و درسها زیاد است ولی آنچه مهم تر از همه چیز است، باور به این است که خدایی در این نزدیکی است...

چند روز پیش در جلسه تکریم و معارفه، فرصتی شد فارغ از چارچوب اداری، صحبتی کنم... برای آنکه می رفت و آنکه آمده بود... از دوگانگی های دوران مسئولیت گفتم که همه ما را درگیر می کند، از خطی که معلوم نیست در کدام طرفش بایستیم و از حد وسطی که گاهی اوقات پیدا کردنش سخت است... دوگانگی، وجدان آگاهی و فراموشی... دوگانگی، اثر گذاری و اثر پذیری... دوگانگی، بودن یا نبودن و جسارتی که روزی باید داشته باشی تا این تصمیم بزرگ را بگیری... صحبت به درزا کشید ولی امیدوارم منظورم را رسانده باشم.

مسیر برزاج_کوشک بالا_کوشک پایین #خوسف_زیبا ۱۴۰۳/۲/۲۷

زندانی دنیا چند روز پیش دیداری بود و صحبتی شد و کلیپی هفت دقیقه ای از مشرف شدن زندانیان سفید پوش بانو به امامزادگان باقریه پخش شد... دست هایی که به آسمان کشیده شده بود... گریه های دلتنگی که فریاد بود ... اشک هایی که نه یک نفر و دو نفر بلکه همه کسانی که آرزوی رهایی داشتند ، بر گونه هایشان جاری بود... آنکه دستت می رسد کاری بکن... خیلی دوست دارم با کسانی صحبت کنم که زندانی آزاد می کنند، از حس شان، از نیت شان و آینده یشان پس از این آزادی... وقتی زندانی هستی چه فرقی می کند سلولی ۱۰ متری باشد یا زندانی به پهنای زمین... امیدوارم زندانی خودمان نباشیم.

كَذلِكَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ: اینگونه خداوند مهر مى‏نهد بر هر قلب متكبر ستمكار.(مومن، ۳۵) به نظرتان آنکه مهری بر قلبش نهاده شده، از این مهر با خبر است یا همچنان در دنیایی که سراسر از دروغ برای خود ساخته، تجسمی از انسانیت و وجدان از وجود خود دارد؟...

در این چند روز گذشته شنیدم، کتاب صوتی «کان لم یکن» اثر امیر علی نبویان، نویسنده، بازیگر و برای اینکه یادتان بیاید میهمان همیشگی برنامه خندوانه... کتاب را صوتی و در مسیرها و با صدای نویسنده از فیدیبو شنیدم، انتخابم به دو سه دلیل بود، کامنت مثبت خوانندگان، طنز بودن(که به آن نیاز داشتم☺️) و البته صوتی بودن. آنچنان که در توضیحات کتاب آمده بود طنز خاصی نداشت ولی شیرین بود و بدون غم های مرسوم تصویری و مکتوب، و البته مفرح. در مجموع ارزش خواندن یا شنیدن داشت... #مطالعه_کنیم 🔸«کان لم یکن»اثری است از "امیرعلی نبویان" که داستانی طنزآمیز و در عین حال تامل برانگیز را از طرز فکر ملت و عملکرد حکومتی خیالی به مخاطبین ارائه نموده است. این داستان که از درون مایه ی سیاسی و اجتماعی نیز برخوردار است، قصه ای است جذاب و مفرح از حکومتی تحت عنوان استرایک که در جزیره ای دور افتاده واقع شده است. داستان این حکومت پس از جنگ جهانی دوم با به قدرت رسیدن تام، آغاز می شود و در کنار او، تصمیماتی که اتاق فکر فرمانروا (برادر دوقلوی او جری) می گیرد، علاوه بر جنبه ی طنز آمیز ماجرا، مخاطب را کاملا به فکر فرو می برد.(ایران کتاب) https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

و قناتی که بعد از سیل ۱۳ اردیبهشت، با همت اهالی روستا دوباره جاری شد و این دفعه البته با جانی مضاعف... #روستای_بید ➖➖➖➖➖ حاشیه: در سیل اخیر به قنوات آسیب های زیادی رسید، حدود ۸ قنات فروریخت و کلا جریان آب آن قطع شد(برای روستاهایی که حیات روستایشان به قنات وابسته است، حکم زندگی دارد)، خداراشکر به همت خود اهالی و کمکی که دستگاه ها کردند کم کم دارد قنوات جاری می شوند ولی هنوز تا رفع همه خسارت ها راه زیاد است... https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

