🔴 *سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲۱)*
🔥 *گناه همچنان وسط راه ایستاده بود و رفتار ما را زیر نظر داشت.*
✅ *در همین وقت فرشته ی فریاد رس پرواز کنان ظاهر گردید و سلامی کرد و یک شمشیر،یک لباس زره مانند،یک سپر و یک خنجر به نیک سپرد و رفت.*
⚡️ *از دیدن این منظره گناه کمی جا خورد و ترس در چهره زشتش آشکار گردید،*
*با خوشحالی رو به نیک کردم و گفتم: وسایل من بیشتر از گناه است.*
✨ *راستی اینها نتیجه ی کدام اعمال من هستند؟*
*نیک در حالیکه شمشیر را در دستش تکان میداد گفت:*
🗡 *این شمشیر نتیجه ی راز و نیازها و دعاهای توست که در دنیا انجام دادی.*
🍃 *سپس در حالیکه لباس را بر تن من میپوشاند گفت: این هم هم نشانه ی تقوای توست در دنیا، که البته ضخامت آن بستگی به درجه ی تقوای تو دارد.*
🍀 *وقتی زره را پوشیدم شمشیر را به دست راستم داد و سپر را به دست دیگرم سپرد*🛡 *و گفت: این سپر هم نتیجه ی روزه گرفتن های تو در دنیا بوده..*
🔶 *و سپس در حالیکه با لبخند ملیحش به من قوت قلب میداد گفت: اصلا نهراس با یک ضربه او را از پای در خواهی آورد.*
🔰 *سرم را به نشانه ی تایید تکان دادم و به سمت گناه حرکت کردم.*
🔥 *گناه شمشیر را بلند کرد و شروع کرد به رجز خواندن:*
*من به نمایندگی از شیطان و دنیا در برابر تو ایستاده ام تا تو را از پای در آورم.در همان لحظه سایه ی شمیر گناه را بالای سرم حس کردم و فورا سپر را روی سرم گرفتم.*
🔸 *ضربه ی شمشیر چنان محکم بود که از سپر عبور کرد و دو دندانه آن سرم را زخمی کرد...*
♻️ *در همین حال شمشیرم را بر پهلوی آن شیطان فرود آوردم و او در حالیکه فریاد زنان از من دور میشد، من مشغول رسیدگی به زخم سرم شدم که ناگهان فریاد نیک را شنیدم که فریاد زد:*
*مواظب باش از پشت سرت می اید....*
⚠️ *بیدرنگ به عقب برگشتم و با یک ضربه ی شمشیر ضربه او را دفع و ضربه ی دیگری به پهلویش وارد کردم.*
❎ *نبرد همچنان ادامه داشت. من ضربات بیشتری بر پیکر او وارد می آوردم و او نیز با یک ضربه غافلگیر کننده زره ام را پاره و بدنم را زخمی کرد. اما هنوز هم با تشویقهای نیک من برنده میدان بودم.*
🔆 *هر از گاهی صدای نیک را میشنیدم: بهای بهشت،نابودی گناه است و من روحیه میگرفتم.*
🌀 *لحظات میگذشت و گناه خسته و خسته تر میشد.تا اینکه وسط جاده افتاد.*
*رفتم تا ضربه ی آخر را بر فرقش بکوبم که نیک با خنجری که در دست داشت به من نزدیک شد و گفت: فقط با این میتوانی از شر او خلاص شوی وگرنه او نابود نمیشود.*
❗️ *تازه فهمیدم که در میدان بدون خنجر بوده ام!*
🌸 *نیک گفت: این خنجر نتیجه ی صلواتهایی است که در دنیا فرستاده ای. چون صلوات*💫 *این قدرت را دارد که گناه را به کلی نابود کند.*
💥 *خود را به پیکر نیمه جان گناه رساندم و بلافاصله خنجر را در تنش فرو کردم و به سرعت فرار کردم.*
*بدنش بزرگ و بزرگتر شد تا با صدای مهیبی منفجر شد و به هزاران تیکه تقسیم شد..*
💐 *صدای شادی نیک به هوا برخاست. با سرعت به طرفم آمد و مرا در اغوش کشید و صمیمانه تبریک گفت. من هم از شدت خوشحالی او را در آغوش گرفتم.*
🌺 *نیک گفت: با نابود شدن گناه تمام زخمهای بدن من هم خوب شد و از این جا به بعد با شادی و نشاط بیشتری به تو کمک خواهم کرد.*
🍃 *من بار دیگر از شدت خوشحالی نیک را محکم در آغوش کشیدم و تبریک گفتم.*
*سرانجام راه باز شد و ما به مسیر خود ادامه دادیم...*
🍀 *در حالیکه فراموش کرده بودم که قول و قرارم با نیک برای رسیدن به بهشت این بود که هیچ زخم و آسیبی از گناه بر تنم بر جای نماند....*
✍ *ادامه دارد..*
🌾🌾🌾🌺🌺🌺🌾🌾🌾🌾
🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃
*کانال ۲۶*
https://chat.whatsapp.com/LgVGh4MsOuFFQdolpyYvI3
*کانال ۲۵*
https://chat.whatsapp.com/BvS7rZHlFo60ifEXFZi5cY
*کانال ۲۴*
https://chat.whatsapp.com/EJjKjiSlIQEJMlVN6m7GW3
*کانال ۲۳*
https://chat.whatsapp.com/LV5V6bz0LcRDa8PS4L084R
*کانال ۲۲*
https://chat.whatsapp.com/GEk0OVxdCd42bKvr8HuahV
*کانال ۲۱*
https://chat.whatsapp.com/H07uhg54t9o2wzW633x28N
*کانال ۲٠*
https://chat.whatsapp.com/GglYA5frkqYDDoM6FBbgIU
🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🔴 *سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲۲)*
🔵 *مژدگاه شفاعت!*
🔶 *گاه گاهی از زخمهای سر و بدنم می نالیدم. تا قبل از آن به خاطر*
*هیجان ناشی از پیروزی بر گناه متوجه درد زخمهای بدنم نبودم.*
*هنوز راه زیادی نرفته بودیم که از نیک خواستم بنشیند تا کمی استراحت کنیم.*
🌹 *نیک گفت: وقت کم است باید هر طور شده حرکت کنیم.*
*گفتم نمیتوانم،مگر نمیبینی از پا افتاده ام؟*
*نیک مانند همیشه با دلسوزی گفت: ای کاش کمی تقوایت بیشتر بود،در این صورت زره تقوی آن ضربه را نیز مانند بقیه ضربه ها از بدنت دفع میکرد.*
⚠️ *نگاهی به سپر انداختم و با بیحالی گفتم: چرا سپری با این ضخامت نتوانست در برابر آن ضربه مقاومت کند؟*
*نیک جواب داد:*
❎ *یکسال از هنگام بالغ شدنت که اصلا روزه نگرفتی،بقیه روزه هایی هم که میگرفتی با صفتهای ناپسند مثل دروغ و آزار و ... اثرشان را کم میکردی.*
🌀 *حسرت و پشیمانی و خجالت ،همه ی وجودم را فرا گرفت.نیک دستم را گرفت و از زمین بلندم کرد و گفت: اگر بتوانی خود را به وادی شفاعت برسانی امید هست که شفا بگیری و براحتی به راهت ادامه دهی.*
♦️ *نام شفاعت برایم خیلی اشنا و همیشه در دنیا مایه ی امیدواری من بود. بهمین خاطر با عجله پرسیدم:این وادی کجاست؟*
🌻 *نیک به جلو اشاره کرد و گفت: کمی جلوتر از اینجاست، بعد ادامه داد:*
*البته شفاعت برای قیامت کبری است ولی در اینجا میتوانی بفهمی که اهل شفاعت هستی یا نه.*
*اگر مژده شفاعت برایت آوردند جان تازه ای خواهی گرفت و میتوانی براحتی بقیه راه را بپیمایی.*
⚡️ *دست خود را بر گردن نیک آویختم و با سختی فراوان به راه ادامه دادیم. همان طور که میرفتیم به نیک گفتم: اگر میتوانستم به دنیا برگردم به اهل دنیا پیغام میدادم که: بهترین توشه برای اخرت تقوی است.*
🍂 *کمی جلوتر رفتیم ،دیگر قادر به راه رفتن نبودم. درد سراسر وجودم را ازار میداد.از نیک خواستم مرا بر کول بگیرد ،او قبول کرد و گفتم میشود من را تا دار السلام برسانی؟*
🌷 *نیک گفت: هرکسی که گناهش ضربه ای به او وارد کرده باشد و زخم گناه بر تنش نشسته باشد اجازه ورود به دار السلام را ندارد.*
🍀 *پس دریافتم که برای ورود به دار السلام فقط باید مژده ی شفاعت را بگیرم و بس!*
*با امید فراوان قدم به قدم به وادی شفاعت نزدیک میشدیم.*
🌿 *کم کم هوا بهتر و لطیفتر شد. از شدت گرما کاسته و از دود ضخیم آسمان تنها لایه ی نازکی به چشم میخورد.*
*سرانجام به تپه ای رسیدیم.*
🥀 *نیک ایستاد و مرا به زمین گذاشت و گفت: پشت این تپه ،وادی پرخیر و برکت شفاعت است.ما باید در اینجا در انتظار مژده ی شفاعت بنشینیم .*
🌼 *اگر مورد شفاعت کسی،مخصوصا اهل بیت علیه السلام، قرار بگیری، با دوای شفاعت زخمهای تو شفا خواهند گرفت.*
💐 *با خوشحالی منتظر شدم چون میدانستم پیرو دینی بودم که رهبرانش خود بهترین شفیع برای ما هستند.*
*ناگهان سوالی به ذهنم رسید که مرا خیلی نگران کرد..*
⚡️ *با دلهره از نیک پرسیدم: و اگر برایم نیاورند چه؟ اگر شفاعتم نکنند؟؟*
🌷 *نیک سرش را به زیر انداخت و گفت: در این صورت بدبخت*🔥 *خواهی شد ولی نگران نباش ما اینهمه راه را آمده ایم و لطف آنها خیلی بیشتر از این حرفها است و ...*
❄️ *ناگهان صدای سلام اشنایی شنیدیم.همان فرشته ی رحمت بود که با داروی شفاعت به سراغ ما آمده بود.*
✨ *فرشته دارو را به نیک داد و گفت:این دارویی است به عنوان مژده ی شفاعت از خاندان رسول الله و سپس بال زنان از آنجا رفت..*
🌟 *از خوشحالی به گریه افتادم . نیک با خوشحالی دارو را روی زخمهایم نهادو بلافاصله احساس کردم تمام دردها و رنجهایم از بین رفت.*
🌻 *از خوشحالی فریاد کشیدم:*
*درود بر محمد و خاندان پاک*
*او،همانها که در برابر محبت،شفاعت میکنند(و خداوند شفاعت آنها را در قیامت هرگز رد نخواهد کرد.)*
☄ *صدایم چنان رسا بود که به صدای بعضی از اهالی برزخ رسید و با سرعت به سمت من دویدند و گفتند: چه شده؟ صدای شادی از تو شنیدیم.*
🌹 *با خوشحالی گفتم،بله من نیز مورد شفاعت قرار گرفته ام.*
*وقتی علت شفاعت خواهی ام را پرسیدند گفتم: بخاطر ضرباتی بود که گناه بر پیکرم وارد کرده بود و آن بزرگواران مرا شفا دادند.*
🍁 *یکی از آنها با ناراحتی گفت: پس ما چه کنیم؟ کی ما را شفاعت خواهد کرد؟ گفتم : شما برای چه شفاعت میخواهید؟*
*گفت به ما اجازه عبور نمیدهند. میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید...*
✍ *ادامه دارد..*
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
⚠️ *نکته:*
*ذکر این نکته ضروری هست که شفاعت مخصوص قیامت کبری هست نه برزخ.اما بخاطر محتوای تربیتی و آموزنده بودنش،ناچار شدیم در این قسمت تحت عنوان مژده شفاعت به تحریر در بیاریم تا جلوه ی کوچکی از این مساله اعتقادی مهم را به نمایش در آورده باشیم.*
🌾🌾🌾🌺🌺🌺🌾🌾🌾🌾
🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃
*کانال ۲۷*
https://chat.whatsapp.com/HL3bMCzB9qhER0u0WjthGs
🛑 *سرگذشت ارواح در برزخ(قسمت ۲۳)*
🔵 *آن شخص گفت به ما اجازه عبور نمیدهند.میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید.*
🌹 *در همان لحظه نیک صدایم کرد*
*و گفت: بیا برویم وقت را تلف نکنیم.*
*در راه از نیک پرسیدم:*
*تکلیف اینها چیست؟*
🔷 *گفت به فکر آنها نباش،در اینجا هرکس به نوعی انتظار شفاعت دارد. عده ای مثل تو شفا میخواهند و عده ای نیز اجازه عبور میخواهند*
*و ...حتی یک مومن هم میتواند اینها را شفاعت کند اما لیاقت شفاعت ندارند.*
🍂 *اینها در دنیا خدا را فراموش کرده بودند و شفاعت را انکار میکردند،در خواندن نماز هم کاهلی میکردند و نماز را سبک میشمردند.*
⚡️ *حالا که کارشان گره خورده یاد خدا و شفاعت افتاده اند.*
🍃 *هنوز داشتیم قدم میزدیم که به نیک گفتم:*
*کاش انسانها در دنیا به قدری خوب بودند که در آخرت نیازی به شفاعت کسی نداشتند.*
*نیک نگاهی به من انداخت و گفت: نه اینطور نیست،همه ی انسانها نیاز به شفاعت محمد و آل او* *هستند،گروهی برای وارد شدن به*
*بهشت و گروهی برای رسیدن به درجات بالاتر...*
*از این سخن غرق در حیرت شدم و دیگر هیچ نگفتم.*
❄️ *پس از لحظه ای سکوت دوباره نیک ادامه داد: بخی از آنها عذر برادران ایمانی خود را نمیپذیرفتند،بعضی به نیازمندان غذا و طعام نمیدادند و گروهی در دنیا همواره مشغول لهو و لعب بودند. چطور کسی اینها را شفاعت کند؟ مگر اینکه مدتی در عذاب*🔥 *بمانند تا تا شاید رحمت الهی شامل حال آنها هم بشود...*
✨ *سرانجام وادی شفاعت را پشت سر گذاشتیم و با شادی بیشتری به راه خود ادامه دادیم.*
🔵 *دروازه ی ولایت*
*احساس میکردم سبکتر از همیشه قدم برمیدارم. گویا میخواستم پرواز کنم و خودم را به وادی السلام*
*برسانم. نگاهی به بالا کردم،اثری از اتش نبود.گاه گداری گیاهان سبز و زیبایی در راه به چشم میخوردند.با سرعت هرچه بیشتر به راهمان ادامه میدادیم و به اطرافمان کمتر توجه داشتیم...*
*رفتیم تا از دور دروازه ای دیدیم که جمعیتی پشت آن ایستاده بودند و ماموران قوی هیکل در اطراف دروازه به نگهبانی مشغول بودند. بی اختیار روبه روی دروازه ایستادم و به اطراف نگاهی انداختم.*
🌸 *گاه گاهی افرادی با دادن برگه ی سبزی،از دروازه رد میشدند. سرم را به سمت نیک که پشت من ایستاده بود چرخاندم و گفتم:اینجا چه خبر است؟*
*نیک گفت: اینجا مرز سعادت یعنی اخرین نقطه ی برهوت است.*
*اینجا دروازه ولایت*💚 *است هرکس از آن عبور کند به سعادت ابدی رسیده است.*
*گفتم دروازه ی ولایت چیست؟*
*گفت: فقط افرادی میتوانند وارد دار السلام بشوند که در دنیا دل به ولایت و محبت علی و اهل بیت محمد صلی الله علیه و اله*💞 *سپرده باشند.به چنین افرادی برگه ی ولایت میدهند تا براحتی از این دروازه عبور کنند و به دروازه های وادی السلام نزدیک شوند..*
✴️ *با اضطراب به نیک گفتم: من در دنیا شیفته ی اهل بیت بودم ولی برگه ی ولایت ندارم!*
*نیک به سمت راست اشاره کرد و گفت: باید به آن چادر سبز بروی. با عجله و شتاب خودم را به چادر رساندم. مرد سفیدپوش و خوش سیمایی گوشه ای نشسته بود و یکی از اهالی برزخ با او صحبت میکرد.*
💥 *گویا شخص از برگه ی ولایت محروم بود و میخواست با التماس برگه را دریافت کند.*
🌺 *سفید پوش خطاب به برزخی گفت: حرف همان است که گفتم، توباید به وادی شفاعت برگردی تا شاید فرجی شود وگرنه کار تو و آنهایی که بیرون اینجا ایستاده اند حل شدنی نیست.*
❄️ *آن مرد با نازاحتی از آنجا رفت. من پس از عرض سلام روبه روی آن شخص بزرگوار نشستم. جواب سلامم را داد و بدون اینکه درخواستم را بگویم ،دفتری را که در پیش رو داشت ورق زد .*
⚡️ *از شدت اضطراب دست و پایم می لرزید.. اما طولی نکشید که دست مرد همراه با یک برگ سبز*💚 *به طرفم دراز شد و با لبخند گفت:تو به سعادت رسیذی،این سعادت بر تو مبارک باد..از خوشخالی حرفی نتوانستم بزنم و به این ترتیب ما دروازه ی ولایت را پشت سر گذاشتیم و ماموران و جمعیت بی ولایت را پشت سر گذاشتیم.*
🔵 *دروازه های وادی السلام*
💠 *نگاهم به بالا افتاد، هرچه بود نور بود و نور بود و هرچه جلوتر میرفتیم به شدت آن افزوده میشد.زمین صاف و همه جا سبز و* 🌱 *با نشاط بود.شادی امانم را بریده بود. به نیک نگاهی انداختم که از همیشه خوشحالتر و غرق سرور و 🌟شادی بود. بی اختیار از نیک جلو افتادم و دوان دوان به مسیر ادامه دادم.*
💫 *از دروازه ولایت خیلی دور نشده بودیم که جاده به هشت قسمت تقسیم شد..*
*نمیدانستم چه کنم و از کدام طرف بروم. ایستادم تا نیک آمد .دستش را روی شانه ام گذاشت و با لبخند گفت: بهشتی* 💐 *که روز قیامت بر پا میشود هشت دروازه دارد...*
✍🏻 *ادامه دارد...*
🌾🌾🌾🌺🌺🌺🌾🌾🌾🌾
🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃
*کانال ۲۷*
https://chat.whatsapp.com/HL3bMCzB9qhER0u0WjthGs
*کانال ۲۶*
https://chat.whatsapp.com/LgVGh4MsOuFFQdolpy
🏴 إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
▪️آیتالله العظمی صافی گلپایگانی به ملکوت اعلی پیوست.
