eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
50 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی که دلی را به نگاهی بنوازند از عمر حساب است همان روز و دگر هیچ !
گیسوبریده‌های رها روی دست باد فرهادهای شوکت شیرین ندیده، آه آغوش‌های پر شده از لیلی هوس این گوشت‌های لک‌زده در زیر نور ماه دیگر نه عشق مانده و نه رسم عاشقی عجل علی ظهورک، ای عشق سربه‌راه!
تا تو در شعر منی، آرایه می‌خواهم چه‌کار شاعرم؛ دل می‌پرستم، آیه می‌خواهم چه‌کار با حضورت خانه‌ی من را گلستان کرده‌ای پرسه در باغ گل همسایه می‌خواهم‌ چه‌کار
قسم خوردم بہ (چشمانت) فراموشت ڪنم اما.... چرا باران ڪہ مے گیرد فقط "یاد" تو مے بارد..
یک قفل زدم بر دل و پیمانه شکستم  ساقی نظر انداخت، به میخانه نشستم  بر چشم زدم طعنه، که این بار، نبازی  زان، مستیِ چشمش، دلِ دیوانه شکستم گفتم، نزنم زخمه بر این سازِ مخالف  با نغمه‌ی تارش به طربخانه نشستم  دیدم نتوان بگذرم از مستیِ عشقش  مجنون شدم و از خود و بیگانه شکستم تا آنکه نسوزم، به ره عشق، دگر بار  بر شمعِ رخش، باز چو پروانه، نشستم  مستانه وضو کردم و در محضرِ ساقی  افسانه و پیمانه و بتخانه، شکستم 🍃🌹🍃🌹
نماز عشق را باید فُرادی خواند باور کن که این مردم نمی‌فهمند معنای عبادت را
600 نفر تمام... ☺️🌷
میخانه بی خواب.pdf
2.21M
📚کتاب میخانه بی‌خواب 🌾تقدیم به همراهان خوب کانال🌾
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور 👤 حافظ
بیخبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟! زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟! 👤 شیخ بهایی
🔹آخرین لبخند🔹 در نگاهت دیده‌ایم این وصف بی‌مانند را پاکی الوند را، بی‌باکی اروند را در شب خوف و خطر اعجاز تکبیرت شکست هم سکوت شهر را، هم میله‌های بند را نقش سرخ سربلندی مانده بر پیشانی‌ات بی‌گمان دست شهیدی بسته این سربند را در قدم‌های پدر شوری حماسی دیده‌ایم حال می‌بینیم گام‌ محکم فرزند را آری از اسطوره می‌گویند در افسانه‌ها ما به چشم خویش دیدیم آنچه می‌گویند را دید چشم آسمان روی لب پر خون تو بین آغوش شهیدان آخرین لبخند را 📝
هدایت شده از 🌱 هدایت فکری و دینی🌱
🖋️ من تو را دوست دارم : پیامبر اکرم صلوات الله علیه : اين گفتار مرد به همسرش كه « من تو را دوست دارم » ، هرگز از قلب زن بيرون نمي رود . 📗 کافی ، ج ۵ ، ص ۵۶۹ . ┅═✼@Hedayate_fekri_va_dini✼═┅
ای وای! بر آن عاشقِ محروم که هرگز نه با تو سخن گفته و نه از تو شنیده هلالی جغتایی
اشک می‌بارم، بیا این ابر و باران را ببین دشتِ تر را دیده‌ای، دریای دامان را ببین تار و پودِ گلشن از آهنگِ من آتش گرفت سوز بنگر، ساز بنگر، پردۀ جان را ببین سهراب سپهری
ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست درد تو بجان خسته داریم ای دوست گفتی که به دلشکستگان نزدیکم ما نیز دل شکسته داریم ای دوست.. ابوسعید ابوالخیر
دردم به جان رسید و طبیبم پدید نیست! دارو فروش خسته دلان را دکان کجاست؟ خواجوی کرمانی
شعر سپید می‌خواند برای زمین زمستان.. نیم روزتون دلچسب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی سید حمید رضا برقعی در وصف امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🍃❤️🍃❤️ 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
مردآفرین🍃🌹 ای باعث آرامش احوال مولا با تو همیشه خوب می‌شد حال مولا آسایشی در عمق جان خویش حس کرد هر بار تا رفتی به استقبال مولا در هر کتابی دیده‌ام، بسیار والاست شان تو در آیینه‌ی اقوال مولا از کودکی دنبال یک آیینه بودی تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا ارث شجاعت داشت عباس تو از تو ارث ادب را برده بود از آل مولا جای تو حتی لحظه‌ای خالی نمانده در سینه‌ی از عشق مالامال مولا از چشم‌هایت اشک شادی شد سرازیر گفتند تا؛ "مادر" به تو اطفال مولا در آستان توست کار ما گدایی ای مادر عباس‌های کربلایی آنقدر که مهتاب زینت داده شب را نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را "ام‌البنین" را "مادر شیران" نوشتد روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی نقش رضایت بر لب شاه عرب را در دامنت شیرین‌سخن‌ها پرورش یافت از نخل می‌گیرند محصول رطب را صفیّن می‌داند چه اندازه شجاعی چون پهلوانش داشته از تو نسب را دیدیم مهر مادری در چشم‌هایت در اخم تو دیدیم تمثال غضب را ما صاف‌وساده کربلا درخواست کردیم چون ساده کردی صنعت حسن طلب را هم مادری کردی برای آل‌زهرا هم شد پسرهایت فدای آل‌زهرا بعد از تو دیگر هیچ‌کس ام‌البنین نیست دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست اُم‌ُّ اَدَب، اُم‌ُّ وَفا، اُم‌ُّاَبَاالفَضل غیر از تو وصف هیچ‌شخصی این‌چنین نیست شاگرد درس صبر مولا بوده‌ای که با این همه غم روی پیشانیت چین نیست در گریه‌ات جایی ندارد داغ فرزند قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد پس خطبه‌ای چون خطبه‌ی تو آتشین نیست فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس حتی گریز روضه‌ات هم غیر از این نیست؛ یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است یعنی سر عباس تو روی زمین نیست... هستند با اذن خدا روز قیامت دستان عباس تو اسباب شفاعت
از نگاه روی تو، دل سیر می‌گردد مگر آخر آدم با تو باشد، پیر می‌گردد مگر ‌‌ با نگاهی قلب من را کرده‌ای مالِ خودت شهر با یک حمله‌ای تسخیر می‌گردد مگر ‌ لحظه‌ی دیدارِ عکست نیز خشکم میزند بی طناب، این دست و پا زنجیر می‌گردد مگر ‌ عاشقم باشی نباشی، سرد باشی یا که گرم حس عاشق لحظه‌ای تغییر می‌گردد مگر ‌ در میان حس من، هر واژه عاجز مانده است آتش دل با سخن تعبیر می‌گردد مگر...!!!
ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست دگر قمار محبت نمی برد دل من که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست من اختیار نکردم پس از تو یار دگر به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست تو میرسی به عزیزان سلام من برسان که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیست چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست به لاله های چمن چشم بسته می گذرم که تاب دیدن دلهای داغدارم نیست