eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
8هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم آغاز می کنیم سه شنبہ نهم مهر ماه را 🍁🍁 چه زیباست هر روز قبل از خورشید به خدا سلام کنیم نام خدا را نجوا کنیم و آرام بگیریم سه شنبه تون در پناه خدا 🌹 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
سلام صبح سہ شنبہ پاییزی تون بخیر🍂🍃 الهی در این روز زیبا رنگ زندگیتان سبز مسیرتان هموار سفره تان پر نعمت روزی تان با برکت لبهایتان پر لبخند تنتان در عافیت و عاقبتتون بخیر باشہ صبحتون پر انرژی☕️🍂🍃 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
بیایید در این سہ شنبہ زیباے پاییزے شـادی را تقسیم خــــوبی را تفهیم و عشق را تقدیم کنیم🍂🍃 برای زنده ماندن دو خورشید لازم است یکی در آسمان، ویکی درقلب سہ شنہ تون 🍂🌼🍃 سرشار از شـادی و عشــ♡ـــق 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۹_مهر ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 🌷 (استان بوشهر، شهرستان گناوه) (۱۳۳۳ ه.ش) شهید اصغر قراخانلو 🌷 (استان مرکزی، شهرستان زرندیه، روستای علی‌شار) (۱۳۴۰ ه.ش) شهید خسرو پسندیده 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۸ ه.ش) شهید حسن بادپا 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۸ ه.ش) شهید محسن رمضانی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۸ ه.ش) 🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان قوچان) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید منصور وطن‌پور 🌷 (استان مرکزی، شهرستان فراهان) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید محمود مراد اسکندری🌷 (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید حسن عقاب نشین🌷 (استان البرز، شهرستان کرج، روستای پورکان) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید حسن اسفندیاری 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید محمدعلی رنجبرجمال آبادی 🌷 (استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید علی رزم‌آور🌷 (استان یزد، شهرستان اردکان) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید سیدحفظ الله میر نوراللهی🌷 (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید مهرعلی آزرده پاشاکلایی🌷 (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید سیداسماعیل علوی اندراجمی🌷 (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید فریبرز معافی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید داود جوادی علی آبادی🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید سالار تقی پور پنجک🌷 (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید محسن جاپلقی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید مدافع حرم رضا بخشی🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محمد همایون‌پور 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید علی قنبریان🌷 (استان سمنان، شهرستان شاهرود، روستای باغزندان) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید حمید زینی وند🌷 (استان ایلام، شهرستان دره شهر) (۱۳۹۶ ه.ش) با کودکان و نوجوانان فلسطینی ) (۲۰۰۰ .م) ....🏴🕊 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🏴🍃 ...🏴🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🏴 @yazinb2🏴🍃
