#شب_زیارتی_ارباب
سلام می دهم از راه دور در شب جمعه
سلام بر حرم تو ؛ سلام بر شب جمعه
به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا
سلام می دهمت با دو چشم تر ؛ شب جمعه
فقط نیامده بانوی بی نشان به زیارت
رسیده است پدر در بر پسر ؛ شب جمعه
نشسته زینب کبری کنار حضرت زهرا
حسن نشسته کنار پیامبر ؛ شب جمعه
چه قدر فطرس پر سوخته ست گرد ضریحت
کنار این همه مرغ شکسته پر ؛ شب جمعه
هنوز خاطره ی اوّلین زیارت خود را
مُرور می کنم ای مهربان به هر شب جمعه
فقط دعای فرج ؛ تحت قُبّه ی تو بخوانم
دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه
چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را
پُراز شمیم تو گشته ست هر سحر ؛ شب جمعه
به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت
مرا به کرببلا باز هم ببَر ؛ شب جمعه
چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم
پدر ؛خرابه ؛سه ساله ؛کنار سر ؛ شب جمعه
#محمد_قاسمی
جلوهے مُشترک حیدر و زهرا ؛ زینب
فیض جارے شده از عالم بالا ؛ زینب
نه فقط فخرِ تو؛فخرِ پدرت هم بوده
به تو گفتند اگر زینت بابا ؛ زینب
نیمیاز هیمنهیتو بهخدیجهرفتهست
نیمهی دیگر تو رفته به طاها؛ زینب
مادرت اُمِّأَبیهاست از این رو باید
لقب تو بشود "سِرّ أَبیها" ؛ زینب
مادرت مرتبهے عصمت ڪبرے دارد
توازاینروشدهایعصمتِصغری؛زینب
ڪعبهراضیست؛اگرمَضجعِتوسَمتخودش
بِڪشد عقربهے قبله نما را؛زینب
....
اشتباه است اگر فڪر ڪنم در عالم
فاطمه نائبهاے داشته اِلّا زینب
سینهام را ڪه ببویند ملائک در قبر
مینویسند به روے ڪفنم "یا زینب"
مِنّت از هیچطبیبی نڪشم چون ڪه مرا
اشڪ در داغ تو ڪردهست مداوا ؛ زینب
اشک خونین اباالفضل دلیلش این بود
دستِتو بستهشد؛او ڪرد تماشا ؛ زینب
نیزه دار سر ارباب دلش سنگے بود
با دلت چونڪه نمیڪرد مدارا ؛ زینب
نیزهداران همه مستند؛در این راه دراز
بیسببنیستزمینخُوردنِسرها؛زینب
حرمله،شمر،سنان،زجر ؛ مُقصّر هستند
ڪه شدے غرق ڪبودی تو سراپا ؛ زینب
#محمد_قاسمی
#میلاد_حضرت_زینب
در آستان تو حس کردهام محبّـت را
و لمس کردهام اینجا نسیم رحمـت را
#محمد_قاسمی
#امان_از_دل_زینب_علیها_السلام
در کوفه ای که لب به لب از بغض حیدر است
قرآن شنیدن از سر بر نیزه خوشتر است
#محمد_قاسمی
#امان_از_دل_زینب_علیها_السلام
در کوفه ای که لب به لب از بغض حیدر است
قرآن شنیدن از سر بر نیزه خوشتر است
#محمد_قاسمی
#حسین_جان
همان اندازه که ناممکن است از من بِبُرّی دل
محال است از تو حتّی قدر آنی دست بردارم
#محمد_قاسمی
#حسین_جان
همان اندازه که ناممکن است از من بِبُرّی دل
محال است از تو حتّی قدر آنی دست بردارم
#محمد_قاسمی
#حضرت_رقیه_شهادت
#غزال
بـارهـا افتـاده ام
زيرِ دست و پايِ خصم از دست و پا اُفتاده ام
بس كه هِق هِق كرده ام
گـوشـه ي ويــرانه از شــور و نـوا اُفـتــــاده ام
قطره قطره روي خاك
مـثل اشــكِ شمـع هر شــب بي صـدا اُفتاده ام
چند جا خوردي زمين ؟
تو بگــو تا من بگــويـم ، چـند جا اُفـتاده ام ...
