🕊🍂 🍂🕊
🖋 #خاطرات
پایش را که از پوتین در آورد ، دیدم خیلی شدید عفونت کرده، ولی اسماعیل آرام بود اصلا انگار نه انگار پایش به این روز افتاده...
گفتم : اسماعیل بیا پایت را مداوا کنیم ، این بماند بدتر می شه ها! اسماعیل با همان آرامش گفت : تا پایت زخمی نشود نمی تونی بفهمی بی بی سه ساله ، #رقیه سلام الله علیها تو این بیابون ها چی کشیده
🌹 #شهیـد_اسماعیـل_حیـدری
🌹 #شهدا_را_فراموش_نکنیم
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
🔰 ماجرای عملیاتی در سوریه که فرمانده اش حضرت زهرا(س) بود
عملیات در سوریه، فرماندهی در بقیع
.
سردار علیاصغر گرجیزاده فرمانده حفاظت سپاه با اشاره به خاطره ای از #شهید_سید_مصطفی_موسوی از شهدای مدافع حرم ، گفت: روز قبل از شهادتش به اتفاق جمعی از دوستان پاسدارش منطقه ای را گرفته بودند و دو شهید هم داده بودند. دوستان سپاه انصار که همراهش بودند گفتند بعد از عملیات و گرفتن روستا خوابید و روز بعد با چهره بشاش گفت دیشب مادرم حضرت زهرا(س) را در خواب دیدم که گفت شب گذشته که عملیات کردید همه لحظه، لحظه آن را خودم دیدم. اما عملیات فردا را خودم فرماندهی میکنم.که عملیات انجام شد و منطقه مهمی را هم در سوریه آزاد کردند.
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 نسبت ما و هزینه های نظام
🔸تاکنون می گفتیم #شهدا شرمنده ایم ولی با دیدن این فیلم بعید است فردای قیامت بتوانیم پاسخ این یک #نفر را هم بدهیم.
🔸همه مسئولیم و مسئولان بیشتر
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
گفتم: بمان برات خانه درست کنیم!
خندید و گفت: خانه برام درست کرده اند.
درهاش را هم نشانده اند. هوشم نمی کشید که بهشت زهرا را می گوید.
گفتم: حالا که درهاش را نشانده اند ،بیا یک زندگی برایت درست کنم.
گفت: حالا باشد بعد خودم خبرت می کنم..
🌷شهید محمدرضا قربان زاده🌷
📎به روایت مادر شهید
کتاب سواره می آیم ،صفحه ۱۸۴
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
بسم الله
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
نبردهای دلاورانه شهید محراب
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
خاطرم هست ، عملیاتی سخت حوالی میاندوآب انجام شد، که آنجا شهیدان کاوه و محراب هر دو حضور داشتند، کار عملیات هم گره سختی خورده بود و ضد انقلاب از بالای ارتفاعات ما را با گلوله کلاش مورد هدف قرار میداد، در حالیکه دیدم شهید کاوه به قامت راست صاف ایستاده و سر خم نمیکند و شهید محراب هم آمد سمت شهید کاوه وهر دو شروع به سخن کردند و دشمن هم از بالا یک ریز میزد، بعد از مدتی شهیدمحراب با چند نفر رفتند و دشمن را دور زدند و ارتفاعات را گرفتند و با بیسیم پیام دادند، خلاصه پس از شش ساعتی درگیری، نهایت امر میدان جنگ را بدست گرفتیم و ضد انقلاب هر چه کشته شدند که هیچ ولی الباقی فرار کردند.
شهید محراب را مردی دلیر، پهلوان و با شهامت و بسیار خوش مشرب دیدم در حالیکه در عملیاتهای سخت و خطرناک کردستان ترسی به دل نداشت و بسیار مرید امام بود و بعد هم شهید کاوه را خیلی دوست داشت و حرف ایشان را روی چشم میگذاشت البته همه رزمندگان احترام خاصی برای شهید کاوه قائل بودندولی شهید محراب خیلی بیشتر از همه با شهید کاوه انس و الفت داشت.
راوی:حاج حسن خرمی ازلشکر ویژه شهدا
کانال_شهید مدافع حرم آل الله_ روح الله_طالبی اقدم
@shahidtalebi 🕊🌺