📜 دوم صفر 📜 🔘 🔰یزید بر تخت لَم داده بود و دیگران، صف کشیده بودند در تالار به انتظار••• 🔰پرده ها یک به یک فرو افتاد و گَرد مرگ بر تالار پاشیده شد••• 🔺همه بی حرکت چون مردگان، جُم نخوردند جز یزید.🔻 🔰همه جا همچون ظلمت شب، تاریک شد و سیاه، و یزید وحشت کرد••• •••مشعلی خاموش، یکباره شعله گرفت و شعلۀ آن رقصان شد••• 🔹شبح پیرمردی ژولیده و کثیف، با گیسوانی بلند ظاهر شد.🔹 •••یزید نگاهی به افراد حاضر کرد••• 🔸کسی جُم نمی خورد، گویی همه مرده بودند.🔸 •••ترسید••• 🔺شمشیر کشید و فریاد کرد.🔻 _ گفت: "تو که هستی؟" 🔹پیرمردِ ژولیده و کثیف، رقصید و دور او چرخید.🔹 ~ گفت: "منم صاحب نام بزرگ و طبل بزرگ،" "منم صاحب آتش ابراهیم و هودج در جمل،" "منم شیخ ناکثان و رُکن قاسطان و ظِل مارقان،" "منم مسافر کشتی نوح و پی کنندۀ ناقۀ صالح،" "منم رقاصۀ قتل یحیی،" "جادو ساز و جادوپرداز با موسی، "گوساله ساز اسراییلیان،" "منم معمار سقیفه،" "منم قرآن بر نیزه،" "منم بدعت در دین محمّد،" "منم پیشوای طاغوتیان، از قابیل و نمرود و فرعون و هرود، تا آیندگان." ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۸ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
❖ این متن واقعا دلتنگ کننده است ... ! وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین می روی و می‌بینی چقدر آهسته می رود تازه می‌فهمی چقدر پیر شده ! وقتی مادر بعد از غذا، پنهانی مشتی دارو را می‌خورد ، تازه می‌فهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید.. در ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ” در ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ” در ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ” در ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ” در ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ” در ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ” در ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ” در شصت سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الآن اینجا باشن ... و این رسم زندگی است.... چه آرامشی دارد قدردان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الآن.... ‏نهم مهرماه ، روز جهانی سالمندان گرامی باد 🍂♥🍁♥️🍃 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 دوم صفر 📜 🔘 ••• 🔺یزید در ترس و هراس بود و وامانده.🔻 _ گفت: "تو که هستی؟" ~ گفت: "شریک انعقاد نطفه ات را نشناختی؟ شیطان!" _گفت: "از من چه می خواهی؟" ~ گفت: "دیگر هیچ! آنچه می خواستم انجام دادی." •••آمده ام در جشن تو شریک باشم••• 🔰یکباره زمان به چرخش آمد و حاضران جان گرفتند و همه چیز روال خود گرفت••• •••یزید بر تخت لَم داده بود و دیگران، صف کشیده بودند در تالار به انتظار••• 🔰نیزه داران پس کشیدند و مردی با طشت، سر سیدالشهداء را به ارمغان برای یزید آورد••• - گفت: "رکابم را پُر از طلا و نقره کنید که من مرد بزرگی را کشتم،" "زمانی که عرب به قوم و نژاد فخر می کند،" "من کسی را کشتم، که پدر و مادرش بهترین بودند،" "من کسی را کشتم، که نژاد اش از همه والاتر بود." •••یزید برآشفت، برخاست و فریاد کرد••• _ گفت: "تو که می دانستی او بهترین است، چرا او را کشتی؟" - گفت: "به امید دریافت جایزه از خلیفه!" _ گفت: "بهره ای از من به تو نمی رسد، جز آنکه گردنت را بزنم. ببریدش." 🔰نفس ها در سینه ها حبس شد، و نگاه متحیر جماعت حاضر، در رفت و آمد بود بین یزید و التماسِ مرد••• 🔺نگهبانان مرد را بردند، تا سرش را به دم تیغ بسپارند.🔻 🔸شمر و دیگران، با بازماندگان کاروان به تالار آمدند.🔸 ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۸ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
