فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥امان از خود تحقیری
ظرف یکی دو دقیقه ببینید اینا چطور از اوج خود تحقیری
بعضیا مات میشن و حرفی برا گفتن ندارن
بعضیا هم
مثل آفتاب پرست رنگ عوض میکنن
و
یه ژست میگیرن
و.بادی به غبغب میدندازن
و
گارد ایران دوستی میگیرن
و
فک میکنن
ما یادمون میره تا چند ثانیه پیش چقد داشتن
ایران و انقلابو و .... میکوبیدن😳😳😳
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
🔻شیخ صبح جمعه که نیست ،سنگ پای قزوینه!!!
🔻 گفته اگه فساد چای دبش مال دولت من بوده چرا اقای رییسی که رییس قوه قضاییه بوده برخورد نکرده؟!!!
✅ پاسخ به سلطان پررویی:
🔻 چون قوه قضائیه به غیر از جرائم مشهود ، در صورت ارسال گزارش حق ورود و رسیدگی دارد
و چون در زمان تصدی رئیسی بر قوه قضائیه گزارشی از دولت روحانی دریافت نشده
🔻چرا از ناآگاهی ملت در بازی های کثیف سیاسی و منافع حزبی سوءاستفاده میکنید
🔻الان هم تا رییسی گزارشی ارسال نمیکرد اژهای حق ورود نداشت
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
🔷⚠️📛❌ ایـــــــــرانی ها رکـــــــــــــورددار انـــــــــــــــرژی (آب، برق ، جاز ، سوخت و...) در جهان
ما ایرانیان 6 برابر متوسط جهان سوخت،
3 برابر متوسط جهان برق،
2 برابر متوسط جهان آب،
و
3برابر متوسط جهان گاز مصرف میکنیم
چرا❓‼️
چرا❓‼️
چرا❓‼️
💠إنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ ... [الإسراء : 27 ]
🔻اسرافكاران، برادران شياطينند؛ ...
به راستي چرا ما ايرانيان كه ادعاي مذهبي بودن داريم ، اينقدر اهل اسرافيم
مثلا :
چرا مصرف آب ، در كشور ما ، 2 برابر ميانگين جهاني است ؟!
چرا مصرف برق ، در كشور ما ، 3 برابر ميانگين جهاني است ؟!
چرا مصرف گاز ، در كشور ما ، 3 برابر ميانگين جهاني است ؟!
چرا استفاده از تلفن ، در كشور ما ، 4 برابر ميانگين جهاني است ؟!
چرا مصرف بنزين ، در كشور ما ، 6 برابر ميانگين جهاني است ؟!
چرا مصرف نان ، در كشور ما ، 6 برابر ميانگين جهاني است ؟!
✅ســـــــیره بزرگــــــــــان در قضیــــه اسراف و صــــــــــــرفه جویی
🔸 حکایت 1 : روزي خواستم عينك امام را به ايشان بدهم، دیدم مقداری گرد و غبار روی شیشه های آن نشسته است. یک برگ دستمال کاغذی برداشتم و عینک را تمیز کردم و به امام دادم. ایشان عینک را به چشم زدند .
🔻 بی توجه، قصد داشتم آن دستمال را مچاله کرده و دور بیاندازم که امام گفتند: «آقای انصاری! اگر شما برای آن دستمال، مورد مصرف ندارید، به من بدهید. این دستمال هنوز جای مصرف دارد»
منبع : زندگي به سبك روح الله صفحه 30
🔸 حکایت 2: یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم.داخل پاکت دارویی بود که باید به پایشان می مالیدند.شاید کسی باور نکند، بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذی را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربی پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا برای دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند.
راوي: خانم فريده مصطفوي (دختر امام ) منبع: نشريه امتداد - صفحه: 40
حکایت 3:
مصرف، در حد احتیاج
در طول ده سال از نزدیک شاهد بودم یکی از نکاتی که حضرت امام به آن فوق العاده اهمیت می دادند، ساده زیستی و عدم اسراف بود، بارها من دیده بودم که امام عزیز از جا برخاسته و به طرفی می روند و پس از مدت کوتاهی متوجه می شدم که ایشان قصد خاموش کردن چراغی را داشته اند که بیمورد روشن بوده است، وقتی ایشان آب لیوانی را می خوردند، اگر آب به نصف می رسید بر روی آن تکه کاغذی می گذاشتند و بقیه آب لیوان را برای رفع تشنگی بعدی خود باقی می گذاشتند و یا اگر می خواستند از دستمال کاغذی استفاده کنند، گاهی آن را به چند تکه تقسیم می کردند و تنها از یک تکه آن استفاده می کردند.
📚 منبع
پرتوی از خورشید
صفحه 127
🔻 حکایت 4:
✴️در منزل من و اسراف!
