هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد
هنوز در دل خود غصه ی کفن دارد
هزار خاطره از کوچه ی بنی هاشم
هزار خاطره از مادر و حسن دارد
شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی
دو چشم خیس و دو تا دست سینه زن دارد
هزار حرف نگفته است در دلش از شام
هزار غصه ز دوری اش از وطن دارد
هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی است
هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد
هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است
و ردّ سلسله ها را به روی تن دارد
هنوز هم که هنوز است روضه می خواند
چه روضه های عجیبی از آن بدن دارد
همان بدن که میان حصیر پیچیدند
هزار بوسه از آن تیر و نیزه ها چیدند
وقتی کاروان برگشت مدینه....عجب جلوه ای است، از این طرف کربلائی ها با محوریت حضرت زینب (سلام الله علیها) دارند می آیند،
از طرفی دیگر مدینه ای ها با ام البنین دارند می آیند، همه منتظر بودند ببینند این دو تا خانم به هم می رسند، چه کار می کنند؟
وقتی رسیدند از راه دور، این دو بانوی رشیده دو تا زانوهاشون سست شد، همدیگر را بغل کردند ... .
ام البنین فرمود: زینب جان ! تو روضه بخوون، من گریه کنم.
بی بی جان ! خیلی سخته، باشه بگو، من می خوام تو روضه بخونی من گریه کنم ... .😭
ام البنین خوب شد نیومدی، یه جای بلندی بود، اومدم بالای بلندی، دیدم دور حسین (علیه السّلام) حلقه زدند، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زد😭
در بازار کوفه، شروع کرد خطبه خواندن؛ آنچنان کوبنده و عالمانه و با صلابت، همه گفتند علی و نام حیدر کرار زنده شده!😭
بنی امیه را رسوا کرد؛ چاره ای برای امویان نبود برای ساکت کردن زینب اطهر، یک کاری انجام دادند که زینب زهرا از سخنرانی خاموش شد.😭
یک وقت حضرت دید یه عده از مردم به صحبت هاش توجه ندارند!! انگار دارند یه گوشه ای از جمعیت رو نگاه می کنن! و یه چیزی رو بهم نشون میدن!
همینکه زینب کبری سلام الله علیها نگاه کرد؛ وای...وای...وای...دید سر بریده داداشش حسین بالای نیزه...😭
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب...😭
چقدر ارادت داری خدمت عمه سادات؟ امشب می تونی صداتو آزاد کنی برا زینب بلند بلند گریه کنی😭
این احتمال رو بدید صاحب عزا خودش عنایت داره ان شالله،خودش فرمود،مجلس عمه جان منو گرم کنید،دوستان من برا عمه جانم زینب بلند بلند گریه کنند😭
التماس دعای فرج...در این حال خوبی که داری دعای فرج رو زمزمه کن😭
آنقدر به روضه ی عمه جانش امام زمان،ارادت داره که به شیخ حسین سامرایی هم فرمود ،به شیعیان ما بگو،خدا رو به حق عمه جانم زینب قسم بدن،موانع فرج من برطرف بشه؛
ان شاالله چشمی نباشه که گریان نباشه،پیغمبر فرمود فاطمه جان،همه چشمها قیامت گریانه،غیر از اون چشمی که بر حسینم تو گریه کنه،حالا آماده ای یا نه؟😭😭😭😭😭
راوی میگه،زینب سلام الله علیها کاری کرد که دوست و دشمن به گریه افتادن
وقتی رسید قافله در مجلس یزید
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید😭
یاصاحب الزمان،چه گذشت به عمه جان شما در این مجلس،
عمه ی امام زمان وارد مجلس نامحرم" اونم مجلسی که همه مشغول لهو و لعبن،همه مشغول می گساری اند،همه مشغول شادی اند،سرهای بریده رو بالا نیزه زدن،این زن و بچه ابی عبدالله رو در لباس اسیری😭
لایوم کیومک یا اباعبدالله😭