♨️کسی از تو محروم نشود...
🔹 اگر کسی وضع زندگیاش خوب نیست، از #امام_جواد (علیه السلام) حاجت بگیرد.
امام جواد علیه السلام مدینه بود امام رضا علیه السلام در ایران و در مرو بود.
برای امام رضا علیه السلام خبر آوردند که خادمها هر وقت میخواهند پسرشان را از خانه خارج کنند از در پشتی میبرند تا فقرا نفهمند که ایشان دارد میرود و درخواستی بکنند.
حضرت نامهای به پسرش امام جواد علیه السلام نوشت: «به من رسیده است که تو از درب کوچک بیرون میروی. بحق من بر تو که بیرون نروی مگر از درب بزرگ و همراه خودت درهم و دینار فراوان بردار و هر کس در راه از تو درخواست کرد به او عطا کن».
🔹 این سفارش بابایش است که کسی از تو #محروم_نشود!
از این جهت وقتی محتاج هستی، گرفتار هستی، کمبود داری برو سراغ امام جواد علیه السلام
دو رکعت نماز برای امام جواد علیه السلام بخوانید و از ایشان بخواهید گرفتاریهایتان را رفع کند.
خدا برای ما، دوازده امام گذاشته. «قد علم کل أناس مشربهم؛ هر گروهی بدانند از کجا آب میخورند».
آنکه بدهکار است بداند مَشربش امام جواد علیه السلام است؛ مَشکش را برود آن جا پر بکند. فقه میخواهد برود سراغ امام صادق علیه السلام ...
🌺🍃
#با_علی_تا_غدیر🍃
#غدیر
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل علیه السلام به من خبر داد که: مَثل محبّت علیّ بن أبیطالب علیه السلام میان مردم، همچون سوره توحید در قرآن است. هرکس یک بار سوره توحید را بخواند، پاداش قرائت یک سوم قرآن را خواهد داشت و هرکس دو بار این سوره را بخواند، پاداش قرائت دو سوم قرآن، و هرکس سه بار این سوره را بخواند، پاداش کسی را خواهد داشت که همه قرآن را قرائت کرده است. حال محبّت علیّ بن أبیطالب علیه السلام این گونه است که اگر کسی او را به زبانش دوست داشته باشد، پاداش یک سوم امّت تو را خواهد داشت، و اگر کسی او را به زبان و قلبش دوست داشته باشد، پاداش دو سوم امّت تو را خواهد داشت، و اگر کسی او را به زبان و قلب و عملش دوست داشته باشد، پاداش همه امت تو را خواهد داشت.
الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص۱۱۲- ۱۱۳،
أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص۱۳۶٫
#بیست_روز_تا_غدیر
______________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روزشمار_غدیر
نام #امیرالمومنین را
خداوندِ علیِ اعلیٰ گذاشت...
🔹 از المناقب ابنشهرآشوب
📚 عَليّ اشتقّ مِنَ العَليّ
#روزشمار_غدیر
9⃣ 1⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر
تا عیدالله الاکبر، هر روز چشم مان را به نور یکی از فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام روشنایی بخشیم...
#روزشمار_غدیر
9⃣ 1⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است..
مَعاشِرَ النّاسِ، اَلا وَ اِنّى رَسولٌ وَ عَلِىٌّ الْاِمامُ وَ الْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى، وَ الْاَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. اَلا وَ اِنّى والِدُهُمْ وَ هُمْ یَخْرُجُونَ مِنْ صُلْبِهِ.
📚فرازی از بخش هشتم خطابه غدیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپتصۅیرے #خطبہغدیر
📝خطبہغدیر فرازشماره:۹۲
✅ڪاناݪازغدیرٺاظهور
🆔@ghadirtazohoor
⃣ڪانالازغدیرتاظهوردرروبیڪا
https://rubika.ir/ghghghadir
🔆 جود و کرم گدای تو یا حضرت جواد
أحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلِ بْنِ الْيَسَعِ قَالَ كُنْتُ مُجَاوِراً بِمَكَّةَ فَصِرْتُ إِلَى الْمَدِينَةِ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع وَ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ كِسْوَةً يَكْسُونِيهَا فَلَمْ يَقْضِ لِي أَنْ أَسْأَلَهُ حَتَّى وَدَّعْتُهُ وَ أَرَدْتُ الْخُرُوجَ فَقُلْتُ أَكْتُبُ إِلَيْهِ وَ أَسْأَلُهُ. قَالَ فَكَتَبْتُ إِلَيْهِ الْكِتَابَ فَصِرْتُ إِلَى مَسْجِدِ الرَّسُولِ ص عَلَى أَنْ أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْتَخِيرَ اللَّهَ مِائَةَ مَرَّةٍ فَإِنْ وَقَعَ فِي قَلْبِي أَنْ أَبْعَثَ إِلَيْهِ بِالْكِتَابِ بَعَثْتُ بِهِ وَ إِلَّا خَرَقْتُهُ فَفَعَلْتُ فَوَقَعَ فِي قَلْبِي أَنْ لَا أَفْعَلَ. فَخَرَقْتُ الْكِتَابَ وَ خَرَجْتُ مِنَ الْمَدِينَةِ فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ رَأَيْتُ رَسُولًا وَ مَعَهُ ثِيَابٌ فِي مِنْدِيلٍ يَتَخَلَّلُ الْقِطَارَ وَ يَسْأَلُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ الْقُمِّيِّ حَتَّى انْتَهَى إِلَيَّ فَقَالَ مَوْلَاكَ بَعَثَ إِلَيْكَ بِهَذَا وَ إِذَا مُلَاءَتَانِ.
قَالَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَقَضَى اللَّهُ أَنِّي غَسَّلْتُهُ حِينَ مَاتَ وَ كَفَّنْتُهُ فِيهِمَا.
📚الخرائج و الجرائح؛ ج2؛ ص668
محمّد بن سهل مى گويد: در مكه مجاور شده بودم و به مدينه آمدم و خدمت امام محمّد تقى عليه السّلام رسيدم. و خواستم از او لباسى بخواهم، ولى فرصت نشد تا خواسته ام را عنوان كنم تا اينكه از او خداحافظى كردم. و وقتى كه از شهر بيرون مى رفتم، با خود گفتم: نامه اى براى او مى نويسم و در نامه خواسته ام را از او مىخواهم. نامه را نوشتم و به مسجد پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله- رفتم تا اينكه دو ركعت نماز بخوانم و صد بار استخاره (طلب خير) بكنم، اگر در قلبم افتاد كه نامه را بفرستم، و الا آن را بسوزانم. پس استخاره كردم و در قلبم افتاد كه نفرستم. نامه را سوزاندم و از مدينه خارج شدم.
در اين حال فرستاده اى را ديدم كه لباسى در بقچه دارد و بين قطار شتران گردش مى كند و از محمّد بن سهل قمى پرسش مى كند، تا اينكه به من رسيد و گفت: مولايت اين را فرستاده، ديدم دو ملافه است.
احمد بن محمّد مى گويد: از قضا وقتى كه او مُرد، من غسلش دادم و در آن دو پارچه، او را كفن كردم.