eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
40 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه سوخت یک شب و آسود جان او ما عمرها ز داغ جفای تو سوختیم... @abadiyesher
سنگی؛ به‌قصد قلب بلور من آمدی گنجشکم و به نیت تور من آمدی نگذاشتم که وارد قلبم شود کسی تااینکه تو به چشم غیور من آمدی با من چه کار داشت سلیمان عشق تو؟ با عزم خردکردن مور من آمدی کوه غرور بودم و حالا غبار راه وقتی که خاک گشت غرور من آمدی طوفان یأس  شمع امید مرا نکشت امشب برای کشتن نور من آمدی نه در زمان جشن تولّد برای عشق اما به وقت ختم سرور من آمدی نگذاشتی اگرچه قدم در اتاق من ممنون از اینکه بر سر گور من آمدی دیوان شعرهای مرا باز کرده‌ای! نامهربان! برای مرور من آمدی... @abadiyesher
من از آغوش تو بارها به بهشت رفته‌ام بهشت مگر کجا مى‌تواند باشد جز آنجا که با خودت نگویى کاش جاى دیگرى بودم . . . @abadiyesher
قَندی! عسلی! نقل و نباتی! شکلاتی! سَن‌ْسیْز اُولَرَم، آی‌لاویو، أنت حیاتي! @abadiyesher
باید که خودم رو بزنم آدم شم دل رو به کسی نبازم و محکم شم در دور و زمونه‌‌ای که پر رنگ و ریاست بین همه با خودم فقط همدم شم @baresh_haye_ghalamman
هی پشت هم نگو برو در پناه حق آغوش را برای پناه آفریده‌اند... @abadiyesher
از همه سوی جهان جلوه‌ی او می بینم... 💚 @abadiyesher
‏ما که در سایه‌ی خورشید معذب بودیم چشممان کور، سزاوار همین شب بودیم
گوش کن حضرت معشوقه‌ی آزرده من گوش کن حرف من امروز شنیدن دارد شعر من حال یتیمی ست که بعد از پدرش اشک از چشم ترش قصد چکیدن دارد حال من مثل قناری است که در کنج قفس به همین جیره‌ی روزانه قناعت کرده است مثل یک مرد که از دست همه طرد شده همه جا شایعه گردیده خیانت کرده ست مثل یک کاغذ تاخورده که در جیب عقب چند وقتی ست که از یاد کسی جا مانده مثل یک مرد که از ذهن زن و فرزندش هم فراموش شده هم تک و تنها مانده مثل یک شاعر گمنام که معروف نشد شعرهایش همه جا هست و خودش دربدر است مثل یک مرد که در خاطره‌ی فاحشه‌ای مانده امّا زنش از حال دلش بی‌خبر است مثل یک قاتل اعدامیِ دور از تقصیر که به تقدیر و و قضا و قدَرش می‌خندد مثل یک مرد که از گریه گذشته کارش همچو دیوانه که در سوگ پدر می‌خندد های معشوقه‌ی اشعار بهم ریخته‌ام فکر کن شاعر تو جهل مرکّب دارد به درک قافیه را باختی! امّا گل من شعر بنویس که هر شعر مخاطب دارد @abadiyesher
آنقدر برای بوسه دل دل کردم شیرینی وصل را هلاهل کردم در شهر شلوغ عشق کم کم گم شد یک لحظه فقط دست تو را ول کردم.. @abadiyesher
ای شیشه‌ی ظریف عسل! دوست دارمت ای هاله‌ی سپید زُحَل! دوست دارمت چشمانِ تو شبیه دو تا جوجه رنگی است هم پایِ گربه های محل دوست دارمت دیوانِ دلنشین تنت را به چشمِ دست می خوانم و غزل به غزل دوست دارمت یادم نمانده است ولی حدس می زنم از چند سال قبلِ ازل دوست دارمت وقتی که در کنار تو‌ام ای طلای اصل با حس نقره های بدل دوست دارمت شاید نصیب من نشوی جای شکوه نیست شکر خدا که حداقل دوست دارمت❤️❤️ @abadiyesher
