"آنان میگویند، که ما از برایتان، ارادهای بهر زندگانی آوردیم. اما آنان نمیدانند، که ما حتی قبل از زندگان، زنده بودیم..."
"They Say, That We Brought You Your Will to Live. But They Don't Know, That We Were Alive, Even Before the Living..."
-ریزجملات، پنهان شده روی اضلاع "مُهر سکوت"، حک شده برروی زبان بریده پروفسور سابق اِرنِست رافائِل گرِگوری آزبورن، 114 ساله، خالق و محقق اصلی پروژه ERGO
-خلاصه گزارش: ایشان در بعدازظهر تاریخ 19 نوامبر سال 831 تقویم قدیم در خانه خود ناپدید شدند. همسر ایشان، با نام کامل اِلِنورا وینفرِد بِرَسبولتِر، اذعان داشت که پروفسور سابق، تنها دقایقی پس از بستن درب اتاق مطالعه خود ناپدید شده است. دختر بزرگ این خانواده، سِلِست گُلداِسپِراکِت آزبورن، وجود هرگونه فرد مشکوک اطراف خانه و درون محله در 48 ساعت قبل از ناپدید شدن پدرش را تأیید نکرد. او همچنین اذعان داشت که حتی اگر چنین فردی وجود داشته باشد، چگونه میتوانسته بهاتاقی راه پیدا کند که نه پنجرهای داشته و تنها راه ورود بهآن درب اصلی اتاق بوده است؟! همچنین مادر و دختر در تمام طول هفته از محل زندگی خود خارج نشده بودند و ورود مخفیانه شخصی بهمحل اقامتشان غیرممکن بوده است. اما دختر کوچک خانواده، پِنِلوپی اسپرینگلاکِت، اذعان داشت که شخص مرموزی را دیده که بر دوش پدرش سوار است و با او بهاتاق مطالعه میرود. توصیفات ظاهری این شخص بدینصورت از پِنِلوپی کوچولو گرفته شد: دستانی بسیار بلند و کشیده، صورتی لاغر با گیسوان و ریش و سبیل ژولیده سفید، بالاتنه برهنه با بدنی لاغر و پوستی سفید که از فرط کهولت سن لکههای قهوهای روی آن نمایان شده بود، و ستون فقراتی فلزی که بهشیوه جراحیهای استخواندرمانی روی کمرش کاشته شده بود. عجیبترین بخش ماجرا آن بود که هنگامی که از او درباره پایینتنه مرد مرموز سوال پرسیده شد، او پاسخ داد که آن مرد هیچ پایینتنهای نداشت. چهار روز بعد، در تاریخ 23 نوامبر سال 831 تقویم قدیم، هنگامی که ماموران گارد امنیتی برای جستوجوی سرنخ بهاتاق مطالعه پروفسور سابق وارد شدند، با زبان قطعشدهای (که بنا به تحقیقات آزمایشگاهی صورت گرفته، زبان پروفسور سابق بود) مواجه شدند که بهدیوار میخ گشته بود و مُهری عجیب و مربعشکل، حکشده برروی آن خودنمایی میکرد؛ همچنین، هیچ نشانهای از درگیری، زد و خورد، قتل، و یا آدمربایی در اتاق بهچشم نمیخورد. طبق گزارشات حتی کاغذپارههای روی میز دچار کوچکترین بههمریختگی نشده بودند. تنها شواهد وحشتانگیز مفقود شدن پروفسور سابق، زبان قطعشده و آبشار خونی بودند که روی دیوار سمت راست اتاق خودنمایی میکردند. این پرونده پس از هجده هفته تلاش، ناتمام ماند و رها شد.
محل اکتشاف: ابرشهر Crieque، غرب، کوهپایگان، جاده Copperclad Ascent، دوربرگردان VX9L، جاده Gilded Gear، فرعی M32R، پل The Grand Aqueduct، قلههای Pipework Peaks، محله Chrono Cluster، خیابان Chrono Crescent، کوچه 5، ساختمان Clockwork Cottage، پلاک 2
-مُهر سکوت، پرونده سکوت، پوشه S، قفسه M12، راهروی G4، آرشیو اطلاعاتی A8، آرشیوهای اطلاعاتی سازمان گارد امنیتی کریک، ساختمان کتابخانه، مجمع S.U.N، مرکز شهر، ابرشهر Crieque
-کد پرونده: C1BSL1077010083A8G4M12S-1
#داستان
#کمپین_DnD
#پیش_گفتار
شنوای نظرات شما درباره راز این پرونده (یا نوشته جدیدم) هستم
پروندهای که امیدوارم، سرآغاز داستان تازهای از برای من باشد...🌖
https://eitaa.com/Yet_Untold/6
لازم بود آنقدر خشن باشه؟😭😭 من از این چیزا بدم میاددد، ولی خب جالب بود اگه نمی ترسیدم عاشقش می شدم.
_____________________________
عزیزمممم ببخشید نمیدونستم میترسیدی😅💔
چشم دوز خشونت و ترسش رو کمتر میکنم باشه؟ آفریننن✨
#ناشناس