eitaa logo
ابَرشاگرد
449 دنبال‌کننده
573 عکس
39 ویدیو
14 فایل
هرکه خواهان «ابَرتعقل» است، باید «ابَرشاگرد»ی کند. ارتباط با بنده: @abarshagerd1 تارنمای(وبلاگ) «ابَرشاگرد» در فضای مجازی: abarshagerd.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 دشمن با انتشار سیل بی‌امان دروغ و شبهه و فریب در اینستاگرام و ...، کاری می‌کند که مخاطب آنچنان بغض و کینه در دل پیدا کند که فلان مطلب حقّی را که در پاسخ به فلان شبهه بیان می‌کنید نیز نپذیرد؛ غافل از آنکه در همان حال که دارید تلاش می‌کنید که آن شبهه را پاسخ دهید، سیل ویرانگر دیگری از دروغ و مغالطه و کینه جاری می‌شود! ✍️ ابَرشاگرد #⃣ جبههٔ اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
«کاروانسرا»یم آرزوست! ▪️ اگر کسی دو سه‌بار بدون هماهنگی وارد اتاق‌مان شود، برآشفته گشته و با عتاب، خطاب به او ابراز می‌کنیم که: مگر اینجا «کاروانسرا»ست که سرت را پایین می‌اندازی وارد می‌شوی؟! یعنی از نظر ما «کاروانسرا بودن» یک امر مذموم و فحش تلقی می‌شود. 😔 امّا کاروانسرا با تمام کاروانسرا بودن‌ش هم چهارچوب و دروپیکر و در ورودی و خروجی دارد، اما در عجبم که عدّه‌ای از دوستان چگونه با چهارچوب‌سازی در فضای مجازی و و ضابطه‌مند کردن آن و قطع دست دشمن (= فیلتر) مخالف هستند؟! همان دشمنی که به برکت مدیریتی که بر این فضا دارد، بی‌حدّ و مرز هر غلطی که دلش بخواهد می‌کند. ⚫️ در این فضای مجازیِ وانفسا و بی‌دروپیکرآباد، همان «کاروانسرا» را عشق است! نیست؟ هر بار که بنا بر فرامین مؤکّد و مصرّح نائب رسول‌الله مبنی بر ضرورت قطعی و فوری ساماندهی مدیریت و چهارچوب‌مند کردن «قتلگاه» کنونی مجازی، مطلبی گفته یا نوشته می‌شود، برخی «دوستان»مان - که لابد حوصله‌ی تعمّق و تفکّر در این مسائل را ندارند - با بدخواهان هم‌زبان شده و شمشیر زبان و قلم خود را به جای دشمنان حق، بر پیکره‌ی جبهه‌ی حق فرود می‌آورند؛ با بیان‌های خام‌اندیشانه، ناروا و متعفّنی مانند: «نباید به دور خودمان دیوار بکشیم!». راستی خوب است جویا شویم که خانه‌های این عزیزان «دیوار» دارد یا ندارد؟ اگر ندارد که حرف دیگری نمی‌ماند، اما اگر خانه‌های‌شان دروپیکر دارد، بفرمایند که آیا این حصارها و دیوارها، مانع ارتباط با همسایگانشان شده یا ارتباط را «مدیریت‌شده» و «سازنده» کرده است؟ یا مگر این دوستان «حجاب و پوشش» ندارند خدای ناکرده؟ آیا حجاب و رعایت عفّت، ارتباط و تعامل آنان را با جامعه قطع نموده و منزوی‌شان کرده است؟ بدخواهانی که علیه «حجاب» فعّالیّت می‌کنند مگر همین حرف را نمی‌گویند و علَم نمی‌کنند برای اغوای مردم؟ آیا رواست که فلان عزیز حزب‌اللّهی‌مان نیز همین مهملات و مزخرفات را بر زبان و قلم جاری سازد و موجب تضعیف جبهه‌ی حق گردد؟ ✅ الا و لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق ✍️ ابَرشاگرد #⃣ جبههٔ اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
