eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
8.4هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
بچه‌ها همه ی اولیاء خدا در خانه ی حضرت امیر می رفتند و از ایشان استمداد می کردند. امیرالمومنین می فر
انبیاء گذشته هم ایشان را می شناختند و ارواح و نور ائمه اطهار: قبل از انبیاء و حضرت آدم خلق شده بودند.
🌴 #یازینب...
انبیاء گذشته هم ایشان را می شناختند و ارواح و نور ائمه اطهار: قبل از انبیاء و حضرت آدم خلق شده بودند
بچه ها  اول چیزی که خداوند خلق کردند نور چهارده معصوم بود. اگر این ها نبودند چرا حضرت آدم به پنج تن متوسل شد؟ چرا حضرت نوح به پنج تن متوسل شدند؟ اینها قبلا بودند و در ظاهر دنیا بعدا آمده اند.
🌴 #یازینب...
بچه ها  اول چیزی که خداوند خلق کردند نور چهارده معصوم بود. اگر این ها نبودند چرا حضرت آدم به پنج ت
بچه ها سعی کنید در آینده به زیارت قبور ائمه بروید. ان شاءالله به مدینه که بروید، قبر چهار امام آن جاست و کنار آن ها هم قبر فاطمه ی بنت اسد مادر امیرالمومنین (سلام الله علیها) است.
🌴 #یازینب...
بچه ها سعی کنید در آینده به زیارت قبور ائمه بروید. ان شاءالله به مدینه که بروید، قبر چهار امام آن جا
بعد از وفات حضرت فاطمه ی بنت اسد..، امیرالمومنین (علیه السلام ) خدمت پیامبر آمدند گریه کردند حضرت فرمودند چرا گریه می کنی😔 عرض کرد یا رسول الله مادرم از دنیا رفته است. پیامبر خدا فرمودند: علی جان فقط مادر تو نبود مادر من هم بود.😭
🌴 #یازینب...
بعد از وفات حضرت فاطمه ی بنت اسد..، امیرالمومنین (علیه السلام ) خدمت پیامبر آمدند گریه کردند حضرت ف
ایشان زن عموی پیامبر بودند و آن قدر به پیامبر محبت کرد که پیامبر فرمود بیش از بچه هایش به من می رسید. (پیامبر ما یتیم بود و در خانه ی عمویش زندگی می کرد و این خانم هم جای مادرش بود.😭 پیامبر... در نماز میت این خانم چهل بار تکبیر گفتند و اول خودشان در قبر این خانم خوابیدند که یک وقت این خانم فشار قبر نبینند.😭 وای مادرم😭
🌴 #یازینب...
ایشان زن عموی پیامبر بودند و آن قدر به پیامبر محبت کرد که پیامبر فرمود بیش از بچه هایش به من می رسید
پیامبر خیلی به این خانم علاقه داشتند و این خانم هم واقعا لیاقت داشت که رحم او محل پرورش دومین شخصیت عالم حضرت امیر باشد و موقع تولد امیرالمومنین... سه روز مهمان خانه خدا و کعبه باشد تا امیرالمومنین علی علیه السلام در آن مکان بدنیا بیاید😭
🌴 #یازینب...
پیامبر خیلی به این خانم علاقه داشتند و این خانم هم واقعا لیاقت داشت که رحم او محل پرورش دومین شخصیت
بچه‌ها .. حضرت فاطمه ی بنت اسد سلام الله علیها چهار پسر بنام های طالب، عقیل و جعفر طیار و حضرت علی(علیه‌السلام) داشت🌹
🌴 #یازینب...
بچه‌ها .. حضرت فاطمه ی بنت اسد سلام الله علیها چهار پسر بنام های طالب، عقیل و جعفر طیار و حضرت علی(ع
حضرت فاطمه ی بنت اسد.. می فرماید که حضرت علی.. کوچک بود سن زیادی نداشت و از همان ابتدا چیزهای غیر عادی از این فرزند زیاد دیدم. می گوید این بچه را که قنداق می کردم، (سابقا دست بچه ها را در قنداق می کردند.) دست این طفل را که می بستم یک تکان می داد و پاره می کرد. الله اکبر ... تا شش بار پارچه آوردم و در قنداق دستان او را بستم و هر بار او پاره کرد. بار ششم فرمود: مادرم این دست ها را نبند من با این دست ها می خواهم با خدا تضرع و راز و نیاز بکنم این دست ها بستنی نیست😭 جانم علی...😭
🌴 #یازینب...
حضرت فاطمه ی بنت اسد.. می فرماید که حضرت علی.. کوچک بود سن زیادی نداشت و از همان ابتدا چیزهای غیر عا
خدا لعنت کند آن هایی که دست حضرت علی علیه السلام را بستند و آن جسارت ها را کردند. وقتی دیدند حضرت مامور به صبر است سوء استفاده کردند،😭 خدا لعنتشون کنه...
🌴 #یازینب...
خدا لعنت کند آن هایی که دست حضرت علی علیه السلام را بستند و آن جسارت ها را کردند. وقتی دیدند حضرت ما
از همان طفولیت با هر کسی کشتی می گرفت زمین می زد. یکی از اسم های حضرت ظهیر یعنی غالب است. در بنی هاشم مرسوم بود جوان ها را جمع می کردند و مسابقه کشتی می گذاشتند. حضرت از زمان طفولیت با هر کسی کشتی می گرفتند او را زمین می زدند. همه می گفتند: ظهر علی ظهیر علی، یعنی علی غالب شد. لقب ظهیر یعنی غالب روی ایشان ماند..🌹 جانم علی‌‌‌‌...😭
🌴 #یازینب...
از همان طفولیت با هر کسی کشتی می گرفت زمین می زد. یکی از اسم های حضرت ظهیر یعنی غالب است. در بنی ه
حضرت فاطمه ی بنت اسد... می فرماید: یک روزی که حضرت در سن طفولیت بود و در خانه بودیم من از خوشحالی با خودم گفتگو می کردم گفتم: خدایا این علی کوچولو چرا این قدر دل مرا برده است. دیدم این طفل برگشت گفت مادر به من علی کوچولو نگو من خیلی بزرگ هستم... جانم علی‌‌‌‌...