eitaa logo
دعا،ذکر،ختم،عبادت،اخلاق،داستان،تاریخ وطبِ تنها مولودکعبه
44 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
402 ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. ☘ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ (عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ) . 🍀 عید غدیر بر همه شیعیان مبارک
نام و نام خانوادگی مهمه، ولی نان و نان خانوادگی مهم تره! واسه همینه میگن: تعليم نده کم ذات را كم ذات اگر بالا رود، گردن زند استاد را...
🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) : 🔆 خدا دین را با امامت علی تکمیل فرمود. آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او، پیروی نکنند ، در دو جهان اعمالشان بیهوده و در آتش دوزخ ابدی خواهند بود. 📗 خطبه غدیر ☀️
🏷 چهره واقعی منافقان در واقعه غدیر 🔰حسّان جمّال گوید: امام صادق علیه السلام را از مدینه به مکه سوار بر شتر بردم و هنگامی که به مسجد غدیر رسیدیم، به سمت چپ مسجد نظر کرده، فرمودند: 🔰«ذَاكَ مَوْضِعُ قَدَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله حَيْثُ قَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‏ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ» 🔰آنجا قدمگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله است که در آن فرمودند: «هر که من مولای اویم، اینک علی مولای اوست. خدایا دوست‏ بدار آنکه او را دوست‏ بدارد و دشمن دار هر که او را دشمن دارد». 🔰سپس به سمت دیگر نظر کرده و فرمودند: و آنجا جای خیمه ابوبکر و عمر🔥 و سالم غلام ابوحذیفه و ابوعبیده جرّاح است که چون دیدند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دست علی علیه‌السلام را بالا بردند، یکی از ایشان گفت: 🔰«انْظُرُوا إِلَى‏ عَيْنَيْهِ‏ تَدُورَانِ‏ كَأَنَّهُمَا عَيْنَا مَجْنُونٍ» 🔰به چشمان پیغمبر نگاه کنید، مانند چشمان یک دیوانه می‌چرخند. 🔰پس جیرئیل این آیه را نازل فرمود: 🔰«وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ‏» 🔰و آنان که کافر شدند، چون قرآن را شنیدند، چیزی نمانده بود که تو را چشم بزنند، و می‌گفتند: او واقعا دیوانه‌ای است. و حال آنکه [قرآن] جز تذکری برای جهانیان نیست. 🔰سپس فرمودند : ای حسّان ! اگر شتربانِ ما نبودی این حدیث را برای تو بیان نمی کردم. 📚تهذيب الأحكام؛ ج‏۳؛ ص۲۶۳ ♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️
ز هرچه غیر یار استغفرالله ز هرچه بود مستعار استغفرالله دمی که بگذرد بی یاد رویش از آن دم بی شمار استغفرالله سر آمد عمر و یک ساعت ز غفلت نگشتم هوشیار استغفرالله جوانی رفت و پیری هم سرآمد نکردم هیچ کار استغفرالله خطا بود آنچه گفتم، آنچه کردم از آنها الفرار استغفرالله
🔺رعایت حریم (ع) ▫️میرزا محسن محدّث‌زاده (فرزند ): 🔹«بدن مرحوم پدرم آماس کرده بود ... ایه الله سیّد ابوالحسن اصفهانی گفته بودند پدرم را برای معالجه به بغداد ببرند. 🔸 پدرم مایل نبودند ... چون می‌ترسیدند در غیر نجف از دنیا بروند و میسّر نشود جنازه را به نجف بیاورند. یا اگر در کاظمین از دنیا رفتند ممکن است جسارت باشد جنازه‌شان را به نجف منتقل کنند». 📚ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۱، ص۳۷۴ ☘
