#معرفی_کتاب #مناسبتی #عفاف_حجاب معرفی و جمع خوانی خلاصه ای از کتاب «عفاف»نوشته محمدرضا آشتیانی در جمع بانوان پایگاه بسیج حضرت زینب(س) #کتابخانه_سید_اکبر_جلایی

#مناسبتی #عفاف_حجاب حضور حاج آقا لکزایی روحانی محل در جمع کودکان و نوجوانان و سخنرانی در مورد حجاب و عفاف و اهدای بسته های فرهنگی به دختران محجبه حضور در مراسم #کتابخانه_سید_اکبر_جلایی

#قصه_گویی #روزنامه_دیواری #مناسبتی کارگاه روزنامه دیواری و قصه گویی با محوریت دهه محرم در جمع کودکان #کتابخانه_سید_اکبر_جلایی

#مناسبتی کارگاه نقاشی و رنگ آمیزی با محوریت دهه محرم #کتابخانه_سید_اکبر_جلایی

#رنگ_آمیزی #مناسبتی رنگ آمیزی اعضای کودک کتابخانه عمومی نجفی در بخش کودک به مناسبت ماه محرم

#نشریه_دیواری #مناسبتی تهیه ی نشریه دیواری با موضوع شیر خوارگان در بخش کودک کتابخانه عمومی نجفی

#قصه_گویی قصه گویی از کتاب قلب شیشه ای حضرت رقیه س در جمع اعضای کودک کتابخانه عمومی نجفی

معرفی کتب محرم در قالب هایکو کتاب #کتابخانه_شهریار_مهردشت

#مناسبتی #معرفی_کتاب #قصه_گویی 🗓ماه محرم 📚عنوان: محرم آمد: با نگاهی به کتاب انسان ۲۵۰ ساله ✍نویسنده: رحیم مخدومی 🗞ناشر: رسول آفتاب، ۱۳۹۹ 📚 محرم آمد یک کتاب داستان کودکانه درباره ی فضا و حال هوای محرم است. داستان این کتاب کودکانه مربوط به یک اتفاق در ایام محرم می باشد که در پی آن داستان های دیگری شکل می گیرد. جنس کاغذهای کتاب گلاسه و با تصویر سازی جذاب کودکانه، فضای محرم و مراسم های مذهبی آن را به درستی برای کودکان به تصویر می کشد. این کتاب با نگاهی به کتاب پرطرفدار انسان 250 ساله به چاپ رسیده است. در بخشی از کتاب می خوانیم: مامان در حالی که می رفت سراغ سلما، گفت: «آقا رسول، کارمون دراومد. امروز باید بریم لباس بخریم البته پیراهن مهدی شاید برای صالح مناسب باشه امسال آستین هاشو میزنیم بالا. سال دیگه قشنگ اندازه ش میشه.» بابا دفتر مداحی اش را گذاشت روی میز و گفت:« باشه. همین امروز میریم. البته پیراهن صالح و مهلا هنوز نو و تمیزه مونده. بذار کنار، بدم به نیازمند.» وقتی از مغازه پیراهن فروشی آمدند بیرون، خیابان شلوغ بود. ماشین ها رد هم عبور می کردند. بابا بین راه برای صالح یک بادکنک قرمز خرید. صالح خیلی ذوق می کرد. یک دستش در دست بابا بود و دست دیگرش به نخ بادکنک. بادی آرام بادکنک را مثل پرچم در هوا تکان داد.و… #کتابخانه_عمومی_نجفی