ناله از دوری آن کن که تو را می فهمد عشق خود صرف همان کن که تو را می‌فهمد درد دل، شعر قشنگ، این همه احساس لطیف به کسی این سه بیان کن که تو را می‌فهمد نوجوانی و جوانی چو بهاریست به عمر پای آن، عمر خزان کن که تو را می‌فهمد دل به هر بار غم و درد فرو می ریزد به کسی پس نگران کن که تو را می‌فهمد عاشقی سود ندارد به خدا من دیدم پای آن یار زیان کن که تو را می‌فهمد اشک وصل است به خون دل و آن شاهرگت بهر آن اشک روان کن که تو را می‌فهمد گر غمت خلق بدانند شماتت بکنند پیش آن سرت عیان کن که تو را می‌فهمد بگذار هر که دلش با تو نباشد برود به کسی هی تو بمان کن که تو را می‌فهمد @abadiyesher
از چشٖم و دل مپرس که در اولین نگاه شد چشم من خرابِ دل و دل خراب چشم 💚 @abadiyesher
ترتیل صفحه ۶۳ قرآن کریم.mp3
5.43M
📢 روزانه 🔹️ صفحه شصت و سه قرآن کریم، سوره مبارکه البقرة 🎙با صدای (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت : هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
بیمارِ خنده‌های توام بیشتر بخند خورشیدِ آرزوی منی گرم‌تر بتاب @abadiyesher
گرفته تر ز خزانِ دلم خزانی نیست ستاره بارتر از چشمم آسمانی نیست... به حجمِ تنگ‌ دلی‌های آفتابیِ من مدارِ حوصلهٔ هیچ کهکشانی نیست... سزای پاکی‌ات ای‌اشک، آستینی نیست به سر بلندی‌ات ای‌عشق، آستانی نیست... مرا که شانه‌ام از حملِ آفتاب خم‌است به‌جز پناهِ دو دستِ تو سایبانی نیست... به سوگواریِ این چشم‌های سرگردان به غیرِ چشمِ سیاهِ تو نوحه‌خوانی نیست... به غیرِ تسلیتِ چشم‌های دل‌سوزت مرا نیازِ تسلی به هم‌زبانی نیست... @abadiyesher
لمس دستان تو را شیخ حرامم کرده است بوسه‌ها می‌زنم امّا به لبت در شعرم @abadiyesher
نه از تبِ روزگار، سرمستی تو نه با غمِ روزگار، همدستی تو ای خوبتر از هزار خورشید قشنگ هر جا که نگاه می‌کنم هستی تو @abadiyesher
. با خنده‌ات آسمان بخندد هر دم از غصه‌ی تو جهان بگیرد ماتم صبح آمده ای علت شادی و نشاط لبخند بزن تا که بخندد عالم @abadiyesher
علی اسفندیاری (۲۱ آبان ۱۲۷۶ – ۱۳ دی ۱۳۳۸) که با نام نیما یوشیج شناخته می‌شود، شاعر ایرانی بود. او بنیان‌گذار شعر نو فارسی و ملقب به «پدر شعر نو» در ایران است. او را یکی از تاثیرگذارترین شاعران در شعر معاصر ایران دانسته‌اند‌. ۲۱ آبان زادروز نیما یوشیج گرامی 🌼🌸 @abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
علی اسفندیاری (۲۱ آبان ۱۲۷۶ – ۱۳ دی ۱۳۳۸) که با نام نیما یوشیج شناخته می‌شود، شاعر ایرانی بود. او بن
یک چند به گیر و دار بگذشت مرا یک چند در انتظار بگذشت مرا باقی همه صرف حسرت روی تو شد بنگر که چه روزگار بگذشت مرا @abadiyesher
پیچیده در این خانه عطر یاس و مریم با لطف تو شد سایۀ غم از سرم کم دیگر ندارم از شب تاریک باکی بر دامنم خورشید می‌ریزی عزیزم @abadiyesher