🔵 وقوع زلزله ۵.۸ ریشتری در روسیه
🔸سرویس ژئوفیزیک آکادمی علوم روسیه اعلام کرد که امروز زمین لرزه ای به بزرگی ۵.۸ ریشتر در نزدیکی جزایر "کوریل" این کشور به وقوع پیوسته است.
🔸به گزارش پایگاه خبری "آر تی نیوز"، تاکنون گزارشی از تلفات یا خسارات احتمالی ناشی از وقوع این زمین لرزه منتشر نشده است.
کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله
(ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺
🔰 معاون اقتصادی و سرمایهگذاری سازمان منطقه آزاد ارس مطرح کرد؛
🔸رونمایی از ۱۱۰ فرصت سرمایه گذاری جدید در نمایشگاه اکسپو
کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله
(ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺
🔴پایگاه زیرزمینی نیروی هوایی ارتش رونمایی شد
🔹️پایگاه هوایی راهکنشی عقاب ۴۴ ارتش، مورد بازدید سردار سرلشکر پاسدار محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
🔹️پایگاه هوایی راهکنشی عقاب ۴۴ ارتش قابلیت پذیرش و عملیاتی کردن انواع جنگندههای شکاری و بمبافکن و همچنین پرندههای بدون سرنشین نیروی هوایی ارتش را دارد.
🔹️این پایگاه بزرگ زیرزمینی، قابلیت پذیرش و بکارگیری عملیاتی جنگندههای جدید نیروی هوایی ارتش را نیز خواهد داشت.
🔹️گفتنی است عقاب ۴۴ یکی از چندین پایگاه هوایی راهکنشی زیرزمینی نیروی هوایی ارتش است که طی سالهای گذشته متناسب با نیاز عملیاتی این نیرو و با در نظر گرفتن اصول پدافند غیرعامل در مناطق مختلف کشور احداث شده است.
کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله
(ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گزارشی از رونمایی از پایگاه هوایی زیرزمینی نیروی هوایی ارتش
🔹از ویژگی های این پایگاه غیرقابل نفوذ بودن در برابر بمب های سنگرشکن میباشد.
🔹همچنین این پایگاه زیرزمینی امکان تغذیه جنگده های خود تا ماه ها را دارد.
کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله
(ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺
❂○° #مدافع_عشق °○❂
🔻 قسمت #شانزده
نفسهایم به شماره مےافتد.فقط ڪمـےدیگر مانده که تڪانےمیخوری و چشمهایت را باز میڪنے...
قلبم به یڪباره میریزد! بهت زده به صورتم خیره میشوی و سریع از جایت بلند میشوی...
_ چیکار میکردی!
مِن مِن میکنم....
_من....دا...داش...داشتم...چ...
میپری بین نفسهای بشماره افتاده ام:
_ میخواستم برم پایین گفتم مامان شک میکنه...تو اخه چرا!...نمیفهمم ریحانه این چه کاریه! چیو میخوای ثابت کنی ؟چیو!؟
از ترس تمام تنم میلرزد، دهانم قفل شده...
_ اخه چرا!...چرا اذیت میکنی...
بغض به گلویم میدود و بےاراده یڪ قطره اشک گونه ام را تر میڪند..
_ چون...چون دوست دارم!
بغضم میترکد و مثل ابربهاری شروع میکنم به گریه کردن.خدایا من چم شده.چرا اینقدر ضعیف شدم.یکدفعه مچ دستم را میگیرد و فشار میدهد.
_ گریه نکن..
توجهی نمیکنم بیشتر فشار میدهد
_ گفتم گریه نکن اعصابم بهم میریزه..
یک لحظه نگاهش میکنم..
_ برات مهمه؟...اشکای من!؟
_ درسته دوست ندارم ...ولی ..آدمم دل دارم!...طاقت ندارم...حالا بس کن..
زیر لب تکرار میکنم.
_ دوسم نداری..
و هجوم اشکها هر لحظه بیشتر میشود.
_ میشه بس کنی..صدات میره پایین!
دستم را از دستت بیرون میکشم
_ مهم نیست.بزار بشنون!
پشتم را بهت میکنم و روی تختت مینشینم.دست بردار نیستم ...حالا میبینی! میخوای جونمو بگیری مهم نیست تا تهش هستم.می آیـے سمتم که چند تقه به در میخورد:
_ چه خبره!؟..علی؟ریحان ؟ چی شده؟
نگرانی را میشد از صدای فاطمه فهمید
هل میکنی،پشت در میروی و ارام میگویـے..
_ چیزی نیست...یکم ریحان سر درد داره!
_مطمئنید!؟ میخواید بیام تو؟
_ نه!...تو برو بخواب.من مراقبشم!
پوزخند میزنم:
_ آره! مراقبمے!
چپ چپ نگاهم میڪنے.فاطمه دوباره میگوید:
_باشه مزاحم نمیشم...فقط نگران شدم چون حس ڪردم ریحانه داره گریه میڪنه...اگرچیزی شد حتماً صدام ڪن!
_ باشه! شب خوش!
چندلحظه میگذرد و صدای بسته شدن در اتاق فاطمه شنیده میشود!
باڪلافگےموهایت را چنگ میزنے،همانجا روی زمین مےنشینے و به در تڪیه میدهے.
چادرم را سر میڪنم،به سرعت از پله ها پائین میدوم و مادرت را صدا میڪنم:
_ مامان زهرااا!..مامان زهرااا!!اقا علےاڪبر کجاست!؟
زهرا خانوم از آشپزخانه جواب میدهد:
اولا سلام صبح بخیر! دوماً همین الان رفت حیاط موتورش رو برداره.میخواد بره حوزه!
به آشپزخانه سرڪ میڪشم،گردنم را کج میکنم وبالحن لوس میگویم:
آخ ببشید سلام نکردم!حالا اجازه مرخصی هست؟
_ کجا؟بیا صبحانت رو بخور!
_ نه دیگه کلاس دارم باید برم.
_ ا؟خب پس به علےبگو برسونتت!
_ چشم مامان !فعلا خدافظ!
و در دل میخندم اتفاقا نقشه بعدی همین است!به حیاط میدوم فاطمه در حال شانه زدن موهایش است.مرا که میبند میگوید:
_ اووو...کجا این وقت صبح!
_ کلاس دارم
_ خب صبر کن باهم بریم!
_ نه دیگه میرسونن منو
و لبخند پررنگے میزنم.
_ آهااااع! توراه خوش بگذره پس...
و چشمک میزند.جلوی در میروم و به چپ و راست نگاه میکنم.میبینمت که داری موتورت را تاسرکوچه کنارت میکشے.بےاراده لبخند میزنم و دنبالت مےآیم
↩️ #ادامہ_دارد...
کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله
(ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