eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
40 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
بگو ولادت مولا علی علیه السلام مبارک گرچه از فرط گُنه،حال دلم گشته خراب مطمئنم که کند عشقِ علی، آبادم ۲۵بهمن ۱۴۰۰⬇️ دوازدهم رجب سال۱۴۴۳ "کپی با ذکر نام شاعر" ╭━━⊰❀💚❀⊱━━╮       @najvayebaran ╰━━⊰❀💚❀⊱━━╯
نه قصّه شام و نمک و نان جوینش نه غصه چاه و شب و آوای حزینش بیش از همه کرده است مرا شیفته خود شور قطراتِ عرق روی جَبینش با جذبه "عدل علوی" معجزه می کرد این شد که در آمد دل ما نیز به دینش در بستر خورشید اگر خفته عجب نیست کآموخته عزت ز پسر عمّ امینش عشقش وسط خوف و رجا مانده رجز خوان تا عالم و آدم نکند شک به یقینش دردا و دریغا که از این بیشه سفر کرد شیری که نشستند شغالان به کمینش آغوش علی خانه امنی است پس از مرگ داخل شوم ای کاش در آن حِصن حصینش ... یارب برسانم به نجف، دغدغه دارم کم بوسه زدم نوبت قبلی به زمینش! شاعر:
علی جان پیمبر بود و جانان پیمبرها علی آقای سلمان بود و مولای ابوذرها بچرخاند خدا خورشید را دور سر ماهش به قربان رجب اردیبهشت و مهر و آذر ها علی نور خدا روی زمین بود و نمی باشد تفاوت بین اصغرها و اکبر ها و حیدر ها اگر پرده نمی انداخت بر ذاتش خداوندش گمانم فاش میخواندند ربش روی منبر ها ندارد احتیاجی بر من و امثال من وقتی کنیز و خادمش هستند اسما ها و قنبر ها علی در بدو دنیا آمدن کعبه قرق کرده برایش کار دشواری نبوده فتح خیبر ها شاعر:
طوری ز چارچوب در قلعه کنده است انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است...
  وقتی پدر نبود ،روز پدر غمه این روز با شکوه ،آوار ماتمه مادر نشسته باز ،یک گوشه ی اتاق قامت خمیده تر ،از غصه ی فراق چن سال میشه که ، بی تاج سر شدیم روز پدر رسید، دیوونه تر شدیم محزون و غصه دار ،چون ابر بی قرار دل می کشد مرا هربار تا مزار کامم همیشه تلخ ،دنیای من خراب یک تکه سنگ و باز ،پاشیدن گلاب خیرات و شاخه گل ،این هدیه ی منه این بغض لعنتی ،ای کاش بشکنه ...
روزی شعار کُلِ جهان می شود علی طبق حدیث امام زمان می شود علی وقتی که اشهدش بشود مرز شیعگی باور کنید کُلِ اذان می شود علی آدم اگر که فرض شود دین برای آن تن می شود پیمبر و جان می شود علی در عالم مثال اگر رود شیعه را سرچشمه شد نبی جریان می شود علی زهرا اگر حقیقت شب های قدر شد در بین ماه ها رمضان می شود علی ای خوش به حال آنکه به هنگام عقد خویش در سفره اش کلیدِ زبان می شود علی ذکر حسین آخر مجلس که می شود دقت کنی دهان به دهان می شود علی ذکر تمام گریه کنان می شود حسین ذکر تمام سینه زنان می شود علی با کوله بار نان و رطب ها هنوز هم هر شب برای ما نگران می شود علی مهدی رحیمی
🌺 آیت‌الکبرای حق نمی‌دانم چه بنویسم علی جان در ثنای تو که گفته مدح و وصفت بهتر از هرکس خدای تو به‌جز احمد که می‌داند که هستی؟ تو یداللهی به‌جز زهرا که باشد غمگسار و آشنای تو؟ به‌جز کعبه که باشد سینه‌چاکت، حجت مطلق؟ همه جان‌ها فدای تو، همه عالم گدای تو تویی شاهی که بر سر تاج فخر "إنّما" داری تویی که آسمان‌ها مانده مات "هَل‌ْأتا"ی تو تو با حق هستی و حق با تو، حق در تو تجلی کرد تو هستی آیت‌ُالکبرای حق، عالم عطای تو تویی اول تویی آخِر تویی ظاهر تویی باطن تو اسم اعظمی، قرآن همه وصف و ثنای تو ندارم جز تو در ویرانۀ دل یا علی، گنجی همه داروندار من بوَد مهر و ولای تو نسیم صبح چون آورد بویی از سر زلفت دلم برد و نشد دیگر برون از سر هوای تو تو داری صدهزاران بهتر از من عاشقت اما ندارم از تو من بهتر که بنشانم به جای تو چه شغلی بهتر از اینکه گدای درگهت هستم چه پاداشی از این بهتر که هستم مبتلای تو نمی‌دانم چه می‌خواهد دگر، آن‌که تو را دارد! نمی‌دانم چه دارد آن‌که سر ننْهد به پای تو! چه در دنیا چه در عقبی تویی داروندار من پدر، مادر، خودم، اهلم، سرم، مالم فدای تو ✍️ 💐
نازم به دهانم که به شادی و به غصه یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت.
