چه مادرانی که در روز مادر حضرت زهرا سلام الله علیها در روز ولادتش آنها را با نگاه پرمهرش خرید ...
بهترین هدیه روز مادر را گرفتند . آن هم مهر قبولی شهادتشان را که از خود مادر گرفتند😭
یازهرا
شب جمعه حرمت بوی محرم دارد
بانویی کنج حرم مجلس ماتم دارد ...
شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم
دل آشفته ی من، صحن تو را کم دارد ..
مادرت روضه گرفته است برایت آقا
زیر لب زمزمه وای حسینم دارد ..
گریه ی مادرتان عرش خدا را لرزاند
روضه آه بُنَیَّ چقدر غم دارد ...😭
دوستان دعا به نیت شفای همه بیماران به ویژه بیماران و مجروحین این حادثه و دعا به نیت بیماران سفارش شده محفل فراموش نشه
ندیدنش یه درده...
اما دیدنش هزار درده😭
شب جمعه است شب زیارتی اربابه هرکی میخواد با امام زمانش کربلا باشه
آقاش امشب با مادرش فاطمه میاد کربلا آقا و مولاتو صدا بزن😭
یابن الحسن ..... یابن الحسن ....
ادب اقتضا میکنه امشب که مادرش فاطمه مهمان حرم حسینشه،روضه رو از زبان این مادر بخوانیم:
«حبیبی و قرة عینی و ثمرة فؤادی» حسین ......
"أبكی على رأسك المقطوع،أم على بدنك المطروح"
پسرم بر کدوم مصیبتت گریه کنم ؟!! آیا بر سر بریده ی بالا نیزه ات گریه کنم؟ یا بر اون بدن زخمی و عریانت گریه کنم؟
أم على نسائک الأُساری ..." حسین.....😭
بُنیّ قتلوک و من الماء منعوک ....
#کرمان
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت حسین جان همه را بخشیدی
حسین جان ......😭
بمیرم برای آن لحظه ای که زینب سلام الله علیها آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند با شمشیر حسینش را می زنند😭
یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر
می زند ، آنهایی که حربه ای ندارند دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه می زنند .😭
حسیییییین...
خانم زینب سلام الله علیها دستهایش را روی سر گذاشت صدا زد : وامحمدا ، واعلیا، وا اُماه ، واحسینا ...
یازینب...
از تلِّ زینبیه ، زینب صدا می زد حسین
با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین
هر جا به هر بهانه ، زینب صدا می زد حسین
در زیر تازیانه ، زینب صدا می زد حسین
امان از دل زینب...😭
جان زینب....
آخ خانم جان امشب شما برای صبر و آرامش دل این خانواده های مصیبت دیده دعا کن😭
یا زینب...
آی بمیرم، ای کاش یکی به جای دستهای خانم زینب سلام الله علیها چشمانش رو می بست که این منظره ها رو نمی دید...😭
تا رسید کنار گودال قتلگاه، هر چی صدا زد، دادش جواب زینب رو بده، حسین چشمانش رو باز نکرد، تا قسم داد حسین جان... جان مادرم، چشمان خون گرفته رو باز کرد، زینب جان برگرد برو به خیمه...
آخ حسین😭
می گه دیدم زینب داره می ره، اما عقب عقب
می ره، هی به سر می زنه، هی فریاد می زنه، حسینم رو دارن می کشند...
أَمَا فِیکمْ مُسْلِمٌ؟ یه مسلمون بین شما
پیدا نمی شه؟
بمیرم،
نانجیب روی زینب رو زمین زد، گفت:مگه نمی بینی حسین رو دارن می کشند...
گفت:کار حسین رو زودتر تموم کنید😭
جانم حسین😭
میگن وقتی خانم زینب سلام الله علیها زیر خیمه نیم سوخته ها٬ بی بیهوش رو زمین افتاد، بچه ها هم سرشون رو دامن بی بی، همه از حال رفتند، یه وقت در عالم رؤیا حضرت زهرا سلام الله علیها رو در خواب دید، گفت مادر اومدی😭
یازهرا...
فرمود زینبم! من از صبح اینجا بودم، خودم همه منظره ها رو دیدم، اون وقتی که
می خواست سر از بدن حسین جدا کنه، سر رو دامن خودم، هر چی فریاد زدم، بُنَیَّ...😭
یه جمله رو می خوام عرض کنم، حتما در حادثه تروریستی دیروز هم٬حضرت زهرا سلام الله علیها سر این شهدای مظلوم زائر حاج قاسم عزیز رو خودش به دامن گرفت...
آخه حاج قاسم و همه زائرین و شهدای مکتب حاج قاسم زهرایی بودن😭
یازهرا...
#کرمان_تسلیت
#حاج_قاسم
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده
زمین را غرق در خون خدا کردی
خبر داری تو اسرار خدا را بر ملا کردی
خبر داری جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
ازین عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت
حسین جان...
خبر دارم که سر ازدیر نصرانی درآوردی
و عیسیٰ را به آیین مسلمانی درآوردی
خبر دارم چه راهی را در اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی
تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم
به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم
حدود ساعت سه جان من می رفت آهسته
برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته😭
یازینب...
حدود ساعت سه من ،عقیله،دختر حیدر
چنان مرغی که پر پر می زند بر خاک و خاکستر
حدود ساعت سه من پریشان آمدم با سر
ولی مثل همیشه باز از من زودتر مادر.....
😭یازهرا...
حدود ساعت سه دیدمت برخاک و خاکستر
ولی عریان نه پیراهن نه عمامه نه انگشتر...😭
امان از دل زینب...
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهنت هم جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده😭
یاحسییییین
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
آخ این اشعار آقای برقعی چقدر روح داره...دقیقا صحنه هایی رو که خانم زینب سلام الله توی گودال قتلگاه دیده مجسم میکنه...😭
امان از اون بیت آخرش ...یاد دست سردار عزیزمون و یاد شهید آرمان عزیز می افتیم😭...
یا حسییییین
میگن که روز عاشورا ؛ زینب سلام الله علیها وقتی رسید تو گودال قتلگاه .
دید بدن ابی عبدالله رو خاک افتاده .
سر نداره ، پیراهن نداره ، عمامه نداره .
حرف من اینجاست ، میخوام بگم :
چی میشه که خانم زینب سلام الله علیها حسینش رو نشناخته باشه.😭
یا زینب...