیده. 🌹 🌹 🌹 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
. 🍃🌹 یکی از خادم‌های حرم امام رضا علیه‌السلام تعریف می‌کرد که : پسرم با پسر همسایه دوست بود، من که خیلی در تربیت فرزندم حساس بودم و دقت داشتم دیدم پسر همسایه از فرزندم بهتر است، رفتارهای مناسب‌تری دارد و … 🍃🌹 خیلی کنجکاو شدم تا علت تربیت بهتر پسر همسایه را بفهمم، با پدرش دوست شدم یک راننده‌ی کامیون بود. مرتب از مشهد بار به شهرهای دیگر می‌برد. خیلی هم باسواد و بافرهنگ نبود، خیلی تعجب کردم، از چنین پدری، چنین پسری؟! خیلی این سؤال در ذهنم بود. 🍃🌹یک‌شب در عالم رؤیا به حرم مشرف شدم و دیدم حضرت امام رضا علیه‌السلام در حرم تشریف دارند؛ جلو رفتم و سؤالم را پرسیدم: «چی شده که پسر همسایه، از پسر من بهتر است؟» حضرت با تأیید بهتر بودن پسر همسایه به من فرمودند آن راننده کامیون هر وقت می‌خواهد از مشهد به شهر دیگری برود, در جایی دیگر از آن به بعد گنبد حرم پیدا نیست, می‌ایستد و سلامی می‌دهد و فرزند و خانواده‌اش را به من می‌سپارد ! 🍃🌹 اگر ما هم فرزندمان را به امام رضا علیه‌السلام (که افتخار ایرانیان هست) یا به هر یک از امامان علیهم‌السلام بسپاریم, یقین داشته باشیم که آن بزرگواران و کریمان فرزندمان را خوب تربیت می‌کنند. آنجایی که دست ما کوتاه است و نمی‌توانیم در فضاهای مجازی و واقعی مواظب فرزندانمان باشیم, مواظب آنان هستند و نمی‌گذارند فرزند ما از راه به در شود! 🍃🌹 دو اقدام هم بکنیم : ۱-صحبت هرروزه با امام زمان علیه‌السلام و درخواست سرپرستی و دستگیری از فرزندانمان! بطور مرتب و مکرر باید فرزندمان را به علیه‌السلام بسپاریم. بدانیم که ایشان بهترین امانت‌دار هستند؛ بگوییم که در این دوران نمی‌دانیم چطور باید با فرزندانمان رفتار کنیم، و از ایشان بخواهیم که از فرزند ما محافظت نماید. خودمان هم این باور را داشته باشیم که اگر فرزندمان را به امام زمانمان بسپاریم, خود آن آقای بزرگوار تکفل فرزندمان را به عهده می‌گیرند. ۲- گفتن این موضوع به فرزندمان ( از سنین ۸–۹ سالگی) که تو را به امام زمان علیه‌السلام سپردم, تو هر چه می‌خواهی از این آقا بخواه ! ....🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
..! به چه چیز خود را مشغول کرده‌اید..؟! دو روز دنیا بر مُردگان گذشت و هیچ سودی نبردند مگر آنان که ایمان آوردند ودر راه خدا جهاد کردند... 🌷🕊 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
سلام....🌹🍃 بنام آفریدگار مهربانی امروز : جمعه ۱۳۹۹/۰۸/۲۳ 🌹🍃 خوشی ، حالی است که زود می‌آید و زود می‌رود رضایت ، مقامی است که دیر می‌آید و دیر می‌پاید خوشی ، دست می‌دهد یعنی عاطفه‌ای انفعالی است رضایت ، را اما باید به دست آوردیعنی بودنی فعالانه است انسان خوش ، لزوماً از خودش و زندگی‌اش راضی نیست می‌خندداما ته خنده‌اش طعم گس ملال و افسردگی است خوشی اندوه را می‌زدایداما ملال و افسردگی را نه رضایت اما گاه ته رنگ اندوه دارد انسان راضی همیشه شاد نیست اما ملول و افسرده هم نیست خوشی واکنش عاطفی ماست نسبت به حضور لذّت رضایت اما نوع بودن ماست در حضور معناست لذّت های زندگی خوشی می‌آورد معنازندگی رضایت : از بدی‌های روزگار ما این است که بیشترمان از رضایت به خوشی بسنده کرده‌ایم 🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
