کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند، که در سیم خاردار های نفس خود گیر نکرده باشد. -سردار شهید علی چیت سازیان.

آه، کاش می توانستم روح را از بدن خارج ساخته، به دست بوسی ات بیایم و همانجا بمانم...

با من صنما دل یکدله کن گر سر ندهم آنگه گله کن... #اباعبدالله...💚

ای کسی که دور از تو، زندگی چیزی بیش‌تر از یک تباهی نیست؛ آمدنت مبارکِ قلب‌های خسته‌ی ما.

دست خودم که نیست! مثل نبی به وقت میلاد هوس روضه کرده ام...

شما صدای سردار شهید علی چیت سازیان را می شنوید:)) -پیشنهاد می شه تا آخر استماع بفرمایید.

فرمود: اباعبدالله، برادرش را سوی آب آوردن روانه کرده است؛ او ساقی‌ست! این ماییم که از خیمه های آخرالزمان، العطش نمی گوییم..

میگفت: جوری برو کربلا که وقتی برگشتی بگن:«این از کربلا به بعد یکی دیگه شد:)!»

ما را با اشک هایمان تنها بگذارید:)

حضرت علامه طهرانی(رحمه الله علیه)، بعد از ذکر رسم طلاب و فضلای نجف مبنی بر زیارت پیاده از نجف به کربلا در ایام زیارتی: حقیر را در مدت اقامت هفت ساله ی در نجف اشرف جز دوبار توفیق تشرف پیاده به کربلا دست نداد؛ چون مرحومه ی والده در قید حیات بودند، و گرچه از رفتن ممانعت نمی نمودند ولی چون حقیر در ایشان آثار اضطراب میدیدم خودم داوطلب برای راه پیاده نمی شدم.... پ.ن: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

#روایت دست همدیگر را گرفته بودیم، زیر لب هرکداممان جداگانه نجوا می کردیم! دستم را محکم فشار دادو گفت:«باورت میشه تو کربلا قدم میزنیم؟» با بغض جوابش را دادم:«نه» از سمت تل زینبیه به حرم می رفتیم!حال مقابل باب الزينبية بودیم ؛ ادای احترام کردیم! چقدر زیباس، شکوه، جلا، جبروت... تصمیم گرفتیم اول برای عرض ادب و دست بوسی خدمت قمر بنی هاشم حاضر شویم! با چشم های اشک آلود و پرسش گر تابلو ها را نگاه می کردیم،دنبال تابلویی بودیم که مارا به بین الحرمین برساند؛ درهیا هوی حماسه اربعین چشم چشم را نمی دید!حالا چشم حالا تیز کردبم خادمی پیدا کنیم تا از بخواهیم کمکمان کند. لهجه هایمان را غلیظ کردیم و با ایما اشاره پرسیدیم:«بین الحرمین؟!» فهمید فارس زبانیم، با لحجه عربی فارسی حرف میزدو مارا راهنمایی کرد...! رسیدیم،گنبدطلایی حضرت عباس را دیدیم،بازهم انگار چیزی گلوپی انداختن به دلمان!به عبارتی خودمانی تر:(هوری دلم ریخت) جمعیت آنقدر زیاد بود که حتی نمیتوانستیم بایستیم... وحشناک شلوغ بود. برخود های تن به تن با مردان نامحرم مارا منصرف کرد... نبایدبرای امر مستحبی امر واجبی راترک میکردیم!! خرما بر نخیلو دست ما کوتاه:)) ـ ـ ـ ـ #ادامه_دارد

عیدتون مبارک🌸🌸🌸 منت بذارید و این ۷ دقیقه رو با حال خوش تماشا کنید