🔘در طلیعه فجر انقلاب روح عالم مجاهد وخستگی ناپذیر و انقلابی و پیرو خط رهبری ،حضرت آیت الله صافی گلپایگانی رضوان الله تعالی علیه به ملکوت اعلی پیوست.🔘
🍂ارتحال این مرجع عالیقدر و فقیه برجسته را به محضر امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف)، حوزه های علمیه، مراجع معظم تقلید، مقام معظم رهبری، علما، فضلا، اساتید، طلاب و روحانیون و عموم مردم تسلیت می گوییم.🍂
..........◾️#کانال_زندگی_پس_از_مرگ◾️.........
♻️@ZendegiPasAzZendegiii 🔙
🔴 *سرگذشت ارواح در عالم برزخ( قسمت 24)*
🌹 *نیک گفت:بهشتی که روز قیامت برپا خواهد شد شامل هشت دروازه هست، یکی مربوط به پیامبران و صدیقین،*
*یکی برای شهدا و صلحا،*
*دیگری برای مسلمانانی که بغض و دشمنی با اهل بیت نداشتد*
*و پنج دروازه هم برای شیعیان و دوستداران اهل بیت میباشد.*
🌼 *وادی السلام آیین ی ضعیف و قطعه ی کوچکی از بهشت است...*
🌱 *آنگاه به یکی از مسیرها اشاره کرد و گفت: مسیر ما این است،عجله کن برویم.*
*چیزی نرفته بودیم که نسیم روح بخشی وزیدن گرفت و هوای معطر و نسیم لطیفی را استشمام کردم.*
🌷 *صورت زیبای نیک را که شاد و خندان بود جلوی صورتم دیدم و با تعجب گفتم: چه شده که اینگونه مرا نگاه میکنی؟*
🌼 *نیک با شادی گفت: این بوی خوش بهشت است که از سوی وادی السلام وزیدن گرفته*
💥 *و نشان از این است که به مقصد نزدیک شده ایم و من باید بروم.*
♨️ *ناگهان خنده از صورتم محو شد و با اضطراب پرسیدم کجا بروی؟مگر قرار نیست من و تو با هم باشیم؟؟*
🔆 *نیک لبخندزنان گفت: چرا ترسیدی؟ قرار نیست از هم جدا شویم بلکه من باید زودتر از تو بروم و دار السلام را که برایت در نظر گرفته اند آماده سازم.*
✅ *با خوشحالی پرسیدم: دارالسلام کجاست؟*
*نیک گفت: هر مومنی در دار السلام جایگاهی دارد که خانه ی امن و اسایشگاه اوست و آن منزل همان دارالسلام است.*
✨ *از شادی وجودم لبریز شد. لبخند زنان گفتم: من چه کنم؟ صبر کنم تا برگردی؟ نیک همان طور که به راه افتاده بود گفت:*
*تو آهسته به راهت ادمه بده وقتی نزدیک دروازه رسیدی مرا خواهی دید. نیک به سرعت دور شد و من آرام به راهم ادامه دادم تا اینکه کم کم دروازه های وادی السلام مشخص شد.*
💥 *سرعتم را بیشتر کردم.صبرم را از دست دادم و شروع به دویدن کردم. ناگهان گروهی از ملائکه را دیدم که پرواز کنان به پیشوازم آمدند.*
❄️ *به احترام آنها ایستادم.*
🍀 *همگی بالای سرم قرار گرفتند و گفتند: سلام بر تو ای بنده ی خوب خدا،بهشت و راحتی بر تو مبارک باد.*
🌻 *من در جواب گفتم: خدا را سپاس که مرا از نعمت بهشت بی بهره نکرد.فرشتگان خداحافظی کردند و رفتند .*
🌳 *من هم با سرعت بیشتری به راهم ادامه دادم تا سر انجام به دروازه ی دار السلام رسیدم...*
🔵 *مراسم استقبال*
🔶 *وقتی چشمم به درون وادی السلام افتاد؛ ناخوداگاه از حرکت ایستادم و غرق دیدن آن منظره ی باورنکردنی شدم...*
♻️ *نمیدانم چه مدتی در آن حال بودم که ناگهان دستی به شانه ام خورد. رویم را برگرداندم نیک را دیدم که لبخند زنان به من نگاه میکرد.*
💟 *از اینکه او را دوباره کنار خودم میدیدم خوشحال و ذوق زده شدم و او را در آغوش کشیدم.*
🔅 *نیک گفت: گروهی از مومنین به استقبالت آمده اند.*
🌟 *:از نیک جدا شدم و گروهی از مومنین را دیدم با صورتهای خندان کناری ایستاده بودند.وقتی به انها رسیدم همگی سلام کردند و خوش آمد گفتند. من هم تک تکشان را در آغوش کشیدم و تشکر کردم.*
❄️ *بعد از آن ،یکی از مومنین حال برادرش را پرسید، گفتم : هنوز در مزرعه ی دنیا مشغول کشت اعمالش است.*
⚡️ *دیگری از فلان شخص سوال کرد،گفتم :*
*او سالها قبل از آمدن من به عالم برزخ،دنیارا ترک گفته بود.*
*شخص سوال کننده سرش را بزیر انداخت و گفت:خدا به فریادش برسد.*
*گفتم چرا چی شده؟ گفت: آخر او هنوز به اینجا نیامده است.*
☄ *فهمیدم که آن شخص یا در راه گرفتار شده یا در وادی العذاب است...*
🍃 *پس از ان مومنی جلو آمد و از احوال یکی از ستمکاران*🔥 *پرسید،گفتم او هنوز زنده است و مشغول ظلم و ستم به مردم...*
*مومن گفت : نگران نباش. خداوند از روی خیر و مصلحت به کافران و ظالمان طول عمر نمیدهد بلکه با این کار زمینه ی گناه بیشتر را برایشان فراهم میکند تا بعد از مرگ عذاب دردناکش را به انها بچشاند...*
🌸 *در این هنگام مراسم استقبال تمام شد و آنها آماده ی رفتن شدند. من که به آنها انس گرفته بودم*
*دوست نداشتم از ایشان جدا شوم ولی نیک گفت: نگران نباش،باز آنها را و حتی سایر مومنان را ملاقات خواهی کرد.*
🍀 *چون اینجا مومنین با هم دیدار میکنند اما مدت و زمان این دیدار بستگی به مقام و درجه ی هریک از آنها دارد.*
🌸 *سپس دستم را گرفت و گفت: بیا برویم که خانه ات را برایت آماده کرده ام...*
✍ *ادامه دارد...*
🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅
🌾🌾🌾🌺🌺🌺🌾🌾🌾🌾
🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃
*کانال ۲۸*
https://chat.whatsapp.com/KuDVicyEiHW1ksUMcl0Zzu
*کانال ۲۷*
https://chat.whatsapp.com/HL3bMCzB9qhER0u0WjthGs
*کانال ۲۶*
https://chat.whatsapp.com/LgVGh4MsOuFFQdolpyYvI3
*کانال ۲۵*
https://chat.whatsapp.com/BvS7rZHlFo60ifEXFZi5cY
*کانال ۲۴*
https://chat.whatsapp.com/EJjKjiSlIQEJMlVN6m7GW3
*کانال ۲۳*
https://chat.whatsapp.com/LV5V6bz0LcRDa8PS4L084R
*کانال ۲۲*
https://chat.whatsapp.com/GEk0OVxdCd42bKvr8HuahV
*کانال ۲۱*
https://chat.whatsapp.com/
🔴 *سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت 25)*
🔵 *کوثر برزخی*
*پس از مدتی به نهر زیبا و خیره کننده ای رسیدیم که هرگز در تصور و خیال انسان مادی نمیگنجید.*
✨ *از یک طرف نهر آب سفید و در طرف دیگر شیری جریان داشت که از برف سفیدتر بود و در میان این دو شرابی روان بود که از سرخی مانند یاقوت*♦️ *و در لطافت بی نظیر بود.. نگاهی به بالا و پایین نهر انداختم،نه آغازی داشت و نه پایانی...*
🌴 *با درختان و گلبوته های فراوانی که در اطراف نهر به چشم میخوردند،منظره ای شگفت انگیز به وجود آمده بود..*
🌹 *نیک گفت: این نهر با برکت کوثر* *است که از چشمه های آن در قرآن یاد شده است و در تمام وادی السلام جریان دارد،*
🌼 *اما در هر منطقه ای از زیبایی و طعم مخصوصی برخوردار*
*است.هرچه مقام مومن بالاتر باشد محل اسکانش بهتر و حوض کوثر آنجا زیباتر است.*
*سپس نگاهی به بالای نهر انداخت و گفت:*
💐 *وقتی این نهر از دشت شهدا میگذرد چنان زیبا و با طراوت است که هرکسی قدرت دیدن و چشیدن* 💫 *آن را ندارد.*
💥 *با تعجب گفتم: پس اگر این طور است وقتی از دشت امامان میگذرد چگونه است؟*
*نیک نگاهی به من انداخت و گفت: چه میگویی؟*
*آنها احتیاجی به این نهر ندارند.اگر طعم و طراوت و لذتی در این نهر است از وجود بابرکت امامان و پیامبران الهی*💖 *است.سرچشمه های این نهر همان جا هستند.*
♻️ *سپس نگاهی به من انداخت و گفت: دوست داری از این نهر بنوشی؟*
*با هیجان گفتم: البته که میخواهم!*
*نیک لبخندی زد و گفت: پس عجله کن به محل خودت برسی چون کوثر آنجا از اینجا خیلی لذیذتر است.*
🔆 *با سرعت رفتیم تا به محل خودم رسیدیم. نیک گفت: اینجا دارالسلام توست،حالا هرچقدر میخواهی بنوش و خوش باش.*
🌿 *در فکر این بودم که چگونه بنوشم که نیک به درختی اشاره کرد و گفت: از این حوریه ای که روی درخت نشسته بخواه تا تورا سیراب کند.*
