eitaa logo
شهید مدافع حرم آل الله روح الله طالبی اقدم
442 دنبال‌کننده
42.6هزار عکس
7هزار ویدیو
12 فایل
شهید روح الله طالبی اقدم ظهر تاسوعای سال ۱۳۹۴ در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید. ارتباط با ادمن: @abo_ammar
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ رییس کمیسیون امور داخلی در گفت‌وگو با روزپلاس 📌دریافت وجه کامل خودرو پیش از قرعه‌کشی توسط خودروسازان غیرشرعی و غیرقانونی است؛ مجلس در این خصوص از وزیرصمت مطالبه خواهد کرد 🔺رییس کمیسیون امورداخلی کشور و شوراها در گفتگو باروزپلاس نسبت به دریافت کامل وجهه خودرو قبل از قرعه کشی توسط شرکت های خودرو ساز ایران خودرو و سایپا واکنش نشان داد و گفت: این روند به ضرر مردم است و باید وزیر پاسخگو باشد. 🔺محمد صالح جوکار به روزپلاس گفت: اگر قرار است قرعه کشی خودرو انجام شود نباید وجهی از مردم دریافت کنند. بلکه باید قرعه کشی صورت بگیرد و بعد از آن هر کسی اسمش درآمد پول را واریز کند‌. این موضوع طبیعتا عادلانه است . اما اینکه قبل قرعه کشی پول بگیرند منطقی نیست چرا که این پول صاحب دارد. سوال اینجاست که اصلا چه کسی از خواب این پول استفاده می کند؟این نه تنها قابل قبول نیست بلکه شرعی و قانونی هم نیست. 🔺وی افزود: تقاضا زیاد است و عرضه کم نهایتا بخشی از این پول در حسابها رسوب پیدا میکند ضمن اینکه مردم هم برای تامین این پول به زحمت میفتند. 🔺جوکار خاطر نشان کرد: با این تصمیم گیری  طبقه متوسط جامعه متضرر می شود. وی افزود: این موضوع باید توسط وزارت صمت اصلاح شود. نباید برای قرعه کشی از مردم وجهی گرفته شود.در این میان فقط پولداران جامعه سود میبرند که به نحوی در قرعه کشی ها شرکت می کنند.  ممکن است فرد طلا و سرمایه ش را برای تامین وجهه قبل قرعه‌کشی فروخته باشد و بعد قرعه‌کشی هم اسمش در نیاید. فروخت دارایی با توجه به تورم بازار موجب ضرر مردم می شود. 🔺این نماینده خاطرنشان کرد: مجلس حتما نسبت به این موضوع ورود می کند و از وزیر سوال میکنیم تا برای پاسخ حاضر شود کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
🍃🌸خواهر شهید محمدرضا دهقان امیری: یکی از مهم ترین تفریحات و عاشقانه هایش با شهدا، تمیز کردن سنگ های مزار و چیدن گل روی آن بود یه بار که باهم به بهشت زهرا رفته بودیم وقتی رسیدیم به مزار شهید محرم ترک، رفت نشست کنار مزار و گفت: سریع اینجا از من عکس بنداز! با تعجب گفتم: چرا اینجا؟ پاشو کنار آقارسول ازت عکس بگیرم! گفت : نه! شهید ترک کلید فتح شهدای ایران توی سوریه هست! آقارسول و آقامحمودرضا هم اینجا عکس دارن! ازم عکس بنداز که بعد از شهادتم پخش کنی... عکس انداختم اما بهش خندیدم و گفتم: اگر به عکس انداختن بود، الان نصف تهران شهید بودن! اما حالا سه شهید کنار مزار شهید محرم ترک عکس دارن! : ۱۳۹۰/۱۰/۲۹ : ۱۳۹۲/۱۰/۲۹ 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸 کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
امام کاظم علیه السلام : رجب نام نهری است در بهشت ..... کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
🔴 داستان امام هادی(ع) و قفس شیران🔴 در عهد متوکل، زنی در خراسان ادعا کرد که من زینب کبری، دختر حضرت فاطمه‌ی زهرایم و از همین‌رو عده‌ای دور او جمع شده بودند و از اطراف مردم به دیدن او می‌آمدند و تحف و هدایا برای او می‌آوردند و از او التماس دعا می‌کردند. 🔺این خبر به متوکل رسید، پس آن زن را فراخواند و به او گفت: «زینب، دختر امیرمؤمنان در صدر اسلام می‌زیسته و در سیصد سال قبل در زمان یزید از دار دنیا رفته است ولی تو جوانی و حتی پیر هم نشده‌ای!» آن زن گفت: «من زینب کبری هستم، جدم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در حق من دعا کرده است و در نتیجه هر چهار سال (و طبق نقلی هر پنجاه سال) جوانی به من برمی‌گردد!» متوکل به ناچار سادات بنی‌هاشم و رؤسای قریش را احضار کرده و با آنان در این مورد به تبادل نظر پرداخت. آنان به اتفاق گفتند: «زینب علیهاالسلام دختر امیرمؤمنان(علیه‌السلام) در تاریخ فلان و روز فلان از دنیا رفته است و ادعای این زن پوچ و بی‌معناست.» زن سوگند یاد کرد که در گفتارش صادق است . 🔺«فتح بن خاقان» وزیر متوکل گفت: «ابن الرضا (حضرت هادی علیه‌السلام) را طلب نما تا او مشکل را حل نماید.» در آن زمان حضرت هادی (علیه‌السلام) در سامرا زندانی بود، پس او را احضار کرد و حکایت آن زن را برای او نقل کرد. 🔺حضرت (علیه‌السلام) فرمود: «این زن دروغ می‌گوید و حضرت زینب (علیهاالسلام) وفات یافته است.»  حضرت رو به متوکل کرد و فرمود: «خداوند گوشت فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام) را بر حیوانات درنده حرام کرده است، اگر او در ادعای خود صادق است می‌توانید وی را در میان حیوانات وحشی بیاندازید تا حقیقت معلوم شود. 🔺زن دروغگو گفت: «من از پدرم و مادرم حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت فاطمه (علیهاالسلام) این کلام را نشنیده‌ام و قبول ندارم. حیوان درنده هر که را ببیند می‌درد. شما می‌خواهید مرا بکشید!» امام (علیه‌السلام) فرمود: «در میان این جمعیت عده‌ای از اولاد حضرت حسن (علیه‌السلام) و حضرت حسین (علیه‌السلام) حاضرند، هرکدام را می‌خواهید نزد حیوانات درنده اندازید تا واقعیت سخن معلوم شود.» 🔺«علی بن جهم» یکی از منکرین امام به متوکل گفت: «چرا ابن الرضا (حضرت هادی علیه‌السلام) می‌خواهد دیگران را به چنگ شیر اندازد، اگر راست می‌گوید خودش به میان حیوانات درنده داخل شود.» متوکل از این سخن بسیار خوشحال شد و با خود گفت: «عجب اسبابی فراهم آمد. هم اکنون ابن الرضا طعمه‌ی شیرها می‌شود و مقصر مرگ خود خواهد شد و خیال ما از بابت او راحت می شود.» پس گفت: «یا ابالحسن! چرا شما خودتان داوطلب این کار نمی‌شوید؟» 🔺فرمود: «حرفی ندارم و خود به میان درندگان می‌روم.» پس نردبانی آوردند و حضرت را از آن طریق به زیرزمینی که شیرهای درنده را در آنجا نگاه می‌داشتند وارد کردند. مردم بسیاری برای تماشا جمع شدند و دشمنان شادمان بودند که هم اکنون درندگان امام را پاره‌پاره می‌کنند. حضرت از نردبان فرود آمد و در وسط آن محل ایستاد. شش قلاده شیر قوی‌پنجه که در آن موضع بودند برخاستند و با سرعت به جانب حضرت دویدند و خود را به خاک انداخته و دست‌های خود را کشیدند و سرهای خود را به نشانه‌ی تسلیم و تواضع روی دستهای خود گذاشتند و دم خود را حرکت می‌دادند! حضرت (علیه‌السلام) دست مبارک بر سر آنان می‌کشید و آنها را نوازش می‌کرد و آنگاه اشاره کرد که برخیزید و بروید. 🔺پس شیرها یکایک برخاستند و کمی دورتر ایستادند. امام هادی (علیه‌السلام) در آن میان به نماز ایستاد و در نهایت اطمینان دو رکعت نماز خواند. متوکل چون این کرامات شگفت را ملاحظه کرد گفت: «تا این خبر منتشر نشده، فوراً امام را خارج کنید چرا که در غیر اینصورت موجب خواهد شد فضائل او بر سر زبانها رایج شود.» 🔺آنگاه گفت: «ای پسر رسول خدا! شکر خدا که درستی سخنت بر همگان واضح شد، اکنون به نزد ما تشریف آورید.» حضرت (علیه‌السلام) فرمود: « این زن دروغگو از ما نیست و اگر خود را فرزند علی (علیه‌السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) می‌داند پس او نیز به میان حیوانات درنده رود.» 🔺متوکل به او گفت: «اکنون نوبت توست.» متوکل با عصبانیت دستور داد تا او را به میان درندگان اندازند. در اینجا آن زن به فریاد گفت: «من دروغ گفتم، فقر و گرفتاری مرا مجبور ساخت که اینگونه ادعا کنم.» مادر متوکل چون صدای و گریه‌ی آن زن را شنید دلش به رحم آمد و او را شفاعت کرد. 🔺 متوکل در آخر امر نمود که او را به الاغی سوار کنند و در کوچه‌ها بگردانند و او خود همواره فریاد می‌زد: «انا زینب الکذابه.» «منم آن کسی که به دروغ خود را زینب کبری معرفی می‌کرد.» 📚مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 416 - 📚 الخرائج والجرائح، راوندی، ص 405، 📚کرامات و مقامات عرفانی امام هادی؛ سید علی حسینی قمی؛ کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
مزن زخم زبان جبران ندارد دلی چون بشکند درمان ندارد مکن جانم قضاوت بنده ای را مکن گریان لب پر خنده ای را ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌ کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
📌ایران در مقابل تروریستی اعلام کردن سپاه چه خواهد کرد؟ اقدامات متقابل ایران در واکنش به تروریستی اعلام کردن سپاه می‌تواند شامل موارد زیر باشد: ١. ارسال پهپاد و موشک بالستیک بیشتر به روسیه برای هدف قرار دادن پایگاه‌های ناتو در اوکراین ٢. شروع غنی‌سازی ٩٠ درصد ٣. اعلام مرگ برجام ٤. هدف قرار دادن پایگاه‌های ناتو در منطقه ٥. گرفتن عوارض از کشتی‌های عبوری از تنگه هرمز ٦. بالا بردن قیمت نفت از طریق ایجاد مخاصمه بین انصارالله و عربستان ٧. رونمایی از موشک قاره‌پیما ٨. رونمایی از موشک بالستیک با قابلیت حمل کلاهک اتمی ٩. سرازیر کردن مهاجرین افغان به سمت اروپا ١٠. باز گذاشتن مرزها برای گسیل مواد مخدر به سمت اروپا ١١. آزاد گذاشتن داعش برای انجام عملیات تروریستی در خاک اروپا ١٢. محاصره بیشتر اسرائیل ١٣. اختلال در کشتیرانی در تنگه باب المندب از طریق انصارالله ١٤. ارسال سلاح‌های فوق پیشرفته به سوریه، عراق، لبنان و یمن ١٥. تلاش برای تضعیف و خروج ناتو از کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
سفیر عنگلیس به تهران برگشت 🔹سایمون شرکلیف: تازه به ایران برگشتم. همچنان روی دیوار سفارت ما چیزهایی نوشته می‌شود. طبق تجربه من اکثر ایرانی‌ها نسبت به خارجی‌ها مهربانی نشان می‌دهند. کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
🌾آمدی ساده نشستی به گلیم دل من !!! جرم من چیست که معشوق نوازت شده ام!!! رفتی و بی خبر از خویش نمودی ما را !!! لحظه ای چند نظر کن نگرانت شده ام .... روح الله_طالبی اقدم ♥️ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
با عرض معذرت از کلیه عزیزان عضو کانال بعلت تاخیر در پست گذاشتن🌸 رمان مدافع عشق 🌺 امشب قسمت سوم و چهارم رمان برای بهرمندشدن علاقمندان 👇👇
❂○° °○❂ قسمت روی پله بیرون ازمحوطه حوزه میشینم وافرادی ڪه اطرافم پرسه میزنند را رصد میڪنم ساعتـےاست ڪه ازظهرمیگذرد وهوا بشدت گرم است. جلوی پایم قوطی فلزی افتاده ڪه هرزگاهے بااشاره پاتڪانش میدهم تاسرگرم شوم تقریبا ازهمه چیزوهمه ڪس عڪس گرفته ام فقط مانده... _ هنوز طلبه جذابتون رو پیدا نڪردید؟ رومیگردانم سمت صدای مردانه اشنایی ڪه باحالت تمسخرجمله ای راپرانده بود همان چهره جدی و پوشش ساده چفیه،ڪوله ڪه باعث میشد بقول یکی ازدوستانم نوربالابزنه. _ چطورمگه؟.مفتشـے..؟ اخم میڪنے،نگاهت رابه همان قوطےفلزی مقابل من میدوزی _ نعخیر خانوم!!..نه مفتشم نه عادت به دخالت دارم اونم تو ڪار یه نامحرم...ولـے.. _ ولےچے؟....دخالت نڪنید دیگه..وگرنه یهو خدا میندازتتون توجهنما _ عجب...خواهرمن حضور شمااینجاهمون جهنم ناخواسته اس عصبـے بلند میشوم... _ ببینید مثلا برادر! خیلی دارید ازحدتون جلومیزنید!تاڪےقصدبه بےاحترامی دارید!!! _ بےاحترامی نیست!...یڪ هفتس مدام توی این محوطه میچرخید اینجا محیط مردونس _ نیومدم توڪه...جلو درم _ اها! یعنی اقایون جلوی درنمیان؟...یهوبه قوه الهےازڪلاس طی الارض میڪنن به منزلشون؟..یاشایدم رفقا یادگرفتن پروازڪنن ومابـےخبریم؟ نمیدانم چرا خنده ام میگیرد و سڪوت میڪنم... نفس عمیقی میڪشےوشمرده شمرده ادامه میدهی: _ صلاح نیست اینجا باشید!... بهتره تمومش ڪنید و برید. _ نخوام برم؟؟؟؟؟ _ الله اڪبرا...اگر نرید... صدایی بین حرفش میپرد: _ بابا ... رفتی یه تذکر بدیا! چه خبرته داداش! نگاه میڪنم،پسری با قدمتوسط وپوششی مثل تو ساده👤 حتمن رفیقت است.عین خودت پررو!! بی معطلے زیرلب یاعلی میگویی وبازهم دورمیشوی.. یڪ چیز دلم راتڪان میدهد.. 😦 ↩️ ... کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