یک روز صبح که امام روی صندلی نشسته بودند، دیدند، چراغ دفتر آقای رسولی(همسایه امام و از مسئولین دفتر امام خمینی) و یک چراغ هم پشت حیاط منزل امام، اطراف منزل حاج احمد آقا روشن بود. امام به من که
کنار ایشان ایستاده بودم فرمودند که بیا جلو، نزدیک ایشان که رسیدم با عصبانیت به من فرمودند: در منزل من و فعل حرام؟! در منزل من و اسراف؟! من که مثل بید می لرزیدم عرض کردم آقا چه شده؟ فرمودند: چند مرتبه باید بگویم این چراغها را خاموش کنید؛ مگر شما نمی دانید که اسراف حرام است؟
📚 منبع
پرتوی از خورشید
صفحه 128
🔻 حکایت 5
کلید را در اتاق من بگذارید
یک روز پیش از ظهر آقا زنگ زدند. خدمت ایشان رفتم، فرمودند: چراغ داخل حیاط روشن است، آن را خاموش کن. گفتم چشم. چند روز بعد که باز چراغ روشن مانده بود امام مجدداً زنگ زدند. خدمتشان که رفتم فرمودند: اگر برای شما مشکل است چراغ را روشن کنید، کلید آن را در اتاق من بگذارید من خودم شبها روشن و روزها خاموش می کنم. گفتم نه آقا مشکل نیست. تا مدتی حواسم را جمع می کردم که مبادا چراغ در روز روشن بماند.
📚 منبع
پرتوی از خورشید صفحه 129
👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
@Yejoensaf
@Alirezafander
✅ ماجرای مسلمان شدن دکتر جفر یلانگ استاد دانشگاه کانزاس آمریکا
🔻دکتر لانگ (Jeffrey Lang) دانشیار ریاضیات در دانشگاه کانزاس، یکی از بزرگترین دانشگاهها در آمریکاست. او در سال 54در یک خانواده کاتولیک در بریجپورت، کانکتیکات (Bridgeport, Connecticut) متولد شد.
🔻۱۸ سال اول زندگیاش را در مذهب کاتولیک سپری کرد اما بعد از آن مذهب کاتولیک را به دلیل سؤالات بیجواب راجع به خدا و دین مسیحیت ترک کرد. او میگوید: «مانند بسیاری از بچههای دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، شروع کردم به سؤالاتی راجع به ارزشهای سیاسی، اجتماعی مذهبی آن زمان. و بعد از آن تمام مقدسات از جمله کلیسای کاتولیک را کنار گذاشتم».
🔻لانگ در ۱۸ سالگی یک ملحد تمام عیار میشود. او میگوید: «در آن روزها با خودم میگفتم اگر خداوند مهربان مطلق است، چرا بر روی زمین رنج برد؟ چرا ما را به بهشت نبرد؟ چرا مردم را خلق کرد تا رنج ببرند؟» این مدرس جوان در دانشگاه سان فرانسیسکو، هنگامی که با دانشجویان مسلمانانش مواجه میشود، سوالاتش را از آنها میپرسد و متعجب میشود که چگونه آنها با یقین و به درستی به سوالاتش جواب میدهند. دانشجویان مسلمان به او قرآن و برخی کتب اسلامی را هدیه میدهند. استاد لانگ نیز بیدرنگ شروع میکند به مطالعه برخی از این کتب. قرآن قلب او را فتح میکند و خیلی زود اسلام را میپذیرد. دکتر لانگ با خواندن قرآن کریم، خود را مخاطب کلمات الهی میبیند و احساس میکند که این کتاب نازل شده است تا سوالات اساسی زندگیاش را پاسخ دهد. دکتر لانگ با خواندن نمازهای روزانه به ویژه نماز صبح، آرامش معنوی عجیبی را احساس میکند. دکتر لانگ در پاسخ به این سوال که «چگونه با اینکه زبان قرآن کریم عربی است و تو نسبت به آن بیگانه بودی، از آن لذت میبردی؟» اظهار میدارد: «مانند کودکی که از صدای مادرش احساس آرامش میکند ولو اینکه متوجه نشود مادرش دقیقاً چه میگوید». او میگوید که خواندن قرآن در شرایط سخت زندگی به او آرامش میدهد. دکتر لانگ بیان میدارد: «چون من استاد ریاضیات هستم، عادت کردهام که برای سؤالاتم، پاسخی بیابم. در امور دینی نیز من نمیتوانم از روی ایمان اصول دین را بپذیرم بلکه باید با عقل خود به آن برسم. اسلام برخلاف بسیاری از ادیان، از انسان میخواهد اصول دین را از روی دلیل و برهان بپذیرد نه از روی ایمان صرف».
🔻دکتر لانگ از دانشگاه خود فرصتهایی را برای سخنرانی راجع به اسلام گرفته است. او همچنین کتابهایی راجع به اسلام نوشته که مورد استقبال مسلمانان در آمریکا واقع شده است. یکی از کتابهای او به نام «حتی فرشتگان میپرسند:
سفر به اسلام در آمریکا» (Even Angels ask; A Journey to Islam in America) به بررسی نحوه آشنایی دکتر لانگ با اسلام و یافتههایش در اسلام پرداخته است.
📚منبع:
سایت رهیافته
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
✅جفری لانگ، استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس اولین نمازش را چگونه خواند؟
وی که در خانواده ای پروتستان در آمریکا به دنیا آمده در ۱۸ سالگی بی خدا می شود. وی از طریق یکی از دانشجوهای مسلمانش نسخه ای ترجمه شده از قرآن هدیه گرفت و ظرف 3سال همه ی آن را مطالعه کرد و در پایان تصمیم گرفت اسلام بیاورد.
