eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
50 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم نگاهِ ملتمس‌اش تا به آن کران اُفتاد زد آنقدر به زمین پا  که نیمه‌جان اُفتاد حرارتِ جگرِ عمه‌اش  تنش سوزاند کشید آهی و آتش به استخوان اُفتاد گرفته بازوی او را ، امانتِ حسن است به ناله گفت مَرو  عمه از توان اُفتاد گرفته بود که ناخن  به صورتش  نزند ولی به چهره‌اش از زخمها نشان اُفتاد همینکه دید رهایش نمی‌کند عمه به روی سینه‌ی خود زد  به الامان اُفتاد نگاه کن که بزرگ قبیله را کشتند خدایِ من تَهِ گودال آسمان اُفتاد نگاه کن به تَنِ ذوالجناح نیزه زدند بلند مرتبه شاهی نفَس زنان اُفتاد تلاش کرد بماند به زین ، هُلَش دادند که چند نیزه به او خورد و ناگهان اُفتاد * * * یتیم گریه کند عرش را بهم بزند به گریه‌های یتیمانه‌ای چُنان اُفتاد... که عمه دید حسن را میانِ کوچه‌ی تنگ کنارِ مادرش  آنجا به سر زنان اُفتاد کشید بازوی خود را دوید تا گودال سرش شکست همینکه دوان دوان اُفتاد در ازدحامِ حرامی چه سخت رد می‌شد که چند دفعه دراین بِین بی امان اُفتاد میان شهیه‌یِ اسبان و نعره‌های هجوم نگاهِ او به عمو بینِ قاتلان اُفتاد از این و آن چقدر ضربه خود اما رفت که دید موی عمو دست این و آن اُفتاد رسید در تَهِ گودال روبروی سنان میانِ حرمله و شمر و ساربان  اُفتاد عمو به خاک و سرش روی دامن باباست کنارِ این دو   زنی با قدی کمان اُفتاد همینکه خواست بگوید پدر ؛ عمو را دید همینکه گفت عمو دستش آن میان اُفتاد (حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۰)
روضه گاهی‌ فقط یک بیت شعرِ ناب روضه‌ست کنج خرابه دیدنِ مهتاب، روضه‌ست گاهی تمام‌ روضه ذکرِ (یاحسین(ع))است بر نوکران یادِ غمِ ارباب، روضه‌ست یک کودک شش ماهه و تیر سه شعبه تنها کلامی گفتن از این باب، روضه‌ست یک مادر غمدیده حین روضه غش کرد اصلا غمِ یک مادرِ بی‌تاب روضه‌ست وقتی ببیند دختری خواب پدر را با گریه بر می‌خیزد، آری، خواب روضه‌ست بر هر که مشتاق است شور کربلا را تنها نظر بر عکس تویِ قاب روضه‌ست بردند ظرفی آب بهرِ واعظ امشب خون شد دلش می‌گفت: امشب، آب، روضه‌ست
🍀السلام علیک یا اباعبدالله🍀 تا پلک را زدیم به هم، کاروان گذشت! پژواکِ آتشِ عطش از آسمان گذشت! تا رو کنیم سوی حرم، دود بود و دود کز فرطِ روسیاهیِ مان از جهان گذشت! «دِل دِل» کنیم تا و دلایل بیاوریم، چون ابر، فرصت آمد و دامن کشان گذشت! هر گرزِ آهنین سپر انداخت پیشِ تو هر تیر با تو بود طرف، نیمه جان گذشت! هر خنجری که حنجرِ سبزت نشان گرفت دستی به سر گذاشت و با "اَلامان "گذشت! تو ماهِ عیدِ فطری و اثباتِ رؤیتت آه ای یقینِ محض! به شک و گمان گذشت! می شد به پیشِ تیرِ تو باشم سپر، حسین! فرصت ولی به تیزیِ تیر از کمان گذشت.... فروغی_ مقدم
