eitaa logo
ابرفقه
1.4هزار دنبال‌کننده
454 عکس
408 ویدیو
19 فایل
امیرالمؤمنین (ع): عقل‌ها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلب‌ها، قلبها امامان حس‌ها و حسها امامان عضوها العقولُ أئمةُ الأفکار والأفکار أئمة القلوب والقلوب أئمة الحواسّ والحواسّ أئمة الأعضاء. کراجکی، کنز، ۱: ۲۰۰ کتاب ابرفقه: https://24on.ir/g/21
مشاهده در ایتا
دانلود
خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۷ 🌻ابرکاوی ولیّ فقیه و مرجع فقیه 1️⃣ نظام نادرست ارسطوییِ تنیده بر تار و پود حوزه و دانشگاه و حتی جریان های ضد فلسفی، از جمله جریان فقه مصطلح، فکر و علم را جوهره هویت بخش به انسان می پندارند. نظام ارسطویی بر آن است که «انسان موجودی متفکر است». اینها عقل را از مقام امامت بر فکر تنزل داد، همان فکر می پندارند در حالی که معاویه فکرش قوی بود ولی این حکم بر عقلش بار نمی شد. فاجعه شکست نهضت مشروطیت از همین اشتباه بسیار ناپیدا میان عقل و فکر رقم خورد. 2️⃣ امیرپردازه چیست؟ امیرالمؤمنین: عقلها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلبها، قلبها امامان حس ها و حس ها امامان عضوها. یعنی انسان و جامعه دارای پنج لایه وجودی است که امام و ولیّ امر این مجموعه، عقل است نه فکر! انسان های بد ممکن است فکر قوی داشته باشند، اما عقل و تعقل ندارد؛ مثلا امیرالمؤمنین فرمودند آنچه معاویه دارد عقل نیست؛ شیطنت و نکراء است. 3️⃣ در نظام ارسطویی که اصل هویت انسان فکر وی است، مهمترین شخصیت جامعه هم می شود فاکرترین یا عالم ترین فرد؛ لذا قائل به «حکومت حکیمان» یعنی فیلسوفان یا «ولایت فقیهان» می شوند؛ در حال که هر دو پندار باطل است: 4️⃣ فقیه یعنی کسی که با کمک فکر و ذهنش، در دین تفقه کرده است و این ویژگی، مربوط به لایه است که هرگز شأنیت و مقام امامت بر انسان و جامعه را ندارد؛ لذا هرگز از فکرورزی «ولایت» تولید نمی شود؛ مگر طبق انسان شناسی باطل ارسطویی و فقاهت درافتاده در دام مبانی ناپیدای ارسطویی. 5️⃣ اما غیر از فقاهت، مقام دیگری نیز هست که آن نیز دچار فهم انحرافی است؛ مقام مرجعیت. این مقام نیز یک مقام فکری است نه مقام عقلی. لذا طبق بیان حیاتی امام حسن عسکری، هر فقیهی که حافظ دین و مطیع ولیّ امرش باشد، دارای مقام مرجعیت است؛ پس 👈 اولاً مقام مرجعیت مقام امامتی و ولایتی نیست. 👈 ثانیاً مرجعیت مقامی متفاوت از فقاهت است و هر فقیهی حتی اگر اعلم و اعدل هم باشد، تا زمانی که مثلا به سبب ، نتواند حافظا لدینه باشد، هرگز مرجع تقلید نیست. 👈 ثالثاً مرجع تقلید (تبعیت راغبانه) ولیّ فقیه (که مقامی عقلی و تعقلی است) باشد؛ وگرنه مرجعیت وی، فکری را مانَد که ماموم عقل نیست (العقول ائمه الافکار) و حکم بی امامی هم روشن است (... میتة جاهلیة) 6️⃣ ولیّ امر کسی است که لزوماً مرجع تقلید نیست؛ او باید باشد و دارای و نیز برتر؛ یعنی حتی لازم نیست که به تفقه در همه ابواب فقه پرداخته باشد؛ همین که فقهِ تعقل را اجتهاد کرده باشد و ملزومات فکری امامت را دارد، بس است. 7️⃣ لذا از آغاز نیز دیدگاه امام خمینی بر این بود که شرط امر نیست و بالاخره این دیدگاه عاقلانه را با پیشنهاد در بازنگری قانون اساسی، بر اباطیل ارسطویی چیراند. 