🔻داستان داستان اولین نماز دکتر جفری لانگ (استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس)
روزی که مسلمان شدم امام مسجد کتابچه ای درباره ی چگونگی ادای نماز به من داد. ولی چیزی که برایم عجیب بود، نگرانی دانشجوهای مسلمانی بود که همراه من بودند. همه به شدت اصرار می کردند که: راحت باش! به خودت فشار نیار! بهتره فعلا آرام آرام پیش بری…
پیش خودم گفتم: آیا نماز اینقدر سخت است؟
ولی من نصیحت دانشجوها را فراموش کردم و تصمیم گرفتم نمازهای پنجگانه را به زودی شروع کنم.
🔻آن شب مدت زیادی را در اتاق خودم بر روی صندلی نشسته بودم و زیر نور کم اتاق حرکت های نماز را با خودم مرور می کردم و توی ذهنم تکرار می کردم. همینطور آیات قرآنی که باید می خواندم و همچنین دعاها و اذکار واجب نماز را
🔻از آنجایی که چیزهایی که باید می خواندم به عربی بود، باید آنها را به عربی حفظ می کردم و معنی اش را هم به انگلیسی فرا می گرفتم.
آن کتابچه را ساعت ها مطالعه کردم، تا آنکه احساس کردم آمادگی خواندن اولین نمازم را دارم.
نزدیک نیمه ی شب بود. برای همین تصمیم گرفتم نماز عشاء را بخوانم…
در دستشویی آن کتابچه را روبروی خودم گذاشتم و صفحه ی چگونگی وضو را باز کردم.
دستورات داخل آن را قدم به قدم و با دقت انجام دادم. مانند آشپزی که برای اولین بار دستور پخت یک غذا را انجام می دهد!
وقتی وضو را انجام دادم شیر آب را بستم و به اتاق برگشتم در حالی که آب از سر و وصورت و دست و پاهام می چکید. چون در آن کتابچه نوشته بود بهتر است آدم آب وضو را خشک نکند1…
وسط اتاق به سمتی که به گمانم قبله بود ایستادم. نگاهی به پشت سرم انداختم که مطمئن شوم در خانه را بسته ام! بعد دوباره به قبله رو کردم. درست ایستادم و نفس عمیقی کشیدم. بعد دستم را در حالی که باز بود به طرف گوش هایم بالا بردم و با صدایی پایین "الله اکبر" گفتم.
امیدوار بودم کسی صدایم را نشنیده باشد! چون هنوز کمی احساس انفعال می کردم، یعنی هنوز نتوانسته بودم بر این نگرانی که ممکن است کسی من را زیر نظر دارد غلبه کنم.
ناگهان یادم آمد که پرده ها را نکشیده ام و از خودم پرسیدم: اگر کسی از همسایه ها من را در این حالت ببیند چه فکر خواهد کرد!؟
نماز را ترک کردم و به طرف پنجره رفتم و نگاهی به بیرون انداختم تا مطمئن شوم کسی آنجا نیست. وقتی دیدم کسی بیرون نیست احساس آرامش کردم. پرده ها را کشیدم و دوباره به وسط اتاق برگشتم…
یک بار دیگر رو به سوی قبله کردم و درست ایستادم و دستم را تا بناگوش بالا بردم و به آرامی گفتم : الله اکبر.
با صدای خیلی پایینی که شاید شنیده هم نمی شد به آرامی سوره ی فاتحه را به سختی و با لکنت خواندم و پس از آن سوره ی کوتاهی را به عربی خواندم ولی فکر نمی کنم هیچ شخص عربی اگر آن شب تلاوت من را می شنوید متوجه می شد چه می گویم!!
پس از آن باز با صدایی پایین تکبیر گفتم و به رکوع رفتم بطوری که پشتم عمود بر ساق پایم شد و دست هایم را بر روی زانویم گذاشتم.
… احساس خجالت کردم چون تا آن روز برای کسی خم نشده بودم. برای همین خوشحال بودم که تنها هستم.
در همین حال که در رکوع بودم عبارت سبحان ربی العظیم را بارها تکرار کردم. پس از آن ایستادم و گفتم : سمع الله لمن حمده، ربنا ولک الحمد:
حس کردم قلبم به شدت می تپد و وقتی بار دیگر با خضوع تکبیر گفتم دوباره احساس استرس بهم دست داد چون وقت سجده رسیده بود.
در حالی که داشتم به محل سجده نگاه می کردم، سر جایم خشکم زد… جایی که باید با دست و پیشانیم فرو می آمدم. ولی نتوانستم این کار را بکنم! نتوانستم به سوی زمین پایین بیایم. نتوانستم خودم را با گذاشتن بینی ام بر روی زمین کوچک کنم… به مانند بنده ای که در برابر سرورش کوچک می شود…
احساس کردم پاهایم بسته شده اند و نمی توانند خم شوند.
بسیار زیاد احساس خواری و ذلت بهم دست داد و خنده ها و قهقهه های دوستان و آشناهایم را تصور کردم که دارند من را در حالتی که در برابر آنها تبدیل به یک احمق شده ام، نگاه می کنند. تصور کردم تا چه اندازه باعث برانگیختن دلسوزی و تمسخر آنها خواهم شد.
انگار صدای آنها را می شنیدم که می گویند: بیچاره جف! عرب ها در سانفرانسیسکو عقلش را ازش گرفته اند!