■ اصلا دلیل زندگی من محرم است دنیای بی حسین برایم جهنم است غم بر حرارت دل من طعنه می‌زند آتش بگیر موسم ماه محرم است یابن‌الشّبیب روضه دوباره شروع شد یعنی بساط گریه همیشه فراهم است پیچیده در جهان همه جا شعر محتشم "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" باران اشک می‌چکد از چشم آسمان در سوگ تو حسین جهان غرق ماتم است جبریل روضه خواند و مَلائک گریستند "سرهای قدسیان همه" در ماتمت خم است کرب‌وبلا که مقتل خون خدا شده است بعد از حسین مرکز عشاق عالم است من از ازل که گریه‌کن روضه‌ی توام این یادگاری از پدرم، ارث آدم است "ای کشته‌ی فتاده به هامون"، قتیل اشک عالم فدای تو بشود باز هم کم است روضه بس است مقتل غم را ورق زدم دیدم که آیه‌های تنت نامنظم است
خواهران.... خواهران چون حضرت زینب(ع)عزاداری کنید با عفاف خویش دین عشق را یاری کنید آبرو بر دین و ایمان می‌دهد حجب و عفاف خواهران با عفت خود آبرو داری کنید قلب‌های خویش را از نور ایمان پر کنید قبل از این‌که اشک از چشمان خود جاری کنید بر سر پیمان خود ماندن نشان دین ماست با امام‌ خویش در پیمان وفاداری کنید بی‌حجابی نیست آزادی ،گرفتاری ماست خواهران خود را رها از این گرفتاری کنید خوار می‌گردد زن از کالای بازاری شدن با شکوهِ عفت خود، ترک این خواری کنید یاور زینب(س) شدن با نام‌ها بیهوده است در بصیرت یافتن در مکتبش کاری کنید
با هر غمی شبیه و برابر نمی شود هر روضه ای که روضه ی اصغر(ع) نمی شود زخمی گذاشت حرمله بر قلب اهل بیت زخمی که بسته تا صف محشر نمی شود شش ماهه را ز شیر مگر می شود گرفت!!!؟ باشد، به دست تیر که دیگر نمی شود اصلا به فرض جرم پدر، هیچ کودکی با حکم هیچ محکمه کیفر نمی شود آخر جواب اشک و تلظی ،سه شعبه نیست آنهم روانه سوی کبوتر نمی شود ظلمت به روی پیکر خورشید اگر چه تاخت بر روی جسم غنچه ی پر پر نمی شود! باب الحوائجی است که جز با نگاه او احوال شهر غم زده بهتر نمی شود هرکس گرفت حاجت از او غرق اشک گفت: هر روضه ای که روضه ی اصغر(ع)نمی شود
راه را باز نموده همه تعظیم کنید پســر شیر جَمَل عَبدخـدا می آید ..
دیدی که در فراق حرم گریه می‌کنم در سینه‌ام به سمت حرم در گذاشتی ..
سنش کم و یکباره توانش کم شد چون شاخه گلی بود که آخر خم شد یک تیر چنان دوخت تنش را به عمو انگار حسین با حسن ، دَرهَم شد 🖤
🖤🍃 بسم الله الرحمن الرحیم صبر شمشیر تیز خطبه‌ی تو در نیام صبر شیری‌ست که نشسته درون کنام صبر نام بلند توست که در اوج اقتدار افراشته‌ست پرچم خود را به بام صبر جنگ حسین و صبر حسن در تو جمع شد اینگونه نام نهضت تو شد قیام صبر جام بلا عسل شده در کام شاه دین وقتی که در مقابل تو دیده جام صبر در کربلا امام جماعت حسین بود در شام با امامت تو شد اقامه صبر "آری شود، ولیک به خون جگر شود" هرگاه سنگ لعل شود در مقام صبر حالا که نام دیگر تو کوه صبر شد شد ثبت بر جریده‌ی عالم دوام صبر قربانی حسین شده در منای عشق ذرّیه‌ی مقدس تو ای امام صبر
از گریه بر تو ُ"دٰرّ یتیم" آفریده شد از بوی تربت تو شمیم آفریده شد تا پرچم سیاه غمت را تکان دهد در کوچه پیچ و تاب نسیم آفریده شد! "حبُ الحسین یَجمعُنا" حرف تازه نیست این عشق از زمان قدیم آفریده شد! زیر پَرِ عبای شما پنج نور پاک پیرنگ خاندان کریم آفریده شد در بین جرم ما و خطا پوشیِ شما در کعبه"مُستجار" و "حَطیم" آفریده شد! مَهد مکارمید و ازاخلاق خوبتان در بین خَلق "خُلق عظیم*" آفریده شد! *انَکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم.
خدا از ما نگیرد هیچ‌وقتی این سعادت را دو قطره اشک.. بیتی شعر... این عرض ارادت را شبیه جسم تو مجروح شد قلب عزاداران نشانی هست در هر مسلکی اهل محبت را مرا از روضه‌خوانانت شمار ای عشق با این شعر چه گویم؟ آه! غربت را؟ جسارت را؟ اسارت را؟ در این ذکر مصیبت جمله‌ای کوتاه هم کافی است خسی کنج تنور انداخت آن خورشید صورت را فقط یک پرسش از کرب‌وبلا در ذهن من مانده که زینب عصر عاشورا چرا نشناخت حضرت را نیفتاده است هرگز بین ما و کربلا دوری فضای روضه‌ها درهم تنیده این مسافت را به طی‌الارض بهلولت چرا حسرت خورم وقتی که صلی‌الله گفته می‌برم حظ زیارت را به جز گریه برایت، نیست امّیدی به اعمالم مگر از واجبات ما پذیرند این عبادت را شبی در خواب دیدم مُردم و یک پیکر بی‌سر به دست خویشتن در کام من می‌ریخت تربت را صلی‌الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | عمّه به من محبّتی کن که دل من آروم بشه نذار ببینم این دمی که عمو کارش تموم بشه 🎙 از دل آرشیو؛ قطعه‌ای کوتاه که بر جان و دل نشیند به تاریخ چهارم بهمن‌ماه سال ۱۳۸۵
بغض عمو درون گلو بی صدا شکست باران سنگ بود و سبو بی صدا شکست او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست در ازدحام هلهله او بی صدا شکست✨🥀
داری از قصد می‌زنی یک ریز با سر انگشت خود به شیشۀ من قطره قطره نمک بپاش امشب روی زخم دل همیشۀ من تو که در کوچه راه افتادی همه جا غیر کربلا بودی! با توام آی ظهر روز دهم کجا بودی؟ روز آخر که جنگ راه افتاد سایۀ تشنگی به ماه افتاد هر طرف یک سراب پیدا شد چشم‌هامان به اشتباه افتاد مهر زهرا مگر نبودی تو؟ تو که با مادر آشنا بودی با توام آی حضرت باران ظهر روز دهم کجا بودی؟ مادری در کنار گهواره لب گشود و نگفت هیچ از شیر تو نباریدی و به جات آن روز از کمان‌ها گرفت بارش تیر تو که حال رباب را دیدی تو به درد دلش دوا بودی با توام آی حضرت باران ظهر روز دهم کجا بودی؟ وقتی آن روز رفت سمت فرات در دلش غصه‌های دنیا بود تو اگر در میانمان بودی شاید الآن عمویم اینجا بود رحمت و عشق از تو می‌بارید قبل‌ترها چه باوفا بودی با توام آی حضرت باران ؟ ✍ #💧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| |• 🎥 از وقتی که رو کام من یه ذره تربتت نشست دست خودم نبود توی دلم محبتـت نشسـت... عمری از اون روز تا حالا گریه می‌کنم تا نبریم به کربلا گریه می‌کنم.... 🎙مداحی سوزناک مداح روشندل کرمانی در برنامه که داوران را حسابی به وجد آورد. ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍃🏴 در محکومیت اهانت به قران 🍃🏴 میشود درگیر با آیاتِ ناب و پُر فروغ آنکه گردن داده باطل را و رفته زیرِ یوق رو شده ذات پلید عده ای باطل پرست چونکه میدانند توهین و جنایت را نبوغ پست فطرت ها نمیدانند با این شیوه ها میشود برعکس، دورِ حق هر آیینه شلوغ عده ای هتاک میخواهند خاموشَش کنند با جسارت، بی درایت، با نفهمی، با دروغ نورِ قران عین خورشید است و از جاهل بپرس میشود خورشید آیا با نسیمی بی فروغ؟! ابن حنا رنگی ندارد! به خدا کهنه شده با کنج اندیشان بگو این شیوه ها کهنه شده وحیِ مُنزل! قلعهٔ آیینه، قران است و بس روشنی بخشِ رواقِ سینه، قران است و بس آنکه از دل آیه، آیه، آیه، می سازد حرم پاک میگردانَد از هر کینه، قران است و بس میدهَد بر قلب هایِ داغدیده التیام مرهم ِ دلتنگیِ آدینه، قران است و بس زینتِ دینِ مسلمانی ست! خیرِ پُر بهاست گنجِ بی پایانی از دیرینه، قران است و بس شد مزیّن به هزاران درّ و گوهر از ازل تا ابد دریایی از گنجینه، قران است و بس بر محمد(ص) وحی شد مکتوب کرد آن را علی(ع) یک کتابِ نابِ با پیشینه، قران است و بس عاقبت هر کس که شد درگیر با این آیه ها سخت بر جانش می افتد آتش ِ قهرِ خدا!