8️⃣ هیچ فقیهی از آن جهت که فقیه (متخصص فکریات دین) است، یا از آن جهت که مرجع تقلید جامع شرایط و فرضا اعلم است، ولایت ندارد؛ زیرا ولایت ثمره است؛ نه . لذا نه ملاصدار ولایت داشت، نه علامه طباطبایی، نه آیت الله خوئی و نه آخوند خراسانی؛ همو که با تکیه بر فکریات دینی، دچار پندار دارا بودن مقام ولایت و امامت بود و لذا حکم محاربه برای مخالفان مشروطه ای صادر کرد که منافع جبهه طاغوت را تأمین کرد. بالاخره شیخ فضل الله را به سبب مخالفت با این مشروطه به دار آویختند و فاجعه ای بر امت اسلامی وارد شد. 💥امیرالمؤمنین (ع): «لا يَكونُ السَّفَهُ و الْغِرَّةُ فی قَلْبِ الْعالم» سبکی و کم بصیرتی و سطحی زدگی در درون عالم نیست. کافی، کلینی، ۱: ۸۸ 🌍 عقل و تعقل چیست و تفاوت آن با فکر و فکر کردن کدام است؟ ان شاء الله در پیایندهای پسینی 🌻مرجع امیرتعقل و فقه ابرفقه @abarin
🔴خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۹ 💐بسم الله؛ سلام فرق میان حجیت فرد و حجیت سخن فرد؛ میان عقل و فکر 💠 دانستیم که عقل غیر از فکر است؛ «عقل ها، امام فکرها» هستند و «خود» هر کس و هویت و گوهر وجود وی، عقل اوست؛ نه فکری وی. و دانستیم که ولایت مربوط به لایه عقل فرد است و فقاهت مربوط به لایه فکر است؛ لذا هیچ فقیهی از آن جهت که فقیه است، ولایت ندارد؛ حتی اگر عادل و جامع شرایط افتاء باشد. از همین رو، امام عسکری ع شرط مرجعیت در فکریات دین را اطاعت از ولیّ امر دانسته اند: و با این که ولیّ امر و امام جهان و به ویژه مسلمین و به ویژه تر، هر قومی، واحد است، قرآن می فرماید که از هر قومی، طایفه ای باید فقیه بشوند و قوم را انذار کنند: «طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم». 🚨دیدیم که شیرفهم نشدن تفاوت بین عقل و فکر، سبب خطای بزرگی مثل آخوند خراسانی در مشروطه و سقوط مشروطیت می شود و کسانی مثل علامه طباطبایی و آیت الله خوئی و ملاصدرا، شواهد روشنی برای احراز بودن شان را به ما نمی دهند و این امر، «ما جَری» و «ما یجری» عجیبی است که تا فرق میان عقل و فکر و پیامدهای هر کدام روشن نشود، ادامه خواهد یافت. ✅ حتی فقیه یا مرجع حقیقی که در بیان امیرالمؤمنین و امام عسکری ع بررسی شد، از آن جهت که فقیه یا مرجع است، اوصاف و وظایفی دارد، اما ولیّ امر نیست و خود، باید مطیع ولیّ امر باشد وگرنه دچار طاغوت است. 📚 اکنون نامه مبارک امام زمان به اسحاق بن یعقوب را با این نگاه باز می خوانیم: 🌻 «اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فإنهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم». كمال الدين، ۲: ۴۸۴ 🌍 در این جا سخن از «حجت بودن» فرد نیست؛ بلکه سخن از حجت بودن است و برای تأکید نیز، این مساله در نسبت بین امام و نائب وی ذکر شده است؛ یعنی همان گونه که خود امام حجت خدا بر نائبش است، خود نائب وی نیز حجت خدا بر مردم است. چنین نائبی کسی است که «عقلش از عقل جمیع امت بزرگ تر است»؛ نه این که چون فقیه است یا چون فقیه اعلم است، این برتری فکری، سبب برتری وجودی بشود و خود این فرد، حجت بشود. اما در نگاه ارسطویی که اصل انسان است، فاکر، حاکم است و حکومت حکیمان (فیلسوفان) و فقیهان معنا دار است. 