شروع کردم به دعا: خواهش می کنم، خواهش می کنم کمکم کن…
نفس عمیقی کشیدم و خودم را مجبور کردم که پایین بروم. الان روی دو زانوی خود نشسته بودم… سپس چند لحظه متردد ماندم و بعد پیشانیم را بر روی سجاده فشار دادم… ذهنم را از همه ی افکار خالی کردم و گفتم سبحان ربی الأعلی :…
الله اکبر
👇👆👇👆👇👆👇
این را گفتم و از سجده بلند شدم و نشستم. ذهن خود را همچنان نگه داشتم و اجازه ندادم هیچ چیز حواسم را پرت کند.
الله اکبر
… و دوباره پیشانی ام را بر زمین گذاشتم. در حالی که نفس هایم به زمین برخورد می کرد جمله ی سبحان ربی الأعلی را خودبخود تکرار می کردم. مصمم بود که این کار را به هر قیمتی که شده انجام بدهم.
الله اکبر
… برای رکعت دوم ایستادم. به خودم گفتم: هنوز سه مرحله مانده. برای آن قسمت نمازم که باقی مانده بود با عواطف و احساسات و غرورم جنگیدم. اما هر مرحله آسان تر از مرحله ی قبل به نظر می رسید تا اینکه در آخرین سجده در آرامش تقریبا کاملی به سر می بردم.
سپس در آخرین نشستنم، تشهد را خواندم و در پایان به سمت راست و چپ سلام دادم.
در حالی که در اوج بی حسی قرار داشتم همچنان در حالت نشسته بر روی زمین باقی ماندم و به نبردی که طی کردم فکر کردم… خجالت کشیدم که چرا برای انجام یک نماز تا پایان آن اینقدر با خودم جنگیدم.
در حالی که سرم را شرم آگین پایین انداخته بودم به خداوند گفتم: حماقت و تکبرم را ببخش، آخر می دانی من از جایی دور
آمدم
… هنوز راهی طولانی مانده که باید طی کنم.
و در آن لحظه احساسی پیدا کردم که قبلا تجربه نکرده بودم و برای همین وصف آن با کلمات غیر ممکن است.
موجی من را در بر گرفت که هیچگونه نمی توانم وصفش کنم جز اینکه آن حس به « سرما » شبیه، بود و حس کردم که از نقطه ای داخل سینه ام بیرون می تابد.
چونان موجی بود عظیم که در آغاز باعث شد جا بخورم. حتی یادم هست که داشتم می لرزیدم، جز اینکه این حس چیزی بیشتر از یک احساس بدنی بود چون به طرز عجیبی در عواطف و احساسات من تاثیر گذاشت.
گو اینکه « رحمت » به شکلی تجسم یافت و مرا در بر گرفت و در درونم نفوذ کرد.
👈سپس بدون اینکه سببش را بدانم گریه کردم. اشک ها بر صورتم جاری شد و صدای گریه ام به شدت بلند شد. هرچه گریه ام شدیدتر می شد حس می کردم که نیرویی خارق العاده از رحمت و لطف مرا در آغوش می گیرد.
این گریه نه برای احساس گناه نبود… گر چه این گریه نیز شایسته من بود… و نه برای احساس خواری و ذلت و یا خوشحالی… مثل این بود که سدی بزرگ در درونم شکسته و ذخیره ای عظیم از ترس و خشم را به بیرون می ریزد.
در حالی که این ها را می نویسم از خودم می پرسم که آیا مغفرت الهی تنها به معنای عفو از گناهان است و یا بلکه به همراه آن به معنای شفا و آرامش نیز هست.
مدتی همانگونه بر روی دو زانو و در حالی که بسوی زمین خم بودم وصورتم را بین دو دستم گرفته بودم، می گریستم.
🔻وقتی در پایان، گریه ام تمام شد به نهایت خستگی رسیده بودم. آن تجربه به حدی غیر عادی بود که آن هنگام هرگز نتوانستم برایش تفسیری عقلانی بیابم. آن لحظه فکر کردم این تجربه عجیب تر از آن است که بتوانم برای کسی بازگو کنم.
اما مهمترین چیزی که آن لحظه فهمیدم این بود که من بیش از اندازه به خداوند و به نماز محتاجم.
قبل از اینکه از جایم بلند شوم این دعای پایانی را گفتم:
خدای من! اگر دوباره به خودم جرأت دادم که به تو کفر بورزم، قبل از آن مرا بکش! مرا از این زندگی راحت کن.. خیلی سخت است که با این همه عیب و نقص زندگی کنم، اما حتی یک روز هم نخواهم توانست با انکار تو زنده بمانم
📚 منبع
“Even Angels Ask ”
(حتی فرشتگان نیز می پرسند) اثر دکتر جفری لانگ
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حجم کلیپ ۳:۳۲ ثانیه
🔷 مختصات پــــــــــــل زیبای قوســــــی بتنــــــــی 24 در آزاد راه تهران شمال
طول 120 متر
مدت زمان ساخت 18 ماه
ــــــــــــــ
چرا با وجود پلهای جدید ساخته شده، پل ورسک را خوب و درخشان میدانیم؟
🔸️مدیر عامل آزادراه تهران شمال:
🔹در چند سال گذشته هیچ رسانهای به پیشرفتها و ساخت پل و سازههای آزادراه نپرداخت.
