eitaa logo
پَری‌وش
125 دنبال‌کننده
70 عکس
24 ویدیو
0 فایل
اکرم هاشمی سجزئی _الهه
مشاهده در ایتا
دانلود
استکان می‌رسد هر لحظه از در میهمان دیگری هر نفر هم می‌شود خود میزبان دیگری می‌فرستد زائران را زیر خیمه یک نفر می‌نشاند بین آن‌ها میهمان دیگری کفش‌ها را در ردیفی می‌گذارد جفت جفت با سلام کفش‌دار مهربان دیگری توی سینی چیده چندین استکان چای را می‌گذارد بین آن‌ها استکان دیگری «می‌نشیند روی سینه، خنجرش را می‌کشد...» باید این خط را بخواند روضه‌خوان دیگری می‌زند هی روی سینه پرچمی با دست باد دست‌هایی می‌دهد آن را تکان دیگری می‌نشیند گوشه‌ای و اشک‌هایش می‌چکد با حضور او گرفته روضه جان دیگری عطر نرگس باز پر کرده فضای خیمه را چون که دارد روضه امشب میهمان دیگری @A_Hashemii
تقدیم به روح بلند شهید محسن حججی محسن نظر کرده ا‌ست سرخست چشمش، چادری مشکی به سر کرده با چشم‌های باز شب تا صبح سر کرده دائم به پرچم می‌کشد دستان خیس‌اش را هر نقطه از تابوت را با اشک تر کرده تابوت را پرچم گرفته تنگ در آغوش زن حلقه‌ی دست خودش را تنگ‌تر کرده سرتاسر کوچه پر از جمعیت است و عشق از سوریه تا خانه را بی سر سفر کرده تا چشم می‌بیند پر از جمعیت است این شهر با چشم‌هایش کل دنیا را خبر کرده در دست او انگشتری با ذکر یا زهرا است ترکش هم از پهلو و بازویش گذر کرده تابوت روی شانه‌های رود، بارانیست این اشک چشم هر کسی را باز تر کرده تصویر دود و خیمه‌ها، انگار عاشوراست او در سکانس سرخ بعدی ترک سر کرده محسن نظر کرده ا‌ست بی شک، گفته است این را هر کس به عکس چشم‌های او نظر کرده @A_Hashemii
پَری‌وش
🍂 شعرخوانی یلدایی 🍁 غزل بدرقه ☔️ حوزه‌ی هنری @A_Hashemii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈 شعرخوانی🌈 غزل قایق ⛵ 🍁شب شعر 🍂دانشگاه صنعتی اصفهان با حضور آقای علیرضا بدیع @A_Hashemii
37.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 شعرخوانی 🌈 برنامه‌ی پنج دری 🌻 با حضور جناب آقای سعید بیابانکی 🌼شبکه‌ی اصفهان🌼 @A_Hashemii
🦋 دخترم نقاشی‌اش خط‌های هفت و هشت داشت مثل نقش زیکزاک دامنی که دوختم 💝 @A_Hashemii
تور به تور می‌بُرم دامن دخترانه را خرج لباس می‌کنم همّت مادرانه را کوک به کوک می‌بَرَم سوزن نخ‌سوار را ذوق به ذوق می‌کِشم هر پُف دلبرانه را ریشه به ریشه‌ی نخش کاشته‌ام رُبان سبز یک طرف بلوز هم باغ صنوبرانه را از تَهِ طاقه می‌بُرم تور برای آسمان غرق ستاره می‌کنم آبی بی‌کرانه را یک‌سره چرخ می‌زند تار به تار آسمان دور کمر گرفته او دامن دخترانه را @A_Hashemii
دوربین من از بین ژستامون رو عکس تو از کار افتاده این ‌جا که من خیره به تو هستم حیفه که چشمت تار افتاده @A_Hashemii
انار پرنده‌ها که می‌پرند از صدای انفجار انارهای سرخ، محو می‌شوند در غبار و دفتری که پاره است، تند برگ می‌خورد ورق ورق کتاب را گرفته موج انفجار یکی یکی مدادهای رنگی از کنار میز یکی یکی فشنگ‌ها که از کنار تیربار... کنار تخته، دانه‌ دانه گچ که پخش می‌شود جنازه‌ی معلمی گرفته دست خود انار و دست‌های کوچک قلم گرفته توی مُشت و دست‌های کوچک قلم‌شده به هر کنار قطار کرده روی خط، حروف سرخ و ساده را جنازه‌های کودکانه‌ای که می‌شود قطار... میان کادر، خنده‌های سرد یک جنازه است شبیه خنده‌های خشک مهرماه یک انار تقدیم به شهدای دانش‌آموز @A_Hashemii