👈اما در اسلام، ولیّ امر لازم نیست در بابهای مختلف فقهی، اعلم باشد و فرد اعلم نیز نمی تواند ولیّ امر باشد، مگر این که «اعقل» باشد. وقتی اعقل شد، «خود» وی، حجت می شود نه این که فقط کلامش، به عنوان کلام متخصص، حجیت داشته باشد. جوهره خود انسان، عقل وی است: : امیرالمومنین ع ✅ بنابراین امر، ناشی از فقاهت یا مبسوط الید شدن فقیه جامع شرایط افتاء و بیعت مردم نیست؛ بلکه مقامی تکوینی و مربوط به شکوفایی عقل فرد است. 🌻 لذا مقام نائب عام امام زمان بالاتر از نائب خاص است؛ زیرا درباره محمد بن عثمان عَمریّ نمی فرماید که او، خودش حجت است بر مردم؛ بلکه می فرماید او مورد وثوق است یعنی بی کم و کاست نوشته یا کلام مرا منتقل می کند و لذا کتاب وی کتاب من است؛ نه این که خودش حجیت داشته باشد: «و أما محمد بنُ عثمان العَمریّ ... فإنّه ثِقَتی و کتابُه کتابی». همان، ص ۴۸۵. ظاهراً مقام نائب خاص امام زمان که در این بیان آمده است، از مقام فقیه حقیقی هم نازلتر است. 📚به هر روی کسی مانند آقای وحید خراسانی حفظه الله، می داند که شأنیت اداره جامعه ندارد و در پاسخ به انتقادات یک طلبه به نظام می گوید که یعنی فکر می کنید که من می توانم کشور را اداره کنم؟ ❌اما گاهی برخی از مدعیان مرجعیت، «مطیعاً لامر مولاه» را برای متقاضی تقلید، احراز پذیر نمی کنند. اگر حسن ظن به خرج دهیم، باید گفت که اینان فرق عقل و فکر را نفهمیده اند. ✅ مرجعیت اصیل شیعه، حفظ دین و ولایت را دنبال کرده است؛ نه این که نقد باشد. فقیه حقیقی، خوب می داند که باید مطیع و بلاگردان ولیّ امر، خامنه ای باشد؛ وگرنه از حمل وظیفه الهی، خودداری کرده است و الله است؛ نه آیة الله! 💐این را با صراحت، شجاعت، دقت علمی و احترام بیان کردیم؛ تا «آخوند»ی دچار نشود. 🔺مشهد، هدیه امام رضا، روز دحو الارض 🌻 @abarin
🌻خطای خطیر کمیل در کمین لاریجانی 1️⃣ آیا انتقاد آ.یزدی از آ.شبیری و آ.لاریجانی، داد و قال است؟ آ. ادبیات سلیمان (ع) با هدهد هدهد به عنوان کارگزاری که مسوول حضور در جایی، تأخیر یا غیبتی داشت؛ حضرت سلیمان فرمود: «لَأُعَذّبَنَّه عذاباً شديداً أو لَأَذبَحَنَّه أو لَيَأْتِيَنىِّ بسلطانٍ مُّبينٍ» نمل، ۲۲. به بیان غیر رسمی، بلایی به سرش بیاورم که مرغان آسمان به حالش بگریند! خداوند بنا بر این فرض که پیامبر خاتم سخنی بر وی ببندد می فرماید: «لقطعنا منه الوتین». حاقه، ۴۶. رگ گردنش را می زنیم. ب. داد و قال آخوند خراسانی سخن محمد یزدی درباره«نجف رفتن اعتراضی و خروج از حاکمیت» را که از سر نگرانی از هتک حرمت «ولایت» است، مقایسه کنید با حکم حکومتی آخوند خراسانی درباره مشروطه تحت مدیریت مخفی انگلیس: «به عموم ملت ایران حکم خدا را اعلام می‌داریم؛ الیوم بذل جهد در استحکام و استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب امام زمان _ ارواحنا فداه_ و مخالفت و به منزله خذلان و با آن حضرت _‌صلوات الله و سلامه علیه_ است». 2️⃣ آقای لاریجانی عزیز! پس اگر آ.یزدی اشتباه کرده است، اشتباهش داد و قال کردن نیست. 3️⃣ داد و قال منتسب به آیة الله یزدی «هرچند در مساله‌ای، نظر ، خلاف عقیده من باشد، که اطاعت کنم؛ چون ضررش کمتر از شکستن و حاکمیت است. فلانی می‌گوید اگر این کار را نکنید به نجف می‌روم! خب بروید، آیا با رفتن شما قم به‌ هم می‌خورد؟» 