『🗞 .
•
.#تلنگر
حاجمحمودڪریمی میگفتن :
شخصۍ آمد و از من درخواست ڪرد
با زنان بدحجابۍ ڪہ در روضہ ها
شرڪت میکنند برخورد ڪنم!
حاج قاسـم هم آنجا نشسته بود
گفت : حاج قاسم شما یه چیزی بگویید
حاجقاسم گفت:
مگر اینجا خانهیِ شماست ؟
خانہۍ شما آمدند برخورد ڪن
درِ خانہۍِ مادرشان آمده اند . .
یاحـسین،،🌱
دلم هوای حرم کرده است می دانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر...😔
لحظات غروب دعا کنیم
اللهم ارزقناکربلا...🤲
#علـٖے_درآیینه_اهلبیت"؏"🏝
خدا منکر ولایت علـی
را هرگز نمیآمرزد . . .
👤پیامبراڪرم"ﷺ"
#غدیر
بدون حب شما
عشق نافرجام است...💔
جوان
حرم که نبیند
جوان ناکام است....😔😭
#شب_جمعه
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#کربلا
از امشب گانـدو چهل شب مهمان خانه هاست...
پ.ن. توییت آقای امینی تهیه کننده سریال گاندو
┈••✾ #گاندو ✾••┈
دخــتــࢪان ســـ💚ـــیــدعـلے
#فوری قسمت اول سریال #گاندو ² از شبکه سه در حال پخشه 🎉🎉🎉🎉
🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉
☢#گاندو مجدد مهمان شبکه ۳ شد تقریبا ساعت ۲۰/۴۵ از شبکه ۳ پخش شد
(هم اکنون در حال پخش)
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو
#گاندو😎✌️🏻⚔
هر دو رو
دشمن پاره کرده
یکیشو با جنگ نرم و یکیشم
با جنگ سخت ...
همه ی این تیر ها از یه دشمن اصابت کرده
با این فرق که
یه دسته از صدمه دیده ها مرد بودن
و یه دسته دیگه هم که
خودتون میدونین ..
#خدایاماروازشراینتیرهاحفظکن🤲
#شهیدانه
#بدون_تعارف
#التماس_تفکر
#ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید بابک نوری:
به تو حسادت میکنند تو مکن،
تو را تکذیب میکنند آرام باش،
تو را می ستایند فریب مخور،
تو را نکوهش میکنند شکوه مکن،
مردم از تو بد میگویند اندوهگین مشو
همه مردم تو را نیک میخوانند مسرور مباش،
آنگاه از ما خواهی بود، حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت از امام پنجم...
#از_شهدا_بیاموزیم
#شهیدانه
عزیزان چند روز پیش یک شایعه ای در فضای مجازی راه افتاد و فیلمش پخش شد
که حتی دختر های چادری هم سگ دارند
باید بگم که اون دختر تا حالا چادر نپوشیده و فقط به خاطر خراب کردن شخصیت یک فرد چادری جلوی دوربین چادر پوشیده و سگ بغل کرده
#چادرانه
#بدون_تعارف
#سواد_رسانه
*جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود.*
*جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شدهام آمدم برای خواستگاری....*
*عموگفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...!*
*جوان کافر گفت: عموجان هرچه باشد من میپذیرم.*
*عموگفت: در شهر بدیها (مدینه)*
*دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!!*
*جوان کافر گفت: عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟!*
*عمو گفت : اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علیبن ابیطالب می شناسند...*
*جوان کافر فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها (مدینه) شد...*
*به بالای تپّهی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است.*
*به نزدیک جوان عرب رفت.-*
*گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی ...؟!*
*جوان عرب گفت: تو را با علی چهکار است...؟!*
*جوان کافر گفت : آمدهام سرش را برای عمویم که رئیس و بزرگ قبیلهمان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...!*
*جوان عرب گفت: تو حریف علی نمیشوی...!!*
*جوان کافر گفت : مگر علی را میشناسی ...؟!*
*جوان عرب گفت : بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم..!*
*جوان کافر گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟!*
*جوان عرب گفت: قدی دارد به اندازهی قد من هیکلی همهیکل من...!*
*جوان کافر گفت: خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!!*
