•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
عرض سلام وادب واحترام خدمت شما خوبان روزگار☺️🌷
صبح دلانگیز سرد زمستونیتون بخیر و سرشار از مهربانی ، یاد خدا و آرامش فوقالعاده🌺😊
ان شالله حالتون خوب واحوالتون خوبتر باشه
اگر حال خوبی داری، شکرگزار باش و لذت ببر.
و اگر حالت بد است، صبر داشته باش...❄️
روزهای خوب خواهند آمد..
خوشحالیم درخدمت تون هستیم 👌
ان شالله خدا به وقت و زمان تک تک تون برکت بده تا ازمطالب زیبای کانال عمیقاً لذت ببرید 👏
🌹@zanjan_tanhamasir
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#شکرانه ۲۰ این یه فرمول اساسیه؛ "شکــــر، شادی میـــاره" از همین امروز، تمرین کـــن: ببی
#شکرانه 20 ✅⬆️
شکـــــرا یا ربـــــی شکـــــرا.... 🤲
4_5782746595854385387.mp3
5.71M
#شکرانه ۲۱
هر کـی، هستـی،
هـر چـی، هستــی؛
خیلی چیزها هست،
که باید ببینی شون، و شکر کنی!
تمرین کـن؛
هرچیـزی رو با کمـــالاتش ببینی، نه با ضعـــف هاش.
#استاد_شجاعی 🎤
تنها مسیر...🦋
🌹 @Zanjan_tanhamasir
زمستونه ولی من
به تو دلگرمم❤️
💠 نعمت فقط برف و بارون نیست...
🔸 گاهی خدا بندگانیو بین ما قرار میده که بارش رحمت کلامشان، سپیدی محبتشان، استواری اندیشه و گرمای وجودشان، در التهاب طوفانها و سختی زمستانها دلگرمت میکنه...
💚 دلگرم به نعمت پدر داشتن...
🌹@Zanjan_tanhamasir
✅ تغییر قریب الوقوع دبیر شورای عالی فضای مجازی
🌹@Zanjan_tanhamasir
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌👌پیشنهاد دانلود
🔹️ خود را در ثواب نشر این ویدئو سهیم کنید
🔸صحبت های قابل تأمل
حاج مهدی رسولی
حضرت آقا دنبال شیر زن هستن برای نجات کشور!!!
خانمایی که عشق امام زمانو در قلبتون دارین و دوست دارین امام زمان ازتون راضی باشن فقط بخاطر خدا و امام زمان.... این بحرانو دریابید و الان که آینده تاریخ شیعه به تصمیم شما وابسته است مجاهدت فرزندآوری کنید ..
✍حرف نائب امام زمان نباید زمین بمونه... در فتنه بنزین وقتی رفتن خدمت حضرت آقا، آقا فرمودن این حادثه ها میگذره ولی اون چیزی که دلهره آوره پیری جمعیته.....
در شرایط اقتصادی و اجتماعی امروز فرزندآوری کار آسونی نیست بخاطر همین گفته شده جهاد فرزندآوری ، جهاد همیشه همراه باسختی هست... جهاد بانفس... جهاد دفاعی... جهاد اقتصادی...
#جهاد_فرزند_آوری
#لبیکبهامامزمان عج
#لبیکبهامامخامنهای
🌹 @Zanjan_tanhamasir
💢سه روز اسکان رایگان در مشهد
🔸طرح ملی شکوه مادری از طرف #آستان_قدس_رضوی برای مادران زیر ۴۰ سال که ۳ فرزند یا بیشتر از ۳ فرزند دارند اجرا میگردد.
📆 مهلت ثبتنام: ۲۷دی تا ۵بهمن
📌 هدیه برای خانم های مشمول این طرح، سه روز اسکان رایگان مادر و همسر و فرزندان در مشهد به همراه یک وعده غذا در رستوران حرم رضوی میباشد.
🔴 https://shokohmadari.razavi.ir
📲نشر با شما، شاید مادری که این شرایط رو داره بتونه بره زیارت، شَک نکنید شما هم در ثوابش شریک هستید
💥جزئیات خبرِ، این طرح 👇👇
https://splus.ir/joingroup/AADMc7VObmdd3zBZvTCVZw
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_سیزدهم من که هیجان زده شده بودم گفتم: اوه!اصلا به این طرف
#چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_چهاردهم
در حال جر و بحث با هم بودیم که خانم
حسینی تلفنش تموم شد گفت: دخترهای گلم کار واجبی پیش اومده باید جایی برم اگر موافق باشید ادامه صحبت هامون رو بذاریم برای جلسه ی دیگه...
من لبخند ی زدم و گفتم: باشه خوبه فقط کی؟ لیلا گفت: خوبه فقط هروقت گفتید اینجا نباشه یه جای بهتر قرار بذاریم!
