میگه مجید خیلی مودب و ...سلام داد اومد داخل
لباسی عوض کرد ،اومد سر میز نهار
بعد خوردن نهار مجید میگه که مامان من میخوام برم شهید شم
مامانش میگه،بابا بشین سرجات بچه 😂عقل نداری تو نه؟
تو برو همون به شمالت برس
مجید پاشد رفت اتاقش لباساشو جمع کرد
و اون شب خوابید،صبحش که داشت میرفت
به مادر گفت،مادر قرآنو بیار دارم میرم
به مادر شوک وارد شده بود ولی به هرحال قرآنو آورد
مجید یه بوسه به قرآن زد و مادرو بغل کرد در اومد بیرون
مادر با خودش گفت برمیگرده من میدونم
یه روز
دو روز
سه روز
مجید برنگشت
مادر نگران شد،رفت پیش حاج آقا از ایشون پرسید
حاج اقا گفت بذارید دفترو نگاه کنم اطلاع بدم
حاج اقا به مادر مجید میگه بله یه هفته پیش رفتن سوریه
فقط حال مادرش اون لحظه..(:
تا اینکه خبر شهادتش میرسه
و الان گوگل بزنید عروسی شهید مجید قربانخانی
میاره که پدر و مادرش با استخوناش براش عروسی گرفتن
هدایت شده از KHAMENEI.IR
9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 صبح امروز؛ قرائت خطبه عقد خواهر شهید قربانخانی توسط رهبر انقلاب
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 صبح امروز؛ اهدای انگشتر توسط رهبر انقلاب به خواهر شهید قربانخانی و همسرش
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 صبح امروز؛ درخواست پدر شهید قربانخانی از رهبر انقلاب تا از مادر شهید بخواهند لباس مشکی خود را عوض کند
💻 Farsi.Khamenei.ir