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⬛️ السَّلامُ عَلیکَ أیُّها العَبدُ الصالِحُ یا میثمَ بنَ یحیی التّمار المطیعُ لِله ولِرسوله و لأمیرالمؤمنین (علیهم السلام) 🍀 علم ودانش حضرت میثم تمار علیه السلام 🔹در کتب روایی نقل شده است: ميثم تمّار با برخی از دوستان و اصحاب اميرالمؤمنين‌‌ عليه ‏السلام در كشتى نشسته بودند دفعهً باد گرفت و طوفان شد. جناب میثم رضوان الله علیه سرش را بيرون كرد و گفت : معاويه الان مرد. بعضى از افرادی که آنجا بودند روز و ساعت این حرف را نوشتند بعد از یک هفته خبر مرگ معاویه آمد و معلوم شد همان ساعت معاويه مرده است. (رجال الكشی، ص80) این بزرگوار علم منايا و بلايا داشتند. ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ◼️22ذی الحجه شهادت مظلومانه جناب میثم تمار (رَضِیَ اللهُ عنه) را خدمت امام زمان علیه السلام و تمام شیعیان تسلیت عرض می‌نماییم. 🖤
🔷رشاد که از تجار درجه یک عراق بود، به مرض سرطان داخلی مبتلا شد. اطبای عراق و لبنان و سوریه از معالجه‌اش عاجز شدند و برای مداوا به ممالک اروپایی رفت، به او گفتند: به هیچ وجه علاجی ندارد. 🔷 ریشه سرطان به قلب رسیده و بر فرض، جراحی بکنیم یک هفته دیرتر شاید بمیری. شب در خواب عربی را می بیند که پیراهن کرباسی بر تن دارد با محاسن متوسط، می گوید: «رشاد اگر قبر مرا درست کنی، من از خداوند شفای تو را می‌خواهم». 🔷می پرسد: شما کیستید؟ می فرماید: من میثم تمار هستم. (ناگفته نماند که قبلاً بارگاه میثم بسیار مختصر و محقر بود) از خواب بیدار می شود و دو مرتبه به خواب می‌رود و همان منظره را می‌بیند. در مرتبه سوم نیز همین طور مشاهده می‌کند. 🔷فردا با هواپیما به بغداد برمی‌گردد و از راه مستقیما او را بر سر قبر میثم می‌آورند و آنجا می‌ماند. 🔷شب هنگام همان شخصی که در خواب دیده بود در مقابل چشمش پیدا می‌شود و صدایش می‌زند: رشاد بلند شو. می‌گوید: نمی‌توانم. با تندی می‌گوید: بلند شو. ناگهان می‌ایستد و آثاری از مرض در خود نمی‌بیند. 🔷بلافاصله مشغول تعمیر بارگاه میثم می‌شود و قبّه آبرومند فعلی را می‌سازد و بعد شوق تعمیر قبرحضرت مسلم بن عقیل علیه السلام را پیدا می‌کند و قبّه طلای مسلم بن عقیل را تمام می‌کند و سپس برای تجدید طلا کاری گنبد حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام دویست کیلو طلا می‌پردازد. 📚 داستان‌های شگفت، ص ۱۹۳
📎 دقّت و اخلاص در تألیف کتاب ✏️این قضیه را از آقای واله، از منبری‌های متّقی مشهد، شنیدم که می‌گفت: بعضی از کتاب‌فروش‌ها با مرحوم حاج میرزا علی محدّث‌زاده قرار گذاشته بودند که بعضی از نواقص مفاتیح الجنان را رفع کنند. برای مثال اگر شعری نوشته شده، ولی اسم شاعرش ذکر نشده است، اسم شاعر ذکر شود یا اگر در جایی گفته: «برای این مطلب به اقبال رجوع شود»، همان جا دعا نقل شود تا نیازی به مراجعه نباشد؛ چون همه اشخاص به این کتاب‌ها دسترسی ندارند. آقای حاج میرزا علی هم قبول کرد. 📝حاج میرزا علی شب در رؤیا پدرش را می‌بیند که به وی می‌گوید: این کار را نکن. من عمداً این کار را کرده‌ام. این که من اسم فلان شاعر را ذکر نکردم و فقط به نقل شعر بسنده کردم، بدان جهت بود که شعرش خوب بود، ولی شاعر، درویش و صوفی یا منحرف بود. ✏️ خوب بودن شعر، مصحّح این نیست که شاعر را ترویج کنم؛ لذا عمداً نخواستم اسم شاعر ذکر شود. علت عدم نقل کامل آن دعا‌ها این است که صاحبان کتب دعا، برگردن ما حق دارند و باید حقوق آن‌ها محفوظ بماند. من حسّ کردم اگر این کتاب منتشر شود، ممکن است آن کتب ادعیه کم کم منسوخ شوند. لذا عمداً این کار را کردم تا اگر کسی دسترسی داشت، به آن کتب مراجعه کند. 📝شاید علت این که کتاب‌های حاج شیخ عباس شیوع پیدا کرده است، اخلاص ایشان و مراعات کردن این نکات است. 📚جرعه‌ای از دریا، ج 2، ص513 ♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️