🌟 *نگاهی به درختها انداختم،بالای هر درختی حوریه ای در کمال زیبایی جامی زیبا و ظریف در دست داشت و در کمال دلبری قصد سیراب کردن من را داشتند. یکی از آنها با هزاران ناز و ادب و احترام جامی از کوثر به دستم داد و من نوشیدم.*
💥 *وقتی قطره ای نوشیدم چنان سرمست شدم که دیگر هیچ رنجی از سفر به تنم باقی نماند.*
🔵 *دیدار با خانواده*
✅ *در این لحظه به یاد خانواده ام افتادم و گفتم،کاش میشد سری به دنیا بزنم و خانواده ام را از خواب غفلت بیدار کنم و به آنها بگویم مرگ یعنی راحتی و رهایی از تمام دردهای عالم.*
🔅 *اگر بدانند اینجا برای مومن چقدر زیباست دیگر هیچ تلخی نسبت به مرگ در دل نخواهند داشت.*
*نیک گفت: اگر بخوای اخبار اینجا را به آنها بگویی این کار ممنوع است ،اما میتوانی سری به انها بزنی.*
🔘 *هر یک از اهالی برزخ اجازه دارند به صورت پرنده های لطیف در ایند و به اهل خود سرکشی کنند .*
*اما مدت دیدار متناسب با لیاقت آنهاست، بعضی هر جمعه بعضی هرماه و بعضی هر سال... حالا اماده شو که تو در این لحظه میتوانی به دیدار آنها بروی...*
⚫️ *«تاریکی شب دنیا را سیاه پوش*
*کرده بود،روی دیواری نشستم و*
*خانواده ام را زیر نظر گرفتم.*
*همسرم مشغول کارهای خانه بود و بچه هایم مشغول انجام*
*تکالیفشان...سری به نزدیکان دیگرم نیز زدم و از اینکه هیچ کدام را*
*مشغول انجام گناهی ندیدم خوشحال شدم و چون دیگر طاقت ماندن در دنیا را نداشتم به خانه ام در دار السلام برگشتم.*
🔵 *هدایای زندگان*
✅ *مدتها بود که زندگی باصفای خود را در دارالسلام ادامه میدادم و هر از گاهی از هدایای فرزندان و دوستانم بهره مند میشدم .*
🌟 *هدایای آنها که عموما شامل دعا و استغفار و صلوات بود مرتب به من میرسید و مرا چون غریقی که نجات یافته باشد،خوشحال میکرد.*
🍃 *هرکس بر سر مزارم حاضر میشد خوشحال میشدم و با او انس میگرفتم. حتی یک فاتحه آنها برای من از تمام دنیا خوشحال کننده تر بود ولی میدانم که زندگان این حقیقت را درک نخواهند کرد..*
✍ *ادامه دارد...*
🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅
🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴
🔴 *سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت 26)*
💚 *ظهور*
🔷 *دنیای مادی همچنان برقرار بود و ما در جوار رحمت الهی همواره غوطه ور بودیم..*
🔻 *غیر از دروازه امام و پیامبران همه ی دروازه های وادی السلام پذیرای سعادتمندان عالم برزخ بود.*
🌑 *اما اخباری که از برهوت به ما میرسید حاکی از این بود که عده ی زیادی از مردم گرفتارند و تعداد اهالی دشت عذاب*🔥 *رو به افزایش بود.*
💠 *همه ی اینها نشانگر دنیایی پر از ظلم و ستم بود که از یک سو دروازه ی شهادت*🍀 *و از سوی دیگر دشت عذاب*🔥 *را پررونق تر از همیشه کرده بود...*
✅ *اما مدت زیادی نگذشته بود که با رفت و آمد مکرر فرشتگان ،فضای عجیبی بر وادی السلام حاکم شد.*
🔅 *وقتی علت را از نیک سوال کردم گفت: هرچی هست مربوط به دنیاست،احتمالا قرار است اتفاق بسیار بزرگی بیفتد.*
🌀 *هنگامی از این خبر بسیار مهم باخبر شدم که در جمع بسیار صمیمی و دوستانه ای در میان دوستان نشسته بودم.*
*در آن لحظه فرشته ای*✨ *بعد از سلام به ما ،خطاب به یکی از مومنین گفت:*
💫 *امامت ظهور کرده،اگر بخواهی میتوانی به دنیا برگردی و در رکاب او باشی و اگر نخواستی میتوانی همینجا در جوار رحمت الهی بمانی.*
🌹 *آن مومن با لیاقت،رفتن را ترجیح داده و از پیش ما رفت.*
🍃 *برای همگان مشخص شد که قائم آل محمد (صلی الله علیه و اله) ظهور کرده تا دنیا را از جور و ستم نجات دهد.*
*مدتها بر دنیای مادی گذشت که البته از نظر ما زمان اندکی بود، ما در این فاصله از تازه واردها اخبار دنیا را میپرسیدیم،*
🌴 *یکی از تازه واردها گفت: جهان در ظلم و ستم میسوخت که ناگهان از مکه خبرهایی رسید که 313 نفر از بهترین و صالحترین افراد زمین گرد هم آمده اند تا با حضرت قائم علیه السلام بیعت کنند.*
🌸 *در روز جمعه ای که مصادف با روز عاشورا بود ناگهان صدای رسا و دلنشینی بلند شد که در تمام عالم پیچید:*
💥 *بقیت الله خیرُ لَکُم اِن کُنتم مومنین*
*و ناگهان فریاد زد:*
🌟 *انا بقیت الله فی ارضه...*
❄️ *و بعد از آن ندایی از آسمان فرود آمد که حق را در پیروی از قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله) می دانست.*
⚠️ *ظالم و مظلوم،کوچک و بزرگ همه در بهتی عظیم فرو رفته بودند.*
⛔️ *در آن حال صدای شیطنت آمیزی از گوشه دیگر دنیا بلند شد که حق را در پیروی کردن از سفیانی می دانست.*
❎ *عده ی زیادی بعد از شنیدن این صدای شیطانی در تشخیص حق دچار شک و تردید شدند.*
🔆 *پس از ظهور حضرت با تعداد یاران اندک خود عازم مدینه می شود،مردم که شنیده بودند این شخص منجی عالم بشریت است از کمی تعداد او سخت در تعجب بودند و باور نمیکردند چنین کسی بتواند بشر را نجات بدهد.*
🌺 *وقتی حضرت به مدینه رسید با خبر شد که سفیانی یک لشکر مجهز را برای قتل او روانه مدینه کرده است..*
🌼 *حضرت از مکه به مدینه می آید اما لشکر سفیانی که در تعقیب او بود در نزدیکیهای مکه در سرزمین بیدائ ناگهان با شنیدن یک ندای آسمانی،در زمین فرو می روند...*
🍀 *یکی دیگر از آگاهان دیگر نیز ادامه داد:*
*بعد از آنکه تمام جهانیان از ظهور حضرت اگاه شدند،گروه گروه از شیعیان خالص برای بیعت وارد مکه شدند.*
🌴 *تا اینکه یک روز ولوله افتاد که حضرت امروز قیامش را آغاز خواهد کرد و به مقصد مدینه حرکت خواهد کرد.*
*امام از مکه به مدینه و از آنجا به کوفه آمد و بعد از مدتی آنجا را به قصد عذرا ترک کرد. در عذرا عده ی زیادی به حضرت پیوستند و لشکر با عظمتی را تشکیل دادند.*
🔴 *در همین نقطه حضرت با سفیانی و باقی مانده لشکرش رو در رو شد.*
*در این صف آرایی حق و باطل،هر کدام از دو گروه قصد براندازی نیروهای طرف مقابل را داشتند..*
✅ *در سپاه امام افرادی مثل: مالک اشتر، مقداد، سلمان، عبدالله ابن شریک عامری،داود رقی و گروه دیگری از بزرگان به چشم میخوردند که از عالم برزخ برگشته بودند تا افتخار یابند و در در رکاب آن حضرت به جهاد بپردازند.*
❇️ *اندک زمانی بعد نبرد سختی انجام شد که به پیروزی سپاه حضرت مهدی علیه السلام*🌹 *منجر شد.*
💥 *حضرت پس از آن به جنگ دجال حیله گر به تل آفیق(و شاید هم تل آویو) میرود و پس از یک نبرد جانانه در روز جمعه دجال و همراهانش را به نابودی وادار میسازد...*
✍ *ادامه دارد..*
🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅
🌾🌾🌾🌺🌺🌺🌾🌾🌾🌾
🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃
🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴
🔴 *سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت آخر)*
🔷 *بعدها یکی از کسانی که مدتی تحت حکومت حضرت مهدی عج* 🌼 *زندگی کرده بود و به ما ملحق شد برای ما اینگونه تعریف کرد:*
✅ *یکی از برنامه های حضرت انتقام گرفتن از ظالمانی بود که از دنیا رفته بودند،آنها را به دنیا برمیگرداند و به انتقام دنیایی نیز می رساند.*
🔆 *همانگونه که یک عده از خوبان نیز به دنیا برگشتند تا از لذت یاری حضرت مهدی عج و زندگی بسیار زیبا تحت حکومت آن حضرت برخوردار شوند.*
🌀 *من خود جنازه ی دوتن از برزخیان*🔥 *را دیدم که به دار اویخته شده بودند و سپس زنده شدند تا جنایاتشان را شرح دهند.*
*در انتها در حالیکه زار زار گریه* *میکردند به گناه خویش اعتراف* *کردند و به کیفر اعمالشان رسیدند.*☄
🌟 *پس از نابودی دشمنان حضرت دستور سازندگی فراگیر در جهان را صادر کردند.*
🌏 *زمین و آسمان هم ذخایر و نعمتهای خود را برای بالندگی دولت حضرت اشکار ساختند و همه جا را نسیم عدالت و برابری گرفت و مردم در بالاترین نعمتها و آسایش ها زندگی را ادامه دادند.*
✨ *بعد از ظهور حضرت و در دوران حکومتش،دروازه های وادی السلام مرتب پذیرای مومنان سعادتمندی بود که به واسطه ی زندگی تحت حکومت حضرت مهدی عج*
⚡️ *و از بین رفتن شر و بدی،صراط برزخ یعنی برهوت را در مدت بسیار اندکی میپیمودند.*
🌕 *حکومتی که نور هدایتش تا آخرین روز عمر دنیا تابنده بود تا اینکه خداوند فرمان داد بساط زندگی بشر را از روی زمین برچینند...*
⚫️ *صور مرگ*
*و آن روز فرا رسید! روزی که هزاران نفر به یکباره از دنیا کوچ کردند...یکی از آنان که در حلقه ی ما حضور داشت اینگونه تعریف میکرد:*
♦️ *من در بازار مشغول خرید بودم ناگهان صیحه ی وحشتناک و بلندی شنیدم که تحمل مرا در دم ربود و روح را از بدنم جدا کرد...*
⚠️ *دیگری میگفت: من و دوستم مشغول صحبت بودیم که به ناگهان صدای صیحه ای را شنیدیم و روح از بدنمان رفت.*
🌹 *نیک گفت: این صور حضرت اسرافیل بوده که مردم آخر الزمان شنیدند و جان سپردند.اینک در عالم هیچ جنبنده ای وجود ندارد،تمام اهل زمین و آسمان جان سپردند..*
💥 *فقط خدا هست و بس..*
❄️ *از تصور این صحنه شگفت زده شدم اما نیک از صور دیگری سخن به میان آورد که باعث بهت و حیرت من شد.*
🌹 *نیک گفت:هنگام برپاشدن قیامت،اسرافیل در صور دیگری میدمد و همه زنده میشوند..*
🌸 *و اینک من با شفاعت 14 معصوم علیه السلام و چند تن از شهدا جایگاهم به جای بالاتری تغییر کرده است.*
🍃 *خیلی بالاتر از مکان من جایگاه شهدا هست که صدای شادی آنها موجب شادی و سرور اهالی همجوارشان میشود...*
🍀 *بسیاری از اوقات به حال آنهایی که با شهدا محشور و با آنها نشست و برخاست دارند غبطه میخورم اما با اینهمه رحمت الهی دلم را آرام میکند.*
🌑 *در انتظار قیامت*
🌱 *و حالا ما برزخیان وادی السلام کسانی هستیم که بدون کوچکترین حسادت، رقابت،کینه و .. به زندگی سراسر شادی خود ادامه میدهیم و در انتظار قیامت عظمای الهی هستیم تا پس از گذشتن از پل صراط به بهشت حقیقی و موعود وارد شویم.*
🌴 *اما به ناچار بایستی سالها بر عمراین جهان مادی بگذرد و وضع آسمانها و زمین به هم بریزد تا صور حیات نواخته شود و روحها به بدنها برگردند...*
*السلام ای بعد ما آیندگان رفتنی*
*بر شما خوش باد این غمخانه ناماندنی...*
✍ *پایان*
🍃🍀🥀🍃🍀🥀🍃🍀🥀🍃🍀🥀
🔴 *نکته: قسمت دوم کتاب در مورد گزارشاتی از لحظات برپا شدن قیامت و نحوه و چگونگی آن بر پایه ی آیات قرآنی هست، که ان شاالله به محض اماده شدن و دسترسی طی ۳ الی ۴ قسمت ادامه داره*
📙 *منبع داستان:*
*کتاب سرگذشت ارواح در برزخ،نویسنده اصغر بهمنی با مقدمه آیت الله جعفر سبحانی.*
*با داستان های عالم برزخ و اخرت با ما باشید*
🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂
🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴
*فشار قبر*
*آیا فقط انسانی که درون خاک دفن است فشار قبر دارد یا غرق شده در آب یا اعدامی ... . دارند؟*
*عوامل ایجاد فشار قبر؟*
*چه کسانی فشار قبر دارند؟*
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄
💕💕💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕💕💕💕
*زندگی بعد از مرگ*
*کانال زندگی بعد از مرگ1️⃣3️⃣*
https://chat.whatsapp.com/Doq1L0Xo6ppAcogRWUmtZp
🌴💢🌴💢🌴💢🌴
*زندگی بعد از مرگ در ایتا:*
https://eitaa.com/ZendegiPasAzZendegiii
🌴💢🌴💢🌴💢🌴
*اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج*🎋
🌼 *کانال زندگی پس از زندگی*🌼
.....🌸#کانال_زندگی_بعد_از_مرگ🌸.....
♻️
فوق العاده زیبا و شنیدنی
🌀 *روح چه کسانی پس از مرگ به چاه «برهوت» میرود؟*
🔸 *برهوت» در سرزمین «حَضْرَمَوت» در جنوب یمن، قرار دارد؛ در آن چاه، مارهاى سیاه، عقربها، جغدها و حیوانات وحشى آنقدر فراواناند که کسى قدرت عبور از آنرا ندارد.*
*اگر به روایاتی که از اهل بیت(علیهمالسلام) رسیده است، دقت کنیم خواهیم دید آن بزرگواران بیان کردهاند ارواح همه مومنین در یک مکان و ارواح همه کافران و معاندین نیز در یک مکان جمع خواهند شد؛ یعنی هر کجای عالم مومنی بمیرد، روح او به آن سرزمین منتقل میشود، و هر کجای عالم، کافر و دشمن اهل بیت(علیهمالسلام) بمیرد، روحش به سرزمینی که مخصوص کفار و گناهکاران است برده میشود.*
*از این روایات ـ که تعداد آنها کم هم نیست ـ استفاده میشود ارواح مؤمنان در «وادى السّلام» و ارواح کافران و معاندان در «بَرَهُوت» جمع خواهند شد؛ «وادی السلام»*
*همانطور که علامه مجلسی(رحمه الله علیه) نیز بیان کرده است، مکانی است بین کوفه و نجف،[۱] که همه ارواح مومنین در هر کجا که باشند در آن مکان جمع میشوند؛ امام صادق(علیهالسلام) در این باره فرمودند: «هیچ بنده مومنی در شرق عالم یا در غرب آن نیست که بمیرد، مگر اینکه خداوند متعال روح او را به «وادی السلام» میآورد».[۲]*
*در حدیث دیگری نقل شده شخصی به حضرت عرض کرد برادرم در بغداد است و میترسم همانجا بمیرد، امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: ترسی نداشته باش؛ زیرا خداوند متعال ارواح مومنین را در «وادی السلام» جمع میکند و لو اینکه در شرق عالم یا در غرب آن باشند. راوی میگوید: پرسیدم «وادی السلام» کجاست؟ حضرت فرمودند: «پشت کوفه است».[۳]*
🔹 *«برهوت» نیز نام یک چاه عمیقى است در «حَضْرَموت» که کسى قدرت پایین رفتن از آن و رسیدن به قعر آن را ندارد. در حدیث از حضرت امیرالمؤمنین امام على (علیهالسّلام) وارد شده است که فرمودند: «بدترین چاه در روی زمین، برهوت است».[۴] «برهوت» در سرزمین «حَضْرَمَوت» در جنوب یمن، قرار دارد؛ در آن چاه، مارهاى سیاه، عقربها، جغدها و حیوانات وحشى آنقدر فراواناند که کسى قدرت عبور از آنرا ندارد، همچنین دارای گرماى سوزانی است که یک دقیقه از آن قابل تحمل نیست.[۵]*
*امام صادق(علیهالسلام) در توصیف «برهوت» فرمودند: «در پشت یمن یک وادى است که به آن برهوت گفته میشود، و در آنجا سکونت ندارد مگر مارهاى سیاه و جغد؛ در آنجا چاهى است به نام «بَلَهوت» که هر صبح و شام ارواح مشرکین را به آنجا میبرند تا از آبى که چون فلز گداخته گرم و چون چرک مخلوط شده با خون است، بیاشامند».[۶]*
*بنابراین؛ با توجه به این روایات، همه مومنان و شیعیان راستین ائمه اطهار(علیهمالسلام) در هر کجای عالم و از هر نوعی که باشند عرب، فارس، آمریکایی، اروپایی و… زمانیکه از دنیا بروند، روحشان در کنار هم جمع شده و در یک مکان خواهند بود. همچنین است حال کفار و مشرکین و معاندین و طغیانگران؛ یعنی در هر کجای عالم که باشند، همه در یک مکان، جمع شده و در عذاب خدا خواهند بود.*
📚 *منابع:*
*[۱]. بحارالأنوار، ج ۹۷، ص ۲۳۴٫*
*[۲]. همان.*
*[۳]. الکافی، ج ۳، ص ۲۴۴٫*
*[۴]. همان، ص۲۴۶٫*
*[۵]. معاد شناسى، ج۳، ص: ۲۷۱٫*
*[۶]. الکافی، ج۸، ۲۶۱٫*
🌴 *جایگاه ممتاز و ویژه قبرستان وادی السلام نجف*
🔹 *«وادی السلام» نام قبرستانی میان دو شهر کوفه و نجف است که امروزه عملاً تبدیل به یک شهر شدهاند.*
🔸 *«وادی» به معنای مکانی است که آب در آنجا سرازیر میشود[1] و «سلام» که یکی از نامهای خدا است.[2]*
💫 *این قبرستان در حال حاضر از سمت جنوب به حرم امام علی(ع) و خیابان اصلی نجف به سمت کوفه و از سمت شرق به جاده نجف به سمت کربلا و از شمال به منطقه حی المهندسین و غرب به دریای سابق نجف محدود میگردد.*
