eitaa logo
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
1.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
فکر کن‌بری گـلزار شهــدا . .! روی قبرا‌رو‌بخونی و‌برسی به یه شهید‌هم‌سنت..(: اونوقته که میخوای سربه تنت‌نباشه.! آره رفیق هم‌سن و سالای ما شهید شدن بعد ما هنوز تو فکر ترک گناهیم!( : ^شرایطمون ' @tablighat1a -
مشاهده در ایتا
دانلود
بر سر سفره افطار به غذا لب نزنم تا زمانی که موذن ببرد نام :)
زمین و آسمان دریای نور است دل شیعه ز شادی در سرور است علی مرتضی دارد تبسم که از این چهره جنت شد تجسم به عرش حق شده بزمی مهیا امام مجتبی آمد به دنیا 🌱 @YekAsheghaneAheste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_116 از رفتن سجاد چند ماهی میگذشت. بهمون زنگ میزد... از حال و هواش خبر داشتی
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ ریحانه نمیدونی چه حال بدی بود اون روزای خونمون... بابام هیچی نمی‌گفت!دریغ از اینکه حتی کلمه‌ای حرف بزنه... نگرانم میکرد این سکوتش ولی خب چیزی نمیگفتم... مریم مثل سابق نبود دیگه... این داستان تا دوماه ادامه داشت تا اینکه یه روز داداش سجادم میاد به خواب مامان. مامان میگفت از بیقراری من خیلی دل شکسته بود! قسمش داده بود که دیگه گریه نکنه.میگفت من واسه دل خونین بی‌بی زینب رفتم... نزار شرمنده بشم. از اون شبی که خواب سجاد رو دیده بود حالش تغییر کرده بود... کم‌کم به خودش اومد اما بابا... _مریم چی شد؟ _مریم بیچاره اونم طول کشید ولی زیاد بیقراری نمی‌کرد.میگفت سجاد قبل رفتن باهاش راجبه همه این موارد حرف زده... میگفت اینقدر قسمم داده که اگر خدا شهادت نصیبم کرد تو کنار زهرا و مامان باش... _میدونست شهید میشه؟ _نمیدونم ولی انگاری خبر داشت... سرن رو پایین انداختم و با ریشه های فرش بازی میکردم که چیزی یادم افتاد... سجاد!؟... سجاد ایلیایی؟!... همونی که قبل از اومدن مشهد همراه با امیر رفتیم سره خاکش! نگاهی به زهرا انداختم که حالا اروم تر شده بود... چقدر عجیب بود برام این حس! حس اینکه آدم از همه چیزش بگذره... پدر و مادرش... خواهرش... دختری که دوستش داره... رفیقاش... از همه دل ببری و بزنی تو راه شهادت! چی داشت این مسیر که ادن هارو این جوری مجنون میکرد؟! یاده نگرانی های امیر افتادم. وقتی دل تو دلش نبود که مامان و بابا اجازه بدن بره سوریه. اونم که با شنیدن جواب منفی چقدر دلش شکست. یاده اون روزایی که رفته بود تو خودش و مثل قبل باهام حرف نمیزد افتادم... وقتایی که انگار خبر شهادت رفیقش حالش رو عوض کرده بود!... وای خدای من! تصور نبود امیر... بین این همه انرژی های منفی تنها امیدم امیر بود. اگر اون نبود من چیکار میکردم؟ با تصور نبودش ناخودآگاه اشک هام جاری شد... .... کپی ممنوع ⛔ @YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_117 ریحانه نمیدونی چه حال بدی بود اون روزای خونمون... بابام هیچی نمی‌گفت!در