کشاورز بود. زمینش رو سرما زده بود و امسال دستش تو پوست گردو مونده بود. میگفت خداروشکر! گفتم تو دیگه چرا؟ گفت این همه سال بدون منت بهمون روزی داده یه سال هم اینطوری... نمیشه که ندید بگیرم سال‌های گذشته رو! یه لحظه یاد خودم افتادم یاد همه روزایی که از ته دل میخندیدم از ته دل حالم خوب بود! خب، خدایا شکرت دیگه خدایا ناراحتما.. از خودم نه از تو! ولی شکرت ولی دمت گرم که میتونست بدتر باشه! خیلی بدتر.......... 🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
خواهران ایمانی این سفارش را می کنم که حجاب شما از خون ما برنده‌تر است و همچون شمشیری دست دشمنان را قطع می‌نماید در حفظ حجاب کوشا باشید هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ....🌹🍃 ...🌷🕊 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل یازدهم ..( قسمت ۴ )🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 لباس هایشان را که بوی ترشی و ماست گرفته بود عوض کردم. معصومه را شیر دادم و خواباندم. خدیجه هم کمی غذا خورد و گوشه ای خوابش برد. جایشان را انداختم و پتو رویشان کشیدم و رفتم دنبال کارم سفره را شستم. برای شام کتلت درست کردم هوا کم کم تاریک می شد داشتم با خودم تمرین می کردم که صمد آمد. بهش چی بگویم از دستش عصبی بودم باید حرف هایم را می زدم. صدای در که آمد، بچه ها از خواب بیدار شدند و دویدند جلوی راه صمد. هر دویشان را بغل کرد و آمد توی آشپزخانه یک کیسه نایلونی کوچک دستش بود سلام داد. سر سنگین جوابش را دادم. نایلون را گرفت طرفم و گفت: این را بگیر دستم خسته شد. تند و تند بچه ها را می بوسید و قربان صدقه شان می رفت. مثلا با او قهر بودم گفتم: بگذارش روی کابینت. گفت: نه نمی شود باید از دستم بگیری. با اکراه کیسه نایلون را گرفتم یک روسری بنفش در آن بود روسری پشمی بزرگی که به تازگی مد شده بود. با بته جقه های درشت. اول به روی خودم نیاوردم اما یک دفعه یاد حرف شینا افتادم. همیشه می گفت: مردتان هر چیزی برایتان خرید بگویید دستت درد نکند چرا زحمت کشیدی حتی اگر از آن بدتان آمد و باب دلتان نبود. بی اختیار گفتم: چرا زحمت کشیدی این ها گران است. روسری را روی سرم انداختم. خندید و گقت: چقدر بهت می اید چقدر قشنگ شدی. پاک یادم رفت توپم از دستش پر بود و قصد داشتم حسابی باهاش دعوا کنم گفت: آماده ای برویم؟! گفتم: کجا؟! گفت: پارک دیگر.گفتم: الان! زحمت کشیدی. دارد شب می شود. گفت: قدم جان من اذیت نکن اوقات تلخی نکن فردا که بروم دلت می سوزد. دیگر چیزی نگفتم کتلت ها را توی ظرف در داری ریختم. سبزی و ترشی و سفره و نان و فلاسک هم برداشتم و همه را گذاشتم توی یک زنبیل بزرگ. لباس هایم را پوشیدم و روسری را سرم کردم. جلوی آینه ایستادم و خودم را برانداز کردم. صمد راست می گفت روسری خیلی بهم می آمد. گفتم: دستت درد نکند چیز خوبی خریدی گرم و بزرگ است. داشت لباس های بچه ها را می پوشاند. گفت: عمداً این طور بزرگ خریدم چند وقت دیگر هوا که سرد شد سر و گوشت را درست و حسابی می گیرد. قرار بود دوستش