و رفت... آنکه سلوکش «من در اتاقم نمی نشینم» بود... عاقبت بخیر شدن چیزی است که به بهانه و ادعا نمی دهد. خدایش بیامرزد... #شهید_جمهور

چقدر همیشه دلمان تنگ می شود... برای... گنبد و صحن امام خمینی اش... شلوغی های روحانی اش... اشک های مروارید گونه و طنین های شوق گونه ... دل های مشتاق و آرزوهایی که آنجا به رسیدن، نزدیک تر می شود... #امام_رئوف

خواستم عکس بگیرم، با همین لبخند زیبا اجازه داد... دو سه بار امتحان کردم و آخری را نشانش دادم، باز خندید و با تردید و سوال گفت: چارقدم خوب نیست، کاش عوض اش می کردم... گفتم:حاج خانم از این زیبا تر نمیشه و باز خنده و نهایت سپردن ما به خدا... ➖➖➖➖➖ حاشیه: در بسیاری از روستاهای ما، جوانان دیگر نیستند و مادران و پدرانی (بعضا تنها)، در آن جا مانده اند و بچه ها که سالهاست در شهر بیرجند اغلب و کمتر در خوسف زندگی می کنند آخر هفته به آنها سر میزنند. به روستایشان با همه محدودیت ها دلبسته اند و حاضر به همراهی با بچه ها نیستند. روستاهای سه چهار نفره کم نیست و البته آبادی هایی که فقط یک نفر در آن زندگی می کند...آنجاها که میروم احساس خفگی رهایم نمی کند...این سوال که در این تنهایی و در انتظار (مرگ) بر آن ها چه می گذرد و اینکه چه می توان برایشان کرد... دلبستگی، فراموش شدگی، تنهایی و انتظار معمای عجیبی است!... https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

حالشان خوب نبود، شوکه شده بودند، هر چه تلاش کردم کمی حال و هوایشان را عوض کنم، نشد که نشد... هر چند خود من هم دل و دماغی نداشتم... قطره های اشک حلقه بسته، چهره ها خموده و نگاهی که افق را نمی دید و نگران بود... سخت گذشت، ولی امید دوباره ما را در بر خواهد گرفت و زندگی جاریست... #شهید_جمهور https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

#روستای_برمزید در حال تلاش برای جاری ساختن آب قنات آسیب دیده از سیل... و آبی که جاری شد. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً...

گاهی آنچنان زیاد می خواهیم که در آن غرق می شویم... ➖➖➖➖ حاشیه: این ماهی های زیبا تمام عمر را در قناتی خشک می زیستند و پس از بارندگی های اخیر آنقدر قنات پر آب شده است( و البته آسیب دیده) که آب از میل چاه سرریز شده و این ماهی های کوچولو از قنات بیرون افتاده بودند و احتمالا فقط تا چند روزی که هنوز آب جاری است زنده می ماندند... و این داستان زندگی خیلی هاست، آنقدر سرریزند که از آن ور دیوار می افتند. ( آن ها را دوباره به قنات برگرداندیم) #روستای_بید https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

عنوان را که دیدم بر انتخاب آقای صمدی احسنت گفتم... چه تناسب عجیبی، روایت است ابن حسام بسیاری از اشعار خود را در زمانی که به زراعت و کشاورزی مشغول بود می سرود و دسته بیل اش گاهی صفحه کاغذش بود... ``مردی که کلمه می کاشت...`` ۱۴۰۳/۲/۲۸ ➖➖➖➖➖ حاشیه: این مجموعه داستانی که زندگی ابن حسام خوسفی را به زبان سهل کودکی آورده است، تجربه چندمی آقای صمدی عزیز است که امیدواریم چاپ آن برای #کنگره_ملی_ابن_حسام در آبان ماه برسد. https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

آقای صمدی عزیز

سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست در میان این و آن ، فرصت شمار امروز را... https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