💡 *بر اساس روایتی، پیامبر اسلام(ص) به امام علی(ع) فرمود: «... مِیعَادُ مَا بَینِی وَ بَینَک وَادِی السَّلَام...»؛[3] وعدهگاه میان من و تو وادی السلام است. اگرچه ممکن است این وادی السلام ناظر به جایگاهی معنوی باشد، اما از آنجا که امام علی(ع) در همین منطقه به خاک سپرده شده، بعید نیست که در این سخن پیامبر(ص)، نیم نگاهی به قبرستان وادی السلام نیز باشد.*
*به هر حال در مورد قداست این قبرستان روایات فراوانی نقل شده است:*
1️⃣ *. امام علی(ع) فرمود: ارواح مؤمنان در این قبرستان جمع میشوند و هیچ مؤمنی نیست که در منطقهای از مناطق زمین از دنیا برود، مگر به روح او گفته میشود به وادی السلام ملحق شو، و همانا وادی السلام قسمتی از زمین «بهشت عدن» است.[4]*
2️⃣ *. امام علی(ع) هنگام نگاه کردن به بیابان پشت کوفه فرمود: چقدر زیبا هستی و چقدر درون تو خوشبو است! خدایا قبر مرا در این سرزمین قرار ده.[5]*
3️⃣ *. امام علی(ع) هر گاه تصمیم به خلوت کردن با خود میگرفت، به سمت منطقه غری(نجف فعلی) میرفت. روزی در آنجا بود که مردی را مشاهده نمود که از سمت بیابان سوار بر شتر به همراه جنازهای به آن طرف میآید. امام از او پرسید: از کجا میآیی؟ و این جنازه کیست؟ آن مرد پاسخ داد: این جنازه پدرم است که میخواهم در این سرزمین دفن نمایم. امام علی(ع) از او پرسید: چرا او را در شهر خودت دفن نکردی؟ گفت: پدرم وصیت کرد که این جا دفنش کنم و گفت: در این سرزمین، مردی به خاک سپرده میشود که به تعداد دو قبیله ربیعه و مضر شفاعت میکند. امام(ع) از او پرسید: آیا آن مرد را میشناسی؟! پاسخ داد؟ خیر. امام دو بار سوگند خورد که من آن مرد هستم! برخیز و پدرت را دفن کن.[6]*
4️⃣ *. امام صادق(ع) فرمود: هیچ مؤمنی نیست که در شرق و غرب جهان از دنیا برود، مگر آنکه خداوند روح او را به وادی السلام ملحق سازد.[7]*
5️⃣ *. و حضرتشان فرمود: «... هر مؤمن که در شرق یا غرب زمین بمیرد، خدا او را در وادى السلام محشور میکند، پرسیده شد وادى السلام کجا است. امام(ع) فرمود میان نجف و کوفه گویا مىبینم گروه فراوانى بر فراز منبرهایى از نور نشستهاند و سخن میگویند».[8]*
*در نهایت میتوان گفت؛ شاید این وادی السلام، نمادی زمینی از دارالسلامی باشد که در قرآن از آن یاد شده است:*
*«لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیهُمْ بِما کانُوا یعْمَلُون»؛[9] براى آنان، نزد پروردگارشان سراى عافیت است، و به [پاداش] آنچه انجام مىدادند، او یارشان خواهد بود.[10]*
📚 *پی نوشت*
*[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 862، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.*
*[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 12، ص 290، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.*
*[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 132، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.*
*[4]. همان، ج 3، ص 243.*
*[5]. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج 2، ص 439، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق.*
*[6]. همان، ج 2، ص 440.*
*[7]. همان، ج 2، ص 440 – 441.*
*[8]. همان.*
*[9]. انعام 127.*
*[10]. «بهشتهای هفتگانه»، 1859*
*🌴داستان های شگفت انگیز*
*💠از عالم برزخ و قیامت*
*💫مجموعه داستان های واقعی*
*🔮سیدعبدالحسین دستغیب شیرازی*
*◀️مقدمه مولف*
*6️⃣زنده شدن پس از مرگ*
*💠و نیز از همان مرحوم آقامیرزا محمود شنیدم که فرمود در نجف اشرف مرحوم آقا شیخ محمد حسین قمشه ای که از فضلا و تلامیذ مرحوم سید مرتضی کشمیری بود مشهور شده بود که ((از گور گریخته)) و سبب این شهرت چنانچه از خود آن مرحوم شنیدم این بود که ایشان در سن هیجده سالگی در قمشه به مرض حصبه مبتلا می شود، و روز به روز مرضش سخت تر شده اتفاقاً فصل انگور بود و انگور زیادی در همان اطاقی که مریض بود می گذارند، ایشان بدون اطلاع کسی، از آن انگورها می خورد و مرضش شدیدتر شده تا می میرد.*
*🔷️در آن حال حاضرین گریان شدند و چون مادرش آمد* *و فرزندش را مرده دید می گوید کسی دست به جنازه فرزندم نزند تا برگردم، فوراً*
*💡قرآن مجید را برداشته*
*🔷️ و بالای بام می رود و سرگرم تضرع به حضرت* *آفریدگار می شود و قرآن مجید و حضرت عبدالحسین را شفیع قرار می دهد و می گوید دست بر نمیدارم تا فرزندم را به من بر گردانید.*
*🌹چند دقیقه بیش نمی گذرد که جان به کالبد آقا محمد حسین بر میگردد و به اطراف خود می نگرد مادرش را نمی بیند، می گوید به والده بگویید بیاید که خداوند مرا به حضرت اباعبدالله علیه السلام بخشید.*
*🔷️مادر را خبر می کنند بیا که فرزندت زنده شده، سپس گزارش خود را نقل نمود که* *چون مرگ من رسید دو نفر نورانی سفید پوش نزدم حاضر شدند و گفتند چه باکی داری، گفتم تمام اعضایم درد میکند، یکی از آنها دست بر پیایم کشید، پایم راحت شد، هر چه دست را به طرف بالا می آورد درد بدن راحت می شد، یک دفعه دیدم تمام اهل خانه گریانند هرچه* *خواستم به آن ها بفهمانم که من راحت شدم ، نتوانستم تا بلاخره آن دو نفر مرا به بالا حرکت* *دادند، بسیار خوش و خرم بودم، در بین راه بزرگی نورانی حاضر شد و به آن دو نفر فرمود:*
*🌹((ما سی سال عمر به این شخص عطا کردیم در اثر توسل مادرش به ما، او را برگردانید)) .*
*🔹️به سرعت مرا برگردانیدند ناگهان چشم باز نمودم اطرافیان را گریان دیدم به مادر خود گفتم که توسل تو پذیرفته شد و مرا* *سی سال عمر دادند و غالب آقایان نجف که این داستان را از خودش*
*شنیده بودند، در راءس مدت سی سال، منتظر مرگش بودند و در همان راءس سی سال هم در نجف اشرف مرحوم گردید.*
*👆نظیر این داستان آنچه در آخر کتاب دارالسلام عراقی نقل کرده از*
*💠صالح متقی ملا عبدالحسین، مجاور کربلا و داستانی است طولانی و خلاصه اش آنکه ،* *پسر ملا عبدالحسین از بام خانه اش می افتد و می میرد، پدرش پریشان و نالان بی اختیار به حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام پناهنده می شود و زنده شدن پسرش را می طلبد و می گوید تا پسرم را ندهید از حرم خارج نمی شوم ، بلاخره* *همسایگان از آمدن پدر مایوس شده و می گویند بیش از این نمی شود جنازه را معطل* *گذاشت به ناچار جنازه پسر را به غسّالخانه می برند، در اثناء غسل ، به شفاعت حضرت* *اباعبدالله علیه السلام روح پسر به بدنش بر می گردد*
*لباسهایش را می پوشد و با پای خود به حرم حضرت می آید و به اتفاق پدرش به منزل برمی گردد.*
*💫موارد زنده شدن مردگان به اعجاز ائمه طاهرین : بسیار است و پاره ی از آنها در کتاب مدینه المعاجز ضمن معجزات آن بزرگواران مذکور است.*
*ادامه دارد...*
✨✨✨✨
🍂🍁🍃🍂🍁🍃
🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴
*آداب زیارت اهل قبور/ حکم سنگ زدن بر قبر چیست؟*
*آیا اموات هم دلتنگ میشوند؟*
*چگونه با اموات خود ارتباط برقرار کنیم؟*
*بهترین خیرات برای اموات چه کاری است؟*
*آیا اموات شبهای جمعه به خانه خود باز می گردند؟*
*سوال*
میگن وقتی که میریم سر خاک اموات رو به قبله بشینیم انگشت اشاره رو سنگ مزار باشه وسوره توحید ۱۱ مرتبه بخوانیم واز خدا طلب مغفرت کنیم
میخواستم ببینم در روایت هس اگر هست کامل ترش چه دعاهایی باید خوانده شود
*پاسخ*
در روایتی از امام صادق علیه السلام پیرامون زیارت اهل قبور آمده که، چون در بین قبرها هستی یازده مرتبه سوره «قل هو الله» را قرا ئت کن وثوابش رابه روح آنان هدیه نما، زیرا کسی که این عمل را به جای آورد خداوند به عدد همه مردگان ثواب و پاداش به او عنایت فرماید.
