- فاطمیه ِپارسال ،
روضهخون میگفت :
فضه وقتی داشته میرفته
و
امیرالمومنین باخستگی
روبهش فرمودند :
فضه ؟!
توام داری میری ؟!
توام داری مارو تنها میزاری ؟!
فضه جواب داده ،
آقا دیگه نمیکشم !
هرچی حسین و
زینبرو
آروم میکنم
تازه میبینم
حسن نشسته یهگوشه گریهمیکنه :
؛
- همه مادر دارن . . من ندارم . ! -
؛
آخ مادر . . 💔
جز شمع آب رفته به بستر نمانده است
جز نقطه از سه آیهی کوثر نمانده است.💔(: