🏴 رئیس مذهب
▪️ شهادت رئیس مذهب ما امام صادق (سلام الله علیه) را به پیشگاه ولی عصر و عموم علاقهمندان قرآن و عترت و به شما برادران و خواهران ایمانی تعزیت عرض می کنیم. از ذات اقدس الهی مسئلت می کنیم توفیق ادراک معارف این خاندان و ایمان به معارف و عمل به این احکام و حِکَم و نشر این معارف را به همه ما مرحمت بفرماید!
▪️وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) در عصری قرار گرفت که قدرت عباسی ها روزافزون بود و آنها هم به نام دین حکومت می کردند. وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) در چند جبهه دین را معرّفی کرد، قرآن و سنّت را معرّفی کرد، جایگاه مردم را مشخص کرد، وظیفه مردم را در صیانت از دین معرّفی کرد، قانون اساسی اسلام را تدوین کرد، کیفیت بهره برداری از این قوانین اصول و اساسی را به مردم آموخت، شده رئیس مذهب.
▪️ وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) اوّلین کاری که کرد شاگردان نخبه را شناسایی کرد. ائمه (علیهم السلام) یک سلسله راهنمایی ها داشتند به عنوان مواعظ و راهنمایی های عمومی، یک سلسله شاگردان خاص داشتند به عنوان فرهیختگان و نخبگان جامعه بودند. ابان بن تغلب از شاگردان ویژه امام صادق بود، وقتی وارد محضر امام صادق میشد حضرت می فرمود: «اَلْقِ الْوَسَادَةَ لاَبَان»؛[1] میگفت آن بالش را خدمت آقا بگذارید که آقا تکیه بدهد! این شاگرد اوست! الآن هم وجود مبارک امام زمان هم همین حرف را دارد، اگر کسی شاگرد این خاندان باشد حرف اینها را درست بفهمد، باور کند، نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد، ولی عصر می گوید برای او این بالش را بگذارید! نجاشی از بزرگ ترین مورّخان و رجال شناسان ماست، او بالصراحه نقل می کند، وقتی ابان وارد محضر امام صادق می شد حضرت میفرمود بالش را برای آقا بگذارید که آقا تکیه بدهد: «اَلْقِ الْوَسَادَةَ لاَبَان». درباره زراره حضرت می فرمود: «رَحِمَ اللهُ زُرَارَة»؛ اگر زراره نبود احادیث پدرم امام باقر مندرس می شد.[2] این شاگردپروری، نخبه پروری از وظایف رسمی امام صادق بود؛ یعنی اگر کسی استعدادی دارد خواه استعداد حوزوی، خواه استعداد دانشگاهی، این یک امانت است، این استعداد را کسی به دست نیاورد.
▪️ یک بیان نورانی از رسول خدا (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) است که مرحوم کلینی در روضه کافی نقل می کند که «النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة»؛[3] فرمود مردم از نظر استعداد مثل معدن های گوناگون اند، بعضی مثل معدن ذغال سنگ هستند، بعضی مثل معدن طلا هستند، بعضی مثل معدن نقره اند، استعدادها در اختیار کسی نیست، کسبی نیست. شکوفایی این استعداد با درس و بحث حوزه و دانشگاه است، امّا اصل استعداد مثل جمال خوب؛ جمال خوب در اختیار کسی نیست، آن مشّاطه گری است که هنر و فنّ است. آهنگ خوب، صدای خوب. ممکن است کسی این صدا را بتواند بپروراند، ولی خوشآهنگ بودن کسبی نیست. فرمود اینها نعمت های ویژه الهی است، این نعمت ویژه در برابر مسئولیت است.
[1]. رجال النجاشی، ص11؛ «حدثنا أبان بن محمد بن أبان بن تغلب قال: سمعت أبی یقول: دخلت مع أبی إلى أبی عبد الله علیه السلام فلما بصر به أمر بوسادة فألقیت له و صافحه و اعتنقه و ساءله و رحب به».
[2] . الإختصاص، النص، ص66؛ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام رَحِمَ اللَّهُ زُرَارَةَ بْنَ أَعْینَ لَوْ لَا زُرَارَةُ لَانْدَرَسَتْ آثَارُ النُّبُوَّةِ أَحَادِیثُ أَبِی عَلیهِ السّلام».