ای کعبه! داری یک جهان جان در بر امشب الحق که از هر شب شدی زیباتر امشب آغوش جان را باز کن جانانه آمد هنگام قربانی است، صاحب خانه آمد جبریل را از بهر دربانی بیاور مانند اسماعیل قربانی بیاور ای کعبه! حقِّ صاحب خود را ادا کن حجاج را در مقدم مولا فدا کن خیل ملائک کعبه را در بر گرفتند بت ها به کعبه ذکر یا حیدر گرفتند حِجر و حَجر، رکن عراقی، رکن شامی گویند مولا مقدمت بادا گرامی زمزم، به اشک شوق، جان را شستشو ده هر چار رکن کعبه را با هم وضو ده مکه تجلی گاه داور گشته امشب کعبه گریبان چاک حیدر گشته امشب ای کعبه بنگر وجه الله الصمد را آغوش بگشا، بار ده، بنت اسد را تاریخ می گوید علی مولود کعبه است مولود کعبه نه، بگو موعود کعبه است او پیشتر از کعبه بوده نکته این است پس کعبه مولود امیرالمومنین است مکه به توفیق ولایت محترم شد امشب حرم از مقدم مولا حرم شد سرّی است در این خانه باید لب فرو بست حتی حرم این راز پنهان را ندیده ست غلامرضا سازگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽ما می‌گوییم علی(ع) امام ماست، امام یعنی چه؟ با صدای امام موسی صدر بشنوید…
ایوان نجف عجب صفایی دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیمانه های رنگ وریا را شکست،مست وقتی دل از علایق دنیا گسست،مست ایوان طلا که میکده شد سالهای سال بی اختیار پای ضریحش نشست،مست تسبیح دانه دانه ای از در ناب را دارد همیشه در حرم او بدست ،مست مانند آبشار شد وبر ضریح ریخت با قطره های اشک دخیلی که بست،مست بر گِرد آستان علی غرق حیرتند خیل عظیم مردم یکتا پرست،مست «بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است» اینجا کجاست؟ میکده ی هر که هست،مست «اهل نظر معامله با آشنا کنند» آنجا برو که لطف نماید به مست،مست
بسم الله الرحمن الرحیم به محضر اميرالمومنین صلوات الله علیه مبهوت، در تلألوِ نورِ خدایی اش... هستم تمامِ عمر سراپا هوایی اش حتی دمی جدا نشدند و نمی شوند ایل و تبارم از نفسِ ایلیایی اش مدیونِ مادرم که از آن لحظه ی نخست بوده است ذکر نام علی لای لایی اش از عهده ی اهالیِ افلاک خارج است درکِ مقام و منزلتِ کبریایی اش از اين جهان و جاذبه های هزار رنگ ما را بس است گوشه ی ایوان طلایی اش حتی به گرد پای نجف هم نمی رسد باغ بهشت با همه ی با صفایی اش افلاک چیست؟ گرد و غبار عبای او خورشید چیست؟ ذره ای از روشنایی اش خورشید با تمام بزرگی و اقتدار سهل است با اشاره ی او جا به جایی اش سخت است در تصور امثال حبرئیل وارد شدن به حیطه ی فرمانروایی اش من تشنه ی ابوذر و مقداد و میثمم یاران دل سپرده ی قالو بَلَىٰ ایش سر می دهند و سر به سلامت نمی برند آنانکه گشته اند سراپا فدایی اش شاهان روزگار به ما غبطه می خورند تا مفتخر شدیم به شغل گدایی اش حال و هوای این منِ با خود غریبه را تغییر داده واقعه ی آشنایی اش ما را یتیم کوی علی آفریده اند ما را اسیر مرحمتِ هل اَتىٰ ایش انسانِ کاملی است که