: "و" روشنفکری‌روی‌دوست‌دختریم" ، نسل پول ماهانه vpn زیر روسری ، نسل خوابیدن با sms  ،  ، .... گویم ...  _نسل " ، ، " نماز شب یواشکی" پول ماهانه .. " روی روسری" "خوابیدن بانوای " "درد دل با بی بی" جمله های پیامبر و ،    _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
📜 دوم صفر 📜 🔘 ••• 🔺یزید، حال نزار بازماندگان را که دید، خنده ای از سر تکبر سر داد.🔻 _ گفت: "کاش بزرگان طایفۀ من که در بدر و اُحد کشته شدند، بودند و می دیدند،" "کاش بودند و از ناله و فغان بنی هاشم شاد می شدند." "کشته های بزرگان بنی هاشم، در ازای کشته های ما در بدر." "بنی هاشم خلافت را به بازی گرفته بود، و اِلا، نه خبری از آسمان آمده و نه وحی نازل شده بود." •••سپس مَستِ از پیروزی، نشست و خیزران را برداشت، و بر لبان سر کوبید••• 🔹قلب و روح بازماندگان کاروان، زخم برداشت از این جسارت و چشمها گریان شد.🔹 🔰در میان اشک و آه و ماتم، زینب! این یگانه زن برخاست••• 🔸حمد کرد پروردگارش را و سپاس گفت او را و بر محمّد و آل محمّد درود فرستاد.🔸 + گفت: 💠"ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساؤا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ کانُوا بِها یَستَهزِؤنَ."💠 🔰"آنگاه فرجام کسانی که بدی کردند [بسی] بدتر بود، [چرا] که آیات خدا را تکذیب کردندو آنها را به ریشخند میگرفتند."🔰 :آهسته تر یزید! قدری درنگ کن، رسوا تویی نه ما." "زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفته ای و ما را همانند اسیران خارجی به هر شهر و دیار می بری،" "گمان می کنی نزد خدا خار و خفیف شده ایم و تو در آستان او قُرب و منزلت داری؟" "با این تصور خام، باد به غبغب انداخته ای و با غرور به اطراف خود می نگری، شاد و مسروری،" "مقام و منصبی را که حق خاندان ما بود غصب کرده ای و به خود می بالی" ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۸ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 دوم صفر 📜 🔘 + ••• "ای زادۀ معاویه! شداید و رخدادهای ناگوار روزگار، مرا در شرایطی قرار داد که مجبور شدم با تو هم کلام شوم، اما بدان ارزش تو از نظر من ناچیز و سرزنش تو بزرگ و ملامت تو بسیار است." "چگونه سرزنش نکنم در حالیکه چشمها در فراق دوستان گریان و دلها در دوری عزیزان سوزان است؟" "آه! چه شگفت انگیز است که مردان بزرگ حزب الله به دست حزب الشیطان کشته شوند!" "دستان جنایتکار شما به خون خاندان رسالت آغشته است و دهانتان از گوشت ما مالامال." "شرم نداری که بدنهای پاک و پاکیزه بر زمین بمانند و گرگهای بیابان آنان را دیدار کنند،" "و تو مغرور و سرمستِ قدرت بر تخت تکیه زنی و بر خود ببالی؟" "ای پسر سُفیان! امروز کشتار و اسارت ما را غنیمت شمرده به آن می نازی،" "اما طولی نخواهد کشید که مجبور خواهی بود تاوان آن را پس دهی." "پس هر نیرنگی که داری بکار بگیر و هر تلاشی که می توانی انجام بده." "تو هرگز توان نداری که ذکر خیر ما را از یادها برون بری." "تو هرگز قدرت نداری که وحی ما را نابود و ذکر ما را خاموش کنی." "تو هرگز به آمال و آرزوهای پلید خود نمی رسی." "تو هرگز نمی توانی ننگ وعار اعمالت را از دامن خود پاک کنی." "روزی فرا رسد که منادی حق فریاد برآورد؛ لعنت خدا بر ستمکاران و بیدادگران." "حمد می گویم خدا را که سر آغاز زندگی دودمان ما را با سعادت و آمرزش قرین ساخت" "و پایان زندگی ما را با سعادت و شهادت سرشار از رحمت به پایان بُرد." "خدا ما را بس است که اوست وکیل و سرپرست." ● ۱۸ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
