#دخترونه #پروفایل #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

#چادرت‌را‌بتکان #فاطمیه #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

#شهیدانه #حاج‌قاسم #مرد‌میدان #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

#رهبرونه #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

⏯#زمینه 🎤حاج سید مجید بنی فاطمه 🎶دلی که خسته شدی از دوری... . 🗓پنجشنبه ۲۵ دی ماه ۱۳۹۹ ⚫️#فاطمیه ••✾◆✾••🖤••✾◆✾•• #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

شکر خدا که شیعه زهرا و حیدرم #پروفایل #مذهبی #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

⏯#زمینه 🎤#سید_مجید_بنی_فاطمه 🎶گریه و ناله و آه و حسرت... . 🗓پنجشنبه ۲۵ دی ماه ۱۳۹۹ . 📌حسینیه ی ریحانه الحسین (س) . ⚫️#فاطمیه ••✾◆✾••🖤••✾◆✾•• #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

🔳 #فاطمیه ۹۹ 🎶یاد غماے تو ‌میبارم یاࢪم... ⏯ #استودیویے 🎤 #سیدرضا_نریمانے #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

🔳 #فاطمیه ۹۹ 🎶اے مادر دلتنگم... ⏯ #زمینه 🎤 #حسین_طاهرے 🎤 #حنیف_طاهرے #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

🔳 #فاطمیه ۹۹ 🎶 پناه بر خدا... ⏯ #زمینه 🎤 #نریمان_پناهے #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

🔳 #فاطمیه 🎶 صبح روز سہ‌شنبہ... ⏯ #زمینه 🎤 #مهدی_رسولے #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

🔳 #فاطمیه 🎶 صدات چرا میلرزه... ⏯ #زمینه 🎤 #سیدمجید_بنے_فاطمه #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

#فاطمیه #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

حضرت زهرآ{س}فرمودند: دلے شڪستـہ ‌تر از من در آن زمآنـہ نبود💔 در این زمآن دل فرزند من شڪستـہ است... #فاطمیہ🥀 #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

#استورے‌فاطمیہ ناحله جسم یعنی...😭 #دهه‌فاطمیھ #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

#مظلوم‌مادر #فاطمیه #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

°•[سـلام ، ای مادر ارباب ما 🥀🖤]•° #استوری #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

•🥀• مادࢪم↯ تکیہ‌گاه‌ِمنہ... چادڔش‌سࢪپناهِ‌منہ... :) #فاطمیه #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

اگه دلتون شکست التماس دعا🙏 یا حبیب الباکین😭 گفت : در می زنند مهمان است گفت: آیا صدای سلمان است؟ این صدا، نه صدای طوفان است مزن این خانهء مسلمان است مادرم رفت پشت در، اما گفت:آرام ما خدا داریم ما کجا کار با شما داریم و اگر روضه ای به پا داریم پدرم رفته ما عزاداریم پشت در سوخت بال و پر، اما آسمان را به ریسمان بردند آسمان را کشان کشان بردند پیش چشمان دیگران بردند مادرم داد زد بمان! بردند بازوی مادرم سپر،اما بین آن کوچه چند بار افتاد اشک از چشم روزگار افتاد پدرم در دلش شرار افتاد تا نگاهش به ذوالفقار افتاد گفت: یک روز یک نفر اما... مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام مي نويسم که "شب تار سحر مي گردد" يک نفر مانده ازين قوم که برمي گردد #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ

شگفتا فاطمه؛ یا للعجب؛ واحیرتا؛ زهرا... چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا #باران ʝơıŋ➘ ➣❥ @chadorihaAsheghtaranツ