🌀🪐🌀🪐🌀🪐🌀🪐🌀🪐🌀
🌍
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
*زندگی بعد از مرگ*
*کانال زندگی بعد از مرگ3️⃣3️⃣*
https://chat.whatsapp.com/Fyk80UmqGEF7RMZXH3w8Wj
🌴💢🌴💢🌴💢🌴
*زندگی بعد از مرگ در ایتا:*
https://eitaa.com/ZendegiPasAzZendegiii
🌴💢🌴💢🌴💢🌴
r2fUz
*در صورت پر بودن لینک شماره سی و دو لینک شماره ۳۳*
https://chat.whatsapp.com/Fyk80UmqGEF7RMZXH3w8Wj
*اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج*🎋
🌼 *کانال زندگی پس از زندگی*🌼
.
*بیشتر*
همواره براین باور هستیم که مردگان تا روز محشر زندهاند و بر اعمال و خیراتی که برای آنها فرستاده میشود آگاه هستند، از این روی زیارت قبور باعث شادی روح آنها میشود. اما این زیارت همراه با آدابی است که در زیر بخشهایی از آن را میخوانیم.
🔹زیارت ائمه اطهار (ع) و امامزادگان پیش از آنکه برای نسل و قرون جدید دارای اهمیت باشد، پیش از ما نیز برای بزرگان، علما، نیاکانمان حائز مقام و اهمیت بوده است. در بین زیارات بقاع متبرکه و حرمین شریفین، زیارت اهل قبور یکی آداب مستحبی است که بازماندگان به دیدار خانه ابدی اموات خود می روند و علاوه بر طلب مغفرت برای آنها و فرستادن صلوات بر روح پاکشان، با آنها ساعتی را همصحبت میشوند.
در بین شیعه و احادیثی که وجود دارد، یقین براین است که مردگان زنده هستند و تا روز محشر بر اعمال و خیراتی که برای آنها فرستاده میشود آگاه هستند، از این روی زیارت قبور باعث شادی روح آنها می شود. اما این زیارت همراه با آدابی است که در زیر بخشهایی از آن را میخوانیم:
🔸زیارت ائمه اطهار (ع) و امامزادگان پیش از آنکه برای نسل و قرون جدید دارای اهمیت باشد، پیش از ما نیز برای بزرگان، علما، نیاکانمان حائز مقام و اهمیت بوده است. در بین زیارات بقاع متبرکه و حرمین شریفین، زیارت اهل قبور یکی آداب مستحبی است که بازماندگان به دیدار خانه ابدی اموات خود می روند و علاوه بر طلب مغفرت برای آنها و فرستادن صلوات بر روح پاکشان، با آنها ساعتی را همصحبت میشوند.
💫در بین شیعه و احادیثی که وجود دارد، یقین براین است که مردگان زنده هستند و تا روز محشر بر اعمال و خیراتی که برای آنها فرستاده میشود آگاه هستند، از این روی زیارت قبور باعث شادی روح آنها می شود. اما این زیارت همراه با آدابی است که در زیر بخشهایی از آن را میخوانیم:
🌴:*آداب زیارت اهل قبور*
زیارت قبور آدابى دارد که شخص زائر، باید آن را رعایت کند و از آن جمله است:
1️⃣- زائر باید پاک باشد.
2️⃣- زائر از ناحیه پاى میت وارد شود، نه سرش.
3️⃣- هنگام زیارت رو به روى میت باشد.
4️⃣- هرچه مى تواند قرآن بخواند و مستحب است یاسین و توحید.
5️⃣- دعا کردن به میت رو به قبله.
6️⃣- هنگام قرائت قرآن، رو به قبله بنشیند.
7️⃣- آب پاک روى قبر بپاشد.
8️⃣- براى اموات صدقه بدهد.
9️⃣- زائر پابرهنه باشد و قبرها را لگد نکند.
*بهترین زمان برای زیارت اموات*
از بهترین مواقع زیارت، بعد از ظهر روز پنجشنبه تا غروب است. صبح شنبه و صبح جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب هم زیارت اهل قبور فضیلت دارد.
در روایت است که فاطمه (س) بعد از وفات پدر بزرگوارش هفتهای دو روز (روز دوشنبه و روز پنجشنبه) به زیارت شهدا میرفتند.
اما زیارت اهل قبور در شب کراهت دارد، چراکه در حدیث است که ارواح شب ها؛ جمع میشوند در وادی اسلام و توجه خصوصی به قبر آنان خوش آیندشان نیست (گفته شده است که ارواح مومنین در شبها به وادی السلام و ارواح گناه کاران و کفار به برهوت برده میشوند.) پس اگر انسان (بالاجبار و یا ضرورتا) در شب عبورش در قبرستان افتاد؛ بهتر است ابتدا فاتحه و زیارت عمومی بخواند و سپس وارد شود؛ و مکروه است ماندن بر سر قبر غیر پیغمبر و امام، خصوصا در شب مگر برای غرض صحیحی مثل تلاوت قرآن.
💕 *در کامل الزیاره از حضرت صادق (ع) روایت شده که فرمودند:*
مردگان را، چون پیش از طلوع آفتاب زیارت کنید مى شنوند و جواب شما را مى دهند و اگر بعد از طلوع آفتاب زیارت کنید مى شنوند، ولی جواب نمى دهند.
🔸فضیلت زیارت قبور مؤمنان
1️⃣ـ در «کامل الزیارات» از موسى بن جعفر (ع) روایت شده است که فرمود: هر کس قادر بر زیارت ما نباشد صالحان از دوستان و موالیان ما را از زیارت کند تا ثواب زیارت ما براى او نوشته شود و کسى که قادر بر صله و نیکى به ما نباشد به صالحان از موالیان ما نیکى کند تا ثواب نیکى به ما برایش نوشته شود.
2️⃣ـ از یکى از یاران امام رضا (ع) (محمّد بن احمد بن یحیى اشعرى) روایت شده که آن حضرت فرمود: هر کس نزد قبر برادر مؤمن خود برود و دست بر روى قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره «انا انزلناه» بخواند در روز «فزع اکبر» (روز قیامت که روز ترس بزرگ است) ایمن خواهد بود.
ظاهر بعضى از روایات این است که همین ثواب براى صاحب قبر نیز خواهد بود.
3️⃣ـ از روایاتى که در بحث «کیفیّت زیارت قبور مؤمنان» خواهد آمد، به دست مى آید که با خواندن بعضى از اذکار، گناهان بسیارى از زائر و پدر و مادرش
بخشوده مى شود و نیز استفاده مى شود که عذاب روز قیامت از انسان دور مى شود.
4️⃣ـ از بعضى از روایات به دست مى آید که انسان با رفتن به زیارت قبر والدین خود مى تواند بعضى از کمبودها را که از جهت عدم رعایت حقوق آنها در زمان حیاتشان از او حاصل شده جبران کند و حتّى به حوایجش برسد به این صورت که اوّل براى والدین استغفار کند و سپس حاجتش را از خداوند بطلبد.
1️⃣ـ زائر رو به قبله قرار مى گیرد و دست روى قبر مى گذارد چنان که از دو روایت عبدالرحمن بن ابى عبدالله و محمّد بن احمد بن یحیى به دست مى آید.
2️⃣ـ هفت مرتبه سوره «انا انزلناه» بخواند چنان که در روایت «اشعرى» گذشت. در بعضى از روایات اشاره به سوره حمد نیز شده است و مناسب است در صورتى که توفیق رفیق او گردد از سوره هاى دیگر قرآن براى شادى روح آن میّت مانند «یس»، «مُلک» و «واقعه» استفاده کند.
3️⃣ـ این دعا را بخواند: «اَلسَّلامُ عَلى اَهْلِ الدِّیارِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُسْلِمینَ، اَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ، وَنَحْنُ اِن شآءَ اللهُ بِکُمْ لاحِقُونَ»
سلام بر اهل این دیار (خانه ها) از مؤمنین و مسلمانان شما پیشروان ما (در این راه) بودید و ما هم ان شاءالله به شما ملحق خواهیم شد.
همان گونه که از امام صادق (ع) نقل شده است.
4️⃣ـ بگوید: «اَللّهُمَّ رَبَّ هذِهِ الاَْرْواحِ الْفانِیَةِ، وَالاَْجْسادِ الْبالِیَةِ، وَالْعِظـامِ النَّخِرَةِ الَّتى خَرَجَتْ مِنَ الدُّنْیا وَهِىَ بِکَ مُؤْمِنَةٌ، اَدْخِلْ عَلَیْهِمْ رَوْحاً مِنْکَ، وَسَـلامـاً مِنّى.»
خدایا اى پروردگار این روان هاى از دنیا رفته و پیکرهاى پوسیده و استخوان هاى متلاشى شده اى که از دنیا بیرون رفته اند در حال ایمان به تو بفرست بر آنها رحمت (و آمرزشى) از جانب خود و سلامى از من.
💫از امام حسین (ع) نقل شده که هر کس داخل قبرستان شود و این دعا را بخواند خداى متعال به عدد خلقش، از زمان خلقت آدم تا قیامت براى او حسنه مى نویسد.