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
یش بینی شهید ثانی درباره شهادت خود:
شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی، پدر شیخ بهائی می گفت:
روزی بر شهید ثانی وارد شدم و او را سخت اندیشناک یافتم که در خویشتن فرو رفته بود. علت چنین حالتی را از او جویا شدم؟ به من گفت:
برادرم! چنین می پندارم که دومین شهید باشم، زیرا در عالم رؤیا سید مرتضی «علم الهدی» را به خواب دیدم که مجلس ضیافتی تشکیل داد و علماء و دانشمندان شیعه امامیه در آن شرکت داشتند. وقتی من وارد این مجلس
شدم، سید مرتضی از جا برخاست و به من تهنیت گفت و دستور داد که در کنار شهید اول جلوس کنم.
و چنانکه خواهیم دید، و دیده ایم، این دانشمند عالی مقدار همچون استاد بزرگوار، یعنی شهید اول - در طریق دفاع از حریم اهل البیت (علیهم السلام) و نشر و ترویج تعالیم و مبانی آنان - به شهادت رسید و به «شهید ثانی» ملقب و نامبردار شد.
در رساله «مسائل السید بدرالدین حسن الحسینی» - که سید مذکور با شیخ حسین بن عبدالصمد در این رساله پرسشهائی را در میان گذاشت چنین آمده است:
«سؤال: استاد و مولای ما درباره قضیه ای که از شهید ثانی نقل می شود چه عقیده ای دارند که می گویند:
شهید ثانی از نقطه ای در استانبول عبور می کرد، و شما نیز همراه او بودید، شهید ثانی به شما گفت:
قریبا شخصی محترم در این نقطه به قتل می رسد، و این پیش بینی به واقعیت پیوست و شهید ثانی در همین نقطه به شهادت رسید. بی تردید باید این واقعه را از کرامات و حالات خارق العاده این شخصیت بزرگوار تلقی کرد، (آیا این قضیه، درست است)؟ جواب - آری، بدینسان چنین پیش بینی صورت گرفت.
و من مخاطب او در این پیش بینی بودم.
و به ما نیز چنین گزارش دادند که استاد در همان نقطه به شهادت رسید.
و این حادثه را - از طریق مکاشفه نفسانی - برای خویش پیش بینی و آینده نگری کرده بود.»
کیفیت شهادت شهید ثانی
مرحوم شیخ حر عاملی (رضوان الله علیه) می نویسد:
«علت شهادت شهید ثانی - طبق آنچه که از بعضی علماء شنیدم و نوشته های دانشمندان نیز آن را تایید می کند - این بود
که دو نفر از مردم «جبع» به منظور مرافعه و محاکمه به شهید ثانی مراجعه کردند، و او نیز (طبق قانون شرع) دعوی را به نفع یکی از طرفین و به ضرر طرف دیگر فیصله داده و حکم صادر نمود. شخص محکوم از این داوری (که به حق انجام گرفته بود) به خشم آمد و نزد قاضی صیدا، یعنی همان «معروف - شامی» رفت (و درباره او سعایت کرد). شهید ثانی همزمان با این جریان، سرگرم تالیف کتاب «الروضه البهیه = شرح لمعه» بود، و غالبا در هر روزی یک جزوه از این کتاب را می نگاشت.
و چنانکه از نسخه اصل «شرح لمعه» استفاده می شود:
این دانشمند بزرگوار، کتاب مزبور را در مدت شش ماه و شش روز تالیف کرد؛ زیرا شهید ثانی در صفحه عنوان این کتاب، تاریخ شروع تالیف آن را یادداشت کرده بود.
باری، معروف شامی، شخصی را برای یافتن و دستگیر کردن شهید ثانی به «جبع» گسیل داشت. این عالم بزرگوار در انگورستانی که از آن او بوده است، مدتی را بدور از مردم و با فراغ بال از مشاغل دیگر، سرگرم تالیف بود. (لذا این مامور، موفق به دستگیری او نشد. یکی از اهالی شهر به این مامور گفته بود:
مدتی است که شهید ثانی از این دیار به سفر رفته و ما او را نمی بینیم. به شهید الهام شده بود که همزمان با این جریانات، راه سفر به مکه را در پیش گیرد و به انجام مراسم حج قیام کند؛ با اینکه بارها به سفر حج رفته بود. لکن هدف شهید ثانی چنان بود که در این ایام بحرانی و خطرناک، متواری گردد
و از دید جاسوسان پنهان بماند، لذا در محملی رو پوشیده سفر خود را آغاز کرد تا کسی او را نبیند و نشناسد.
قاضی «صیدا» به پادشاه روم، (یعنی سلطان سلیمان) نوشت که در بلاد شام، عالم و دانشمندی را می شناسد که نسبت به مذاهب اربعه اهل سنت، فردی بدعت گذار به شمار می آید، و به اصطلاح: «رافضی» است، و دست اندر کار تبلیغ و نشر عقائد و ایده های خود می باشد). سلطان سلیمان، فردی را برای یافتن و دستگیر کردن شهید ثانی مامور کرد و به او گفت، باید او را زنده دستگیر کنی تا میان او و دانشمندان بلاد ما گرد هم آئی فراهم آید و با وی مباحثه و مناظره کنند، و بر مذهب و آئین او آگاهی یابند تا من بر مقتضای مذهب خود حکم صادر نمایم.
