💠 اعتقادات صحیحه یک شیعه
🗞 حکایت ملاقات فقیه عظیم الشان جناب عبد العظیم حسنی با امام هادی "علیه السلام" و عرضه اعتقادات بر آن حضرت ...
👤 عبد العظیم حسنی از اكابر محدّثين، و #اعاظم_علما و زهّاد و عبّاد و صاحب ورع و تقوى است، و از اصحاب حضرت جواد و هادى "عليهم السّلام" است و نهايت توسّل و انقطاع به خدمت ايشان داشته.
📝 شيخ صدوق و غير او روايت كردهاند از جناب عبد العظيم كه فرمود:
🔹وارد شدم بر آقاى خودم حضرت امام علىّ نقى "عليه السّلام"، چون آن حضرت مرا ديد فرمود: مرحبا به تو اى ابو القاسم، تو #ولىّ_ما هستى از روى حقيقت.
🔸پس عرض كردم خدمت آن جناب كه: اى فرزند رسول اللّه! "صلّى اللّه عليه و آله و سلّم" من مىخواهم كه دين خود را بر شما عرضه دارم پس هرگاه مرضىّ و #پسنديده است بر آن ثابت بمانم تا خداوند عزّ و جلّ را ملاقات كنم، فرمود: عرض كن دين خود را.
1️⃣ گفتم: من مىگويم كه: خداوند تبارك و تعالى واحد است و مثلى براى او نيست و از حدّ ابطال و حدّ تشبيه خارج است و جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه پديدآورنده اجسام و صورتها و #خلق_كننده عرضها و جوهرها است، و پروردگار و مالك هر چيزى است و هر چيزى را جعل و احداث كرده.
2️⃣ و مىگويم من كه: محمّد "صلّى اللّه عليه و آله و سلّم" بنده و رسول او و #خاتم_پيغمبران است و بعد از آن پيغمبرى نخواهد بود تا روز قيامت، و شريعت آن حضرت آخر همه شرايع است و شريعتى نيست بعد از آن تا روز قيامت.
3️⃣ و مىگويم من كه: امام و #خليفه و ولىّ امر بعد از پيغمبر" صلّى اللّه عليه و آله و سلّم" امير المؤمنين علىّ بن ابى طالب "عليه السّلام" است، و بعد از آن حضرت حسن، بعد از آن حسين، بعد علىّ بن الحسين، بعد محمّد بن علىّ، بعد جعفر بن محمّد، بعد موسى بن جعفر، بعد علىّ بن موسى، بعد محمّد بن علىّ "عليهم السّلام". بعد از اين بزرگواران تويى اى مولاى من.
❓پس امام علىّ نقى "عليه السّلام" به جناب عبد العظيم فرمود: بعد از من حسن پسر من است، پس چگونه باشند مردم در زمان خلف بعد از او؟
🔹گفتم: و چگونه است اين اى مولاى من؟
🔸فرمود: براى اين كه ديده نمىشود شخص او و حلال نباشد بر زبان آوردن نام او تا آن كه خروج كند و پر كند زمين را از #عدل و داد هم چنان كه پر شده باشد از جور و ظلم.
4️⃣ گفتم: اقرار كردم. (يعنى به امامت حضرت عسكرى و امام مهدی "علیهما السلام" آن حضرت قايل شدم).
5️⃣ پس گفتم: و مىگويم دوست اين بزرگواران دوست خدا است و دشمن ايشان دشمن خداست و اطاعت ايشان #اطاعت_خدا است و معصيت ايشان معصيت خدا است.
6️⃣ و مىگويم كه: معراج حقّ است، و سؤال در قبر #حقّ است، و بهشت حقّ است، و دوزخ حقّ است، و صراط حقّ است، و ميزان حقّ است، و آن كه قيامت آمدنى است و شكّى در آن نيست و خداوند زنده مىكند و انگيخته مىكند كسانى را كه در قبرها جا دارند.
7️⃣ و مىگويم كه: فرايض واجبه #بعد_از_ولايت (يعنى دوستى خدا و رسول و ائمه عليهم السّلام) نماز است و زكات و روزه و حجّ و جهاد و امر به معروف و نهى از منكر است.
✅ پس حضرت امام علىّ نقى "عليه السّلام" فرمود: اى ابو القاسم! اين است به خدا سوگند دين خدا، كه پسنديده است آن را براى بندگانش.
👈 ثابت بمان بر همين اعتقاد، خداوند ثابت دارد تو را به قول ثابت در حيات دنيا و در آخرت.
📎 منبع: با اقتباس از منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل "عليهم السلام"، ج۳، ص: ۱۸۹۹
🔹اندر فضائل بی شمار حضرت شاه ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام....
🔸تبدیل به سگ شدن خطیب دمشق در اثر جسارت به امیرالمؤمنین علیه السلام
▫️در کرامات العلویه مینویسد :
روزی هارون الرشيد هفتاد نفر از علماى اهل سنت را فرا خواند، هنگامى كه آنها به مجلس آمدند هارون از شافعى پرسيد: چند حديث در فضائل حضرت على (علیه السلام) از حفظ دارى ؟
شافعى گفت : تعداد زيادى حديث در فضيلت على (علیه السلام) به ياد دارم .
هارون گفت : چقدر است ؟
شافعى گفت : مى ترسم بگويم .
هارون گفت : از كى مى ترسى ؟
شافعى گفت : از تو مى ترسم .
هارون گفت : نترس در امانى ، بگو.
شافعى گفت : حدود چهار صد تا پانصد حديث از حفظ هستم
هارون از ديگرى پرسيد، گفت بيشتر از هزار حديث در فضيلت على (علیه السلام) از حفظ هستم .