4️⃣ میدانید استاد ارجمند، اگر من به جای شما بودم دست محمد یزدی را به سبب دغدغه شدید در حمایت از نظام ولایی می بوسیدم و بعد می گفتم این خیانت کثیف و این () در مخیله ام هم نیامده است و آن را اقتدا به عبدالله می دانم و هیچ فرقی نمی کند که خارجی، به نجف اشرف برود یا به لندن! 5️⃣آن وقت می دید که هم نزد طلبه ها عزیزتر می شدید، هم دل خامنه ای خون نمی شد، هم نظام مقدس مان دشمن شاد نمی شد، هم همه می دیدند که شما اسوه اخلاق و عدالت و شرح صدر و تعقل هستید و اشک شوق بر چشم مخالفان شما هم می تراوید و یزدی هم از شرم و شوق کفش شما را جفت می کرد؛ نه اکنون که طلبه ها از غصه گریه می کنند و درد دل به جمکران می بریم: «ادْفَع بالتي‏ هي أحسَنُ فَإذا الذي بينك و بينه عداوةٌ كأَنه وليٌّ حمیم» فصلت ۳۴. 6️⃣خطای خطیر کمیل: تعاطی در خطا و تعطیل وظیفه سخنان تلخ شما درباره آ.یزدی با حیثیت ش.نگهبان و ج.مدرسین چه می کند؟ آیا تصویر شدن آ. یزدی مثل پیری لجوج و فاقد مشاعر و منطق، بهترین هدیه به دشمنان تنگه احد انقلاب (ش.نگهبان) و تنگه احد حوزه (ج. مدرسین) نیست؟ آیا زیر سوال رفتن ولیّ امر و علمای ج. مدرسین را سبب نمی شود؟ به جان آقا صادق روزگارمان به اشک و آه می گذرد. 7️⃣در حالی که ولیّ امر، شما را رئیس مجمع تشخیص «مصلحت نظام» گذاشته است نه رئیس دستگاه قضایی و اینک بخشی از نوشته شما دستاویز تخریب ش.نگهبان و ج.مدرسین شده است، شما را به «داد و قال» امیرالمؤمنین (ع) در نامه ۶۱ ایشان به کمیل می سپارم: 8️⃣«اما بعدُ فَإنّ ما وُلِّيَ و ما كُفي لَعجزٌ حاضر و رأْيٌ مُتَبَّر و إن الغارةَ على أَهل قِرقيسيا و مَسالحَك التي وَلَّيناك ليس بها مَن يَمنَعُها و لايَرُدُّ الجيش عنها لَرأيٌ شَعاعٌ لمن أراد الغارة مِن أعدائك علی أوليائک» 9⃣ آیا شما وظیفه ای که بر عهده تان نهاده شده بود را عمل کردید؟ یا به عکس، بستر تخریب مصالح نظام به ویژه در حوزه ش. نگهبان و ج. مدرسین را برای bbc و نفوذی های داخلی شان که حقیقتاً احقاد بدریه و خیبریه و حنینیه و غیرهن» را با نظام ولایی دارند، فراهم کردید؟ آیا نمی شد حد اکثر قضاوت درباره موضع آ.یزدی را به دادگاه واگذارید و این باری که ولایت بر دوش شما ننهاده است را با این تلخی بر پشت خود نکشید! 🚨👈نباید خود را در معرض و و دشمنان قسم خورده بر دوستان و نظام اسلامی قرارداد! 🔟 بعید الصدور بودن جملات زیر از یک فقیه یا رئیس تشخیص مصلحت: ۱. « با صدای بلند و داد و قال، به مسئولین و بزرگان توهین کردن و افترا زدن و تحقیر کردن، هم کرده اید؟ ... آخر چرا به خودتان اجازه می دهید به توهین کنید!» ۲. «متاسفانه شما را در جایگاهی که نه تنها مرجع تعیین کنید، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید هم محسوب نمی شوید، امرو نهی کنید.» ۳. «گویی روزتان به شب نمی رسد اگر تعریضی، توهینی و افترایی نداشته باشید.» ۴. «جناب آقای یزدی مشکل اصلی جنابعالی این است که میکنید حوزه های علمیه هستید» ص.لاریجانی، ۹۸/۵/۲۶ ❌نیت خوانی ها و عبارات غیر فقهی، غیرحقوقی و ... در شأن قلب و قلم شما نبود!