eitaa logo
آیه | سعیده باغستانی
115 دنبال‌کننده
75 عکس
5 ویدیو
2 فایل
کارشناس ارشد روان‌شناسی تربیتی دانشگاه تهران🍃 این‌جا دنیای قدم‌های کوچک و اثرات بزرگ است🌱 @Saeedehbaghestani
مشاهده در ایتا
دانلود
. تاثیرات شبکه‌ی پویا را جایی در نجف خواهید دید،که بین تمام زمزمه‌ها و حرف‌ها و دلتنگی‌ها، پس ذهن‌تان پخش می‌شود: سلاااام حضرت علی،که تو امام اولی🥲
شای عراقی...
. مدرسه‌ای که به موکب تبدیل شده بود فقط نقاشی جمجمه😅
. دیوار مدرسه😍
. یادم باشه یکی با خودم بیارم برای کل سال🥲
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 دیروز، دم‌دمای عصر، کوله‌پشتی ها را گذاشتیم در سبد کالسکه‌ها و انداختیم در دل جاده با پس زمینه‌ی صداهای: اشرب المای الزائر هله بیکم یا زوار ابوالسجاد تفضل علیکم یا زائر❤ به یاد خانواده و همه‌ی دوستان عزیزم بودم🌱 ترکیب مِهر آدم‌ها و خوشمزه‌های اربعینی، راه رفتن را راحت می‌کند. سیاهی شب، حس کردیم بچه‌ها خسته‌‌اند، اولین موکب را انتخاب کردیم. البته موکب که چه عرض کنم سیبری- موکب! ترکیب پنکه سقفی و کولرگازی و پنکه معمولی. بچه‌ها در کسری از ثانیه بیهوش شدند. تا صبح صدای خنده و صحبت خانم‌های میزبان را در خواب و بیداری می‌شنیدم. الان هم زائرات در موکب خواب هستند و ما بساط نقاشی و خوراکی را به پا کردیم تا هوا کمی خنک شود و به دل جاده بزنیم. دو دختر بچه‌ اهل نجف کنارم هستند، فدک و زهرا. اربعین سفری نیست که بدانی یک ساعت بعد کجایی و در چه حالی، اما همین که رو به حرم حسین(ع) می‌روی، برای من کافیست❤️ 🎀https://eitaa.com/aayeh1
🌱 به امید آزادی مردم سرزمین زیتون❤️
🖤🖤 بعد از غروب به دل جاده انداختیم، کم کم صدای لخ لخ کفش‌ها بیش‌تر و بیش‌تر شد. زائرها توان دیدن اشک بچه‌ها را ندارند و سریع سیل بستنی یخی و گل سر پوم پوم و آلوچه و ناز و نوازش، اشک بچه‌ها را با خودش می‌برد. واقعا دل کندن از مسیر مشایه از سخت‌ترین کارهای دنیاست، حظ واقعی برای آن‌هاست که کل مسیر را چند شبانه روز پیاده می‌روند و با پاهای تاول زده و سر و جان خاکی به حرم می‌رسند. بر جاده ایستادیم و با یک ماشین دربست خودمان را به کربلا رساندیم. از جسر العباس گذشتیم و نزدیک اذان صبح، به حسینیه‌ی اسکان رسیدیم. پاهای دخترکم را با آب گرم و شامپو شستم و خوابید. خودم هم بیهوش شدم و چشم باز کردم و دیدم دیگر هم‌سفرها کم کم رسیده اند. از دست‌فروشی در خیابان کمی حلوای ‌عربی و نان خریدم و با چای و نسکافه خوردیم و کمی با هم‌سفرها آشنا شدیم و گفتند در سفر مکه نیز یک سعیده در اتاق بوده که شباهت زیادی با من داشته! به فال نیک گرفتم و ذوق زده شدم! اتاق ‌بچه‌دارها با هم هست و می‌توان در چالش‌ها و کارها با هم بود. فعلا چالش ترکیدن بادکنک، خوردن شیشه شیر همدیگر و... را پشت سر گذاشته‌ایم. کمی که گرما رخت ببندد، می‌رویم تا نزدیک حرم. سلام‌ همه‌ی زندگیم، سلام امام حسین من. 🎀https://eitaa.com/aayeh1