﴾﷽﴿ 📚 ❂○° °○❂ قسمت به دیوارتڪیه میدهم ونگاهم رابه درخت ڪهنسال مقابل درب حوزه میدوزم... چندسال است ڪه شاهدرفت وآمدهایـے؟استادشدن چندنفررا به چشم دل دیده ای؟..تو هم طلبه_هارادوست_داری؟ بـےاراده لبخند میزنم به یادچندتذڪرتو...چهارروز است ڪه پیدایت نیست. دوڪلمه اخرت ڪه به حالت تهدیددرگوشم میپیچد ... اگرنرید.. خب اگر نروم چـے؟ چرادوستت مثل خروس بـےمحل بین حرفت پرید و... دستـےازپشت روی شانه ام قرارمیگیرد!ازجامیپرم وبرمیگردم... یڪ غریبه درقاب چادر. بایڪ تبسم وصدایـےارام... _ سلام گلم.ترسیدی؟ باتردیدجواب میدهم _سلام.بفرمایید..؟ _ مزاحم نیستم؟..یه عرض ڪوچولوداشتم. شانه ام راعقب میڪشم ... _ ببخشیدبجانیاوردم..!! لبخندش عمیق ترمیشود.. _ من؟؟!....خواهرِ مفتشم یڪ لحظه به خودم آمدم و دیدم چندساعت است ڪه مقابلم نشسته وصحبت میڪند: _ برادرم منوفرستادتااول ازت معذرت خواهـےڪنم خانومے❣اگربدحرف زده....درڪل حلالش ڪنے. بعدهم دیگه نمیخواست تذڪردهنده باشه! بابت این دوباری ڪه باتوبحث ڪرده خیلےتوخودش بود. هـےراه میرفت میگفت:اخه بنده خدا به تو چه ڪه رفتـےبانامحرم دهن به دهن گذاشتـے!... این چهارپنج روزم رفته بقول خودش ادم شه!... _ ادم شه؟؟؟...ڪجارفته؟؟؟ _ اوهوم...ڪارهمیشگے! وقتـےخطایـےمیڪنه بدون اینڪه لباسےغذایـے،چیزی برداره. قران،مفاتیح و سجادش رو میزاره توی یه ساڪ دستـےڪوچیڪومیره... _ خب ڪجا میره!! _ نمیدونم! ...ولـےوقتـےمیاد خیلـےلاغره...! یجورایـے توبه میڪنه باچشمانـےگرد به لبهای خواهرت خیره میشوم... _ توبه ڪنه؟؟؟؟...مگه...مگه اشتباه ازیشون بوده؟... چیزی نمیگوید. صحبت رامیڪشاند به جمله آخر.... _ فقط حلالش ڪن!...علاقه ات به طلبه هارم تحسین میڪرد!... ... اینم بزار پای همینش سیدعلی_اکبر... همنام پسرِ اربابــے....هرروز برایم عجیب ترمیشوی... تومتفاوتـےیا...من_اینطورتورامیبینم؟ ڪارنشریه به خوبـےتمام شدودوستےمن بافاطمه سادات خواهرتوشروع❣❤ آنقدرمهربان،صبوروآرام بودڪه براحتـےمیشداورا دوست داشت. حرفهایش راجب تومراهرروزڪنجڪاوترمیڪرد. همین حرفهابه رفت وآمدهایم سمت حوزه مهر پایان زد. گاهاتماس تلفنـےداشتیم وبعضـےوقتهاهم بیرون میرفتیم تابشودسوژه جدیدعڪسهای من... چادرش جلوه خاصی داشت درڪادرتصاویر. ڪم ڪم متوجه شدم خانواده نسبتاپرجمعیتـےهستید. علـےاکبر،سجاد،علـےاصغر،فاطمه وزینب بامادروپدرعزیزی ڪه درچندبرخوردڪوتاه توانسته بودم ازنزدیڪ ببینمشان. تو برادربزرگتری ومابقی طبق نامشان ازتوڪوچڪتر.... نام پدرت حسین ومادرت زهرا حتـےاین چینش اسمهابرایم عجیب بود. تورادیگرندیدم وفقط چندجمله ای بود ڪه فاطمه گاهی بین حرفهایش ازتو میگفت. دوستـےماروز به روز محڪم ترمیشدودراین فاصله خبر اردوی راهیان_نورت به گوشم رسید ↩️ ... کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