ابَرشاگرد
🌙 گاهِ شب 🌙 هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۱) 🔴 هنوز یک ماه از آغاز دوران «امامت» آی
⛅️ گاهِ صبح ⛅️
هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۲)
🔴 اعتراف هاشمی به نگاه زمینی(نه آسمانی) و سکولاریستیاش به «قدرت» و افتراء به حضرت امام برای موجّه ساختن اعتقاد باطل و خطرناک خود
⬅️ «ما از همان روز اول به پديدهی قدرت نگاه 👈زمینی👉 و واقعبینانه داشتیم... از همان ابتدا امام خمینی هم همین را میگفت. شما حرفهای ايشان را ببینید كه 👈مشروعیت را به مردم میدهد👉. اين چالش نیست و دردسری هم به وجود نمیآورد، البته اگر تعصبهای بیجا برداشته شود.» (روزنامهی اعتماد، سیاستنامه، ۲۷ آبان ۸۱، ص ۸)
✍️ ابَرشاگرد
🌙 گاهِ شب 🌙
برای آنان که از عصبانیتهای «موسوی» تعجب میکنند
🔘 «میرحسین موسوی» تغییری نکرده و همان فرد سابق است که وقتی چیزی مطابق میلش نبود، باید این انتظار را از او داشت که کل بازی را به هم بریزد.
🔴 جالب و البته لازم است بدانید که وی در دوران نخستوزیریاش، علاوه بر استعفای رسمی و معروف خود در شهریور ۶۷، پیشتر چند بار دیگر با بهانههای طبیعی و کوچک، استعفای خود را از سِمَت نخستوزیری اعلام کرد که البته رسانهای نشد.
🔻 یک استعفای موسوی در سال ۶۲ و صرفا به بهانهی «عدم توافق روی وزیر مسكن»!! به وقوع پیوست.
هاشمی رفسنجانی در بخشی از خاطرات ۹ بهمن ۶۲ مینویسد:
⬅️ «آقای رئیسجمهور گفتند مهندس موسوی [نخستوزیر] آمده و به خاطر 👈عدم توافق روی وزیر مسكن👉، پیشنهاد استعفا داده كه آیتالله خامنهای مخالفت كرده و گفتهاند كه وجود اختلاف به هر حال هست و با این مقدار اختلاف نباید كنار رفت و قابل حل است. نظر من هم همین است. نمیشود به روزی رسید كه اختلاف نباشد.»
🔻 استعفای دیگر میرحسین موسوی به سال ۶۳ برمیگردد که بهانههای وی «عدم هماهنگی با رئیسجمهور» و «كمی بودجه» بود و البته نخستوزیر این بار به جای رئیسجمهور، استعفایش را به هاشمی رفسنجانی(رئیس مجلس)!! اعلام میکند.
هاشمی رفسنجانی در خاطرهی ۱۲ اردیبهشت ۶۳ مینویسد:
⬅️ «با مهندس موسوی نخستوزیر ملاقات داشتيم؛ به خاطر 👈عدم هماهنگی با رئیسجمهور و كمی بودجه👉 استعفا و تعویض كابینه را مطرح كرد؛ مخالفت كردم و گفتم باید تفاهم ایجاد كرد. ولی اگر مجلس آینده با ایشان خوب نباشد، استعفا را منطقی دانستم؛ البته ظاهرا چنین نخواهد شد. قرار شد برای تكمیل كابینه و ايجاد تفاهم، اقدام كنیم.»
✍️ ابَرشاگرد
☀️ گاهِ ظهر ☀️
به مناسبت ۲۵ مرداد
♻️ امروز سالگشت کودتای نافرجام آمریکا و انگلیس با همراهی پهلوی علیه دولت مصدق در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ میباشد.
پس از عدم کامیابی آمریکا و انگلیس در این عملیات، در حالی که بسیاری افراد نقشهی بر زمین زدن مصدق را عملا شکستخورده تلقی کرده بودند، آمریکاییها به عنوان «مجری» طرح براندازی دولت مصدق، بلافاصله اجرای نقشهی جایگزین را در دستور کار قرار داده و آغاز نمودند که منجر به کودتای موفق ۲۸ مرداد (یعنی تنها ۳ روز پس از شکست نقشهی اول) گردید.