یه نیم نگاهی به لیلا کردم و به خانم
حسینی گفتم: منظور دوستم اینه که یه
فضای صمیمی تر چون اینجا یه خورده
فضاش سنگینه!
خانم حسینی در حالی که وسایلش رو جمع و جور میکرد با همون لبخند گفت: باشه حتما وقتش را هم انشاالله باهاتون هماهنگ می کنم خداحافظی کردیم و اومدیم بیرون ...
لیلا شال روی سرش رو شل کرد و
نفس عمیقی کشید و گفت: آخیش راحت شدیم...
گفتم: لیلا راحت شدیم!!!
گفت: آره دیگه تموم شد! چقدر بی خودی
استرس کشیدم ...
نگاهی بهش کردم گفتم: ولی حرفهای خوبی رد و بدل شد بعد نگاهی بهش کردم گفتم: البته ظاهرا در حد حرف بوده!
گفت: ببین نازی من اینقدر سوال دارم بی
جواب که هنوز خیلی مونده تا حجاب
رو بپذیرم ضمن اینکه من یه کم موهام
بیرون کلا که کشف حجاب نکردم به نظرمن مهم اینه دلت پاک باشه بقیش شعار دادنه!
گفتم با حرفهایی که امروز زده شد من احساس کردم باید بیشتر تحقیق کنم، لیلا نگاهی بهم کرد و گفت: باز فیلسوف شدی!
بریم تا خانم حسینی نیومده بیرون!
ازحرفش خندم گرفت گفتم: چیه نکنه هنوز ازش می ترسی!
گفت: تو این جماعت رو نمیشناسی...
نگاهی بهش کردم و گفتم: ولی لیلا واقعا
فکر نمی کردم این طوری برخورد کنه به
نظر خانم مهربونی می اومد خیلیم با
منطق... لیلا گفت: ساده ایی دختر میگم
این جماعت رونمی شناسی ... حالا بذار
دفعه دیگه ببین کجا و چه جوری ازمون
پذیرایی کنه اینجا محل کارش بود مجبور بود اینجوری باشه!
سوار ماشین شدیم لیلا دست انداخت
توی فرمون گفتم: لیلا کمربند! رعایت
قوانین یادت نره! با لبخند تلخی گفت: نازنین روزگار رو ببین از کجا به کجا رسیدیم...! گفتم اتفاقا داره جالب میشه! لیلا نگاهی بهم کرد و گفت تو دیوانه ایی دختر!
اون از پروژه ی امید اون از سعید حالا خانم حسینیم اضافه شده! بعد ادامه داد:
نازی جون این ره که می روی به ترکستان است...
لبخندی زدم و ترجیح دادم ساکت باشم
داشتم به صحبت های خانم حسینی فکر میکردم واقعا تا حالا چرا من از این زاویه نگاه نکرده بودم اگر قرار باشه حتی یک نفر بزنه زیر قوانین چه بلوایی میشه!
ولی لیلا می گفت من یکم از موهام
بیرونه که چیزی نمیشه !شاید راست
میگه ! اینکه آدم دلش فقط پاک باشه آیا
دلیل میشه هر کاری بکنه؟ در همین
افکار بودم که لیلا ضبط ماشین رو زیاد
کرد و گفت: از هپروت بیا بیرون نازنین
خانم بریم رستوران حالمون عوض
بشه ؟ هنوز حرفش تموم نشده بود که
یکدفعه ماشین چنان تکان خورد که
گفتم چپ کردیم!
خداروشکر کردم کمربند بسته بودیم به
سختی پیاده شدیم لیلا گفت: نازی
خوبی!؟ سری تکون دادم یعنی اره...
لیلا رفت سراغ ماشین عقبیه آقا با
پیشونی زخمی پیاده شد ولی حالش
خوب بود گفت خانما ببخشید لیلا شروع کرد به داد زدن! مرد حسابی زدی ماشین رو داغون کردی حالا میگی ببخشید!!
تا لیلا مشغول جر و بحث بود و کلی آدم
دورش جمع شدن من زنگ زدم پلیس
راهنمایی رانندگی، یه ربعی گذشت و
پلیس اومد آقاهه رو جریمه کرد خلاصه
اعمال قانون شد و قرار شد خسارت
ماشین ما رو هم بده...
نمی دونم توی اون لحظات لیلا به ماشینش که الان داغون شده بود فکر میکرد یا به بی فکری و بی قانونیه اون آقایی که زده بود به ماشین!!! ولی من به این فکر میکردم رعایت نکردن قوانین چه ضربه هایی که نمی زنه چه بسا اگر ما کمر بند نبسته بودیم معلوم نبود با این شدت ضربه زنده میموندیم یا نه....
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر