eitaa logo
زِینَــبیـّـوݩ
127 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2هزار ویدیو
203 فایل
°|🦋|° بـہ‌ دلـم‌ پلٰاڪِـہ یآ زیـنَب  #نـفـسـღـم هلاڪـہ یـآ زینب ایـن‌ صداے یڪدل‌ِ شیعہ‌اس •❥ ڪلنآ فِداڪ‌ِ یآ زینب(س) [فدائیان بانوے دمشقـ³¹³ـیم] __♥️__ [ ناشنٰاس پیٰام بدہツ ] 👇https://harfeto.timefriend.net/17316370873676 خادم کانال ✨👇 @Meraatpic
مشاهده در ایتا
دانلود
●●● ♥️🌱 🕊شهيد همت: از طرف من به جوانان بگوييد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خيزيد و اسلام خود را دريابيد. 📝انسان يک تذکر در هر چهارساعت به خودش بدهد، بد نيست. بهترين موقع بعد از پايان نماز، وقتي سر به سجده مي گذاريد، مروري بر اعمال از صبح تا شب خود بيندازد، [♥️🌱آيا کارمان براي رضاي خدا بود.] 🌿 ●●●
🦋 | · بِســمِ‌ربِّ‌الـمـہـدے·ْ | 🦋
••• اگر شما از ‌گناهان ‌خود‌ خسته‌ شوید! خداوند ‌از بخشید‌ن‌ شما‌ خسته‌ نمیشود🌱 ••• @ZeiNAbiYon313
🦋 | · بِســمِ‌ربِّ‌الـمـہـدے·ْ | 🦋
📝 امام خامنه ای مدظله : تا آن زمانی که شور و عشق در دل جوانهای مازنده است؛ دشمنان ما هیچ نخواهند کرد. ●●●🌱♥️
توے یڪ جمع بے حوصلہ نشستہ بودم طبق عادت هـمیشگے مجلہ را ورق زدم تا بہ جدول رسیدم خواندم سہ عمودی یڪے گفت : بلند بگو گفتم : یڪ ڪلمہ سہ حرفیہ _ ازهـمہ چیز برتر است؟ حاجے گفت: پول تازہ عروس مجلس گفت: عشق شوهـرش گفت: یار ڪودڪ دبستانے گفت: علم حاجے پشت سرهـم گفت : پول، اگہ نمیشہ طلا، سڪہ گفتم: حاجے اینهـا نمیشہ گفت: پس بنویس مال گفتم: بازم نمیشہ گفت: جاهـ خستہ شدم با تلخے گفتم: نہ نمیشہ مادر بزرگ گفت: مادرجان، "عمر" است. سیاوش ڪہ تازہ از سربازے آمدہ بود گفت: ڪار ديگرے خندید و گفت: وام یڪے از آن وسط بلندگفت: وقت خندہ تلخے ڪردم و گفتم: نہ اما فهـمیدم تا شرح جدول زندگے ڪسے را نداشتہ باشے حتے یڪ ڪلمہ سہ حرفے آن هـم درست در نمے آید ! هـنوز بہ آن ڪلمہ سہ حرفے جدول خودم فڪر میڪنم شاید ڪودڪ پا برهـنہ بگوید: ڪفش ڪشاورزبگوید: برف لال بگوید: حرف ناشنوا بگوید: صدا نابینا بگوید: نور و من هـنوز در فڪرم ڪہ چرا ڪسے نگفت: " خدا  " باما همراه باشید... ❤️ @ZeiNAbiYon313
•• ازشون پرسیدن : ماه رمضان چه ڪنیم؟! اولین حرفشون این بود : گناه نڪنیم ..! •♥️• پاتوق‌دختراۍشهیده‌دهه‌هشتادی‌اینده 🦋 اینجازندگیتو‌با‌ ↧ 🍃
🦋 | · بِســمِ‌ربِّ‌الـمـہـدے·ْ | 🦋
❤️ 🔻السلام علیک یا اولیاء الله... ای شهدا میشود از شب جمعه های با صفایتان در نزد امیر کربلااز شب های عملیات و دیدار با یوسف زهرا😍 و از شب های دوکوهه، پادگان شهید زین الدین و آن نجوا ها و راز و نیاز های عاشقانه😔 و از زینبیه و لحظه ی جان دادنتان در آغوش معشوقتان برایم بگویید...😭😔 🔅من که هرگز صفای جبهه و عشق میان شما شهدا را ندیدم ،😔 اما از شنیده ها و خوانده هایم شیفته ی شما شده ام 🔅الحمد الله که عاشق شما هستم کمکم کنید تا این عشق روز به روز بیشتر شود تا تمام وجودم را فراگیرد... و من نیز رهرو واقعی شوم و در آخر همانند یک بسیجی واقعی شهید شوم عاجزانه التماس دعای شهادت🌹