⚠️ روز «۲۵ مرداد» هر سال، به ما و هر ملت آزادهی دیگری یادآوری میکند که هیچگاه نباید مکر و نیرنگ دشمنان را تمام شده دانست؛ هیچگاه. در غیر این صورت، سیلی خوردن حتمی است.
✍️ ابَرشاگرد
ابَرشاگرد
⛅️ گاهِ صبح ⛅️ هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۲) 🔴 اعتراف هاشمی به نگاه زمینی(نه آسم
🌙 گاهِ شب 🌙
هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۳)
🔴 وقتی هاشمی با اصل نظام «سلطنت» مخالفتی ندارد!
هاشمی رفسنجانی ۲۲ اسفند ۷۹ در گفتگو با صادق زیباکلام صریحا میگوید:
⬅️⬅️ «اگر مشروطهی واقعی و قانون اساسی اجرا میشد، حتی اگر متمم قانون اساسی که شاه حکومت نکند و تنها سلطنت بکند اجرا میشد و این اتفاق میافتاد و موارد دیگر را هم مراعات میکردند، فکر میکنم بخشی از خواستهها هم تخفیف مییافت و با آمدن مردم در صحنه و پایگاه وسیع مردمی روحانی و مجلسی که تشکیل میشد به شیوهی دموکراتیک به اهداف میرسیدیم و در این صورت 👈نیاز به انقلاب کردن نبود👉.»
وی ادامه میدهد:
⬅️⬅️ «ما از اول مسئلهی متمم را میگفتیم. یعنی قانون اساسیای را که در مشروطه تصویب شده بود اگر آن موقع میپذیرفتند، اختیارات و دخالت شاه خیلی کم میشد. یک مجلس ملی به وجود میآمد. مراعات احکام اسلامی هم بالاجبار بایستی میشد. 👈من فکر میکنم اگر آن موقع این مقدار امتیازات میدادند، شاید اینگونه نمیشد. مگر اینکه کسانی برنامهای ارائه میدادند که بیشتر از این خواستها بود مثلا حذف خاندان پهلوی👉.»
📖 کتاب «هاشمی بدون روتوش»؛ گفتگوهای فرشتهالسادات اتفاق و صادق زیباکلام با هاشمی رفسنجانی، چاپ پنجم، انتشارات روزنه، صص ۵۵ و ۵۶.
✍️ ابَرشاگرد
☀️ گاهِ ظهر ☀️
اعتیاد «جُرم» است
🗣 کسی میگفت: من مخالف بازداشت معتادان هستم. اعتیاد ناشی از بیکاری و سیاستهای غلط کشور بوده است.
❇️ ملاحظات:
قبحزدایی از 👈 جُرمی 👉 به نام «اعتیاد» با هر هدف و بیانی که صورت گیرد، قطعا یک خطای بسیار بزرگ و جبران آن بسیار دشوار است.
سخن از بازداشت یا عدم بازداشت فرد معتاد پیش از کشف محلّ اصلی نزاع بحث و حلّ مسئله یا مسائل بنیادی آن، حقیقتا تنزّل سطح مسئله و به بیراهه کشاندن موضوع اصلی و خطایی راهبردی یا عملی فریبکارانه است.
معتاد پیش و بیش از آنکه یک «بیمار» باشد، یک «مُجرم» است. این حقیقت مهم باید به افکار عمومی پمپاژ شود. بر چه مبنایی عدّهای سعی میکنند که اعتیاد را به حدّ یک «بیماری» تقلیل دهند و حسّ «ترحّم بیحساب و کتاب» را نسبت به آن برانگیزند؟ آیا این کار، موجب زدایش قبح این جُرم نیست؟ یکی از عوامل اصلی شیوع این جُرم، کاهش قبح این عمل زشت است. وقتی یک «مُجرم» را «بیمار» معرفی میکنند، نتیجتا حسّ «ترحّم» برانگیخته شده و همین فضاسازی موجب ایجاد امنیت برای مرتکبین این جُرم گردیده و راه گسترش اعتیاد هموار میشود.