در اوج بندگی تردید کرده است بشر در خدایی اش تنها علی شناسِ جهان احمد است و بس ما عاجزیم در صفتی ابتدایی اش بفرست دم به دم صلوات محمدی بر مرتضی و شاکله ی مصطفایی اش در شرحِ ناب انفسنای پیامبر در کوثر و حقیقت خیر النساییش تا ریزه خوارِ سفره ی لطف حسن شدیم حیران شدیم در صفت مجتبایی اش بازار عشق بازی و ایثار و بندگی رونق گرفت با پسر کربلایی اش آن شاه تشنه ای که شمیم بهشت را جا داده است در کفن بوریایی اش هفتاد و دو قصیده ی رنگین و تابناک جاری شدند در غزل نینوایی اش ما را اسیر شرط و شروط خودش نمود در امتداد جلوه ی موسی الرضایی اش تنها به ریسمان علی چنگ میزنیم مرگ است و مرگ حاصل یک دم جدایی اش در آفتاب حشر همه بهره می بریم از سایه سارِ سلسله ی ماسوایی اش قبل از ازل به سمت ابد پر کشیده است بی ابتدا است وسعت بی انتهایی اش در آیه ی لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ خدا چقدر بی پرده گفت از صفت اِنَّمایی اش از چاه های کوفه بپرسید راز را از کوفه ای که شهره شده بی وفایی اش جز نخل های کوفه و جز چاه سر به زیر آگاه نیست هیچ کس از پارسایی اش فیض تولدش شده در خانه ی خدا تکرار ناپذیر، چو خیبر گشایی اش مستانِ بی خود از خود و مجنون صفت شدند بینندگانِ منظره ی دلربایی اش هرکس اسیر پیچ و خم زلف یار شد هرگز امید نیست به یک دم رهایی اش هرکس دخیل بست به انگورِ آن ضریح امید بسته است به حاجت روایی اش شرمنده است این قلمِ متهم به عشق بارانِ شرم می‌چکد از نارسایی اش
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی... مبارک🌹🌹🌹
🌺عیــــــــــد 🌼علی بن ابی طالب است 🌺حیــــــــــف که 🌼فرزند علی غائب است أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج علیه السلام
در الفبا از الف تا حرف یا یعنی علی نقطه آغاز قرآن زیر با یعنی علی آفرینش را علی آغاز و پایان است و بس ابتدا یعنی علی و انتها یعنی علی نوح کشتیبان نمی شد ، نوح کشتی ساز بود کشتی از طوفان گذشت و ناخدا یعنی علی بی علی آتش جهنم با علی آتش بهشت با خلیل الله کرد آتش وفا یعنی علی دستگیر هر اولوالعزم است موسی هم اگر اژدهای معجز آورد از عصا یعنی علی اینکه می گوییم : پیغمبر ، شباهنگام بود در حرا گرم تکلم با خدا یعنی علی گفت : اقرا باسم ربک ، در جواب جبرئیل اینکه گفت احمد علی جان پیش آ ، یعنی علی نفس پیغمبر علی و نفس حیدر مصطفی مرتضی یعنی محمد مصطفی یعنی علی پنج تن زیر کسا جمعند یعنی فاطمه فاطمه در راه حیدر شد فدا یعنی علی هرچه را حیدر بخواهد می پسندد فاطمه هل أتی زهراست آری هل أتی یعنی علی حق علی احمد علی حیدر علی زهرا علی کُلُهُم نورند از این رو‌ مجتبی یعنی علی با شکستن می شود تکثیر هر آئینه ، پس ای برادر ترجمان کربلا یعنی علی 🌺نماز شب را به نیت فرج مولا صاحب الزمان عج بخوانیم 🌺روزه فراموش نشه 🌺التماس_دعای_فرج 🤲 🌺💐🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☆ والله که نزدیک‌تر از او به یقین نیست! در دین علی، پینه فقط، روی جبین نیست! آن شاه که عمری به یتیمان پدری کرد، در ملک سلیمانی خود، کارگــــری کرد! 🌟 ویژه‌ی‌میلاد علیه‌السلام
گیتی گله کرد و عدل را طالب شد خورشید دمید و نور حق غالب شد آمیخته بزم عرشیان با صلوات میلاد علی ابن ابیطالب«ع» شد
. ☀️در مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه خلیفه خواست خدا، انتخاب کرد تو را برای اهل زمین آفتاب کرد تو را گشود دفتر عشق و پس از حبیب خودش سرود وصف تو را شعر ناب کرد تو را به یُمنِ عشق و ولای تو "کُلُّ شَیْءٍ حَیّ" برای زندگی خلقْ آب کرد تو را نزول داد تو را آیه‌آیه، حرف‌به‌حرف به قلب پاک پیمبر، کتاب کرد تو را ز خاک درگه تو آفرید عالم را به خاک داد شرف، بوتراب کرد تو را وجود حضرت خاتم "مدینة‌العلم" است برای پیکر این شهر "باب" کرد تو را برای آنکه تویی حجت عزیز خدا شکافت کعبه و فصل‌الخطاب کرد تو را امام و حقّ و ولیّ و وصیّ و مولا کیست؟ برای این‌همه پرسش جواب کرد تو را دلیل منزلت و شوکت تو قرآنی است که نفس و جان محمد حساب کرد تو را زمین مهرگسل جای آفتاب نبود خدا برای خودش انتخاب کرد تو را به لوح سینۀ ما نام توست یا حیدر زدیم نام تو را از ازل صدا حیدر ✍️ 💐
  وقتی پدر نبود ،روز پدر غمه این روز با شکوه ،آوار ماتمه مادر نشسته باز ،یک گوشه ی اتاق قامت خمیده تر ،از غصه ی فراق چن سال میشه که ، بی تاج سر شدیم روز پدر رسید، دیوونه تر شدیم محزون و غصه دار ،چون ابر بی قرار دل می کشد مرا هربار تا مزار کامم همیشه تلخ ،دنیای من خراب یک تکه سنگ و باز ،پاشیدن گلاب خیرات و شاخه گل ،این هدیه ی منه این بغض لعنتی ،ای کاش بشکنه ...
مشق رزم قمر بنی هاشم، در محضر پدر و استادش امیرالمومنین علیه السلام: یا علی! این کیست می‌آید شتابان سوی تو؟ با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟ او که می‌آید، تو احساس جوانی می‌کنی باز یادِ رزم و شور پهلوانی می‌کنی آمده پیش تو تا مشق سپه‌داری کند تا به سبک حیدری تمرینِ کرّاری کند می‌زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی! با چه شوقی، بر لبانت چشم می‌دوزد، علی! مانده‌ام در بهت شاگردی که استادش تو‌یی هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تو‌یی من شنیدم بارها آن اسم زیبا را، ولی چیز دیگر بود، عباسی که تو گفتی، علی! با صدایی مهربان، گفتی: بیا عباس من! تیغ را بردار، با نام خدا عباس من! نورِ چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده فکر کن، هر حالتی بر جنگ حاکم می‌شود دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم می‌شود الامان از چشم شور و تیر پنهانی، پسر! کاش می‌شد چشمهایت را بپوشانی، پسر! بی نقاب، ای جلوه حسن خدادادی، نجنگ سعی کن تا می‌شود بی خـودِ فولادی، نجنگ تشنه‌ای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی تا لبانت خشک شد عباس! زیباتر شدی خوب