که دکتر داروساز بود بیاید دنبالمان آن ها ماشین داشتند کمی بعد آمدند سوار ماشین آن ها شدیم و رفتیم بیرون شهر. ماشین خیلی رفت تا رسید جلوی درپادگان قهرمان. صمدپیاده شد رفت توی دژبانی. خانم دکتر معصومه را بغل کرده بود خیلی پی دلش بالا می رفت. چند سالی بود ازدواج کرده بودند اما بچه دار نمی شدند دیگر هوا کاملاً تاریک شده بود که اجازه دادند توی پادگان برویم. کمی گشتیم تا زیر چند درخت تبریزی کهنسال جایی پیدا کردیم زیر اندازها را انداختیم و نشستیم. چند تیر برق آن دور و بر بود که آنجا را روشن کرده بود. پاییز بود و برگ های خشک و زرد و روی زمین ریخته بود. باد می زید و شاخه های درختان را تکان می داد. هوا سرد بود. خانم دکتر بچه ها را زیر چادرش گرفت. فلاسک را آوردم و چای ریختم که یک دفعه برق رفت و همه جا تاریک شد. صمد گفت: بسم الله. فکر کنم وضعیت قرمز شد. توی آن تاریکی چشم چشم را نمی دید کمی منتظر شدیم اما نه صدای پدافند هوایی می آمد و نه صدای آزیر وضعیت قرمز صمد چراغ قوه اش را آورد و روشن کرد و گذاشت وسط زیر انداز. چای ها را برداشتیم که بخوریم. به همین زودی سرد شده بود. باد لای درخت ها افتاده بود. زوزه می کشید و برگ های باقی مانده را به اطراف می برد. صدای خش خش برگ هایی که دور و برمان بودند، آدم را به وحشت می انداخت. آهسته به صمد گفتم: بلند شویم توی این تاریکی جک و جانوری نیاید سراغمان. صمد گفت: از این ها حرف ها نزنی پیش آقای دکتر خجالت می کشم. ببین خانم دکتر چه راحت نشسته و با بچه ها بازی می کند مثلا تو بچه کوه و کمری دوره برمان خلوت بودپرنده پر نمی زد. گاهی اوقات صدای زوزه سگ یا شغالی از دور می آمد باد می وزید و برق هم که رفته بود. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
🌴 #یازینب...
به‌عشق‌امام‌زمان(عج)گناه‌نکنیم‼️ 🎤حجت‌الاسلام‌محرابیان #جمعه #لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــب
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 (عج) به جمعیت هیئت ها نگاه نمی کند! به برگزارکنندگان هیئت ها نگاه نمی کند! به مداح هیئت ها نگاه نمی کند! به کجا بودن هیئت ها نگاه نمی کند! به سرمایه هیئت ها نگاه نمی کند! و... (عج) آن سومین نفر ، در یک روضه ی دو نفره ی ، اهل دلی است ؛ امام زمان(عج)به دنبال خالص هاست ... ...🌹🍃 ..🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
دورتان بگردم ، باران آمد ، شما نمی آييد؟😔 ...🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🍃🌹استخدام ویژه بسیجیان🌹🍃 با سلام شركت مفيد راهبر در عناوين شغلي حسابرسي مالي،حسابرسي عملياتي، كارشناس كامپيوتر با مدرك تحصيلي حسابداري، مديريت، حسابرسي، مهندسي صنايع، مهندسي كامپيوتر علوم كامپيوتر، مهندسي كامپيوتر و مهندسي فن آوري اطلاعات استخدام مي نمايد. بسيجيان براي ثبت نام و شرايط استخدام به سايت hr.mofidrahbar.org مراجعه نمايند.
...🌹🍃 ما ‌بیش‌ترین‌ چیزی ‌که ‌امروز‌ لازم ‌داریم این ‌است‌ که‌ بچه‌ها به طور جدی‌ درس ‌بخوانند.📚🌹🍃
salahshur-09.mp3
1.1M
آی شهدا دلمون تنگ شده 💔😭 🎤 : حاج مهدی سلحشور 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---