☀️ گاهِ ظهر ☀️ خیانت «خاتمی» و تحقق پیش‌بینی امام خمینی ⭕️ کمال خرازی(وزیر امور خارجه‌ی دولت اصلاحات) در پایان نشست خود با وزیر خارجه‌ی انگلیس در حاشیه‌ی پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۳۷۷ می‌گوید: ⬅️ دولت جمهوری اسلامی ایران تصمیمی ندارد و نمی‌خواهد که هیچ‌کسی را در باره‌ی تهدید جان «سلمان رشدی» تشویق کند و دولت ایران از جایزه‌ای که برای قتل سلمان رشدی (از سوی بنیاد ۱۵ خرداد) تعیین شده است، حمایت نمی‌کند! (روزنامه‌ی اطلاعات، ۴ مهر ۷۷، صفحه‌ی پایانی) ⭕️ محمد خاتمی(رئیس‌جمهور وقت) در سفری در سال ۱۳۷۹ به آمریکا صریحا اظهار کرد: ⬅️ «باید مسئله‌ی سلمان رشدی را تمام‌شده تلقی بکنیم. امام به عنوان یک فقیه نظریه‌ی خودشان را گفتند و خیلی از علمای اسلامی دیگر هم نظر اسلامی خودشان را دارند.» (دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت خارجه، هزاره‌ی گفت‌وگو و تفاهم، صفحه‌ی ۱۰۹) 🌻 و اما پیش‌بینی دقیق امام خمینی(قدس الله سره) در اسفند ۱۳۶۷: ⬅️ «ترس من این است كه تحلیل‌گران امروز ده‌سال دیگر بر كرسی قضاوت بنشینند و بگویند كه باید دید فتوای اسلامی و حكم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؛ و نتیجه‌گیری كنند كه چون بیان حكم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترك و كشور‌‌های غربی علیه ما موضع گرفته‌اند، پس باید خامی نكنیم و از كنار ا‌هانت‌كنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مكتب بگذریم.» (صحیفه‌ی نور، جلد ۲۱، صفحه‌ی ۲۹۲) ✍ ابَرشاگرد
🌙 گاهِ شب 🌙 هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۱) 🔴 هنوز یک ماه از آغاز دوران «امامت» آیت‌الله خامنه‌ای نگذشته بود که اکبر هاشمی رفسنجانی در یک سخنرانی عمومی ضربه‌ای سهمگین و فراموش‌نشدنی به جایگاه رفیع «نائب وقت امام زمان» و «جانشین امام خمینی» وارد ساخت تا راه برای تحمیل‌گری‌های آینده‌اش نسبت به گذشته هموار گردد. او در مقام خطیب نماز جمعه(۹ تیر ۶۸)، نظم متعالی و تراز «امام - امّت» را به دستگاه «رهبر - ملّت» فروکاست و صریحا اعلام کرد که ما نمی‌خواهیم به جانشینان امام خمینی نیز «امام» بگوییم؛ بلکه پیشنهاد می‌کنیم که آیت‌الله خامنه‌ای را با لقب «رهبر انقلاب» بخوانند! البته هاشمی هیچ ابایی ندارد که درباره‌ی نائب امام زمان و کسی که بر او ولایت دارد، از تعبیر «👈برادر👉 عزیز و بزرگوار جدیدمان»! نیز استفاده کند(نماز جمعه‌ی ۱۹ خرداد ۶۸). 😔 آری! اینگونه شد که سید علی خامنه‌ای دوران «ولایت» خود را با چنین مظلومیت سترگی از سوی «دوستان»! آغاز می‌کند و با این شرایط و وضعیت باید برای امّتش «خمینی» باشد. متن اظهارات هاشمی رفسنجانی در بخشی از خطبه‌ی دوم نماز جمعه‌ی ۹ تیر ۱۳۶۸ عینا، کاملا و به نقل از «پایگاه رسمی نشر آثار» وی در پی می‌آید: 👇 🗣 «یک سؤالی که از ما می‏کردند و ما را شرمنده کردند که ما باید حل کنیم، این است که می‏گویند: شما بعد از امام اسم رهبری را رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران گذاشته‏اید و ما این را قبول نداریم، این را خارجیها می‏گویند. می‏گویند ما چه بکنیم؟ یعنی ما بدون رهبر باشیم؟ بعضیها این را دلیل عدول از راه امام تلّقی می‏کنند و می‏گویند امام انقلابش را برای ایران نمی‏خواست، برای خارج از ایران می‏خواست؛ چرا رهبر، رهبر ایران باشد و چرا رهبر ما نباشد؟ این حرف حسابی است. البتّه ما یک مشکل در اینجا داریم و برای آنها توضیح می‏دهیم و راهی را هم باید انتخاب کنیم. 👈یک سری لقبهاست که باید آنها را برای امام حفظ کنیم. امام در این انقلاب و آینده و همیشه باید القاب خاصّ خودشان را داشته باشند که یکی از آنها کلمه «امام» است. امام امّت را بنا نداریم برای رهبران امروز و آینده‏مان استفاده کنیم👉. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از القاب خاصّ حضرت امام است. ایشان این انقلاب را بنیان گذاشتند و مخصوص امام است. بحثی که هست، در کلمه رهبر است که آیا رهبر انقلاب هم مختصّ حضرت امام باشد و یا می‏توانیم به رهبر امروز و آینده‏مان هم بگوئیم؟ اینجاست که ما با مسلمانان خارج از کشور اختلاف پیدا کرده‏ایم. ما از اوّل نخواستیم این کلمه را بگوئیم، ولی آنها از ما گله دارند و به ما می‏گویند: این اسم را بگوئید. اینجا باید ادبای ما به ما کمک کنند. ما نمی‏توانیم به خارج از کشور - مسلمانهائی که این جور دارند با این انقلاب همراهی می‏کنند و این انقلاب اسلامی مال همه است - یک عنوانی ندهیم که آنها هم احساس کنند با این انقلاب و رهبری انقلاب مربوطند. لذا فکر می‏کنم حالا ادبا و اهل ذوق انتخاب کنند: یا باید اینجا مثلاً به حضرت امام بگوئیم «رهبر کبیر انقلاب» یا بگوئیم «پدر انقلاب» که ما بتوانیم کلمه رهبر انقلاب را برای رهبری جدیدمان حضرت آیت اللّه خامنه‏ای هم به کار ببریم. و اگر راه دیگری هم به فکر می‏رسد - برای اینکه مسلمانهای خارج از کشور را بتوانیم راضی بکنیم - آن راه را ارائه دهند که به نظر ما راه همین خواهد بود، مگر اینکه راه بهتری را بتوانیم پیدا کنیم.» ✍️ ابَرشاگرد
🔘 برخی آقایان در باره‌ی موضوع «مدیریّت فضای مجازی» که با هدف به دست آوردن استقلالِ نداشته‌مان در فضای مجازی مدّت‌هاست که از جانب افرادی دلسوز و تیزبین دنبال می‌شود، نظرشان را این‌گونه ابراز می‌کنند که: ▪️ آزادی بر استقلال مقدّم است! ▪️ نباید به خاطر کسب استقلال، آزادی مردم را محدود کرد! ▪️ برای کسب استقلال نیز به آزادی نیاز داریم! 😔 پس از عرض مراتب تأسّف به خاطر مواجه شدن با این‌چنین اظهارات غیر عالِمانه و عوامانه‌ای از سوی برخی دوستان عزیزِ حزب‌اللّهی‌مان و نیز ناچار شدن به توضیح مطلبی که آنچنان هم پیچیده نیست، عرض می‌شود که: 🔘 مطلب کلیدی آن است که ملتفت باشیم که هر میزان آزادی‌ای که داریم ناشی از استقلال است؛ یعنی منطقا نمی‌توان بدون داشتن قدرت و استقلال و امنیت، آزادی داشت. آزادی نتیجه و ثمره‌ی استقلال و قدرت است. 🔘 اگر آزادی باشد اما استقلال و قدرت و امنیّت نباشد (دقیقا مانند وضعیّت اسف‌بارِ کنونیِ فضای مجازی)، آن آزادی هم «توهّم آزادی» است؛ چراکه آزادی زمانی حقیقتا «آزادی» است که «قدرت» استفاده از آن را هم داشته باشیم. این‌طور نیست؟ 🔴 اگر کسی غذایی را جلو ما بگذارد اما دست و دهان‌مان را ببندد و آنگاه با خوش‌رویی به ما بگوید که بفرمایید از این غذای لذیذ میل کنید، در باره‌ی آن فرد چه تصوّری می‌کنیم؟ 🔴 اگر حکومت ایالات متّحده‌ی آمریکا به مردم کشورش برگه‌ی رأی اعطا کند و به آنان بگوید که بفرمایید آزادانه حزب و نامزد مورد علاقه‌ی خود را انتخاب کنید، اما در عوض مناسبات و سازوکارها را به گونه‌ای ترتیب داده باشد که مردم نتوانند غیر از دو حزب ضدّ مردم و امتحان‌پس‌داده‌ی «جمهوری‌خواه» و «دمکرات» به حزب دیگری رأی دهند و بلکه اساسا توده‌های مردم نتوانند در ایام انتخابات با نظرات و سلایق احزاب و نامزدهای دیگر آشنا شوند و حرف آن‌ها را بشوند، آنگاه می‌توان این انتخابات را «انتخابات آزادانه» توصیف کرد؟ ⚠️ آزادی‌ای که قدرت استفاده از آن را نداشته باشیم، همان آزادی‌ای است که سال‌ها «صهونیست‌ها» در پی تبلیغ و نهادینه‌سازی آن در دنیا هستند. ✍️ ابَرشاگرد #⃣ جبههٔ اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
ابَرشاگرد
🌙 گاهِ شب 🌙 هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۱) 🔴 هنوز یک ماه از آغاز دوران «امامت» آی
⛅️ گاهِ صبح ⛅️ هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۲) 🔴 اعتراف هاشمی به نگاه زمینی(نه آسمانی) و سکولاریستی‌اش به «قدرت» و افتراء به حضرت امام برای موجّه ساختن اعتقاد باطل و خطرناک خود ⬅️ «ما از همان روز اول به پديده‌ی قدرت نگاه 👈زمینی👉 و واقع‌بینانه داشتیم... از همان ابتدا امام خمینی هم همین را می‌گفت. شما حرفهای ايشان را ببینید كه 👈مشروعیت را به مردم می‌دهد👉. اين چالش نیست و دردسری هم به وجود نمی‌آورد، البته اگر تعصبهای بیجا برداشته شود.» (روزنامه‌ی اعتماد، سیاست‌نامه، ۲۷ آبان ۸۱، ص ۸) ✍️ ابَرشاگرد
🌙 گاهِ شب 🌙 برای آنان که از عصبانیت‌های «موسوی» تعجب می‌کنند 🔘 «میرحسین موسوی» تغییری نکرده و همان فرد سابق است که وقتی چیزی مطابق میلش نبود، باید این انتظار را از او داشت که کل بازی را به هم بریزد. 🔴 جالب و البته لازم است بدانید که وی در دوران نخست‌وزیری‌اش، علاوه بر استعفای رسمی و معروف خود در شهریور ۶۷، پیشتر چند بار دیگر با بهانه‌های طبیعی و کوچک، استعفای خود را از سِمَت نخست‌وزیری اعلام کرد که البته رسانه‌ای نشد. 🔻 یک استعفای موسوی در سال ۶۲ و صرفا به بهانه‌ی «عدم توافق روی وزیر مسكن»!! به وقوع پیوست. هاشمی رفسنجانی در بخشی از خاطرات ۹ بهمن ۶۲ می‌نویسد: ⬅️ «آقای رئیس‌جمهور گفتند مهندس موسوی [نخست‌وزیر] آمده و به خاطر 👈عدم توافق روی وزیر مسكن👉، پیشنهاد استعفا داده كه آیت‌الله خامنه‌ای مخالفت كرده و گفته‌اند كه وجود اختلاف به هر حال هست و با این مقدار اختلاف نباید كنار رفت و قابل حل است. نظر من هم همین است. نمی‌شود به روزی رسید كه اختلاف نباشد.» 🔻 استعفای دیگر میرحسین موسوی به سال ۶۳ برمی‌گردد که بهانه‌های وی «عدم هماهنگی با رئیس‌جمهور» و «كمی بودجه» بود و البته نخست‌وزیر این بار به جای رئیس‌جمهور، استعفایش را به هاشمی رفسنجانی(رئیس مجلس)!! اعلام می‌کند. هاشمی رفسنجانی در خاطره‌ی ۱۲ اردیبهشت ۶۳ می‌نویسد: ⬅️ «با مهندس موسوی نخست‌وزیر ملاقات داشتيم؛ به خاطر 👈عدم هماهنگی با رئیس‌جمهور و كمی بودجه👉 استعفا و تعویض كابینه را مطرح كرد؛ مخالفت كردم و گفتم باید تفاهم ایجاد كرد. ولی اگر مجلس آینده با ایشان خوب نباشد، استعفا را منطقی دانستم؛ البته ظاهرا چنین نخواهد شد. قرار شد برای تكمیل كابینه و ايجاد تفاهم، اقدام كنیم.» ✍️ ابَرشاگرد