می‌دانم به فکر ذوالفقار افتاده‌ای بی قراری می‌کنی، حقّا که حیدر زاده‌ای رمز از جا کندنش یادت بماند «یا علی»‌ ست آخر این «لا سَیف» وقفِ «لا فتی الا علی» ‌ست حالت «عین» علی دارد سرِ تیغ دو دم من خودم هم «یا علی» می‌گفتم، آن را می‌زدم رزم عباس و علی، به به! چه رزمی می‌شود! ساقی و سقا کنار هم، چه بزمی می‌شود! مثل اینکه باز دستی آشنا، در می‌زند سرخوشی با من؛ ولی این دست خوشتر می‌زند خواهشت را از نگاهت خوانده‌ام؛ باشد! برو درس اینجا ختم شد؛ دیگر حسین آمد، برو کتاب انتشارات
💠 در میلاد و مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه گل کرده باز آیۀ اعجاز در حجاز پیچیده بوی عطر جِنان در مشام جان کعبه شکافت پیش قدم‌های فاطمه تا از میان خانۀ حق، حق شود عیان کعبه که سینه‌چاک علی بود از ازل بشکافت تا که عاشقی‌اش را عیان کند با منکران بگو که خداوند ذوالجلال دیگر چگونه شأن علی را بیان کند؟ بشکفت خنده بر لب گل‌ها و غنچه‌ها بارید نور و عشق ز انگشت کردگار هر روز رنگ‌وبوی نجف دارد این دلم هر سال با نگاه علی می‌دمد بهار الحق مُقلّب دل و دیده تویی علی بی‌چاره‌ام، مدبّر روز و شبم تو باش مولای من، مُحوّل‌ُالأحوال نام توست همواره اسم اعظم روی لبم تو باش ای ذرّه‌ای ز خاک درت گشته نُه فلک ای شعله‌ای ز روی درخشانت آفتاب هستی همیشه با حق و با تو همیشه حق قرآن ناطقی تو و وصف تو در کتاب پروردگار گفته به قرآن ثنای تو خوانده تو را رسول خدا جان خویشتن از یک درخت بوده سرشت تو و رسول یک روحِ واحدید به دو پیکر و بدن فخر عجم، امیر عرب، شاه لافتی درد زمین به مقدم تو التیام یافت کعبه است قلب عالم و تو جان کعبه‌ای چون کعبه زادگاه تو شد این مقام یافت والشمس، والضحی، که تویی شیرمرد روز والیل، والقمر، که تویی پارسای شب نشنید ناله‌های دلت را به غیر چاه نشناخت کس مقام تو را جز نبی و رب حیدر اگر نبود زمین آسمان نداشت خلق زمین ز خاک درِ بوتراب بود عالم طفیل هستی زهرا و حیدر است زهرا اگر نبود علی در حجاب بود شیر خدا و شاه نجف، جان مصطفی داروندار فاطمه، خورشید عالمین خمخانۀ می ازلی، مرتضی علی یک ساغرش حسن شد و یک ساغرش حسین فردوس، نَفحه‌ای ز نفس‌های قدسی‌اش یک نَفخه از کرامتش آیات هَلْ أتَیٰ «دیباچۀ مروّت و سلطان معرفت لشکرکش فتوّت و سردار اتقیا» مهر سپهر دانش و ماه پگاه حُسن جان جهان حکمت و شاه سپاه عشق آغاز از مسیر علی می‌شود فقط خواهد هرآن‌که پا بگذارد به راه عشق شاه سخن، امیر بیان، خسرو کلام فرمانروای هر دو سرا، شاه انس و جان کوه یقین و روح عدالت، امام حق ساقی حوض کوثر و مولای عارفان احمد نذیر بود و علی هادی و صراط بعد از نبی، وصیّ و امام و وزیرْ او شد کعبه سینه‌چاک که گوید علی یکی است مولودِ کعبه است و ندارد نظیرْ او از دامن وصیّ نبی دست برندار همچون زبیر و طلحه اسیر جمل نشو خواهی اگر به خیمۀ مولا نهی قدم هرگز اسیر حرص و هَویٰ و اَمل نشو در موج فتنه اَشعث کِنْدی همیشه هست سلمان کم است، مالک و عمّار یار باش چون میثم از ولای علی مست مست شو در راه عشق یار، خریدار دار باش ▫️▫️▫️؛ ذکر علی عبادت ما، اعتبار ماست نام علی است ذکر لب جمله انبیا «فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی» ✍️ 📌 ابیات داخل گیومه از جناب سعدی شیرازی است. 💐
