هدایت شده از اشعار مارال افشون
ای خادمالرضا به رضا میسپارمت
با چشمِ تر به موج دعا میسپارمت
نمرود گرم هلهله و پایکوبی است
در شعلههای مِه، به خدا میسپارمت
شب شد، به چشمهای مِهآلوده رحم کن
میبارم و به سیل بُکا میسپارمت
بستهست جاده، راه تو تاریکتر شده
برپا بمان! به راهگشا میسپارمت
اخبار میدوند و به بویَت نمیرسند
دلواپسم، به خوف و رجا میسپارمت
روی لبم حدیث کِسا پُر تردد است
قرآنبهسر، به آلِ عبا میسپارمت
از شانهی مشوش مِه سر بلند کن
گمگشتهام! به راهنما میسپارمت
دلها پر است از ضربان حضور تو
«ای غایب از نظر به خدا میسپارمت»
#ایمان_طرفه
#اميد
۳۰اردیبهشت ۱۴۰۳
مشعلدار
از دوش آتش، بار را بردار ابراهیم!
پرواز کن! پروازِ بیتکرار ابراهیم!
اردیبهشتت بهمنی از داغ جاری کرد
بر ما خبرها میشود آوار ابراهیم!
پیراهنت را با بشیری معتمَد بفرست
مُردیم از این اخبارِ لاکردار ابراهیم!
سربازها از رفتن سردارها گیجند
سردارْ قاسم رفته یا سردارْ ابراهیم؟
آهوی مضمون! سیر دیدی ابنموسی را؟
چیزی بگو از وعدهی دیدار ابراهیم!
هرجا که ابراهیمماندن کار سختی بود
بر خود گشودی آتش اخطار ابراهیم!
زخم زبانها بر لبت شعری نمیافروخت
خاموش ماندی، حافظ اسرار! ابراهیم!
در جنگلی از مِه رهامان کردی و رفتی
برگرد مؤمن! مرد مشعلدار ابراهیم!
#ایمان_طرفه
دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