لازم و خوب است بدانیم که از سال ۷۷ یا ۷۸(در زمان دولت اصلاحات) متأسفانه تلاشها برای تغییر دیدگاه افراد جامعه به اعتیاد آغاز شد؛ تلاش برای معادل دانستن اعتیاد با «بیماری» و زدودن تصوّر «مُجرمیّتِ» فرد معتاد. از همین زمان، اعتیاد در کشورمان با رشد شگفتانگیزی روبرو گردید.
مُجرم قاعدتا و طبیعتا باید مورد «غضب» واقع شود و بیمار مورد «ترحّم».
تلقّی عمومی جامعه از اعتیاد به عنوان یک جُرم، خود موجب بازدارندگی نسبی و تا حدّ زیادی عامل پیشگیری است؛ زیرا فرد از بیم «انزوا» و طرد از سوی جامعه، از حرکت به سمت اعتیاد میهراسد. این مهم را بسیار جدّی باید گرفت!
آری! معتاد نیز یک «بیمار» است؛ امّا بیماری که خودش موجب بیمار شدن خویش شده است.
کسی که به سمت اعتیاد میرود، مگر نمیداند اعتیاد چیست؟ مگر از عواقب فاجعهبارش بیخبر است؟ مگر خداوند به او عقل و فکر و هوش و حواس نداده است؟ مگر کسی که مرتکب گناه میشود، دارای عقل و هوش نیست؟ پس چرا به عقلش پشت میکند؟ پس معتاد را «دیوانه» و «بیگناه» تصوّر کردن، از جمله خطاهای بسیار خطرناک است.
در انتها صریحا میگویم:
تحلیلهایی که ریشهی اعتیاد را «مشکلات اقتصادی» عنوان میکنند، تحلیلهایی غیر واقعی، سطحی، عقبافتاده و بیاعتبار هستند. در این صورت، هر فقیری همزمان باید معتاد هم باشد! آیا اینگونه است؟ خیر! براساس آمارها، در بعضی سالها تعداد معتادان در میان قشر «پولدار» بیشتر از قشر «فقیر» بوده است.
اصلا از اینها بگذریم.
بازیهای رایج روزگار ما چطور؟ بسیاری از بازیهای فعلی که در میان ما رواج دارد، رشدآفرین و سلامتمحور نیستند؛ بلکه کشش به سمت آنها صرفا جنبهی «تخدیری» دارد. این بازیها نیز به سبب مشکلات اقتصادی رواج یافتهاند؟!
ریشههای اصلی اعتیاد به اعتقاد بنده عبارتاند از:
⬅️ راحتطلبی و گریز از رنجهای رشدآفرین
⬅️ میل به لذّتجویی آنی و زودگذر
⬅️ میل به خوشگذرانی و اتراف
⬅️ ضعف نفس و اراده
⬅️ میل به متفاوت نمایاندن خود
و امثال اینها.
مشکلات اقتصادی و غیره صرفا عوامل تسریعدهنده هستند، نه عوامل بنیادی و ریشهای.
✍ ابَرشاگرد
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 نکاتی را پیرامون ریشهی جدایی «بحرین» از ایران در سال ۱۳۵۰ به عرض میرسانم.
🌙 گاهِ شب 🌙
ما ضعیف نیستیم
❇️ بنده شخصا به هیچ روی نمیتوانم بپذیرم که معضلات کنونی موجود در ایرانِ ما نظیر مشکلات اقتصادی، ناهنجاریهای فرهنگی و ...، ناشی از «ضعیف بودن» ماست.
خیر! چنین نیست و باید عمیق نگریست.
حقیقت آن است که
اگر میبینیم سبک زندگی ما در سطوح و لایههایی غربی و آمریکایی شده و منجر به ناهنجاریهای فرهنگی گشته است،
یا اگر میبینیم مشکلات اقتصادی و معیشتی بخشهای قابل توجهی از ما را آزار میدهد، این بدان خاطر نبوده و نیست که ما ضعیف بودهایم و هستیم.
💥 ریشهی این گرفتاریها و رنجهای مضاعف آن بود که ما خودمان را در این حوزهها «ضعیف پنداشتیم»؛ چه بخشهایی از مسئولین و چه بخشهایی از ما مردم.
انگار پیشفرض آن بوده و هست که ما در این حوزهها حقیر و فقیر هستیم و اساسا نمیتوانیم.