نـيستم اهـل گِـله
چـون به ميـل خويشـتن در اِنـزوا اُفتاده ام
با تمـاشـاي خــودم
يــادِ رويِ نـيليِ خَــيرُ النّـسـا اُفـتـــاده ام
من نمي پرسم تو هم
بعد از آن صحرا مپرس از من كجا اُفتاده ام
جُـز همان يك مرتبه
عمّه ، فُــوراً آمــده هر دفعه تا اُفـتاده ام
يـادِ آغـوشت بخير
آه ! از گـرمايِ دلچـسبش ، جُـدا اُفتاده ام...
من عزادارِ توأم
بي رمـق ، در گوشـه ي دارُ العَــزا اُفتاده ام
حال كه برگـشته اي
بــاز هــم يـادِ لـبت در كربلا اُفـتــاده ام...
تا بگـيرم انتقـام
فـكرِ ويـران كـردنِ شــام بلا اُفتـــاده ام
#محمد_قاسمی
😭😭😭😭😭🥀🥀🥀
روح القُدُس کبوتر بام خدیجه است
در بند آب و دانه ی دام خدیجه است
"کس را چه زور و زَهره که توصیف او کند"
جایی که جبرئیل غلام خدیجه است
با ذوالفقار، ثروت او همردیف شد
این جایگاه، خاصِ مقام خدیجه است
روی پیمبری که سراپا ملاحت است
خورشید گرم و ماه تمام خدیجه است
حوّا شبیه هاجر و مریم نشسته است
آنجا که ذکر خیر، کلام خدیجه است
در اکـثـر مُـتون زیـارات وارده
لبهای شیعه گرم سلام خدیجه است
از خود گذشت در ره دلدار، پس مگو
ایثارمال، رمز دوام خدیجه است
چون هرچه را که داشت به پای نبی گذاشت
عالم سند شده ست و به نام خدیجه است
جایی که دخترش بشود کوثر کثیر
دنیا از این لحاظ به کام خدیجه است
بی ربط نیست گر رمضان وقت بندگی ست
این ماه، ماه رحمت عام خدیجه است
حیدر فقط نه اینکه شده همسرِ بتول
داماد مصطفی و امام خدیجه است
#محمد_قاسمی
کاش آن دفعه ی آخر که حرم را دیدم
برنمی گشتم و در صحن تو جان می دادم …
#محمد_قاسمی
ما را در آورده از پا، این درد چشمْ انتظاری
تا کی جدایی و دوری؟ تا کی دل و بی قراری؟
این خانهها بی حضورت، زندان زجر و شکنجهست
شوقی به خواندن ندارد، در این قفسها، قناری
ای عیدِ جمعه، ز هجرت، روز عزای عمومی
ای چشمها در فراقت، از اشک، چون رودِ جاری
در بوته امتحانت، مثل طلا ذوب گشتیم
ممنون، دل سنگ ما را دادی چه نیکو عیاری
نه کوفی بیوفائیم، نه اهل مکر و ریائیم
ما بنده تحت امریم، تو صاحبُ الاختیاری
مالک نبودیم اگر نیست شور علی در سر ما
میثم نبودیم اگر نیست تقدیرمان سربداری
هر کس گدایت نباشد، فقر و فلاکت سزاش است
در چشم ما گنج قارون، بی توست عینِ نداری
از قول کعبه اجازه ست از تو بپرسم سوالی
کِی دست پُر مِهر خود را بر شانهام میگذاری؟
#محمد_قاسمی
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج