غزل آتش گرفت و سوخت... رفته رفته بی‌سو شد! چه باید گفت از گیسو؟! که دیشب خرج دارو شد #حامد_عسکری

عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد #سجاد_سامانی

ببین چقدر صمیمانه در تو حل شده ام تو قهوه میخوری و من نمیبرد خوابم...! #فرامرز_عرب_عامری

آغوش وا کن ناگهان گیرم بغل بی اطلاع گیسو رها کن بر سرم چون آبشار از ارتفاع یک بوسه بر من کن روا مثل دعا پیش خدا قول اجابت با خودم امضای دل: مرد شجاع #سید_مرتضی_س_طباطبایی

به جمعی درسخن بودم،که شدجانان‌من پیدا پریشـــــان گشتم و شد حالت پنهان من پیدا ... #کاسب‌_یزدی

بوسه بیجا کمری بسته به تاراج لبش حرص مور از شکرستان چه تواند بردن...؟ #صائب_تبریزی

هرشاخه گُلی بخاطر شادی نیست هـــــرآب وگِلی باعثِ آبادی نیست از همهمه ی کــــــــلاغها فهمیدم ول گشتن توی باغ آزادی نیست! #صفيه_قومنجانی

#مباهله کس را نبود و نیست ، توانِ مقابله تا مرتضاست یک طرفِ این معادله نصرانیان و صومعه لرزند یک به یک تا نام مرتضاست میان مباهله تصریحِ  نَصِّ"انفسنا" داد می زند مابین مصطفی و علی نیست فاصله در بدر و خیبر و اُحد و لیله المبیت دستِ علیست در همه جا ختم غائله دنیا پُر از کتاب شود هم نمی شود پیش خطی ز خطبه ی او ، غیرِ باطله از او سوال کردن ما ، محضِ گفتگوست ورنه جواب را بدهد قبلِ مسئله دست خداست دستِ علی ، ما گرفته ایم آری ز دست هایِ یدُاللهی اش صله کار خداست مدح علی ، کارِ خلق نیست عاجز بُوَد ز فهمِ مقامش ، مُخیَّلِه #عاصی_خراسانی #علی_مقدم

از غیرِ تو اجتناب دارم با تو هرچند که اضطراب دارم با تو لب‌های تو طرح کودتا می‌ریزند انگیزه‌ی انقلاب دارم با تو ... #حسین_مسیبی

گفتند حیا میکند از بوسهٔ ما دوست این شیوه حیا کردن او کنده ز ما پوست فاضلْ نظری با دل تنگش غزلی خواند این است که دلتنگی ما با غزل اوست #سید_مرتضی_س_طباطبایی

در سینه‌اش آتش فشانی شعله‌ور دارد رودی که حالا در سرش فکر سفر دارد #رویاباقری