5️⃣ـ از امیرمؤمنان (ع) نقل شده که هر کس داخل قبرستان شود و بگوید: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، اَلسَّلامُ عَلى اَهْلِ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، مِنْ اَهْلِ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، یا اَهْلَ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، بِحَقِّ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، مِنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، یا لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، بِحَقِّ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَاحْشُرْنا فى زُمْرَةِ مَنْ قالَ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ، عَلِىٌّ وَلِىُّ اللهِ.»
🔹بنام خداى بخشاینده مهربان سلام بر اهل کلمه «لااله الاّ الله» از طرف اهل کلمه «لااله الاّ الله» اى اهل «لااله الاّ الله» به حقّ این کلمه مقدّسه «لااله الاّ الله» (آیا) چگونه یافتید (پاداش) گفتار «لااله الاّ الله» را از خود کلمه مقدّسه «لااله الاّ الله» اى که معبودى نیست جز خدا به حقّ این کلمه مقدّسه «لااله الاّ الله»، بیامرز هرکه را که گوید «لااله الاّ الله» و محشور کن ما را در زمره گویندگان «لا اله الاّ الله» محمّد رسول الله، على ولى الله.
🔹خداوند ثواب بسیاربراى او و پدر و مادرش مى نویسد.
در روایات برای زیارت کردن قبر، آدابی ذکر شده است؛ بسیاری از این آداب، به جهت احترام گذاشتن به مرده و گاه برای به وجود آوردن ارتباط بین آنهاست. به گونهای که در بعضی از روایات آمده است وقتی به قبرستان میروید یک قبر را مشخص نموده و به زیارت آن روید: «شخصی از امام موسی کاظم (ع) سؤال کرد: مؤمنی که مرده باشد، آیا کسی که قبر او را زیارت میکند، آگاه بدان است. امام فرمود: بله و تا زمانی که بر سر قبر او است، مرده با او مأنوس گشته و آرامش مییابد و زمانی که بلند شده و از کنار قبر بلند میشود، وحشت به درون قبر میرود». از دیگر عواملی که سبب به وجود آمدن ارتباط بین کسی که بالای قبر بوده و کسی که در درون قبر است، میشود، دست گذاشتن بر روی قبر مرده است: راوی میگوید: از امام صادق (ع) در مورد قرار دادن دست بر روی قبر میت سؤال کردم که این کار به چه معنا است؟ امام فرمودند: پیامبر اکرم (ص) این را برای پسرشان بعد از دفن انجام دادند. سپس از امام در مورد این که چگونه دست را بر روی قبر قرار دهیم سوال کردم؟ امام در پاسخ انگشت خود را به سمت زمین گرفتند و آن را بر روی زمین قرار داده و سپس بلند کردند».
🌴 *در روایتی از امام صادق علیه السلام پیرامون زیارت اهل قبور آمده که، چون در بین قبرها هستی یازده مرتبه سوره «قل هو الله» را قرا ئت کن وثوابش رابه روح آنان هدیه نما، زیرا کسی که این عمل را به جای آورد خداوند به عدد همه مردگان ثواب و پاداش به او عنایت فرماید.*
*پرسش*
سلام وقت بخیر... چرا بعضی ها سنگ میزنن روی قبر؟؟؟؟
*پاسخ*
*پاسخ اجمالی*
در روایات برای زیارت کردن قبر، آدابی ذکر شده است که در پاسخ تفصیلی تعدادی از آنها بیان می شود. اما علاوه بر موارد مذکور در روایات، در میان عرف نیز سنت هایی وجود دارد. یکی از این سنت ها زدن سنگ به قبر است که گاه با این دلیل همراه است که مرده صدایمان را بشنود.
در کتاب های حدیثی، روایتی در تأیید این کار وجود ندارند. البته، در میان مردم به غیر از این سنت، سنت های دیگری نیز وجود دارد که بر آنها دلیل شرعی وجود ندارد، اما نبود دلیل شرعی به این معنا نیست که آنها را به صورت کلی رها کنیم؛ زیرا گاه، سنت هایی وجود دارد با این که منبعی شرعی ندارند، اما سنت حسنه ای هستند و عقل نیز آنها را تأیید می کند. علاوه بر این، انجام آنها احترامی برای مرده بوده که نه تنها بد نیست، بلکه باید در ترویج آن تلاش کرد و به یقین مورد پسند خداوند است.
*پاسخ تفصیلی*
در روایات، تأکید بسیاری وجود دارد که مردگان را از یاد نبریم و برای آنها از این دنیا خیراتی بفرستیم. یکی از بهترین خیرات و هدیه ای که می توان از این دنیا برای آنها فرستاد، خواندن قرآن است که تأکید بسیاری نیز بر آن شده است. امام رضا (ع) فرمودند: «هیچ بنده مؤمنی نیست که قبر مؤمنی را زیارت کند و در آن جا سوره قدر را هفت مرتبه بخواند، مگر این که خداوند گناهان او و صاحب قبر را می بخشاید».[1]، [2]
خیرات برای مردگان و زیارت کردن قبرشان، سنت حسنه ای است که در میان مسلمانان رواج دارد. این عمل مطمئناً برای مرده نیز تأثیر به سزائی دارد و می تواند او را در حیات پس از مرگ کمک کند؛ لذا در روایات آمده است: «مردگان را زیارت کنید که همانا آنها از این عمل خوشحال می شوند».[3] حتی در بعضی از روایات توصیه شده است که به یاد مردگان باشید که این کار ثواب دارد.[4]
در روایات برای زیارت کردن قبر، آدابی ذکر شده است؛ بسیاری از این آداب، به جهت احترام گذاشتن به مرده و گاه برای به وجود آوردن ارتباط بین آنها است. به گونه ای که در بعضی از روایات آمده است وقتی به قبرستان می روید یک قبر را مشخص نموده و به زیارت آن روید: «شخصی از امام موسی کاظم (ع) سؤال کرد: مؤمنی که مرده باشد، آیا کسی که قبر او را زیارت می کند، آگاه بدان است. امام فرمود: بله و تا زمانی که بر سر قبر او است، مرده با او مأنوس گشته و آرامش می یابد و زمانی که بلند شده و از کنار قبر بلند می شود، وحشت به درون قبر می رود».[5]
از دیگر عواملی که سبب به وجود آمدن ارتباط بین کسی که بالای قبر بوده و کسی که در درون قبر است، می شود، دست گذاشتن بر روی قبر مرده است: راوی می گوید: از امام صادق (ع) در مورد قرار دادن دست بر روی قبر میت سؤال کردم که این کار به چه معنا است؟ امام فرمودند: پیامبر اکرم (ص) این را برای پسرشان بعد از دفن انجام دادند. سپس از امام در مورد این که چگونه دست را بر روی قبر قرار دهیم سوال کردم؟ امام در پاسخ انگشت خود را به سمت زمین گرفتند و آن را بر روی زمین قرار داده و سپس بلند کردند».[6]
اما علاوه بر موارد مذکور در روایات، در میان عرف نیز سنت هایی وجود دارد. یکی از این سنت ها زدن سنگ به قبر است که گاه با این دلیل همراه است که مرده صدایمان را بشنود. در کتاب های حدیثی، روایتی در تأیید این کار وجود ندارند. البته، به غیر از این سنت، برخی از سنت های دیگر نیز وجود دارند که بر آنها دلیل شرعی وجود ندارد، اما نبود دلیل شرعی بر سنت های عرفی، به این معنا نیست که سنت ها را به صورت کلی رها کنیم؛ زیرا گاه در میان مردم، سنت هایی وجود دارد با این که منبعی شرعی ندارند، اما سنت حسنه ای هستند و عقل نیز آنها را تأیید می کند. علاوه بر این، انجام آنها احترامی برای مرده بوده که نه تنها بد نیست، بلکه باید در ترویج آن تلاش کرد و به یقین مورد پسند خداوند است.
*پی نوشت*
[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 181، جامعه مدرسین، قم، 1413 ق.
[2] اقتباس از پاسخ 3792.
[3]. کلینى، الکافی، ج 3، ص 229، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
[4]. همان، ج 2، ص 159.
[5]. همان، ج 3، ص 228.
[6]. همان، ج 3، ص 200.
با سلام
خلاصه نقد داستان «زنده شده شیخ طبرسی در قبر و نجات وی به دست کفن دزد»
۱. شیخ طبرسی تفسیر را در سبزوار نوشته و بعد از حدود ده سال در روز عید قربان ۵۴۸ در فتنه غزها ظاهراً مسموم و شهید شده و جنازه اش را به مشهد حمل کرده در قبرستان قتگاه شمال حرم امام رضا علیهالسلام دفن کردهاند. این مطلب در «تاریخ بیهق» ابوالحسن بیهقی آمده ولی از آن ماجرای زنده شدن در قبر خبری نیست.
اگر چنین واقعه مهمی صحت داشت، تاریخنگاری همچون ابوالحسن بیهقی از آن یاد می کرد.
۲. ماجرای زنده شدن ایشان در قبر و نجاتش به دست کفن دزد در هیچ منبع تاریخی و کتاب معتبر در قرن ششم تا دهم هجری نیامده است.
۳. این ماجرا را برای ملافتح الله کاشانی نیز نقل کردهاند که نسبت به طبرسی، شاید معقول تر باشد.
🖤خـدیـجہ (س)
ی ع ن ے کاشانه ای م ان
دࢪ تنگنای دوࢪان…🖤
@zendegipasazzendegiii