01 Emame Jom`e(1402-07-07) Tehran.mp3
20.37M
🔈 #امامِ_جمعه
📣 جلسه اول
* استحباب خواندن دعای ندبه در چهار عید بزرگ => جمعه، قربان، غدیر و فطر
* امام جماعت و تریبوندار اصلی در اعیاد، امام هر عصر و زمانه است
* مهدویت در چند فراز از خطبه غدیر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
* وارد نشدن پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بدون امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به مدینه در وقت هجرت
* نزول حکم وجوب نماز بعد از هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآله
* نماز جمعه، اولین نماز مدینه
* از مواضع استجابت دعا پس از خواندن دعای ندبه است
* توصیه ای از بزرگان => دعای ندبه را با نماز دوازده رکعتی اختصاصی امام عصر کامل کنید
* اتصال نماز جمعه امام زمان عجلاللهتعالی از کوفه تا کربلا
* روضه سیلی حضرت زهرا سلاماللهعلیها
⏰ مدت زمان :۵٠:١۶
📆 ١۴٠٢/٠٧/٠٧
#صاحب_الزمان
#امام_زمان
#جمعه
استاد امینی خواه
🌱در انتظار ظهور 🌱
02 Emame Jom`e(1402-07-14) Tehran.mp3
23.62M
🔈#امامِ_جمعه
📣 جلسه دوم
* عجایب و کرامات زیاد امام هادی و امام عسکری علیهم السلام در عین غربت
* فراوانی ملائکه شمشیر به دست در دفاع از امام هادی علیهالسلام
* با روزها دشمنی نکنید => چون باطن ایام همان اهل بیت علیهمالسلام است.
* میرفندرسکی: صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
* خورشید حقیقی، وجود رسول الله صلیاللهعلیهوآله است و قمر حقیقی حضرت علی علیهالسلام
* محرومیت از ماء معین در زمان غیبت
* روز عبادت دسته جمعی در جمعهها
* همه ابتلائات انبیا در امام عصر عجلاللهتعالی جمع شده است.
* رجعت اصحاب کهف در آخرالزمان
* حکومت امیرالمومنین علی علیهالسلام پس از رجعت => زمینهساز قیامت
* باطن غم واقعی امام حسین علیهالسلام مخصوص امام زمان عجلاللهتعالی است.
* روضه امام حسین علیهالسلام
⏰ مدت زمان :۵٧:٠۶
📆 ١۴٠٢/٠٧/١۴
#صاحب_الزمان
#امام_عسکری
#امام_هادی
#امام_زمان
#جمعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 امام زمان از ما چه انتظاری دارد؟
#صاحب_الزمان
#اساتيد_انقلابی
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_ ششم
💠 فرصت همصحبتیمان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام #امام_حسن (علیهالسلام) میروند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند.
به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت.
💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک میپاشید.
نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که میدانستیم #داعش دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیهالسلام) هستیم.
💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس میکردیم صاحبی جز #صاحب_الزمان (روحیفداه) نداریم.
شیخ مصطفی با همان عمامهای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به #امام_حسین (علیهالسلام) میگفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما #دفاع میکردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با #اهل_بیت (علیهمالسلام) هستیم و از #حرم شون دفاع میکنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهمالسلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!»
💠 گریه جمعیت بهوضوح شنیده میشد و او بر فراز منبر برایمان #عاشقانه میسرود :«جایی از اینجا به #بهشت نزدیکتر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهمالسلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیهالسلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خونمون از این شهر دفاع میکنیم!»
شور و حال #شیعیان حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر میکرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرماندهها وارد #عراق شد، با خیانت همین خائنین #موصل و #تکریت رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف #آمرلی رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.»
💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دلمان را خالی میکرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیهالسلام) بودیم که قلبمان قرص بود و او همچنان میگفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل #سیدالشهدا (علیهالسلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا #شهید میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدساتمون رو تخریب میکنه، سر مردها رو میبُره و زنها رو به اسارت میبَره! حالا باید بین #مقاومت و #ذلت یکی رو انتخاب کنیم!»
و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد #هیهات_من_الذله در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق #شهادت بود که از چشمه چشمها میجوشید و عهد نانوشتهای که با اشک مردم مُهر میشد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند.
💠 شیخ مصطفی هم گریهاش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ میکرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! میدونید که بعد از اشغال عراق، #آمریکاییها دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپیجی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.»
مردم با هر وسیلهای اعلام آمادگی میکردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید #مدافعان شهر میشد و حالا دلش پیش من و جسمش دهها کیلومتر دورتر جا مانده بود.
💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راهها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمیرسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیرهبندی کنیم تا بتونیم در شرایط #محاصره دووم بیاریم.» صحبتهای شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد.
عدنان بود که با شمارهای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که #خنجرش را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب #عروسیات عزا شده! قسم میخورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمیذاریم! همه دخترای آمرلی #غنیمت ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»...
ادامه دارد ...
نویسنده فاطمه ولی نژاد