☀️امام صادق علیه‌السلام فرمودند: عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: ☀️ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: هَلْ تَعْرِفُونَ طُولَ الْبَلَاءِ مِنْ قِصَرِهِ ؟ قُلْنَا لَا ، ☀️ قَال:َ إِذَا أُلْهِمَ أَحَدُكُمُ الدُّعَاءَ عِنْدَ الْبَلَاءِ فَاعْلَمُوا أَنَّ الْبَلَاءَ قَصِيرٌ‌. 🔹 هشام بن سالم از ☀️ امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمودند : آیا می‌دانید بلا چه هنگام طولانی و چه هنگام کوتاه می شود؟ گفتیم نه ، ☀️فرمودند : هرگاه هنگام بلا به شما الهام شد که دعا کنید ، بدانید که دوره بلا کوتاه است. اصول کافی جلد ۲ صفحه ۴۷۱ ☀️
. مرحوم آیت اللّه سید محمدحسن نجفی قوچانی (صاحب کتاب سیاحت شرق و غرب): . در عالم ماده هر چقدر خودتان را در برابر حضرت ٲباعبدالله الحسین (سلام الله علیه) حقیر کنید، نوکری کنید، حمّالی کنید، خدمتگزاری کنید 👈 در عالم آخرت عزیز و بزرگ و صاحب مراتب مقرب می شوید. اختیار عالم مرگ در یدبَیضاء حضرتش است. . 📗 سیاحت شرق ، فصل زیارت کربلا . . علیه‌السلام علیه‌السلام 🔆☘
علامه امینی رحمه الله می گوید: عده ای از تجار خَیر و اهل ایمان در تهران بودند و گاهی اعمال خیر و نیک انجام می دادند یکی از ایشان قطعه زمینی را در یکی ار مناطق مهم و حساس تهران داشت و می خواست که در آن جا مسجدی را بنا کرده و در اطرافش مغازه هایی تجاری برای مسجد بسازد. یکی از رفقای فاسدو دنیا دوست وی، او را وسوسه کرده به وی گفت: تو در این محل سینمائی بساز! و در اطراف آن مغازه های تجاری درست کن و درآمد آن را در خیرات مصرف نما. حب مال از یک طرف و وسوسه شیطانی از طرف دیگر او را به ساختن سینما وادار کرد. سال ها گذشت، اجل او فرا رسید، و از دنیا رفت، اموال زیادی از او برای ورثه به جای ماند که از جمله همان سینما بود. در یکی از روزها یکی از رفقای قدیمی این مرد تاجر، بازماندگان او را به خانه خود دعوت کرد. بعد از صرف غذا، میزبان به ورثه آن میت گفت: آیا می دانید به چه خاطر شما را به این جا دعوت کرده ام؟ جواب دادند: تو به خاطر مهربانی های پدر ما از ما پذیرائی می کنی. میزبان دوباره پرسید؟ آیا پدرتان در حق شما کوتاهی کرده است؟ گفتند: نه. ما دائماً ایشان را به خیر و نیکی یاد می کنیم و رحمت بر او می فرستیم. سپس مرد میزبان شمه ای از حقوق والدین بر گردن فرزند را برای ورثه بازگو کرد. به ویژه آن که به آنان یاد آور شد بعد از وفات پدرتان نیاز او به شما چندین برابر شده است. در ادامه بعد از بیان اهمیت حقوق پدر چنین گفت: من پدر شما را چند روز قبل در شدیدترین عذاب، خواب دیدم. این عذاب وی به خاطر احداث سینما بود. او می گفت: هر وقت که فیلمی فسادانگیز در آن جا نشان می دهند و عده ای را به سوی گناه و انحراف می کشانند، ملائکه مرا به خاطر آن عذاب می کنند. او از شما عاجزانه می خواست که این ساختمان را ویران کرده و او را از عذاب نجات دهید. بازماندگان آن تاجر بعد از شنیدن خواسته پدرشان سکوت کرده و با تعجب و ناراحتی به همدیگر نگاه کردند و مهلت خواستند تا تصمیم بگیرند. هفته ها گذشت خبری نشد! این مرد دوباره از آنان دعوت کرد و بعد از پذیرائی مفصلی که از آن ها به عمل آورد، از نتیجه تصمیمشان سؤال کرد. بزرگ ورثه پاسخ داد: آیا پدر ما این سینما را احداث نکرده؟ میزبان پاسخ داد: چرا؛ ولی الآن شدیداً پشیمان است و به خاطر آن عذاب می کشد و از شما می خواهد او را از عذاب الهی نجات دهید. بزرگ ورثه پاسخ داد: او غلط کرده! و باید جزای خطای خود را خودش متحمل شود!! ما نمی توانیم این ساختمان را ویران کنیم.[1] مرد میزبان از جواب آنان تعجب کرده و در بهت و حیرت فرو رفت. و به بدبختی و بیچارگی رفیق تاجرش تأسف خورد که چه طور بعد از اعمال خیری که انجام داده با کار ناشایست و خلاف شرع خود، فرزندان و خود را به هلاکت دچار نموده است. پی نوشت: [1] ربع قرن مع العلامه الامینى، ص 57.