💠 به محضر اميرالمومنین صلوات‌الله‌علیه مبهوت، در تلألوِ نورِ خدایی‌اش هستم تمامِ عمر سراپا هوایی‌اش حتی دمی جدا نشدند و نمی‌شوند ایل و تبارم از نفسِ ایلیایی‌اش مدیونِ مادرم که از آن لحظۀ نخست بوده است ذکر نام علی لای‌لایی‌اش از عهدۀ اهالیِ افلاک خارج است درکِ مقام و منزلتِ کبریایی‌اش از اين جهان و جاذبه‌های هزاررنگ ما را بس است گوشۀ ایوان‌طلایی‌اش حتی به گرد پای نجف هم نمی‌رسد باغ بهشت با همۀ باصفایی‌اش افلاک چیست؟ گرد و غبار عبای او خورشید چیست؟ ذره‌ای از روشنایی‌اش خورشید با تمام بزرگی و اقتدار سهل است با اشارۀ او جابه‌جایی‌اش سخت است در تصور امثال جبرئیل وارد شدن به حیطۀ فرمانروایی‌اش من تشنۀ ابوذر و مقداد و میثمم یاران دل‌سپردۀ قالوبَلایی‌اش سر می‌دهند و سر به سلامت نمی‌برند آنان که گشته‌اند سراپا فدایی‌اش شاهان روزگار به ما غبطه می‌خورند تا مفتخر شدیم به شغل گدایی‌اش حال‌وهوای این منِ باخودغریبه را تغییر داده واقعۀ‌ آشنایی‌اش ما را یتیم کوی علی آفریده‌اند ما را اسیر مرحمتِ هل‌اَتایی‌ایش انسانِ کاملی است که در اوج بندگی تردید کرده است بشر در خدایی‌اش تنها علی شناسِ جهان احمد است و بس ما عاجزیم در صفتی ابتدایی‌اش بفرست دم‌به‌دم صلوات محمدی بر مرتضی و شاکلۀ مصطفایی‌اش در شرحِ ناب اَنفُسنای پیامبر در کوثر و حقیقت خیرُالنسایی‌اش تا ریزه‌خوارِ سفرۀ لطف حسن شدیم حیران شدیم در صفت مجتبایی‌اش بازار عشق‌بازی و ایثار و بندگی رونق گرفت با پسر کربلایی‌اش آن شاه تشنه‌ای که شمیم بهشت را جا داده است در کفن بوریایی‌اش هفتادودو قصیدۀ رنگین و تابناک جاری شدند در غزل نینوایی‌اش ما را اسیر شرط و شروط خودش نمود در امتداد جلوۀ موسی الرضایی‌اش تنها به ریسمان علی چنگ می‌زنیم مرگ است و مرگ حاصل یک دم جدایی‌اش در آفتاب حشر همه بهره می‌بریم از سایه‌سارِ سلسلۀ ماسوایی‌اش قبل از ازل به سمت ابد پر کشیده است بی‌ابتداست وسعت بی‌انتهایی‌اش در آیۀ لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ خدا چقدر بی‌پرده گفت از صفت اِنَّمایی‌اش از چاه‌های کوفه بپرسید راز را از کوفه‌ای که شهره شده بی‌وفایی‌اش جز نخل‌های کوفه و جز چاه سربه‌زیر آگاه نیست هیچ‌کس از پارسایی‌اش فیض تولدش شده در خانۀ خدا تکرارناپذیر، چو خیبرگشایی‌اش مستانِ بی‌خودازخود و مجنون‌صفت شدند بینندگانِ منظرۀ دلربایی‌اش هرکس اسیر پیچ‌وخم زلف یار شد هرگز امید نیست به یک دم رهایی‌اش هرکس دخیل بست به انگورِ آن ضریح امید بسته است به حاجت‌روایی‌اش شرمنده است این قلمِ متهم به عشق بارانِ شرم می‌چکد از نارسایی‌اش ✍️ 💐