eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
40 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام من برسان ای صبا به یار و بگو که سعدی از سر عهد تو برنخاست هنوز @abadiyesher
✨ دل به بازار من آورده و بفروخته‌ای دل بفروخته مفروش به بازار دگر 💚
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت لیلهٔ اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد وآن‌همه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابند پیش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا به خواب دید جمالش خواب نمی‌گیرد از خیال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را 💚 ‌
دلبرا، پیش وجودت همه خوبان عدمند...
دل به بازار من آورده و بفروخته‌ای دل بفروخته مفروش به بازار دگر @abadiyesher
سعدیا پیکر مطلوب برای نظر است ور نبینی چه بُوَد فایده‌ی چشم بصیر..! @abadiyesher
عهد ما با تو نه عهدی که تغیّر بپذیرد بوستانی‌ است که هرگز نزند باد خزانش @abadiyesher
گفتیم که عقل از همه کاری به درآید بیچاره فرو ماند چو عشقش به سر افتاد @abadiyesher
بی‌حسرت از جهان نرود هیچ‌کس به در الا شهید عشق، به تیر از کمان دوست... 💚 @abadiyesher
تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت   @abadiyesher
آن دوست که من دارم و آن یار که من دانم شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم ای روی دلارایت مجموعه زیبایی مجموع چه غم دارد از من که پریشانم @abadiyesher
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را... @abadiyesher
در طالع من نیست که نزدیک تو باشم میگویمت از دور دعا گر برسانند...! - 💚 @abadiyesher
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم : هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است @abadiyesher
تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی @abadiyesher
همه کس سرِ تو دارد، تو سرِ کدام داری؟😔 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ @abadiyesher
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی‌ است به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست @abadiyesher
زنده کدام است بر هوشیار؟ آن که بمیرد به سر کوی یار عاشق دیوانهٔ سرمست را پند خردمند نیاید به کار سر که به کشتن بنهی پیش دوست به که به گشتن بنهی در دیار ای که دلم بردی و جان سوختی در سر سودای تو شد روزگار @abadiyesher
چه جُرم رفت که با ما سخن نمی‌گویی؟ جنایت از طرف ماست یا تو بدخویی ...؟! @abadiyesher
ز من مپرس که در دست او دلت چون است از او بپرس که انگشت‌هاش در خون است! @abadiyesher
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی 💚 @abadiyesher
مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم کردی به زیر پای هجرانش لگدکوب ستم کردی قلم بر بی‌دلان گفتی نخواهم راند و هم راندی جفا بر عاشقان گفتی نخواهم کرد و هم کردی بدم گفتی و خرسندم عفاک الله نکو گفتی سگم خواندی و خشنودم جزاک الله کرم کردی چه لطف است این که فرمودی مگر سبق اللسان بودت چه حرف است این که آوردی مگر سهوالقلم کردی عنایت با من اولیتر که تأدیب جفا دیدم گل افشان بر سر من کن که خارم در قدم کردی غنیمت دان اگر روزی به شادی دررسی ای دل پس از چندین تحمل‌ها که زیر بار غم کردی شب غم‌های سعدی را مگر هنگام روز آمد که تاریک و ضعیفش چون چراغ صبحدم کردی @abadiyesher
شرح غمت تمام نگفتیم همچنان این صد یکیست کز غم دل بر زبان برفت @abadiyesher