eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
رمــــان "آنلاین در پناه زهرا 💕" ‌ ‌ " از زبان هدیه " ‌ امروز رحلت امام‌خمینی(ره) بود؛ واسه همین تمام تیپم رو مشکی زدم.. از اتاق بیرون اومدم، _خب من دیگه باید برم،فعلا خداحافظ زندایی: -مگه ناهار نمی‌خوری؟! _نه باید برم امتحان بدم.. _همونجا یه چیزی می‌خورم.. همگی خداحافظی کردن و اومدم بیرون، سوار هاچ‌بک‌جون شدم و حرکت کردم.. رسیدم دانشگاه... "وااای دیرم شده بود" سریع با یه عذرخواهی نشستم رو یکی از صندلی‌ها.. بعد امتحان اومدم بیرون... ناری: -خب‌خب بگو ببینم شیری یا روباه..؟! _یه چیزهایی مابینِش‌.. فاطمه: -یعنی پاس میشی..؟! _آره،خدا کنه _بچه‌ها امروز مراسم برا رحلت امام نداریم؟! ناری اومد جواب بده که صدای شخصی اومد طبق معمول آقای‌راد: -می‌بینم امروز سالگرد خمینی جونتونه؛ سی‌ساله مرده هنوز براش یادبود و ... می‌گیرید واقعا که.. ناری: --حالا نه اینکه شما بزرگداشت کوروش بعد هزاران سال هنوزه که هنوز نمی‌گیرید..؟! راد: -باز کوروش یه کاری کرده، مال شما جز بدبختی چیکار کرد..؟! -امام شهدا..!هع..! _ببین آقای‌راد کوروش و هزاران سرباز دیگه که بعضی‌هاشون هم تو همین تخت‌جمشید خاک هستن برای همین جون دادن و ارزش دارن _شهدای هشت‌ سال دفاع مقدس ما هم برای همین مردم رفتن جنگیدن که امام و رهبرشون آیت‌الله‌خمینی(ره)بود که چه بسا اگر امام‌خمینی(ره) نبودن این جنگ پیروزی نداشت _چرا درباره کوروش حرف می‌زنیم میشیم روشن‌فکر ولی درباره شهیدهای هشت سال دفاع مقدس حرف می‌زنیم میشیم عقب مونده..؟! _مگه هر دو گروه برا کشور نجنگیدن..!! _پس چرا فرق می‌گذارید..؟!! _واقعا متأسفم.. بدون حرفی رفتم سمت آب‌خوری و آبی زدم به صورتم.. مهدیار: --نمی‌خواد خودتون رو آنقدر اذیت کنید.. _سلام مهدیار: -سلام، میگم نمی‌خواد خودتون رو اذیت کنید.. -باید با کسی بحث کنید که بدونید منطقی هست و قانع میشه اما پسری مثل راد هیچ وقت قانع نمیشه پس نباید باهاش بحث کرد.. _آخه نمی‌دونید چه‌ حرفایی می‌گفت که! مهدیار: -می‌دونم ولی بعضی وقت‌ها باید سکوت کرد -حیف شما نیست با این کَل‌کَل می‌کنید؟! _بله درست می‌فرمائید فا‌طمه: -وااای هدیه حالت خوبه؟! ناری: -هدیه خوشم میاد جوری جوابش رو دادی هنوز تو هپروته.. برگشتم سمتش: _خب مزاحم نمیشم،یاعلی.. مهدیار: مواظب خودتون باشین،علی یارتون.. یه نگاه به فاطمه و ناری کردم، داشتن می‌گفتن و می‌خندیدن.. من هم یه زمانی همینقدر بی‌دغدغه بودم.. ولی بعضی وقت‌ها زندگی یه کارهایی و شوخی‌هایی میکنه با آدم که هیچ‌وقت فکرش رو نمی‌کردی.. من که تو خودم عاشق‌شدن نمی‌دیدم "پس منتظر اتفاق‌های یهویی زندگیت باش" ‌