گود هی چرخ می‌زد توی گود و فکر یک زن بود فکر زنی که دامنش از تور و ساتن بود با ذکر مرشد آنچه می چرخید سقف گود با ساز مطرب آنچه می چرخید دامن بود جیرینگُ‌جیرینگ از سر زنجیر کباده تا زیورآلاتی که رقصان دور گردن بود در گود از بس چرخ زد چشمش سیاهی رفت تابید نور از شمعدان هایی که روشن بود چرخاند بالای سرش یک جفت میلش را یک جفت کله قند بالای سر زن بود رخصت گرفت از پهلوان از گود خارج شد برخاست زن از پای سفره، وقت رفتن بود @A_Hashemii
پوتین می‌دوم روی فرش با پوتین می‌روم روی تپه‌ای خونین چرخش تند پنکه‌ی سقفی گردش چرخ‌بال تا پایین پشت میزی کسی شده پنهان پشت تپّه کسی گرفته کمین دکتر از پشت میز می‌آید دشمن از پشت تپّه، پاورچین ریزش دانه دانه کپسول و پوکه پوکه فشنگ روی زمین توی دستم که می‌خورد ترکش توی رگ‌هام می‌رود مورفین چرخ‌بال خودی‌است، می‌آید سمت من، روی تپّه‌ی خونین □□□ _: یک نفر مانده‌است از گردان! سرزمینی که زخمی است، همین! @A_Hashemii
🥀 تا ببوسد آرتین را بار آخر مادرش می‌شود آیا بریزد تیرها آرام‌تر؟! 🥀 @A_Hashemii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈🦋شعرخوانی🦋🌈 در محضر رهبر معظم انقلاب غزل قایق ⛵ 🌙 نیمه‌ی رمضان ۱۴۴۰ 🌙 @A_Hashemii
وطن خواب غلط است این که به این مرز بتازی یا این‌که بر این خاک کنی این دست‌درازی تمساح شدی اشک بریزی و بخوانی در گوش وطن مرثیه‌ی تجزیه‌سازی زنجیرِ پلاک است خطوط وطن ما هرگز نشود پاره در این معرکه‌بازی باقیست همین مرز که در نقشه‌ی دنیاست هرچند بتازد به وطن ارتش نازی! «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم!» هشدار که بر دشت پر از لاله نتازی! *** هر مشکل و نقصی‌ست به دوش همه‌ی ماست از فاصله و کینه نه شادیم، نه راضی @A_Hashemii
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 لینک دعوت به گروه اشعار برگزیده‌ی 🌺🌺🌺 شمعدانی 🌺🌺🌺 ☔️ اشعار صائب تبریزی، حافظ، سعدی، کلیم کاشانی، بیدل دهلوی، شاعران معاصر و ... @ashare_bargozide 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
سیصد و هفتاد گل را سمت میدان می‌برند شانه‌ها پروانه‌ها را تا گلستان می‌برند @A_Hashemii
ببین! تشییع گل در اصفهان پایان ندارد عبور رودی از تابوت؟! این امکان ندارد ببخشی سیصد و هفتاد گل را در خزانی سخاوت تا به این اندازه را باران ندارد گرفته زیر هر تابوت را یک شهر، مجنون که لیلی تا به این حد عاشق حیران ندارد از آن روزی که معنا شد بهاران در خیابان گمانم اصفهان فصلی به جز آبان ندارد سرازیرست اشک از جان کاشی‌های مسجد که جز بارانِ اشک این مأذنه، جانان ندارد به جای گوی با سر عشق‌بازی‌های چوگان... که شوری مثل این در خاطرش میدان ندارد به هم هِی شانه‌ها تابوت می‌بخشند امروز ترازوی سخاوت ظاهراً میزان ندارد @A_Hashemii
با یاد تو عجین شده خواب و خیال من در سینه‌ی ستبر تو خوبست حال من می‌سوزی و در آتش خود زنده می شوی ققنوسِ جاودانه! شکوه خیال من! بر شانه‌های کوه دماوند، سایه‌ات! مرغِ هُما! که می‌شکند بی تو بال من آتش بزن پَری، که بسوزند مارها -اهریمنان شانه‌ی ضحاک- زال من! دیوان شعر سعدی و حافظ به دست توست با شعر شاعران تو نیک است فال من در فصل سرد حادثه از جا بلند شو! از شانه برف را بتکان پامچالِ من! با دامنی که پر شده باز از شکوفه‌هات تحویل می‌شود وسط باغ، سال من @A_Hashemii
سردار عشق، رَاضِیَةً مَّرْضِیة که رفت ایران هوای مکتب عرفان گرفته بود @A_Hashemii
سردار را که در بغل خود گرفت خاک در کربلا و سوریه باران گرفته بود @A_Hashemii