مامور یاد شده به «جبع» آمد (و از شهید ثانی پرس و جو کرد، به او اطلاع دادند که به سفر حج رفته است) این شخص، روی به سوی مکه نهاد تا در میان راه مکه با شهید برخورد و او را دستگیر نمود.
(مامور کذائی با پیشنهاد شهید ثانی - مبنی بر اینکه پس از انجام مراسم حج با وی به دلخواه خود عمل کند - موافقت کرد) و آنگاه که شهید ثانی از مراسم حج فارغ گردید، همراه او، راه بلاد روم را در پیش گرفت. وقتی به بلاد روم رسیدند مردی این مامور را دید و از او درباره شهید ثانی سؤال کرد؛ در پاسخ گفت:
وی یکی از علمای امامیه و دانشمند شیعی است که مامورم او را نزد سلطان روم ببرم. آن مرد گفت.
🆚مقایسه تعداد دانشگاه های برتر ایران با پیشرفته ترین کشورهای اسلامی:
▪️ترکیه⬅️ 19دانشگاه...
🔻مالزی⬅️ 5 دانشگاه...
▪️عربستان⬅️ 4 دانشگاه....
🔻ایران بزرگ و مقتدر⏪⏪23دانشگاه(بیشترین در بین تمام کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه 👍)
⬛️زمان اعلی حضرت شاهنشاه آریا مهر ⬅️ صـــــفـــــر⁉️
🔻پ.ن:
حالا هی تو فضای مجازی به جوان کم اطلاع از تاریخ و اخبار منطقه میگن:
انقـــــــــلاب باعــــــث سقــــــــــــــــوط😳 ایـــــــــــران شد‼️
آیا شما هم اینگونه می اندیشید❓
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
16.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 حزب الله لبنان فیلمی از نبرد تمام عیار خود با رژیم صهیونیستی منتشر کرد
شگفت انگیز است
اگر سال گذشته قرار بود حزب الله یک ویدئو بسازد ، آن را از رزمایش های خود تهیه میکرد.
اکنون همه چیز ویدئو کاملا واقعی است.
تک تک ثانیه ها مربوط به زیر ضربه رفتن رژیم صهیونیستی توسط مقاومت لبنان است.
در ثانیه هایی از این ویدئو تکه پاره شدن سربازان و ویرانی کامل ساختمان ها قابل مشاهده است.
قدس امکان ندارد آزاد بشود جز با پرچمداری شیعه
شهید حاج قاسم سلیمانی
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
🔷برخــــــــــــــورد سوپــــــــــر مارکتی با احکام دین اســــــــــــــــلام
(سوا کردن ممنوع✋
بعضیا دینو با سوپری اشتباه گرفتن❓‼️)
نفقه نایس👍
مهریه نایس👍
حجاب اَخه👎
نه به حجاب اسلامی
👈 آری به مهریه اسلامی
👈 آری به نفقه اسلامی
اگر اعلام کنند:
خانمهایی که نمیخواهند به قانون شرعی و ملی عمل کنند و عمل کشف حجاب به نامشان ثبت شده، نمیتوانند برای عدم پرداخت نفقه و مهریه (که آنها هم قانون شرع است) از همسر خود شکایت کنند
مطمئن باشید ۹۰ درصد کشف حجابها برطرف میشود.😉
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
⚠️❌⛔️حديث و آيات:
پرهيز از ناسزاگويى
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
وارد شدن به بهشت بر هر ناسزاگويى حرام است .
عنه صلى الله عليه و آله :
الجَنَّةُ حَرامٌ على كُلِّ فاحِشٍ أن يَدخُلَها
📚 منبع
.[كنز العمّال : 8085.]
@Yejoensaf
❇️استـــــــــــدلال عقـــــــــــلی و.... در بـــــاره ولایـــت فقیــــــــــــه
🔷دلایل ولایت فقیه
دلایلی که ما برای اثبات نظریه ولایت فقیه ارائه می کنیم به لحاظ مقدماتی که دارد به سه دسته تقسیم می کنیم:
۱- دلیل عقلی محض.
۲-دلیل مرکب از عقل و نقل.
۳- دلیل عقلی محض.
🔷دلیل عقلی محض
دلائل عقلی زیاذی برای اثبات ولایت فقیه ارائه شده مانند قاعده لطف، حکمت الهی و ضرورت نظم در جامعه و لکن ما در اینجا فقط دلیل آخری را بازگو می کنیم.
🔷برهان مبتنی بر نظم اجتماعی
۱. زندگی اجنماعی برای انسان ضرورت دارد؛ زیرا نیازهای انسان هیچ گاه در زندگی فردی تأمین نمی شود.
۱. برای بقای زندگی اجتماعی، وجود حکومت مبتنی بر قانون و احکام اسلامی ضروری است؛ زیرا منافع انسان ها با یکدیگر تزاحم دارد.
۲. حکومت مبتنی بر قوانین اسلامی، بدون حاکمیت ممکن نیست.
۳. امامان معصوم(ع) تنها کسانی هستند که می توانند حاکمیت جامعه ی اسلامی را بر عهده بگیرند. زیرا آنها عادل، با کفایت و از همه آگاه تر به قانون الهی می باشند.
۴. در عصری که معصوم در جامعه حاضر نیست، اجرای احکام نمی تواند معطل باشد. لذا نوبت به کسی می رسد که در علم و عدالت و کفایت شبیه ترین افراد به اوست و او همان فقیه جامع شرایط می باشد.