💚همسرایی اعضای گروه پادشاه وارونه(انار) به مناسبت محرم۱۴۰۲💚 🏴🌙🏴🌙🏴🌙🏴 باز آمده محرّم، این ماهِ نازنینم باید که خوشه ای ازطوبای آن بچینم شال سیه به گردن، رخت عزات بر تن سربند نامت ای شه شد زینت جبینم هرسال با محرم نو می شود ولی من با یاد کربلایت درسوگ می نشینم چون کاینات عالم رخ می خراشم از غم با آسمان عزادار، هم درد با زمینم با قطره قطره اشکم تطهیر می شوم باز سرخورده شد دوباره، ابلیسِ در کمینم در خیمه ی تو هستم انگار تحت قبه زائرشدم به روضه،با نوحه ها عجینم در خوشه‌های اشکم عشق تو می‌زند موج تنها نه در محرم هر روز این‌چنینم تو نور عالمین و تو کشتی نجاتی زیر لوای مهرت در راه راستینم ای تو همیشه باران، ای چشمه ی حیاتم زنده است از تو جانم ،زنده است از تو دینم شیرینیِ غمِ تو، شوری به جانِ من ریخت من با تو احسن الحال، من با تو بهترینم تو کشتی نجاتی باب نجات امت جز از مسیر روضه راهی نمی گزینم چون خون میان رگها عشق و محبت توست من زنده ام به عشقت تا روز آخرینم اشکی که گشته جاری در سوز ماتم تو برخاسته ز جان و از آه آتشینم اندوه رفت و شوری در جای جای قلبم زد ریشه و دوباره مشتاق اربعینم
در کل جـهان شـور به پا کرد حسین با خون خودش کعبه بنا کرد حسین تـا دیـد دل شـکـسـتـه‌ام بـرد مــــرا مـهـمـان طـــواف کـربلا کرد حسین ۴۰۲/۵/۱
هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است هزار شکر که زهرا خرید ما را باز که جمعِ ما همه در جنس دَرهَمِ حسن است بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است قسم به گریه‌کنانش که زود می‌بینیم قرارِ ما همه صحنِ معظَّمِ حسن است چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است چقدر فاطمه می‌خواهدش کسی را که کنارِ داغِ حسینش، غمش غمِ حسن است فقط نه مرحم انبوهِ زخم‌های حسین که اشکِ چشمِ عزادار، مرحم حسن است نه اینکه اول ماه صفر نه آخر آن محرم و صفر ما، مُحَرَمِ حسن است فقط نه کوچه و دیوار و آتش و سَم بود تمامِ کرببلا مقتلِ غمِ حسن است ✍
هـنـگـام عـزا مــــرا صـدا کرد حسین در روضـه مـرا اهـل بـکـا کرد حسین در آتــش هــجــر کــربـلا مـی‌سـوزم در خانه‌ی دل حرم به پا کرد حسین
مادری دوخت لباسی و به غارت بردند تا ابد گریه کن روضه ی آن پیرهنم
داد مظلومی تو ملک خدا را پر کرد عالمی نیست که با یاد غمت ، درهم نیست