🍃🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🍃 💠کلمات پر کاربرد زبان عربی به لهجه عراقی 👈 در ایام اربعین در کربلا به دردتان میخورد. 💠فارسی : گذرنامه - پاسپورت ✅العربية : جَواز - باسبورت 💠فارسی : گذرنامه ها ✅العربية : جَوازات 💠فارسی : گذرنامه ات رو بده ✅العربية : إنْطِني جَوازَك 💠فارسی : بگذار ببینم - نگاه کنم ✅العربية : خلّي أشُوف 💠فارسی : ويزا ✅العربية : فيزَة 💠فارسی : كجاست؟ ✅العربية : وِين 💠فارسی : سرويس بهداشتی کجاست؟ ✅العربية : وِينِ المَرافِق الصَّحيَّة (بدون کلمه صحیه بکار ببرید، چون اینگونه عامیانه تر است) 💠فارسی : میخواهم ✅العربية : أريد 💠فارسی : بروم ✅العربية : أرُوح 💠فارسی : به نجف ✅العربية : إلْنَجف (در اصل الی النجف بوده) : 💠فارسی : اتوبوس میخوای یا ون ✅العربية : تِريدِ الباص لُو كَيّة؟ 💠فارسی : کرایه اش چنده - چقدر میشه ✅العربية : إشگَد؟ - إشگد الأجرة 💠فارسی : ده هزار - ۱۰۰۰۰ دینار - ۱۰ ✅العربية : عَشِر - عَشرتالاف 💠فارسی : خوبه ✅العربية : زِيَن 💠فارسی : نه گرونه! ✅العربية : لا، باهِز 💠فارسی : خيلی - گرونه ✅العربية : إهوَاي، كِلَّش - باهز 💠فارسی : گروهتون، چند نفر هستید؟ ✅العربية : جَماعَتْكُم، چَم نفرات؟ 💠فارسی : بیا بالا - سوار شو - بپر بالا ✅العربية : صْعَد - يا أللّه صْعد 💠فارسی : تمام شديد؟ همه سوار شدید؟ - تکمیل شد - تمام شد. ✅العربية : خَلاص؟ - يا به صورت خبري :خلاص! 💠فارسی : چمدان - ساک ✅العربية : جُنطَة - جمع : جُنَط 💠فارسی : راننده ✅العربية : سايِق 💠فارسی : ایستگاه پلیس ✅العربية : سِیطَرَة 💠فارسی : گیت - دروازه - ورودی ✅العربية : بَوّابَة 💠فارسی : افسر - مامور - مسؤول ✅العربية : ضابُط 💠فارسی : گاری - ارابه ✅العربية : عَرَبانة 💠فارسی : گاری چی - ارابه کش ✅العربية : عَرَبَنچي 💠فارسی : (بردار،بلند کن) - چمدون رو بردار ✅العربية : (شيل) - شيلِ الجُنطَة 💠فارسی : کیف - کوله ✅العربية : حَقْبَة 💠فارسی : هوا گرمه - گرمه ✅العربیة : ألْجَو حار - حار 💠فارسی : آبجوش ✅العربیة : مایِ الحارّ، ماي حار 💠فارسی : نان ✅العربیة : خُبُز 💠فارسی : نان ساندویچی(مخصوص به عراق) ✅العربیة : صَمّون 💠فارسی :کولر را روشن کن ✅العربیة : شَغِّلِ الْمُكَيِّف 💠فارسی : خاموش کن - خاموشش کن - کولر را خاموش کن ✅العربیة : طَفْ - طفِّيَه - طفّي المُكيّف 💠فارسی : وایستا - نگه دار ✅العربیة : اُگُفْ 💠فارسی : اینجا - آنجا ✅العربیة : إهْنا - إهناك 💠فارسی : بیا ✅العربیة : تعال 💠فارسی : برو ✅العربیة : رُح (روح) 💠فارسی : گم کردم ✅العربیة : ضَيَّعِت 💠فارسی : بگذار - قرار بده ✅العربیة : خَلّي 💠فارسی : چرا - برای چه ✅العربیة : لِيَش 💠فارسی : نمی فهمم - نمی فهمم چی میگی ✅العربیة : مَافْتَهِم (الف خوانده نمي شود) - مَفتَهم شِتگول 💠فارسی : کم - کمی عربی بلدم ✅العربیة : شُوَیّ، شْوَيّ - شوي أعرف، شوي أحچی اگه قسمت شد مشرف شدید و استفاده کردید از این پست ادمینای کانال و فردي كه اين كلمات را ارسال كرده یاد کنید... ... _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
#یکی_از_۳۰ نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه ا
۳۰ نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند😔 👇👇 🌹🍃 حرمله از قبيله بنی اسد و یكی از فرماندهان سواران عمر سعد در كربلا بود، او فرمانده كمان داران در روز عاشورا بود. : 😔 عبدالله اصغر علیه السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام را در آغوش امام حسين عليه السلام به شهادت رساند در حالی که عبدالله بن حسن علیه السلام در حالت بيهوشی بود آن بزرگوار را نشانه گرفت و با پرتاب تير آن کودک يازده ساله را در آغوش امام حسين عليه‏السلام به شهادت رساند. نشانه گرفتن گلوی مبارک حضرت علی اصغر علیه السلام با تير سه شعبه و به شهادت رساندن ایشان. در شهادت عباس بن علی علیه السلام نقش داشت و حامل سر ايشان به كوفه بود. زدن تير به قلب مبارک امام حسين عليه السلام كه امام آن تير را از پشت خود كشيد. : حرمله هنگامی كه به دست مختار اسير گشت به مختار گفت: اكنون كه می خواهی مرا بكشی بگذار كارهای خودم را بگويم. من سه تير سه شعبه داشتم و آن ها را با زهر آميخته كرده بودم. با يكی گلوی علی اصغر علیه السلام را دريدم، با دیگری قلب امام حسين علیه السلام را و با تیر دیگر چشمان حضرت عباس علیه السلام را...