زمانی که ما به گنجینهی بسیار غنیِ مکتبی و فرهنگی خودمان بیاعتنایی و بیاحترامی کنیم، و توهم کردیم که چون فلان تکنولوژی چشمگیر را از مغرب زمین وارد نمودهایم پس «فرهنگ» آنها را نیز باید وارد کنیم، نتیجهی آن میشود سیل «واردات» عناصر فرهنگ و تفکر غرب؛ آنهم بدون آنکه هیچ سیلبند و سدّی را در برابر خود ببیند.
اگر به ظرفیتهای عظیم و کمنظیرِ(یا بلکه شاید بینظیر) اقتصادی کشورمان بهایی ندادیم و برای آنها ارزش و رسمیتی قائل نشدیم و حتی از آن ظرفیتها بیاطلاع بودیم، نتیجهی آن این است که خودمان را ناتوان و بیچاره فرض کنیم و فلان اجنبی را حلّال مشکلات و گرفتاریهایی بدانیم که ناشی از بیتوجهیهای خودمان به استعدادها و تواناییهایمان بوده است و البته از دشمن نیز جز سوء استفاده از ضعفهای ما انتظار دیگری نیست. در چنین حالتی، کاملا هم طبیعی است که در مقام توصیف آمریکا از عباراتی نظیر «کدخدا» استفاده شود؛ تعابیر شرمآوری که از هیچ ذهن و فکری جز افکار پوسیده، پاشیده و عقبمانده قابلیت صدور ندارد. این قبیل افراد، مهمترین عوامل نشر تصور منحوس خودکمبینی در تاریخ ۲۰۰ سالهی ملت ایران بوده و هستند(=غربگرایان).
بنابر آنچه عرض شد، هیچیک از مشکلات و معضلات مذکور «عمیق» محسوب نمیشوند، بلکه از «تصور»ی غلط و فاقد پشتوانه ناشی میگردند. به عبارتی دیگر، اصلیترین مشکل کشور ما مشکل «ذهنی» است؛ همین.
رهبر معظم انقلاب اسلامی (۱ فروردین ۹۷):
«به نظر من مهمترین چالش کشور ما یک چالش 👈ذهنی👉 است، یعنی همینکه افکار عمومی نمیدانند چقدر ثروت در اختیار کشور هست؛ بعضی از مسئولین ما هم متأسّفانه نمیدانند چقدر ثروت -ثروت انسانی و ثروت طبیعی- در اختیار کشور هست؛ دشمن هم از همین دارد استفاده میکند. دشمن میخواهد بگوید که شما نمیتوانید یا ندارید؛ بنده اصرار دارم به مردم بگویم که ما میتوانیم و ما دارا هستیم و امکاناتمان فراوان است.»
✍️ ابَرشاگرد
⛅️ گاهِ صبح ⛅️
پاسخی کوتاه به یک تحریف وقیحانهی تاریخی
⭕️ سؤالی پیشپاافتاده از آنانی که تاریخ را که یک «علم» است با «نقل و داستان» اشتباه گرفتهاند!:
😄 بهراستی اگر آیتالله کاشانی با آمریکاییها متحد شده بود(همان کاشانی با سوابق دور و دراز مبارزات ضد استعماری از عراق تا ایران) که دولت دکتر مصدق سرنگون گردد(همان مصدقی که همانند کاشانی خواهان دفع سلطهی بیگانه و ملی شدن نفت بود)، آنگاه چگونه است که پس از کودتای ۲۸ مرداد، کاشانی در برابر قرارداد استعماری و تحقیرآمیزِ آمریکایی - انگلیسیِ «کنسرسیوم» تمامقد میایستد و در شرایط سلطهی آمریکا بر ایران، شجاعانه با دُم شیر بازی میکند و حتی در این راه پسرش(مصطفی) را هم از دست میدهد و خودش نیز اسیر زندان پهلوی میشود؟
🎯 بهگمانم پیش از تعلیم تاریخ به برخیها، لازم است ابتدا بدیهیات را به آنان آموزش داد!