*مرد عرب گفت: اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!!*
*خب حالا چی برای شکست علی داری...؟!*
*جوان کافر گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان...!!*
*جوان عرب گفت: پس آماده باش...*
*جوان کافر خندهای بلند کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی ...؟!*
*پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید.*
*جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟!*
*مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!!*
*(بندهی خدا) و*
*پرسید نام تو چیست...؟!*
*گفت: فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد...*
*عبدالله در یک چشم بههم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشمهای جوان کافر جاری شد...*
*جوان عرب گفت: چرا گریه میکنی...؟!*
*جوان کافر گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به دست تو کشته میشوم...*
*مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!!*
*جوان کافر گفت:*
*مگر تو کی هستی ...؟!*
*جوان عرب گفت منم* *(( اسدالله الغالب علیبن ابیطالب ))*
*که اگر بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!!*
*جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :*
*من میخواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی*
*پس فتاح شد قنبر غلام علیبن ابیطالب...*
*یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ...*
*یا علی! ما دوستداران تو مدتیاست گرفتار انواع بلاها و بیماریها و ...شدهایم ترا به حق همان غلامت قنبر دستهای ما را هم بگیر...* ازدست شیاطین جن وانس نجات بده وبرای فرج فرزندت دعاکن الهم عجل لولیک الفرج
*✴️ بر جمال پر نور مولا امیرالمؤمنین علی*
*(علیه السّلام ) صلوات...*
*یاعلی مدد*
#علوی
pasdar_eshgh.pdf
1.95M
✨#چهل_روز_برای_او
➖روز : 3⃣1⃣
••←چلهزیارتعاشورا→••
″ بهنـیتاز #شهیدحسینپورجعفری ❤️ ″
#معرفی_کتاب
کتاب حاضر شامل خاطرات داستانی نقل شده محمدرضا عبدی آزاده ایرانی است که توانسته بود در همان سالهای ابتدای جنگ پس از اسارت از اردوگاه موصل فرار کرده و خود را به ایران برساند وی از اهالی روستای قمشه ماهیدشت از توابع کرمانشاه است.🌻🌙
محتوای خاطرات کتاب درباره مطالب ذیل می باشد. محل تولد، دوران کودکی، دوران تحصیل، دوران قبل از انقلاب و تظاهرات مردمی، دوران اوایل جنگ و حمله عراق به شهرهای مرزی و بمباران شهر کرمانشاه، درگیری با دشمن در منطقه قصرشیرین، نحوه اسارت در دست عراقیها، برخورد نیروهای عراقی در روزهای اول اسارت و انتقال به زندانها و اردوگاههای بغداد و موصل، اوضاع بد بهداشت و غذا، سرکشی صلیب سرخ از اردوگاه، ورزش در اسارت، انجام فرایض دینی چون نماز و روزه و عزاداری در اسارت، درگیری اسرا با نیروهای بعثی و به شهادت رسیدن عده ای، نحوه تهیه ابزار و آلات و وسایل مورد نیاز از انبارهای دشمن، فکر فرار و طرح نقشه، نحوه فرار از طریق پارکینگ اردوگاه و گذشتن از روستاها و مناطق سخت و تهیه غذا در مسیر فرار، کمک اهالی روستاها و شیعیان در فرار، تماس تلفنی از عراق با خانواده و گذشتن از مناطق کوهستانی و رسیدن به مرزهای ایران و پیوستن به سپاه اشنویه، و .... در پایان کتاب نیز تصاویر و مدارک دوران اسارت به همراه زیرنویس ارائه شده است.🕊🌿
#معرفی_کتاب :)🌿
تجربـھ ی شیرین ندامــت
پـارھ اے از کتـاب⇩
آنان کھ دل باخته ے پرواز در آسمان زیبای معنویت اند،
وآنان که شیفته ی صعود بر قله های رفیــع موفقیت،
ودر جستجوی زندگے بهتر و روزی بیشترند،
باید از باز گناهان رهایی بیابند ،وبھ نقش حیاتی استغفارو آشتی با خدا و امام زمان پی ببرند،
من با این کتاب عاشقانه تر از قبل معبودم رو ستایش کردم:)
نویــسندھ⇦محمدحسین یوسفی
پیشنهاد مطالـعہ🌷فوق العاده س🙂