☀️ گاهِ ظهر ☀️ به مناسبت ۲۵ مرداد ♻️ امروز سال‌گشت کودتای نافرجام آمریکا و انگلیس با همراهی پهلوی علیه دولت مصدق در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ می‌باشد. پس از عدم کامیابی آمریکا و انگلیس در این عملیات، در حالی که بسیاری افراد نقشه‌ی بر زمین زدن مصدق را عملا شکست‌خورده تلقی کرده بودند، آمریکایی‌ها به عنوان «مجری» طرح براندازی دولت مصدق، بلافاصله اجرای نقشه‌ی جایگزین را در دستور کار قرار داده و آغاز نمودند که منجر به کودتای موفق ۲۸ مرداد (یعنی تنها ۳ روز پس از شکست نقشه‌ی اول) گردید. ⚠️ روز «۲۵ مرداد» هر سال، به ما و هر ملت آزاده‌ی دیگری یادآوری می‌کند که هیچگاه نباید مکر و نیرنگ دشمنان را تمام شده دانست؛ هیچگاه. در غیر این صورت، سیلی خوردن حتمی است. ✍️ ابَرشاگرد
ابَرشاگرد
⛅️ گاهِ صبح ⛅️ هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۲) 🔴 اعتراف هاشمی به نگاه زمینی(نه آسم
🌙 گاهِ شب 🌙 هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۳) 🔴 وقتی هاشمی با اصل نظام «سلطنت» مخالفتی ندارد! هاشمی رفسنجانی ۲۲ اسفند ۷۹ در گفتگو با صادق زیباکلام صریحا می‌گوید: ⬅️⬅️ «اگر مشروطه‌ی واقعی و قانون اساسی اجرا می‌شد، حتی اگر متمم قانون اساسی که شاه حکومت نکند و تنها سلطنت بکند اجرا می‌شد و این اتفاق می‌افتاد و موارد دیگر را هم مراعات می‌کردند، فکر می‌کنم بخشی از خواسته‌ها هم تخفیف می‌یافت و با آمدن مردم در صحنه و پایگاه وسیع مردمی روحانی و مجلسی که تشکیل می‌شد به شیوه‌ی دموکراتیک به اهداف می‌رسیدیم و در این صورت 👈نیاز به انقلاب کردن نبود👉.» وی ادامه می‌دهد: ⬅️⬅️ «ما از اول مسئله‌ی متمم را می‌گفتیم. یعنی قانون اساسی‌ای را که در مشروطه تصویب شده بود اگر آن موقع می‌پذیرفتند، اختیارات و دخالت شاه خیلی کم می‌شد. یک مجلس ملی به وجود می‌آمد. مراعات احکام اسلامی هم بالاجبار بایستی می‌شد. 👈من فکر می‌کنم اگر آن موقع این مقدار امتیازات می‌دادند، شاید این‌گونه نمی‌شد. مگر این‌که کسانی برنامه‌ای ارائه می‌دادند که بیشتر از این خواست‌ها بود مثلا حذف خاندان پهلوی👉.» 📖 کتاب «هاشمی بدون روتوش»؛ گفتگوهای فرشته‌السادات اتفاق و صادق زیباکلام با هاشمی رفسنجانی، چاپ پنجم، انتشارات روزنه، صص ۵۵ و ۵۶. ✍️ ابَرشاگرد