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ دیگه نزدیکای ساعت ۲۲ بود که همه برای رفتن از جا بلند شدیم. نیم نگاهی به صورت درهم و گرفته امیر انداختم.. هنوز از من عصبانی بود؟ رفتم کنارش ایستادم.. _قهری هنوز باهام؟ _قهرچیه؟نخیرم قهر نیستم _پس چرا اینجوری نگام میکنی و باهام حرف میزنی؟ _مثل همیشه نگات کردم _یعنی همیشه طلبکاری؟ _ریحانه بیخیال... _بگو چیشده خب.. _هیچی! خیلی نگرانم کرده بودی امروز _به جون خودم که از روی قصد نبود.حال یه نفر بد شده بود داشتم کمک میکردم _حالا هرچی...باعث شدی جلو خانم ایلیایی اونطوری صدام رو ببرم بالا.. _اووو پس بگو! مسئله من نیستم،نگرانی که... سریع به طرفم برگشت و از زیره دندون هاش گفت _ریحانههه... _چیه خب؟ ولی نگران نباش اونقدر به دل نگرفته _جون من راست میگی؟ _اینجوری نشون میداد ولی خب ناراحت شده _میبینی چیکار میکنی تو؟ اَه.. از وضعیت و نحوه حرف زدنش خنده‌ام گرفته بود.. با حالت جدی گفت _در ضمن نمیخواد به اون موضوع هم فکر کنی! _کدوم موضوع؟ _همونی که به خاطرش از سره میز اون شب بلند شدی و رفتی... سرجام خشکم زد. درحالی که راه می‌رفت وایساد و برگشت سمتم _میدونم اون پسره مضخرف پاشده بود با خانواده‌اش خونمون... _کی بهت گفت؟ _بابا... _میدونی چی شده اون شب؟ _بابا جوابشون کرده و رفتن... با خوشحالی به سمتش قدم برداشتم _جدی میگی؟ _اره. تازه مادرجون هم هفته دیگه دعوتمون کرده... با شوق نگاهی بهش انداختم که خنده‌ای کرد. همراهش قدم برمی‌داشتم و به سمت خروج از حرم بودیم که از دهنم در رفت و گفتم _اگر تو هم با رفیقت میرفتی من میمردم! با تعجب نگام کرد و گفت _یعنی چی؟رفیقم؟! _اگر اون سال با دوستت میرفتی سوریه و بلایی سرت میومد... سوالی خیره شده بود بهم _فهمیدم اون مزاری که رفتیم کی بود! برادر زهرا و رفیق صمیمی تو... _کی گفت؟ _امشب برام زهرا تعریف کرد... سرش رو انداخت پایین و چیزی نگفت. فکر کنم دوباره براش یادآوری کردم حس و حال چند سال پیش رو!... .... کپی ممنوع ⛔ @YekAsheghaneAheste
یعنی هزاران نفر که پای سفره ۲۷۰ متری در پل طبیعت تهران نشستند را نبینی ولی ده ها نفر بی حجاب یا رقاص که سالهای قبل هم کارشون همین بود را جوری منتشر کنی که انگار ده میلیون مردم تهران همه کشف کردند و وسط خیابان میرقصیدند. @YekAsheghaneAheste
لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَة.🌱♥️ اگر بنده «خدا» می‏دانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتی وجود دارد] دوست می‏داشت که تمام سال، رمضان باشد. 🥺🤚🏽 (بحار الانوار، ج 93، ص 346 ) 🌙💚 @YekAsheghaneAheste
من حسینی شده ی دست امام حسنم.🤍
🔵 در مسئله ی عقب نشینی وجود ندارد. توجه بکنید که هیچ عقب نشینی در این قضیه نکنید. 🔹اینکه یکی از آقایان گفتند اگر چنانچه عقب نشینی کنیم سه مشکل به وجود می‌آید و ذکر کردند، بالاتر از این سه مشکل این است که حکم الهی نقض میشود. (حکومت) ما حکومت اسلامی است. بنده بارها به مسئولین گفته ام که ما سر کار آمدیم تا بینیم حکم خدا چیست؟ آن را عمل بکنیم. بنده یک طلبه ای هستم، شما مثلا معلمی بودید که سر کار آمدیم. مردم اداره ی این کشور را به عهده ی ما گذاشتند، به خاطر اینکه فکر کردند ما در راه اسلام و شریعت کار میکنیم. ما بایستی را تعقیب کنیم و دنبال بکنیم. (این موضوع) مطلقا مسئله ای نیست که انسان در برابر آن تراجع و عقب نشینی داشته باشد. 🔹 اگر چنانچه در کشور ما حجاب به این شکل وجود نداشته باشد، مطمئن باشید وضع حجاب در اینجا از همه ی کشورهای دیگر [از جمله] ترکیه بدتر خواهد شد و حریم عفاف و حجاب شکسته خواهد شد. یعنی اینجا برای این کار انگیزه وجود دارد. 🗓 ۱۳۹۷/۱۰/۶ @YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
در عشق، تو اقتدا به زهرا کردی صد پنجره نور، بر جهان وا کردی آرامش و رستگاری دنیا را در خیمه چادرت مهیا کردی
🕌دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان 🌕نیمی از ماه رمضان گذشت... اللّٰهُمَّ ارْزُقْنِى فِيهِ طاعَةَ الْخاشِعِينَ، وَاشْرَحْ فِيهِ صَدْرِى بِإِنابَةِ الْمُخْبِتِينَ، بِأَمانِكَ يَا أَمانَ الْخائِفِينَ 📿خدایا، در این ماه طاعت فروتنان را نصیبم کن و سینه‌ام را برای بازگشت به سویت همانند بازگشت خاضعان باز کن، به امان دادنت ای امان‌ده هراسندگان @YekAsheghaneAheste
زیارت عاشورا بخوانیم 🙂🌱 به نیت شادی روح شهدا و عاقبت بخیری همه التماس دعا @YekAsheghaneAheste
دلت‌|♥️🌱|ڪہ‌گرفت قرآن‌برداربسم‌الله‌بگو یـه‌صفحهہ‌ا‌ش‌روبازڪن‌بگو:‌‌‌📖 خدایہ‌ڪم‌باهام‌حرف‌بزن‌آروم‌شم..!🌱🌸 فقط‌تو‌میتونی‌آرومم‌کنی😌✨ @YekAsheghaneAheste
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن @YekAsheghaneAheste 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🌹شهید محمد باقر ربانی🌹 🔹شادی روح شهدا صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » ⚪️فرازی از وصیتنامه : بزرگترین آرمان و آرزوی من اینست که در صف مبارزین اسلام و در پیکار با منافقین و کفار به فیض شهادت برسم آن جا که لقاءپروردگار و رستگاری در آن باشد چه خوفی از مرگ وشهادت … و پس از من نیزسنگر ها را حفظ کنید @YekAsheghaneAheste
طـرح‌لبخـند‌شـما‌پایان‌پریشـانی‌هاست:))
ایمـان‌حقیـقی: ایمـٰٰانیسـت‌کـه بـا‌جهـٰاد‌،در‌میـدان‌عمـل‌همـراه‌بـاشد!
شهیدحججی‌‌می‌گفت، همـه‌می‌گویند: خــوش‌بـه‌حال‌فلانی،شهید‌شــد امــاهيچ‌کس‌حـواسش‌نیست کـه‌فلانی‌بــرای‌شهیدشـدن، شهیدبـودن‌رايـادگـرفت...🙂🌱
•تُـــــو• دوست‌داشتنی‌تَرین نُسخه‌ِای‌هَستی‌که‌ِمیشَودپیچید..! به‌ِدست‌وپای •زندگــــی• مَن تاهِی‌قَدبِکشی‌توی‌ •لَحظـــه‌ِهایَم‌• وحالم‌راخــوب‌تَرکنی :)!🙃💙 🥲 🌱 @YekAsheghaneAheste
الهی لحظات زندگیتون پر از قشنگی🙂😍🌿 @YekAsheghaneAheste
🔵 دختر اسپانیایی ساکن ‎مادرید ‎مسلمان شد. 🔹 او در تیک تاک بیش از یک میلیون دنبال کننده دارد. وی گفت اگر عریان شدن آزادیست پس با ‎ شدن هم آزادیست. چرا غرب به افراد با حجاب شغل و موقعیت اجتماعی مناسب نمیدهد؟ اگر حجاب اجباری در حق زنان ایران ظلم است عریانی اجباری در غرب هم ظلم است. 🔹 ان شاء الله درد و بلات بخوره تو سر جماعت خودتحقیر و برعنداز @YekAsheghaneAheste
نقل است هرموقع آب نوشیدی، بگو: (ع) اما این روزها که آب می‌بینی و نمیتونی بنوشی بگو: (ع)🙂💔