eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
50 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد آورِ آفتابِ امید،رضاست یاریگرِ آیه های توحید،رضاست با ذکرِ رضا روز و شبم میگذرد از منظرِعشق ماه و خورشید،رضاست!
رضوان، حرم رضاست(ع)، تردید مکن غرقِ کرم رضاست(ع)، تردید مکن ماهرچه که داریم دراین کشور عشق از پا قدم رضاست(ع)، تردید مکن
سرگشته چون کبوتر گم‌کرده آشیان الاّ به بام دوست نباشد نشست ما
سفرِ مشهد... سفر خوب است،شیرین است اگر مقصد شود مشهد ز مبدأ پر کشم مثل کبوتر سوی این مقصد دوباره کوله‌باری روی دوشم هست و می‌آیم دلم اما ز جسمم زودتر سوی تو می‌آید سفر نزدیک و من آماده‌ام تا روز دیدارت تمام هفته‌ها و روزها شد با خیالت، رد قطاری که به راه افتاد مثل پل مرا حالا رسانده تا بهشتی که دلم یک عمر می‌خواهد شدم صد شکر مهمانش اگرچه روسیاهم من برای میزبان فرقی ندارد خوب یا که، بد سفر کردم گذر کردم شب تاری سحر کردم رسید آن لحظه و از چشم اشک شوق می‌بارد و من امّیدوارم روز نورانی میلادت دقیقا رو به رویم باشد آن گلدسته و گنبد 🌸🍃🍃🌸
عیدتون مبارک🌺🌺🌷🌷🌷 تولد آقا امام رضا جانم مبارک👏👏👏👏👏👏 کانال آبادی شعر ( برای ورد ضربه بزنید ) جهت ارتباط با مدیر کانال ( ضربه بزنید )
روز میلاد شه مملکت ایران است دوست دارم که شوم رعیت اگر او خان است گور بابای "رضا خان" و همه اولادش خان ایران لقبش تا به ابد سلطان است پایتخت وطن و جان همه مشهد شد چه کسی گفته که مرکز به وطن تهران است؟! گرچه خواندند غریب الغربا آن شه را در دل مردم ایران به خدا مهمان است حرمش کل بهشت است پر از عشق و صفا او پناه همه از جمله مسلمانان است کاش قسمت بشود عاصی دل خون بکند... جان فدایش که رضا(ع) هم دل و هم جانان است "عاصی" 🌹سالروز میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد 💞 هدیه نثار حضرت ۳صلوات
پر از تجلی نور است تمام عرش معلا نموده جلوه به‌عالم امام‌ هشتم دلها..♥️🌿
یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه از هرکسی به غیر شما رو گرفته ایم برگیم و با نسیم حرم خو گرفته ایم هوهوی باد در حرمت موج می زند او را به خدمت تو اذان گو گرفته ایم گرد و غبار از دل خود پاک می کنیم در صحن اگر که دست به جارو گرفته ایم بر شانه رواقت اگر گریه می کنیم از ابرهای صحن تو الگو گرفته ایم ای ساحل امید! کنار ضریح تو هربار یاد کشتی پهلو گرفته ایم مهر تو را که ضامن ما روز محشر است از آستان ضامن آهو گرفته ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 سلام ای چشمه ی آب حیاتم سلام ای هشتمین باب نجاتم به گوشه چشمی از خود میهمان کن رها کن از غبار سیئاتم ✧❁🕌 یا امام رضا(ع) 🕌❁✧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 تا هلال گنبدش ماه شب تارم شده عاشقی احیاگر این قلب بیمارم شده پنجره فولاد او چون جاده ی ابریشمی عاملِ پیوند من با یار غمخوارم شده ✧❁🕌 یا امام رضا(ع) 🕌❁✧
♡ بیچاره عاشقی که شود مبتلای چشم
این حوالی همه هستند و درونم خالی است.. بی تو متروکه ترین جای جهان است،دلم....
