ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وانگه بده اصحاب را
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را
هر پارسا را کان صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم میزند استادهام نشاب* را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بیپایاب* را
امروز حالی غرقهام تا با کناری اوفتم
آن گه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یرغو* به قاآن* بردمی
کان کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب* را
سعدی چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو
ای بیبصر! من میروم؟ او میکشد قلاب را
معانی برخی لغات:
نشاب: تیرها (فرهنگ فارسی عمید)
یرغو: دادخواهی
بواب: دربان، نگهبان در
بیپایاب: عمیق
قاآن: پادشاه بزرگ؛ شاهنشاه (فرهنگ فارسی عمید)
مذهبی ها
من مذهبی ها را خیلی دوست دارم
زمان و مکان را یک عنصر زنده میدانند
و باهاش روابط دارند.
برایشان فرق میکند الآن
رجب است یا جمادی الاول
رمضان است یا محرم ...یا برایشان فرق میکند الآن کجای ماه است ؟جمعه است که باید دعای سمات بخوانند یا یک روز دیگر ...
مکان هم برایشان همین طور است.
مثلا ، شمال و جنوب و شرق و غربشان
با رو به قبله و پشت به قبله و
رو به امام رضا و پشت به امام رضا معلوم میشود.
فرق مسجد و خانه و حرم و صحن را میفهمند.
زمان ومکان برایشان زنده است.
آن قدر زنده که می تواند خدا را به حق
این وقت ساعت یا به حق این ماه عزیز
یا این جای عزیز قسم بدهد.
حسرت میخورم بهشان که دنیایشان
این قدر معنیدار است.
مرده و یک رنگ و جامد نیست ...زندگی کردن توی دنیایی که پر از نشانهو راز است ، لابد خیلی کیف دارد.
دست کم کم اش اینکه هیجانانگیزتر از
نفسکشیدن در یک دنیای صامت بیجان و بیرنگ است که مثل یک چهارچوب بیرون تو ایستاده و ربطی به تو ندارد.
خوش به حال مذهبی ها ...:)
هرکار خیری امسال انجام دادید امام زمان سال قبل براتون نوشته...
-میرهاشم حسینی
حتی فکرشم قشنگه:)))
الحقیر!
فاطمه بودن فقط کار شماست بانو اما قول می دهم رسم شاگردی را بیاموزم...✨
از غم دوری و هجران دیدهٔ عشاق ، تر
فاطمه مشتاق او حیدر به او مشتاقتر ...
#تهدمتواللهارکانالهدی
اهل ارائه تحلیل نیستم اما اینجا محل ارائه استحاله های ذهنیمان است، می گویم
چندیست به این می اندیشم،
اقبال سراسری اقشار مختلف مردم به معنویت و کشف غیب، و تولید محتواهایی که در این راستا به نحو عجیبی در حال گسترش است، آیا سخنی پشت پرده ی خود دارد؟
-اشتیاق عجیب نوجوانان بی نهایتی به امور سلوکی
-اقبال گسترده، به عرفانهای کاذب
-گسترش دوره هایی نذیر شکرگزاری، قانون جذب و ...
-حضور برنامه کلمه در سیما، که مطالب عمیق و ناب عرفانی را بازگو میکند!
-پخش برنامه برساحل سحر که شاگردان سلوکی آیت الله سعادت پرور رحمت الله علیه
-برنامه زندگی پس از زندگی، و تبدیل شدنش به یک گفتمان
-تولید برنامه شنود، توسط برو بچه های استاد معظم امینی خواه
-و موارد دیگر!
از طرفی جبهه ی مقابل اسلام، کفر و جریان ضد توحید، در حال اوج گرفتن در استفاده ی از غیب، ارواح، اجنه و ... است.
آیا به راه افتادن موج عظیمی از قفل شدن مغزها در اغتشاشات اخیر طبیعی است؟
واقعا دشمن، در نقشه هایش فقط از ابزار مادی استفاده میکند؟
در جاسوسی، در به هم ریختن شرایط کشور ها، در تسخیر روح و روان بشر و ... استفاده ای از ابزار فرامادی نمیشود؟
رهبر انقلاب در سخنرانی های گوناگون تاکید بر استفاده ی جبهه ی مقابل از امور ماورایی نداشتند؟ مانند تعبیر شیاطین جن و انس!
عنه[رسول الله] صلى الله عليه و آله : يُفتَحُ لِلعَبدِ يَومَ القِيامَةِ عَلى كُلِّ يَومٍ مِن أيّامِ عُمرِهِ أربَعَةٌ و عِشرونَ خَزانَةً ـ عَدَدَ ساعاتِ اللَّيلِ و النَّهارِ ـ فخَزانَةٌ يَجِدُها مَملوءَةً نورا و سُرورا فيَنالُهُ عِندَ مُشاهَدَتِها مِنَ الفَرَحِ وَ السُّرورِ ما لَو وُزِّعَ عَلى أهلِ النّارِ لأَدهَشَهُم عَنِ الإحساسِ بِألَمِ النّارِ ، و هِيَ السّاعَةُ الّتي أطاعَ فيها رَبَّهُ ، ثُمَّ يُفتَحُ لَهُ خَزانَةٌ اُخرى فيَراها مُظلِمَةً مُنتِنَةً مُفزِعَةً فيَنالُهُ عِندَ مُشاهَدَتِها مِنَ الفَزَعِ و الجَزَعِ ما لَو قُسِّمَ عَلى أهلِ الجَنَّةِ لَنَغَّصَ عَلَيهِم نَعيمَها ، و هِيَ السّاعَةُ الّتي عَصى فيها رَبَّهُ ، ثُمَّ يُفتَحُ لَهُ خَزانَةٌ اُخرى فيَراها فارِغَةً لَيسَ فيها ما يَسُرُّهُ و لا ما يَسوؤهُ ، و هِيَ السّاعَةُ الّتي نامَ فيها أوِ اشتَغَلَ فيها بِشَيءٍ مِن مُباحاتِ الدّنيا ، فيَنالُهُ مِنَ الغَبنِ و الأسَفِ عَلى فَواتِها ـ حَيثُ كانَ مُتَمَكِّنا مِن أن يَملَأها حَسَناتٍ ـ ما لا يوصَفُ ، و مِن هذا قَولُهُ تَعالى : «ذلكَ يَومُ التَّغابُنِ» .[التغابن : 9 .] .[بحار الأنوار : 7/262/15 .]