امروز،هر چند با تاخیر، به پژوهشگاه آموزش و پرورش رفتم برای بازدید از نمایشگاه طرح #جابر_ابن_حیان که با همت پژوهشگاه از طرح ها و دست ساخته های برگزیده دانش آموزان ابتدایی کل شهرستان تشکیل شده بود... آثاری دانش آموزان از سیوجان تا خور ... از بیشه و دم روباه تا معدن قلعه زری... از ماژان تا خوسف ... از همه و همه جا... راستش باتوجه به اینکه از افتتاح چند روزی گذشته بود و فردا دانش آموزان امتحان داشتند، بسیار خلوت و اختصاصی شده بود. قرار بود افتتاح بیایم ولی نشد ولی عطش داشتم تا حتما نمایشگاه را ببینم، کارهای دانش آموزی همیشه مرا به شوق آورده، به خصوص که می توان با توجه به انگیزه هایشان، تلاش شان و امیدشان، آینده را پیش بینی کرد... بسیار خاص و متفاوت بود... یادم نمی آید در زمان ما اینگونه روی طرح های پژوهشی دانش آموزی برنامه ریزی و سرمایه گذاری کرده باشند... آنقدر مشعوف بودم که شاید اطرافیان متعجب شده بودند... راستش یاد دوران ابتدایی خودم افتادم... یاد دفترچه اختراعاتم(البته همان کاردستی ولی با عنوان اختراع!☺️) که هنوز دارمش... یاد ظهرها که بعد نهار، بقیه چرتی می زدند و من با بکوب بکوب هایم، با بریدن ها و تست کردن هایم، نمی گذاشتم چرتشان عمیق تر شود، و قر قر هایی که ادامه داشت... گذشت... خیلی زود... و الان این آثار... بذر امید در دل می کارد ، و آینده ای که روشن است... ۱۴۰۳/۲/۲۹ ➖➖➖➖➖ حاشیه: طرح جابر یک طرح پژوهش محور بوده و اغلب به دست سازه‌های عملی دانش آموزان و آزمایش‌های مربوط به نکات درسی آن‌ها تمرکز دارد. اما با این حال گاهی مشاهده می‌شود که دانش آموزان در محور‌های مستندسازی و تحقیق زمینه‌ای این طرح شرکت کرده و حائز رتبه می‌شوند. در رابطه با چگونگی اجرای طرح جابر مراحل کار به این صورت است که در ابتدا بخشنامه از سوی اداره آموزش و پرورش به مدارس منطقه اعلام می‌شود و مدیران مدارس این بخشنامه و دستورالعمل را در معرض دید دانش‌آموزان قرار می‌دهند. پس از اطلاع یافتن دانش آموزان از مفاد بخشنامه علاقه‌مندان به شرکت در طرح برنامه ریزی خود را آغاز کرده و زیر نظر معلم راهنما طرح و پروژه خود را تنظیم می‌کنند. طرح جابر شامل بخش هایی مثل تحقیق زمینه‌ای، دفتر کارنما، دست سازه و تحقیق زمینه‌ای طرح جابر می شود. https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

قل های بانمک و خوش سیما، متفاوت و خوش صدا... طرح پژوهشی #جابر_ابن_حیان

رسم انتظار مادر که باشی انتظار کشیدن قسمتی است از ثانیه ثانیه زندگی ... می گفت، ۱۲ سال هر صدای موتوری، هر صدای زنگ دری، هر ... هر ... انتظار آمدنش را داشتم... #شهید_هادی https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

یکی از همکاران از پیگیری برای زنان بی سرپرست و بد سرپرست گفت، طرحی که شروع به نوشتن کرده و امید که بتواند به نتیجه برساند. قسمتی که از مراجعان درد کشیده گفت ... ولی خوشحالم که هنوز انسانیت خیلی زنده و در همین نزدیکی است.