بر زخم‌های جانم هم درد و هم دوائی ✍
🍃🌺 غزل دلتنگی به عشقِ براتِ حرم 🌺🍃 باز هم دلتنگم و با حسرتِ خیلی زیاد می نشینم در خیالم گوشهٔ باب الجواد(ع) عاشقانه، با تواضع؛ از سرِ عادت که نه! عرض کردم یک سلام از عمق جان؛ با اعتقاد بر فرازِ گنبدت میگردد از روز ازل باد دور پرچم و پرچم کماکان دورِ باد لحظه لحظه جلب کرده چشم هایم را به خود عشقبازی هایِ خیلِ نوکرانِ خانه زاد هم عرب، هم از عجم مشغولِ پابوس تواَند ای بر این عشقِ إلهي صد هزاران «إن یکاد» رأفتَت شد آشکار آنجا که دیدم در حرم میشود همصحبتِ علامه ها یک بیسواد عشق تو همواره از نسلی به نسل دیگر و دارد از شهری به شهرِستانِ دیگر امتداد ترک و لر، مازندرانی، اصفهانی و قمی دور تو گشتند و حیران ماندم از این اتحاد هر که بر لطف تو رو زد آبرویش حفظ شد بُرد کرد آنکس که بر آقایی ات کرد اعتماد روضهٔ جدت به یادم آمد و جاری شد اشک تا که دیدم پیرمردی بر عصایش تکیه داد * تکیه زد با تشنگی بر نیزهٔ تنهایی اش رفت و در گودال زخمی شد تنش خیلی زیاد!
با نگاه مهربانت ضامن آهو شدی بعد از آن کردی اسیر خود دل صیاد را حوض سقاخانه‎ات دار الشفای عالم است  کرده بینا یک نگاهت، کور مادرزاد را یا رضا گفتند و رد کردند مردان خدا  با دعا ، اروندرود و تنگۀ مرصاد را پادشاه کشور عشقی و من از این به بعد  می‎گذارم روی مشهد نام عشق آباد را باز می‎خواهم که مهمان تو باشم مهربان  باز می‎خواهم ببوسم پنجره فولاد را
علیه السلام از هرچه که "من" بود گذشت و "او" شد آیینه‌ی روشن صفاتِ هو شد این دل به نگاه هیچ‌کس رام نشد پیش تو رسید ناگهان آهو شد
هَمسادِ قدیمِ بست پایین شمایُم پا ثابت جشن و گریه، مین روضه هایُم پِر دادنِما از او محله ها اگر چه سنگُم بزنی بازُم همی دُو ر و ورایُم او‌ بچه ایُم که قد کشیده زیر بالت آمُختَه یِ صحن نوو و ایوون طلایُم آهو که نِه، کِفتَرُم که نِه، ولی خداییش موسی کُ تِقیِ ولِ لای کفترایُم یک عمره که پشت پِنجِره گره زِده نخ هرکس مِرَضی گرفته ،شاهد شفایُم آرامش محضه دِ حرم که عمریه مُ جلد حرم و صحن غریب الغربایُم یک تیکه ی از بهشته اینجه با وجودت مُ نوکر پادشای ای صحن سرایُم عیدی تولدت ولی مثل همیشه دلتنگ سفر به نجف و کرببلایُم
از این تصویر زیباتر ندیدم در همه عمرم به دور حضرت خورشید پیچ و تاب دریا را
هر لحظه در افکار من ، داری وجود تازه ای می بافمت در باورم ، با تار و پود تازه ای در شعر تکراری من ، هر بار مضمون می شوی پیداست از هر واژه اش ، کشف و شهود تازه ای از من یکی هرگز نخواه ، پا پس کشم از عاشقی وقتی که بالا می رود ، از کنده دود تازه ای وقتی چکاوک می شوی پر می کشی از اصفهان با اشک جاری می کنم زاینده رود تازه ای از گوشه ی چشمان تو هنگام رفتن دیده ام بدرود گفتن های تو، دارد درود تازه ای ‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌
سوگند به فیروزه ی گوهرشادت عاشق شده ام، عاشق مادرزادت در خوف و رجا چشم ندارم الا... بر معجزه های پنجره فولادت
.
باب‌الجواد راه ورودی به قلب توست حاجت رواست هرکه از این راه می‌رود امین الله می‌خوانم به چشم خیس و می‌گویم: امانت پیش تو ای شاه، ایمانی که من دارم تَشرّف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده لحظه‌ها در حرم از عُمْر کسی کم نکند حرکت ثانیه‌ها در حَرَمت معکوس است وَلله که از سویِ گدا، خدمتِ سلطان کم‌مایه‌ترین هدیه، همان بخششِ جان‌ست