☀️ گاهِ ظهر ☀️ اعتیاد «جُرم» است 🗣 کسی می‌گفت: من مخالف بازداشت معتادان هستم. اعتیاد ناشی از بیکاری و سیاست‌های غلط کشور بوده است. ❇️ ملاحظات: قبح‌زدایی از 👈 جُرمی 👉 به نام «اعتیاد» با هر هدف و بیانی که صورت گیرد، قطعا یک خطای بسیار بزرگ و جبران آن بسیار دشوار است. سخن از بازداشت یا عدم بازداشت فرد معتاد پیش از کشف محلّ اصلی نزاع بحث و حلّ مسئله یا مسائل بنیادی آن، حقیقتا تنزّل سطح مسئله و به بی‌راهه کشاندن موضوع اصلی و خطایی راهبردی یا عملی فریبکارانه است. معتاد پیش و بیش از آنکه یک «بیمار» باشد، یک «مُجرم» است. این حقیقت مهم باید به افکار عمومی پمپاژ شود. بر چه مبنایی عدّه‌ای سعی می‌کنند که اعتیاد را به حدّ یک «بیماری» تقلیل دهند و حسّ «ترحّم بی‌حساب و کتاب» را نسبت به آن برانگیزند؟ آیا این کار، موجب زدایش قبح این جُرم نیست؟ یکی از عوامل اصلی شیوع این جُرم، کاهش قبح این عمل زشت است. وقتی یک «مُجرم» را «بیمار» معرفی می‌کنند، نتیجتا حسّ «ترحّم» برانگیخته شده و همین فضاسازی موجب ایجاد امنیت برای مرتکبین این جُرم گردیده و راه گسترش اعتیاد هموار می‌شود. لازم و خوب است بدانیم که از سال ۷۷ یا ۷۸(در زمان دولت اصلاحات) متأسفانه تلاش‌ها برای تغییر دیدگاه افراد جامعه به اعتیاد آغاز شد؛ تلاش برای معادل دانستن اعتیاد با «بیماری» و زدودن تصوّر «مُجرمیّتِ» فرد معتاد. از همین زمان، اعتیاد در کشورمان با رشد شگفت‌انگیزی روبرو گردید. مُجرم قاعدتا و طبیعتا باید مورد «غضب» واقع شود و بیمار مورد «ترحّم». تلقّی عمومی جامعه از اعتیاد به عنوان یک جُرم، خود موجب بازدارندگی نسبی و تا حدّ زیادی عامل پیشگیری است؛ زیرا فرد از بیم «انزوا» و طرد از سوی جامعه، از حرکت به سمت اعتیاد می‌هراسد. این مهم را بسیار جدّی باید گرفت! آری! معتاد نیز یک «بیمار» است؛ امّا بیماری که خودش موجب بیمار شدن خویش شده است. کسی که به سمت اعتیاد می‌رود، مگر نمی‌داند اعتیاد چیست؟ مگر از عواقب فاجعه‌بارش بی‌خبر است؟ مگر خداوند به او عقل و فکر و هوش و حواس نداده است؟ مگر کسی که مرتکب گناه می‌شود، دارای عقل و هوش نیست؟ پس چرا به عقلش پشت می‌کند؟ پس معتاد را «دیوانه» و «بی‌گناه» تصوّر کردن، از جمله خطاهای بسیار خطرناک است. در انتها صریحا می‌گویم: تحلیل‌هایی که ریشه‌ی اعتیاد را «مشکلات اقتصادی» عنوان می‌کنند، تحلیل‌هایی غیر واقعی، سطحی، عقب‌افتاده و بی‌اعتبار هستند. در این صورت، هر فقیری همزمان باید معتاد هم باشد! آیا این‌گونه است؟ خیر! براساس آمارها، در بعضی سال‌ها تعداد معتادان در میان قشر «پولدار» بیشتر از قشر «فقیر» بوده است. اصلا از این‌ها بگذریم. بازی‌های رایج روزگار ما چطور؟ بسیاری از بازی‌های فعلی که در میان ما رواج دارد، رشدآفرین و سلامت‌محور نیستند؛ بلکه کشش به سمت آن‌ها صرفا جنبه‌ی «تخدیری» دارد. این بازی‌ها نیز به سبب مشکلات اقتصادی رواج یافته‌اند؟! ریشه‌های اصلی اعتیاد به اعتقاد بنده عبارت‌اند از: ⬅️ راحت‌طلبی و گریز از رنج‌های رشدآفرین ⬅️ میل به لذّت‌جویی آنی و زودگذر ⬅️ میل به خوش‌گذرانی و اتراف ⬅️ ضعف نفس و اراده ⬅️ میل به متفاوت نمایاندن خود و امثال این‌ها. مشکلات اقتصادی و غیره صرفا عوامل تسریع‌دهنده هستند، نه عوامل بنیادی و ریشه‌ای. ✍ ابَرشاگرد
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 نکاتی را پیرامون ریشه‌ی جدایی «بحرین» از ایران در سال ۱۳۵۰ به عرض می‌رسانم.