حدود ۳۰ درصد گفتند لحظه ای در زندگیشان بوده(حداقل یک بار) که اتفاقی باعث شده، نسبت به خدا تشکیک پیدا کنند و به زبانی از خدا دل ببرند(نظر لطف او). و در پاسخ به این سوال که آیا پس از این بریدن، بازگشتی بوده، همه گفتند بله. به قول خودشان، بعدا به حکمت آن اتفاق پی برده اند. (جامعه آماری:حدود ۳۵ نفر_کلاسی) ➖➖➖➖➖ حاشیه:داستان برخی بریدن ها جالب است، در ادامه ... https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

۶ ماه سخت کار کنی، با هزار امید دستگاهی بخری و شروع به کار کنی و پس از فقط چند روز آن دستگاه جلوی چشمانت آتش بگیرد و چیزی جز آهن پاره از آن نماند، و تو از همه چیز دل بریده، خدا را با ناراحتی خطاب قرار دهی و گله کنی، و از همه جا نا امید،فقط ۴ ماه مانده به کنکور، مجدد رو کنی به خواندن و بهترین جایی قبول شوی که فکرش را هم نمی کردی... آنجا حکمت الهی برایت با تمام وجود معنا پیدا می کند... الهی شکرت ➖➖➖➖ حاشیه:داستان یکی از دل بریدن هایی بود که می گفت پس از آن حکمت کار را فهمیدم. https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

و هنوز خواب ها بریده است، سینه ها در تلاطم و جان ها آماده پر کشیدن... ۲۳۵ روز و دنیایی بی تفاوت! #رفح

ظرفیت انرژی خورشیدی در آلمان، اکنون از نیاز مصرف‌کننده‌ها بیشتر شده است. تولیدکنندگان در ساعات اوج تولید انرژی، شاهد کاهش ۸۷ درصدی قیمت برق بوده‌اند. ➖➖➖➖ حاشیه: خوسف از بهترین نقاط برای راه اندازی نیروگاه های انرژی خورشیدی ایران عزیز است(بر اساس گزارش ساتبا). سال هاست از این ظرفیت مهم آنچنان استفاده ای نشد، جز اندکی که با سرمایه گذاری خارجی و مقداری نیز داخلی انجام شد. ظرفیت های منطقه ای بی نهایت نیست، نهایت دو سه حوزه شاخص، و تا ابد هم فرصت برای بهره برداری (در بعد رقابتی)، از آن ها وجود ندارد. یک روز هم یک روز برای شروع است. خدا راشکر چند ماه پیش اولین شهرک خورشیدی استان (۵۰ هکتار) و سومین در کشور در خوسف کلنگ خورد که قرار است در این حوزه شهرستان حرف برای کشور داشته باشد. خبرهای خوبی در راه است، نگاه ما به این ظرفیت بسیار بزرگتر از این شهرک است و قطعا در آینده گسترش خواهد یافت. متقاضیان سرمایه گذاری در نیروگاه های خورشیدی در خوسف در حال افزایش است و سرمایه گذاری برای نیروگاه ۵۰ مکاواتی در شهرستان، منتظر تعیین زمین و پس از آن شروع عملیات اجرایی است. #شهر_خورشیدی https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e

رسم زندگی... گاهی اوقات زندگی آنچنان، متر می اندازد و می دوزد که تصور آن هم سخت است. ترک های که پس از سیل (۱۳ اردیبهشت ماه) بر تارک سقف خانه ای قدیمی در روستایی دور نشسته است، حاج خانم ۷۰ ساله ای که ما را با خود برده بود تا نشان دهد چه بر سر این سرپناه قدیمی آمده است و درخواست کمک داشت... در همین اتاق کودکی نشسته بود با سری باند پیچی شده، حاج خانم گفت: پسرم چند روز پیش تصادف کرده و همسر و یک فرزند خود را از دست داده و این کودک از این تصادف زخمی شده... پسر با فرزندانش به روستای قدیمیشان،کنار پدر و مادر آمده بود تا کمی از درد از دست دادن کاسته شود و مادری که غم فرزند او را بی قرار کرده بود... و چه رسمی دارد روزگار... حدود دوهفته بعد(۲۷اردیبهشت) مجدد به آن روستا رفتیم، ندیدیمشان... بامداد روز بعد ساعت پنج، ماشینی در محور ماژان چپ می کند، مرد حدود هفتاد ساله فوت می کند و حاج خانم نیز به کما می رود... و حالا این خانه ترک خورده دیگر صاحب ندارد... آن پسر و اینهمه درد... پدر، مادر، همسر، فرزند... خدایشان بیامرزد. https://eitaa.com/joinchat/2698445593C24dba7809e