✍️ ابَرشاگرد
🌙 گاهِ شب 🌙
به مناسبت سالگرد کودتای ۲۸ مرداد
🔸 کلاننگاه آمریکا به دولت مصدق 🔸
♦️ علیرغم آنکه دکتر محمد مصدق روابط صمیمی و نزدیکی را با ایالات متحده برقرار و به نوعی به آنها تکیه کرده بود، اما چرا آمریکاییها حتی به نامبرده نیز رحم نکرده و نتوانستند وی را تحمل کنند؟
❇️ پاسخ:
در کلاننگاه حاکم بر حکومت و حاکمیت ایالات متحده آمریکا، مشکل اصلیِ مصدق آن بود که دولت او، یک دولت نسبتا «مردمی» بشمار میرفت و حیات یک دولت مردمی، چیزی است که پذیرش و کنار آمدن با آن برای آمریکاییها - ولو در درازمدت - غیر قابل تحمل است؛ مخصوصا در سرزمین منحصر به فرد و بسیار ویژهای به نام «ایران».
♦️ چرا اساسا آمریکا وجود حکومتهای مردمی را(هر چند که حکومتهای سکولار و لائیکی باشند) نمیتواند تحمل کند؟
❇️ پاسخ:
زیرا در حکومتهای مردمی(یعنی حکومتهایی که در آن خواست و ارادهی مردم تعیینکننده باشد)، میزان «عدم قطعیت» بسیار بالاست و اصلا معلوم و قابل پیشبینی دقیق نیست که مردم در لحظهی آینده به چه رویکردهایی و به چه حاکمانی متمایل شده و رأی خواهند داد. این واقعیت، همان چیزی است که برای آمریکاییها اصلا مطلوب نیست؛ چراکه راهبردها و برنامهریزیهای کلان و درازمدت آنها را برای سلطه و چپاول منابع آن سرزمین با تزلزل جدی مواجه خواهد کرد.
▪️ براستی قدرتهایی که حیات و بقای آنها اساسا متکی بر «بهرهکشی از مردم» است، چگونه حاضر میشوند که مردم را به عنوان «شریک» در مدیریت و سیاستگذاریهای کلان جامعه/جهان بپذیرند؟!
🔔 به عقیدهی اینجانب اگر در اواخر دههی ۲۰ و اوایل دههی ۳۰ به جای آقای مصدق، امثال آقایان روحانی و ظریف بر صندلی نخستوزیری ایران تکیه زده بودند، آمریکا نیازی به اجرای کودتا در کشورمان نمیدید و لذا دست خود را به عمل نانجیبانه و خباثتآلود «کودتای ۲۸ مرداد» آلوده نمیکرد، اما آمریکاییها بنا به دلیلی که در بالا عرض شد، در میانمدت یا درازمدت قطعا دولت امثال روحانی و ظریف را نیز که از حیث مردمی بودن تهدید بالقوهای برای منافع آمریکا در این کشورمان بشمار میرفت، از میان برمیداشتند.
🔘 از نظر آمریکاییها، بهترین نوع حکومتی که در یک سرزمین(مثلا ایران) میتواند منافع کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت آنان را تأمین نماید، حکومتی است کاملا وابسته(= غیر مردمی و بلکه ضد مردمی) که امیال و علایق آمریکا را موبهمو اجرا کند و هر زمان هم که ادامهی حاکمیت فلان فرد وابسته را به صلاح ندیدند، به آسانی و بدون پرداخت هیچ هزینهای بتوانند آن را با یک سرسپردهی دیگر تعویض نمایند، و البته برای رعایت احتیاط، پوسته و لایهی فریبندهای از دموکراسی هم روی آن کشیده شده باشد.
⏪ با وجود تمام اشکالات و ایرادات جدی و فراوانی که به رویکرد و عملکرد آقای مصدق میتوان وارد کرد، اما وی هرچه که بود، در دوران نخستوزیری خود واقعا به دنبال دفع سلطهی بیگانه و استیفای حقوق کشور بود و حاضر به پذیرش چشمبسته و بیچونوچرای هر پیشنهاد و خواستهای از سوی آمریکا نبود. با این حال، اشتباه غیر قابل اغماض مصدق آن بود که تصور میکرد آمریکاییها حاضرند به خاطر ایران، نه تنها انگلیس را واگذارد، بلکه حتی در برابر او بایستند!
💥 بنا بر آنچه گذشت، با توجه به سابقهی سیاه آمریکا تا آن زمان، کودتای ۲۸ مرداد یک حادثهی کاملا قابل پیشبینی بود و به همین دلیل، اشتباه آقای مصدق قطعا غیر قابل توجیه است.
✍️ ابَرشاگرد
هدایت شده از جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی
⭕️ حقیقت آن است که «اینستاگرام» محیطی نیست که صهیونیستها فقط برای تخریب «کودکان» طراحی و مدیریت کرده باشند؛ بلکه هر فردی را در هر سنّی که باشد به تناسب سنّ او، آماج پمپاژ شهوات و اباطیل قرار میدهند.
❌ لذا نباید با ممنوعیت استفاده از این جنگافزار شیطانی صرفاً برای یک گروه سنّی خاص، استفاده از آن را برای سایرین بدون اشکال و بیخطر تلقی کرد؛ بلکه حقیقتاً همگی باید از اینستاگرام بهعنوان یکی از آخرین و بهروزترین ابزارهای اغوای شیطان، به شدت دوری کنیم.
✍ ابَرشاگرد
#⃣ #از_تبیین_تا_قیام
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
☀️ گاهِ ظهر ☀️
دربارهی سوم شهریور ۱۳۲۰
💢 غربیها به واسطهی برخورداری از سوابق فراوان و درخشان! در استعمارگری و استثمارگری، به خوبی میدانند که چگونه منابع یک کشور را علیه خودِ آن کشور به کار گیرند.
مثلا ایران دوران پهلوی اول را ببینید!
🔴 «رضاشاه» با پول حاصل از مالیاتی که بر قند و شکر مردم وضع شده بود، راهآهنی را ساخت که جز منافع انگلستان را تأمین نمیکرد و هیچ سودی برای ملت نمیتوانست به دنبال داشته باشد؛ همان راهآهنی که به قول دکتر مصدق، مصداق «خیانت» بود. ⬅️ (منبع: کتاب خاطرات و تألمات محمد مصدق، ص ۳۵۲)
سپس انگلستان با کمک همین راهآهن، توانست متفقین را در جنگ بینالمللی دوم فاتح سازد و ایران ما را به اشغال خود درآورد؛ همان ایرانی که بهواسطهی نفت و راهآهنش توانسته بود آلمان را شکست دهد!
انگلیسیها به این میزان اکتفا نکردند؛ بلکه همان دستنشاندهای(= رضاشاه) را که با پول ملت برای تأمین منافع سلطنت بریتانیا، دست به ساخت آن راهآهن کذایی زده بود، بدون ابراز کمترین اعتنا و احترام، به جایی تبعید کردند که در طول عمرش حتی نام آن را هم نشنیده بود: «جزیرهی موریس». امروز(سوم شهریور) سالگرد وقوع این واقعهی بسیار تلخ در تاریخ معاصر ایران بود.
آری!
تا بوده چنین بوده است!
فرجام رضاشاه کبیر!!! تصویری بزرگ و آیینهی تمامنمایی است از انتهای مسیر تعامل یکطرفه با غرب و واگذاری حقوق و منافع کشور بهخیال دفع شرّ دشمن!
✍ ابَرشاگرد
⛅️ گاهِ صبح ⛅️
یکی از تفاوتهای بسیار مهم «پهلوی» و «قاجار»
🔻 زمانی که بیگانگان قصد کردند که حکومت «احمدشاه» و سلسلهی قاجاریه را از میان بردارند، ناچار بودند به اجرای نقشهها و مقدمات فراوان و فراهم آوردن زمینهی لازم، آنهم در مدتی طولانی(دستکم از سال ۱۲۹۹ تا سال ۱۳۰۴).
🔺 اما بیگانگان برای کنار زدن «رضاشاه» از قدرت، هیچ زحمت ویژهای متحمل نشدند و صرفا با «یک دستور»، نامبرده را به جایی پرت کردند(= تبعید کردند) که در تمام عمرش اسم آنجا را هم نشنیده بود.
⬅️⬅️ قاجار منحط و ضعیف بود، اما هیچگاه به طور کلی وابسته به بیگانه و «سرسپرده» نبود، که اگر قاجاریه تماما وابسته بود و منافع انگلستان را به طور کامل برآورده میکرد، دیگر چه نیازی به براندازی آن بود؟
🔴 راز این تفاوت در وابستگی و سرسپردگی 👈ذاتی👉 پهلوی است.
✍ ابَرشاگرد