🌙 گاهِ شب 🌙 ما ضعیف نیستیم ❇️ بنده شخصا به هیچ روی نمی‌توانم بپذیرم که معضلات کنونی موجود در ایرانِ ما نظیر مشکلات اقتصادی، ناهنجاری‌های فرهنگی و ...، ناشی از «ضعیف بودن» ماست. خیر! چنین نیست و باید عمیق نگریست. حقیقت آن است که اگر می‌بینیم سبک زندگی ما در سطوح و لایه‌هایی غربی و آمریکایی شده و منجر به ناهنجاری‌های فرهنگی گشته است، یا اگر می‌بینیم مشکلات اقتصادی و معیشتی بخش‌های قابل توجهی از ما را آزار می‌دهد، این بدان خاطر نبوده و نیست که ما ضعیف بوده‌ایم و هستیم. 💥 ریشه‌ی این گرفتاری‌ها و رنج‌های مضاعف آن بود که ما خودمان را در این حوزه‌ها «ضعیف پنداشتیم»؛ چه بخش‌هایی از مسئولین و چه بخش‌هایی از ما مردم. انگار پیش‌فرض آن بوده و هست که ما در این حوزه‌ها حقیر و فقیر هستیم و اساسا نمی‌توانیم. زمانی که ما به گنجینه‌ی بسیار غنیِ مکتبی و فرهنگی خودمان بی‌اعتنایی و بی‌احترامی کنیم، و توهم کردیم که چون فلان تکنولوژی چشم‌گیر را از مغرب زمین وارد نموده‌ایم پس «فرهنگ» آنها را نیز باید وارد کنیم، نتیجه‌ی آن می‌شود سیل «واردات» عناصر فرهنگ و تفکر غرب؛ آن‌هم بدون آنکه هیچ سیل‌بند و سدّی را در برابر خود ببیند. اگر به ظرفیت‌های عظیم و کم‌نظیرِ(یا بلکه شاید بی‌نظیر) اقتصادی کشورمان بهایی ندادیم و برای آنها ارزش و رسمیتی قائل نشدیم و حتی از آن ظرفیت‌ها بی‌اطلاع بودیم، نتیجه‌ی آن این است که خودمان را ناتوان و بیچاره فرض کنیم و فلان اجنبی را حلّال مشکلات و گرفتاری‌هایی بدانیم که ناشی از بی‌توجهی‌های خودمان به استعدادها و توانایی‌هایمان بوده است و البته از دشمن نیز جز سوء استفاده از ضعف‌های ما انتظار دیگری نیست. در چنین حالتی، کاملا هم طبیعی است که در مقام توصیف آمریکا از عباراتی نظیر «کدخدا» استفاده شود؛ تعابیر شرم‌آوری که از هیچ ذهن و فکری جز افکار پوسیده، پاشیده و عقب‌مانده قابلیت صدور ندارد. این قبیل افراد، مهم‌ترین عوامل نشر تصور منحوس خودکم‌بینی در تاریخ ۲۰۰ ساله‌ی ملت ایران بوده و هستند(=غربگرایان). بنابر آنچه عرض شد، هیچ‌یک از مشکلات و معضلات مذکور «عمیق» محسوب نمی‌شوند، بلکه از «تصور»ی غلط و فاقد پشتوانه ناشی می‌گردند. به عبارتی دیگر، اصلی‌ترین مشکل کشور ما مشکل «ذهنی» است؛ همین. رهبر معظم انقلاب اسلامی (۱ فروردین ۹۷): «به نظر من مهم‌ترین چالش کشور ما یک چالش 👈ذهنی👉 است، یعنی همین‌‌که افکار عمومی نمیدانند چقدر ثروت در اختیار کشور هست؛ بعضی از مسئولین ما هم متأسّفانه نمیدانند چقدر ثروت -ثروت انسانی و ثروت طبیعی- در اختیار کشور هست؛ دشمن هم از همین دارد استفاده میکند. دشمن میخواهد بگوید که شما نمیتوانید یا ندارید؛ بنده اصرار دارم به مردم بگویم که ما میتوانیم و ما دارا هستیم و امکاناتمان فراوان است.» ✍️ ابَرشاگرد