میدونی چیه؟! از یه جایی به بعد دیگه حتی واکنشی نشون نمیدی. آنقدر خسته ای که فقط نگاه میکنی ، میخونی ، میایستی و بی صدا رد میشی .
یه وقتایی پر از فریادی ولی تو باید سکوت کنی .
.....
میدونی چی سخت و تلخه؟! اینکه پر از حرف باشی ولی کسی نباشه برای شنیدنش .
......
یه چیزایی خیلی وقته تموم شده ،،،، خیلی وقت .
.....
خسته ام ازت زندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبیب دردم تویی! مرهم زخمم تویی!
این اربعین باید بیام . باید آقا!
May 11
نمیدونم دقیق چند سال از این عکس ها میگذره ، ولی دیدی یه روزایی برای همیشه توی ذهنت میمونه ؟!
......
روز خبرنگار سال ها قبل که برای اولین بار ایده ضبط کلیپ روز خبرنگار و بالای کوه دانشکده علوم قرآنی گذاشتم. چه روز خوبی بود ...
.....
فردا روز خبرنگاره و به همکارانم در موسسه هفت برکه، پندری ، تابان، شهید بهادری و .... تبریک میگم .
.....
من که دو ساله دیگه خبرنگار نیستم .
52.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با حقوق خبرنگاری چی کار کردیم؟؟؟؟ بستنی خریدیم
ببین! شهادت برای ما خیلی معقوله قشنگیه . اصلا یه چیزیه که تو و امثال تو حتی نمیتونید تصورش کنید . اینکه تو با یه اسلحه و هشت تا خشاب، خودتو بندازی تو حرم و تیراندازی کنی ، قدرت تو رو نشون نمی ده ، ذات پست تو رو نشون میده که از حیوون هم پست تری. چون حتی نمیدونی حرم، حرمت داره. نمیدونی زائر، حرمت داره . بازم تکرار میکنم ، شهادت لیاقت میخواد، پس چه جایی بهتر از جایی مثل حرم .
......
ریئست گفته بود انتقام میگیریم . من به عنوان یک شهروند استان فارسی میخوام بهش بگم: هیچ غلطی نمیتونی بکنی . نه تو نه بزرگتر تو .
......
شاه چراغ تسلیت
حمله تروریستی به حرم مطهر ، بیست و دوم مرداد ۱۴۰۲
یه روز بهم گفت: یه جوری از ته دلت میگی بابا، که من هیچ وقت اینجوری به بابام نگفتم، بابا.
گفتم چون تو همیشه داشتیش، چون همیشه کنارت بوده، تو سختی ها، شادیا، جای خالیش و هیچ وقت حس نکردی. تو بیست و هفت سالته و بیست و هفت ساله که میگی بابا و داریش. ولی من سی و دو سالمه و فقط یک ساله که میگم بابا.
همیشه توی خیال خودم، دخترِ بابا بودن و بازی میکردم، فقط بازی. هیچ وقت زندگیش نکردم . مثلا چشامو میبستم و میگفتم اگه الان بابا داشتم در مورد اتفاقات امروز، مو به مو براش حرف میزدم، یا اگه جایی کسی دلم و میشکست ، با بابام حرف میزدم و حتی شده گریه میکردم و اونم میگفت: نبینم کسی دختر بابا رو اذیت کرده باشه . آره من زیادی خیال کردم . سی و یک سال.
ولی ،،اینروزا دیگه چشامو نمیبندم ، و دیگه خیال نمیکنم. چون من بابایی دارم که حواسش به دخترش هست . آره یک ساله که بابا صداش میکنم و هر روز و هر لحظه از خدا ممنونم که ایشون رو سر راه زندگیم قرار داد .
این روزا وقتی میگم بابا، هم حالم خوب میشه هم... راستش حسرت میخورم که چه روزایی تنهایی از پس مشکلاتم بر اومدم ، جایی که باید بابا بود ولی نبود . چه روزایی گریه کردم و حرفام و ریختم توی خودم ، و باید بابا بود ولی نبود .
پشت یه دختر همیشه به پدرش گرمه . ممنونم که این روزا هر کاری برای پیشرفت من میکنید . ممنونم که هرکاری برای حال خوب من میکنید تا من لبخند بزنم .
بابا، تولدتون خیلی خیلی مبارک .
🎂🎁🎊🎉
به وقت بیست و چهارم مرداد ماه