😭 : او به دست مختار اسير شد. مختار۸ دستور داد اول دو دستش را قطع كنيد سپس فرياد زد دو پايش را قطع كنيد. جسد بی دست و پای حرمله در خون كثيفش غوطه می خورد كه باز مختار صدا زد آتش، آتش و او را آتش زدند. به روايتی گفته اند مختار او را هدف تير های زهرآگين قرار داد تا كشته شود. تا قیامت لعنت تا قیامت لعنت تا قیامت لعنت تا قیامت لعنت تا قیامت لعنت تا قیامت لعنت تا قیامت لعنت بر_عمر_ابن_سعد_وقاص تا قیامت لعنت تا قیامت لعنت تا قیامت لعن العین الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
_••🏴🍃 #یاحسین...🏴🍃••_ 🍃🏴ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﻋَﻠِﻰِّ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﻭْﻻ
_••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🍃🏴ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﻋَﻠِﻰِّ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﻭْﻻﺩِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﺻْﺤﺎﺏِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ...🏴🍃 (علیه‌السلام )در کربلا..‌‌. ...🏴🍃 ...🌷🕊 . حر از خاندان معروف بنی تمیم عراق و از رؤسای قبایل کوفیان بود. به‌درخواست ابن زیاد، برای مبارزه با حسین فراخوانده شد.او به سرکردگی هزار سوار برگزیده گشت. گفته‌اند وقتی از دارالاماره کوفه، با مأموریت بستن راه بر حسین بیرون آمد، ندایی شنید که: !مژده_باد_تو_را_بهشت ... .. حر با سپاهش در منزل یا ، راه را بر حسین بست و مانع از حرکت او به سوی کوفه شد. کاروان حسین را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و حسین در آنجا فرود آمد. حر وقتی فهمید کار جنگ با حسین بن علی جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین پیوست. توبه کنان کنار خیمه‌های حسین آمد و اظهار پشیمانی کرد، سپس اذن میدان طلبید. ظاهراً حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و درخطابهای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تأثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجزاو چنین بود: انی انا الحر و ماوی الضیفاضرب فی اعناقکم بالسیفعن خیر من حل بارض الخیفاضربکم و لا اری من حیف همانا من حر هستم که میزبان میهمانانم، شمشیرم را بر شما فرود می‌آورم و حمایت از بهترین کسی که ساکن بلاد خیف شده می نمایم و می زنم شما را و باکی از شما ندارم. ‌ در زمان شاه عباس صفوی مرقد حر ساخته شد.... ، ص ۱۱۵ و ۱۱۶ ....🏴🕊 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🏴🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🏴 _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
_••🏴🍃 ...🏴🍃••_ ...🏴🍃 🍃🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🍃 ... ... بدون واسطه، از نقل می کند: یکی از روزهای سرد زمستان بود. چندین سانتی‌متر برف روی زمین نشسته بود و کار و کاسبی به شدت کساد شده بود. آن روز از صبح تا غروب خبری از مشتری نبود؛ اما آقا سیدکریم پینه دوز به امید روزی حلال تا پاسی از شب در مغازه بسیار کوچکش به انتظار می نشیند. کم کم ساعت از دوازده شب هم می گذرد. و ایشان دلش نمی آید دست خالی به خانه اش برود. بچه ها تا این ساعت شب با شکم‌های گرسنه خوابشان برده