[3]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج8، ص177.
#استعداد
#نخبه_پروری
#امانت_الهی
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سخنرانی عمومی
تاریخ: 1395/05/09
🆔 @a_javadiamoli_esra
🏴 امانت الهی
▪️ این نامه ای است که وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) برای محمد بن ابی بکر نوشته که او قبل از جریان مالک از طرف وجود مبارک حضرت امیر استاندار رسمی مصر بود. فرمود: «وَ اعْلَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ أَبِی بَکرٍ أَنِّی قَدْ وَلَّیتُک أَعْظَمَ أَجْنَادِی»، مصر از دیر زمان مورد عنایت حکومت اسلامی بود، وجود مبارک حضرت امیر هم فرمود این وسیع ترین منطقه ای است که من تو را برای او انتخاب کردم. «فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ أَنْ تُخَالِفَ عَلَی نَفْسِک»، یک حق است که این در اخلاق مطرح است و آن این است که ما نباید ظلم بکنیم; یعنی به حق دیگری تجاوز بکنیم. مشکل ما این است که ما این لایه های درونی خودمان را نشناختیم، یک؛ خیال می کنیم هویت ما هر چه هست خود ما هستیم، دو؛ مِلک و مُلک ما است، سه؛ در حالی که بخشی از این لایه های ظریف #جان ما برای ما نیست، ما را امین آن قرار دادند. اینکه در قرآن کریم دارد به اینکه اینها به خودشان خیانت کردند یعنی آن خودِ خود!
▪️ مستحضرید که بعضی از مفاهیم هستند که حتماً باید از مفهوم دیگر جدا باشند. ما در بحث هاب عادی حوزوی داریم که مفاهیم دو قسم هستند: بعضی هستند که دوتایشان یک جا جمع می شوند، بعضی هستند که دوتایشان یک جا جمع نمی شوند؛ مثلاً عالم و معلوم، گاهی انسان به غیر خود علم دارد مثل اینکه به درخت و آسمان و زمین علم دارد، عالم غیر از معلوم است؛ اما گاهی به خود علم دارد، این اتحاد عالم و معلوم است، عاقل و معقول، عالم و معلوم می شود متّحد باشد، امّا ظالم و مظلوم ممکن نیست متحد باشد؛ مثل اینکه خالق و مخلوق نمی شود متّحد بشود. علت و معلول حتماً دوتا هستند، خالق و مخلوق حتماً دوتا هستند، ظالم و مظلوم حتماً دوتا هستند، این وقتی از مرز خود تجاوز کرده و به مرز دیگری رسید می شود ظلم.
▫️ در قرآن چند جا دارد که اینها به خودشان ظلم کردند; ظالم چه کسی است؟ مظلوم چه کسی است؟ اگر تمام هویت ما خود ما هستیم و ملک ماست ما که از مرزمان تجاوز نکردیم! پس معلوم می شود یک لایه ما هستیم، یک لایه امانت خداست که نسبت به امانت ـ آن لایه لطیف الهی که «خلافت الله» است ـ اگر نسبت به آن بی مهری کردیم هم عنوان ظلم صادق است که ﴿مَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَ لکنْ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ﴾[1] هم در بخش هایی از سوره مبارکه «بقره» دارد که ﴿عَلِمَ اللّهُ أَنَّکمْ کنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکمْ﴾[2] شما به خودتان خیانت کنید، خائن چه کسی است؟ مورد خیانت چه کسی است؟ امانت چه چیزی است؟ معلوم می شود بخشی از آن لایه های عمیق روح برای ما نیست, #امانت_خداست، ما باید آن امانت را حفظ بکنیم که اگر گناه کردیم به امانت خیانت کردیم. فرمود آنچه که در درون شماست، در درونِ درون آن دیگر برای شما نیست، آن فقط یک #چراغ است که به عنوان امانت به شما دادند، فرمود که شما «محقوق» هستید، یعنی «حقیق» هستید در برابر آن حق مکلّف هستید که قبل از هر چیزی حق آن #امانت_الهی را بسپارید.
[1]. سوره نحل، آیه33.
[2]. سوره بقره، آیه187.
#سالروز_شهادت_محمد_بن_ابى_بكر
#چراغ_الهی
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1390/03/12
🆔 @a_javadiamoli_esra