هدایت شده از مبيــــن✨ | ختم یاسین
056.mp3
11.48M
داشت نماز میخوند.
بچه داشت توی حیاط بازی میکرد. یهو پاش لیز خورد افتاد ته چاه آب!
خانومها نمیتونستن کاری بکنن. جیغ کشیدن و پناه بردن به پدرش که داشت سلام نمازش رو میداد:
«آقا بچه افتاد توی چاه!»
پدرش لبخند زد و با طمأنینه گفت:
««نگران نباشین. پسرم چیزیش نمیشه.»
زنها سر از کار پدر درنیاوردن. سراسیمه دوباره دویدن سمت چاه. دیدن آب بالا اومده، تا لب هرّهٔ چاه. دیدن آب عین گهواره، بچه رو در آغوش گرفته و بچه داره روی آب بازی میکنه!
امام هادی میدونست پسرش، حسن عسکری، حجت بعدی خدا روی زمینه. میدونست قاعدهٔ الهیه که امام زنده بمونه.
🌱پرستو عسگر نجاد
قرآن نخوندنم،
چله رو منظــم
پیشنبــــردنم،
وقت تلفکردنا،
دلهرهواضطرابم،
خستـــــــــگیا و
ناامیـــــدیهام،
همینجا باید تموم شن!!!
همشونو همین امروز
به نابودی میفرستم!
چون امروز، روزِ
خجالت نکشیدن و
درخواست داشتنه.
چون امروز، روزِ
تولد پناههمونه..
پناه ما که نه تو
کوچه های سامرا،
که مثل پسرش
همه جا هست!
پس یاسین بخونیم!
تا چهارده روز...
هدیه به مادر سادات 🌱
برای چهارده روز...
مبيــــن✨ | ختم یاسین
#صوت #یاسین #فروغی
#یس بخونیم🌱
روز دوم،
هدیه به حضرت زهرا
(سلام الله علیها)