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
📊 آمار تعداد کلمه صلاة (نماز) در قرآن
در جستجوهایی که من در متن قرآن کردم ریشه “صلو” در کلمه صلاة به همراه افعالش 95 بار تکرار شده است.
🔻 از این 95 بار 67 بارش کلمه صلاة و 11 بارش کلمه صلات و 5 بار کلمه صلوات و بقیه بصورت فعل آمده است.
👈اگر قرآن را کاتالوگ دستگاهی بنام «انسان» بدانیم ،
بطور قطع یقین برای کارکرد درست آن دستگاه باید نظر مهندس سازنده اش را جویا شویم ،
وقتی مهندس سازنده دستگاه یعنی خداوند در کاتالوگ خودش نزدیک به 100 بار به مطلبی تاکید میکند
این نشانگر چیست؟؟؟
این تعداد بالای تکرار صلاة نشان از اهمیت آن دارد که حتما مطلب مهمی بوده که خدا اینقدر تکرارش کرده است.
کلمه صلاه با چه کلمهای بیشتر تکرار شده است؟
در اکثر آیاتی که کلمه صلاه آمده است گفته اقیموا الصلاه یعنی با ریشه “قوم” آمده، مثل آیه 3 سوره بقره:
الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلاة
آنها که به غیب ایمان دارند و نماز را برپا می کنند و از آنچه به آنها روزی داده ایم انفاق می نمایند.
🔻از 67 باری که خود کلمه صلاه در قرآن آمده 48 بارش با حالتهای مختلف فعل از ریشه “قوم” آمده است.
اقام به معنی برپا داشتن، مقیم بودن و اقامت در یک محل هست. ما وقتی در یک محلی اقامت میکنیم یعنی شهروند اونجاییم و مقیم در آن مکان میشویم. پس باید به قوانین آنجا احترام بذاریم.
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یه جو انـصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کلیپ ۴۹ ثانیه ای بالا 👆 افرادی را در خیابان در کشورهای اروپایی و.... میبیند ک در حال نماز خواندن هستند ، بازخورد رهگذران را ببینید ، جالبه🤔🤔
📊 آمار تعداد کلمه صلاة (نماز) در قرآن
در جستجوهایی که من در متن قرآن کردم ریشه “صلو” در کلمه صلاة به همراه افعالش 95 بار تکرار شده است.
🔻 از این 95 بار 67 بارش کلمه صلاة و 11 بارش کلمه صلات و 5 بار کلمه صلوات و بقیه بصورت فعل آمده است.
👈اگر قرآن را کاتالوگ دستگاهی بنام «انسان» بدانیم ،
بطور قطع یقین برای کارکرد درست آن دستگاه باید نظر مهندس سازنده اش را جویا شویم ،
وقتی مهندس سازنده دستگاه یعنی خداوند در کاتالوگ خودش نزدیک به 100 بار به مطلبی تاکید میکند
این نشانگر چیست؟؟؟
این تعداد بالای تکرار صلاة نشان از اهمیت آن دارد که حتما مطلب مهمی بوده که خدا اینقدر تکرارش کرده است.
کلمه صلاه با چه کلمهای بیشتر تکرار شده است؟
در اکثر آیاتی که کلمه صلاه آمده است گفته اقیموا الصلاه یعنی با ریشه “قوم” آمده، مثل آیه 3 سوره بقره:
الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلاة
آنها که به غیب ایمان دارند و نماز را برپا می کنند و از آنچه به آنها روزی داده ایم انفاق می نمایند.
🔻از 67 باری که خود کلمه صلاه در قرآن آمده 48 بارش با حالتهای مختلف فعل از ریشه “قوم” آمده است.
اقام به معنی برپا داشتن، مقیم بودن و اقامت در یک محل هست. ما وقتی در یک محلی اقامت میکنیم یعنی شهروند اونجاییم و مقیم در آن مکان میشویم. پس باید به قوانین آنجا احترام بذاریم.
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یه جو انـصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
✅قصه ای کوتاه ، تکان دهنده و تاثیرگذار
از حق مومن از زبان معصوم علیه السلام
یکی از اصحاب امام صادق(ع) بنام ابوهارون می گوید:
درمحضر امام صادق(ع) بودیم، امام به جمعی رو کرد و فرمود: چرا ما را سبک می شمرید؟ و به ما اهانت می کنید؟
مردی از اهالی خراسان برخاست و عرض کرد: پناه می برم به خدا که من تو را سبک بشمرم و احترام تو را حفظ ننمایم.
امام صادق(ع) فرمودند:
آری تو یکی از آن افرادی هستی که مرا سبک انگاشتی‼️.
آن مرد عرض کرد: پناه می برم به خدا از اینکه شما را سبک بشمرم و به چشم حقارت به شما بنگرم.
امام فرمودند:
به یاد داری که فلان شخص در جحفه (میقاتگاه حاجیان در نزدیکی مدینه) به تو گفت مرا نیز سوار مرکب خود کن و به مقدار یک میل (دو کیلومتر) بهسوی (مکه) ببر، به خدا سوگند از پیادهروی خسته شده ام؛
سوگند به خدا تو حتی سرت را بلند نکردی و به او اعتنا ننمودی و مقام او را کوچک شمردی؛
❌⚠️و حضرت فرمود:
من استخفّ بمؤمن فینا إستخف و ضیّع حرمةالله
و کسی که مؤمن در راه ما را سبک بشمارد (و تحقیرکند)، حرمت خدا را سبک شمرده و تباه ساخته است.