هارون همين سؤ ال را از ابويوسف نمود. وى پاسخ داد پانزده هزار حديث مُسند و پانزده هزار حديث مرسل درباره على (علیه السلام) از حفظ دارم .
هارون از واقدى پرسيد، اوگفت من هم به اندازه ابو يوسف وصف على (علیه السلام) را در احايث ديده ام .
هارون گفت : آنچه كه گفتيد از شنيده هاى شماست ، امّا من فضيلتى از على (علیه السلام) را به چشم خود ديده ام ، همه مشتاق شنيدن شدند.
هارون گفت : روزى حاكم دمشق برايم نامه اى نوشت كه خطيبى در اينجا زندگى مى كند كه دشمن على (علیه السلام)) است و در خطابه هايش مرتبا به آن حضرت فحش مى دهد، هر چه او را تهديد كرده ام فايده اى نكرده است چاره چيست ؟
من در پاسخ او نوشتم : او را به بغداد نزد من بفرست . وقتى خطيب به اينجا رسيد او را نصيحت كردم و گفتم : چرا با على (علیه السلام ) دشمنى دارى ؟
او گفت : براى اينكه او پدران و اجداد ما را كشته است .
گفتم : آنها را به فرمان خدا و رسولش كشته است .
گفت بهر حال من دشمن على(علیه السلام) هستم .
من هم دستور دادم كه او را كتك زدند و به زندان بينداختند، همان شب در خواب ديدم كه حضرت خاتم الانبياء(صل الله علیه و اله ) از آسمان فرود آمد در حالى كه پشت سر حضرت ، على و فاطمه زهرا و حسن و حسين (عليهم السلام ) و جبرئيل (علیه السلام ) نيز قرار داشتند همه بطرف قصر من آمدند. جام هايى از آب در دست جبرئيل بود.
حضرت پيغمبر(صل الله علیه و اله ) ، شيعيان را يكى يكى صدا زد و آنان را از آب بهشتى سيراب مى نمود، از پنج هزار نفرى كه در اين اطراف زندگى مى كنند تنها چهل نفر را كه من آنها را مى شناختم و مى دانستم از دوستداران و محبين على (علیه السلام) هستند سيراب شدند.
در اين بين حضرت على (علیه السلام) به پيامبر (صل الله علیه اله ) فرمود: از اين خطيب بپرسيد من با او چه كرده ام ؟ خطيب را آوردند، پيغمبر به او فرمود: آيا حيا نمى كنى ؟ خداوندا او را مسخ كن . ناگهان خطيب به شكل سگ در آمد، من از وحشت بيدار شدم و خادم را صدا زده و گفتم : خطيب را بياوريد.
من قصد داشتم خطيب را موعظه كرده و خوابى را كه ديده بودم برايش تعريف كنم . خادم رفت و برگشت و گفت خطيب نيست امّا سگى در زندان است .
گفتم : سگ را بياور، وقتى سگ را آورد ديدم خداوند براى عبرت ديگران گوشهاى او را به شكل انسان باقى گذاشته و بدن او را بشكل سگ در آورده است و امروز شما را به اينجا دعوت كرده ام تا به چشم خودتان برترى و فضيلت على (علیه السلام) را ببينيد .
به دستور هارون خطيب را كه به شكل سگ در آمده بود، آوردند. در حاليكه بند به گردنش انداخته و او را مى كشيدند، خطيب بدبخت ، سر به زير افكنده بود.
شافعى گفت : اين خطيب مورد قهر و غضب خدا قرار گرفته و مسخ شده است . بنابراين بيشتر از سه روز زنده نمى ماند زودتر او را از اينجا دور كنيد كه بلاى او ما را نيز مبتلا مى كند.
خطيب را به زندان برگرداندند، طولى نكشيد كه صداى مهيبى برخاست و بر اثر صاعقه ، ساختمان زندان برسر او خراب شد و جسد نحسش را سوزانيدند.
📗منبع : کرامات العلویه
#روزشمار_غدیر
2⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر
تا عیدالله الاکبر، هر روز چشم مان را به نور یکی از فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام روشنایی بخشیم...
#روزشمار_غدیر
2⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است..
قَدْ اَمَرَنِىَ اللَّهُ - عَزَّوَجَلَّ - اَنْ آخُذَ مِنْ اَلْسِنَتِكُمُ الْاِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِىٍّ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ لِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْاَئِمَّةِ مِنّى وَ مِنْهُ، عَلى ما اَعْلَمْتُكُمْ اَنَّ ذُرِّیَّتى مِنْ صُلْبِهِ
📚فرازی از بخش دهم خطبه شریف غدیر
#روزشمار_غدیر
2️⃣دو روز تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده است...
🎁مهمان سفره ی پر نعمت کلام نورانی وصی به حق پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام خواهیم بود...
✳️کلام چهل و هشتم:
امیرالمؤمنین عليه السلام:
يا بنَ آدَمَ ، لا تَأسَفْ على مَفقودٍ لا يَرَدُّهُ إليكَ الفَوتُ، و لا تَفرَحْ بمَوجُودٍ لا يَترُكُهُ في يَدَيكَ المَوتُ.
اى پسر آدم! براى آنچه از دست رفته و باز نمى گردد، افسوس مخور و براى آنچه در دست دارى، اما مرگْ آن را در دستانت باقى نمى گذارد، شادى مكن.
📚مجموعه ی ورام، ج2، ص114
💠شافعِ محشر که روز حشر می باید زنند
انبیا دست توسّل را به دامانش علی است
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپتصۅیرے #خطبہغدیر
📝خطبہغدیر فرازشماره:۱۰۹