بود و خدا را خوش نمی آمد تا آنها صدای باز شدن در را بشنوند و با خوشحالی بیدار شوند، ولی دستهای آقا سیدکریم را خالی ببینند. آقا سیدکریم مومنی بسیار ساده و بی آلایش بود؛ اما به اندازه همه ظرفیتش، خودش را به خدای سبحان تسلیم کرده بود؛ وظیفه اش را شناخته بود و بی هیچ کم و کاستی به وظایفش عمل می کرد او یاد گرفته بود که باید در هر شرایطی با خدا یکرنگ و یکدل باشد و لحظه به لحظه مراقب بود تا بر طبق معارف و آموزه های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در هر شرایطی آن گونه باشد که خدا می خواهد. آقا سیدکریم مغازه اش را می بندد و به سوی خانه اش می رود. سر کوچه، میان برفها و در تاریکی شب می ایستد تا صبح فرا رسد و سپس در را به صدا درآورد. ایشان در آن حال مشغول ذکر و یاد خدا می شود که یکباره صدایی می شنود: ! ! آقایی جلیل القدر در مقابلش همراه با چندین نان تازه و داغ ایستاده بود. بگیر آقا سیدکریم! ایشان نانها را می گیرد در حالی که داغی نانها را در آن سرما و برف و یخبندان به حوبی احساس می کند، سرش را که بالا می آورد دیگر آن آقای بزرگوار را در مقابلش نمی بیند. آقا سیدکریم با خوشحالی به خانه می رود و سر سفره با بچه ها می نشینند لای نانها را که باز می کنند مقداری حلوای داغ و تازه هم به چشم می خورد که عطر و بوی روح افزا و جان بخشی داشت. خانواده ایشان نان و حلوای باقی مانده را در لای سفره گذاشتند. صبح وقتی بسوی سفره می روند؛ با صحنه ای بسیار عجیب روبرو می شوند، دوباره به همان اندازه نان و حلوایی که دیشب خورده بودند، در سفره بود؛ انگار که دیشب به آن نزده اند ! بچه سیدها دوباره مشغول خوردن نان و حلوا می شوند و به مقتضای سن و سالشان متوجه نمی شوند چه اتفاقی افتاده است. آقا سیدکریم به خانمش گوشزد می کند که مواظب باشد کسی از این ماجرا بویی نبرد. او می گفت: نفعشان فقط به این است که هیچ کس از این امر باخبر نشود! پس از یک هفته، یکی از خانمهای همسایه که به عطر و بویی که گاه در فضای خانه آقا سیدکریم می پیچید مشکوک شده بود. عاقبت موفق می شود که خانم آقا سید عبدالکریم را به حرف بکشد و کمی از آن نان و حلوا را برای شفای مریض درخواست کند. هر دو خانم به سراغ سفره رفته و آنرا باز می کنند، اما دیگر هیچ اثری از آن نان و حلوای تازه باقی نمانده بود! آقا سیدکریم پینه دوز خودش به مرحوم آقای حاج سید محمد کسایی تأکید کرده بود که آن نان و حلوای داغ و تازه به دست (عج) به من مرحمت شد و اگر خانواده ما توانسته بود جلوی زبانش را بگیرد و رازداری کند، آن نان و حلوای تازه تا آخر عمر برای ما باقی می ماند!...😔 🍃🏴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🏴🍃 ....🏴🍃 _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدر مهربانم سلام ... ▪ ... . دوباره به لیستی که تهیه کرده بود نگاه کرد! یه نگاهیم به وسایلی انداخت که گوشه ی اتاقش گذاشته بود ! همه چیز آماده بود برای رفتن... کوله ، چندتا دونه لباس، صلوات شمار، پاور بانک، هنذفری،پاسپورت، یه سررسید کوچیک و خودکار، شال ، یه کوله نوشته ، یه پیکسل و اصل کاری یه دل❤️ دلی که باهاش قرار گذاشته بود از همین الان که داره وسایلش جمع میکنه تا تک تک قدمایی که برمیداره تا دونه دونه ذکرایی که میگه همه اش برای یه نفر باشه😍 همون کسی که امید داشت توی مسیر شاید از کنارش رد بشه... همون کسی که امید داشت شاید ببینش هرچند نشناسدش... وقتی بیاد و خودش معرفی کنه... نیت کرده بود رفتنش برای اومدن منتقمِ خون سیدالشهدا سلام الله علیه باشه واقعا چی میشد اگه همه همین نیتُ داشتن ؟؟!! رفتنامون روقشنگ کنیم با نیت اومدن قشنگ ترین روز عالم ! به عشق اومدنِ منتقم خون شهید مظلوم کربلا!به نیتِ آمدنِ مهدی عج♥️ شروع کنیم آغازی رو که پایانش بودن با عزیزان خداست! بسم الله!👌 😔 بگذرد و روز ظهورش نشود خاک عالم به سر ماست خدا رحم کند. ▪ 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
حرف دل امام حسین باعباس......😔 ...😭 نام تو هست ذکر لبهای رقیه وقت خواب مشک تـو بـوده تمـام آرزوهای رباب ای برادر می کنند بعد تو غارت خیمه ها را دخترم را می زنند و می برند گوشواره ها را بمیرم برا غربت ارباب....😭 _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
در جمهوری اسلامی همه آزادند ، الا بچه حزب اللهی ها!!! فحش اگر بدهند ، آزادی بیان است ! جواب اگر بدهی ، بی‌فرهنگی !! سؤال اگر بکنند ، آزاد اندیشند ! سؤال اگر بکنی ، تفتیش عقاید است !! تهمت اگر بزنند ، در جستجوی حقیقتند ! جواب اگر بدهی ، دروغگویی !! مسخره‌ات بکنند ، انتقاد است ! جواب اگر بدهی ، بی ‌جنبه‌ای !! اگر تهدیدت بکنند ، دفاع کرده‌اند ! اگر از عقایدت دفاع بکنی ، خشونت ‌طلبی !! حزب ‌اللهی بودن را با همه تراژدی ‌هایش دوست دارم.... سید شهیدان اهل قلم التماس دعای فرج..... 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
آنان کہ🍂 به بیداری خـــدا اعتقاد دارند شب‌ها خواب آرامتری دارند یک زندگی رویایی یک شب پر از آرامش و یک دعای خیر نصیب لحظه‌هاتون🍂🍃 شبتون آرومــ و در پناه خدا🌙 ‎‌ ‌‌‌‌‌‌
مولاجان♥️ درآسمانِ تاریکِ دلم مهتاب،شما عشق،شما جان،شمایید... شب بخیرمولای غریبم
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۱۰_مهر ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 شهید ابوالفضل خوران🌷 (استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد) (۱۳۴۳ ه.ش) شهید عبدالحسین شرطی🌷 (استان بوشهر، شهرستان گناوه) (۱۳۴۹ ه.ش) شهید حسین خسروی🌷 (استان بوشهر، شهرستان گناوه) (۱۳۴۹ ه.ش) خلبان شهید همایون شوقی🌷 (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۵۹ ه.ش) خلبان شهید جواد عزیزی مقدم🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش) خلبان شهید حسین روزی طلب🌷 (استان فارس، شهرستان شیراز) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید سیدعلی حسینی 🌷 (استان خوزستان، شهرستان خرمشهر) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید کامران گنجی🌷 (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید محمدقلی کاظمی🌷 (استان لرستان، شهرستان دلفان، روستای گلباغی) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید سعید کرمانشاهی 🌷 (استان تهران، شهرستان دماوند) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید حسین ناجیان🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید داریوش ریزوندی 🌷 (استان کرمانشاه، شهرستان اسلام آبادغرب) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید جمال معتمدی🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید فغانعلی زارع🌷 (استان فارس، شهرستان شیراز) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید جمشید نقدی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید علی اکبر میرزایی🌷 (استان مازندران، شهرستان بهشهر، روستای شیرداری) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید سلیمان جوکار 🌷 (استان مرکزی، شهرستان ساوه) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید حسین ثانوی فرخ زاده خاکی🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۹ ه.ش) شهید مدافع حرم سیدعیسی حسینی🌷 (لشکر فاطمیون) (۱۳۹۳ ه.ش) شهید مدافع حرم مصطفی خادمی 🌷 (لشکر فاطمیون) (۱۳۹۳ ه.ش) ....🏴🕊 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🏴🍃 ...🏴🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🏴 @yazinb2🏴🍃
📜 سوم صفر 📜 🔘 🔰شامیان، از اطراف و اکناف به شتاب آمدند تا خود را به باب الجیرون رسانند••• ••• کوچه ها مملو از مردمان بود و جنایت یزید، نَقلِ محفل شان ••• 🔰باب الجیرون، بار دوم بود که چنین جمع کثیری را به خود می دید••• ❌یکبار به هنگامی که سر نبیِ خدا یحیی را بر آن آویختند××× ❌و امروز که یزید، سر سیدالشهداء را به آن آویخته بود××× •••تا عبرت مردمان شود و خلافت او را اَرج نهند••• 🔹سر بالای دروازه بود و مردمان در نگاه به سر، سر از فراز باب الجیرون، نگاه سرزنش باری به آنها کرد.🔹 🔰چون که او می دانست، زمانی که خلافت، به جای ولایت بنشیند، بدعت پا بگیرد و معاویه و یزید سر برآورند و نوادگان ابوسفیان حاکم شوند••• 🔸مردمان، سر سوی سر داشتند و گروهی در بُهت، و گروهی به شادی نظاره گر بودند.🔸 ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۷ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
این پرچم زیبا را از حرم خانم جانم حضرت رقیه سلام الله علیها چند شب پیش بهم هدیه دادند 😔 خانم جان میشه اربعین منم امضاء کنی...... 😔
شد کارِ هر روزم دعا، مثل رقیه داغِ تو دق داده مرا، مثل رقیه زل میزنم بر خاطراتِ با تو بودن با گریه های بی صدا، مثل رقیه 😭😭 بابایِ او بودی! برای من هم ارباب از تو وفا دیدم! وفا؛ مثل رقیه نام ِ تو را هر جا زمین خوردم سریعاً- گفتم به امید شفا، مثل رقیه کز کرده ام یک گوشه با دستانِ خالی دستانِ تو مشکل گشا، مثل رقیه دلتنگ پابوس ِ توام دستِ خودم نیست لبریزم از حال بکا، مثل رقیه 😭😭 بیزارم از تقدیر، از قسمت! از آنچه؛ کرده مرا از تو جدا... مثل رقیه دادی براتِ زائرانت را به جز من افتادم از پا بی هوا، مثل رقیه 😭😭😭 در سینه دردی مشترک داریم با هم جامانده ام از کربلا، مثل رقیه! 😭😭😭😭😭
🌴 #یازینب...
_••🏴🍃 #یاحسین...🏴🍃••_ 🍃🏴ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﻋَﻠِﻰِّ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﻭْﻻ
_••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🍃🏴ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﻋَﻠِﻰِّ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﻭْﻻﺩِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﺻْﺤﺎﺏِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ...🏴🍃 (علیه‌السلام )در کربلا..‌‌. ...🏴 .. یا بود که در مسیر حرکت حسین بن علی به سوی کربلا به دست وی اسلام آورد و در روز عاشورا در کربلا شهید شد. وهب و همسر و مادرش نصرانی بودند و در راه کربلا در ثعلبیه بدست علی بن حسین مسلمان شدند. ..🏴 وهب در روز عاشورا بیست و پنج سال داشت. در این زمان از دامادی اش هفده روز می‌گذشت. وی پس از بریریا، عمرو بن مطاع به میدان رفت. .. وهب در روز عاشورا به هنگام نبرد، بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را کشت. وهب را اسیر کرده و نزد عمر بن سعد آوردند. عمر سعد فرمان داد گردنش را زدند و سرش را به سوی لشکر حسین بن علی انداختند. مادر وهب آن را برداشت و بوسید و با عمود خیمه، یک و به قولی دو تن را کشت و به فرمان حسین بن علی از معرکه خارج شد؛ و سپس مادر وهب سر پسرش را به سوی لشکر عمر برد سر را به صورت شمر انداخت و گفت چیزی را که به خدا داده‌ام پس نمی‌گیرم. ، . ، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۳۷۳–۳۷۶. ....🏴🕊 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🏴🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🏴 _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3