📚 منبع
محمدی اشتهاردی، محمد؛ داستان دوستان، قم، بوستان کتاب ص۴۱
روضه کافی ص102
🔷حاشیــه
با خواندن این داستان با خود میگویم:
بعضا در هوای سرد یا گرم رانندگانی را میبینیم ک با سرعت از کنار عابران -- خصوصا در مناطق کم تاکسی خور -- رد میشوند
و علیرغم درخواست عابران برای سوار شدن، وقعی نمینهند‼️
چنین افرادی
آیا مصداق فرمایش امام در حدیث فوق نیستند❓
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یه جو انـصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
#نشر_خوبیها
💢یه کمی حال خوب از زنان متحول شده ببینیم
🔺اینها سالها در دست استحمار غرب گرفتار بوده اند و به این نتیجه رسیدند که هیچ آئینی مثل اسلام به زن کرامت و ارزش نمیده و گروه گروه از زنهای معروف تا زنان عادی شون به دین اسلام متمایل میشن .
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✅ با ما همراه شوید...
🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران
@tebyanmazand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بهادری جهرمی: یکی از نتایج گشت ارشاد مدیران شناسایی «فساد چای» در سال اول دولت بوده است
🔹سخنگوی دولت در نشست پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه شهید بهشتی: در دولت های قبلی داشتیم اگر فسادی در آن دولت اتفاق می افتاده نهادهای نظارتی بیرونی دخالت می کردند که حتی با مقاومت دولت روبرو می شدند.
🔹دولت سیزدهم خود پیشگام مبارزه با فساد شده است.
🔹بیش از ۶۰ مدیر دولتی در طول دولت سیزدهم برکنار یا جابجا شدند.
📡 آخرین خبر اینجاست: ⇩
http://eitaa.com/joinchat/1622999058C0293b71f29
♨️ آزادی بیان؛ تا وقتی که ما بخوایم
تعقیب قضایی یک زن در انگلیس بدلیل حمایت از فلسطین
شهاب اسفندیاری، فعال رسانه در توئیتی نوشت:
پلیس لندن آگهی داده اگر این زن را میشناسید او را به پلیس معرفی کنید. گفته خودش هم اگر بیاید خودش را معرفی کند بهتر است. فکر میکنید جرمش چیست؟ جرم او حمل این پلاکارد در راهپیمایی دیروز لندن است. تصویر برهنه شدن مردهای فلسطینی توسط ارتش اسرائیل را با تصویر برهنه شدن یهودیان توسط ارتش نازی کنار هم گذاشته و نوشته «تفاوت را پیدا کنید». همین
📚منبع:
مشرق نیوز
✍پ ن:
واقعا آزادی بیان موج میزنه تو اروپا شاید هم بهتره بگیم:
«دنیا و مردم دنیا اسیر و بازیچه دست جماعت اندکی هستند ، بنام «یهود»!؟
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
⛔️ ورود امــــــــام زمـــــــــــان مــــــمـــــنوع‼️
👈برای همه جوانانی که بزودی قصد برگزاری مراسم عـــــــــــــروسی دارند بفرستید
❌⚠️📛فقط بگویید،
کــــــــــــدام گنــــــــاه در شــــــب عـــــــروسی صـــــــورت نمیگیرد،
از اختلاط محرم و نامحرم
تا
صرف مشروبات الکلی
تا
کشف حجاب
و....
شوخی نبود که، شب عروسی بود!!
همان شبی که هزار شب نمیشود
همان شبی که همه به هم محرمند...
همان شبی که وقتی عروس بله میگوید
به تمامی مردان داخل تالار که نه، به تمام مردان شهر محرم میشود!
این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم!!
همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست...
آهان یادم آمد،
این تالار محضر خدا نیست، تا میتوانید معصیت کنید!!
همان شبی که داماد هم آرایش میکند...
همه و همه آمدند حتی خان دایی...
اما ای کاش امام زمانمان هم می آمد، حق پدری دارند بر ما...!!
مگر میشود او نباشد!؟
عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود...
به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند#ورود_امام_زمان_ممنوع!!
دورترها ایستاد و گفت دخترم عروسیت مبارک ولی...
ای کاش کاری میکردی تا من هم میتوانستم بیایم...
مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید!؟
من آمدم اما...
گوشه ای نشست و برای خوشبختی دخترکش دعا کرد...
چه ظالمانه یادمان میرود که هستی!
ما که روزیمان را از سفره تو میبریم
و میخوریم، با شیطان میپریم و می گردیم...
میدانم گناه هم که میکنیم، باز دلت نمی آید نیمه شب در نماز دعایمان نکنی
اشتباه میکنند
این روزها نه مانتوهای تنگ و جلو باز مد است
نه ساپورت های رنگاوارنگ
نه انواع شلوارهای پاره
و مدل های موی غربی
و نه روابط نا مشروع و دزدی
این روزها
فقط
در آوردن اشک مهدی فاطمه (عج) مد شده!
🌸✨🍃 بر چهره دل ربای مهدی صلوات ... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...🍃✨
┄┅═✧❀✧═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf