.
✅ مجموعه جدید خاطرات و محبّت های شهید عباس دانشگر
۵
💠 ادامه خاطره آقای محمد جواد رضایی از استان خراسان رضوی
...
✍
بار اول که این خواب را دیدم، موضوع را جدی نگرفتم و در دل خودم گفتم: اين فقط يك خواب بود و به آن اهمیتی ندادم؛ تا اینکه دیشب دوباره همان خواب برای من تکرار شد و شهدا دوباره در خواب وساطت شما را كردند.
امروز صبح که در جلسه دادگاه حاضر شدم نمی دانستم باید مشکل کدام بنده خدا را در کدام پرونده حل بکنم؛ تا اینکه شما و مادرت که وارد جلسه دادگاه شدید، من حضور شهید دانشگر را در جلسه دادگاه حس کردم.
وقتی متوجه شدم که درخواست شهید کمک به اثبات بی گناهی شماست، اول صبر کردم ببینم روند جلسه دادگاه چطور پیش می رود تا بعد کاری بکنم. وقتی دیدم شما مدرکی برای بی گناهی ات ارائه ندادی؛ به چهار نفر متهم فشار آوردم تا حق و حقیقت مشخص شود.
قاضی رو کرد به من و گفت: هر وقت در خواب، رفیق شهیدت عباس دانشگر را دیدی، سلام من را به ایشان برسان و بگو: مأموریت شما انجام شد.
بعد از حرف هاي قاضي، مات و مبهوت نگاهش مي كردم و در ذهنم متحيّر از اين بودم كه شهدا چطور واسطه گري كردند و اين چنين گره مشكل من باز شد. هنوز باورم نمي شد از آنچه كه قاضي برايمان گفته بود، در افكار خود غوطه ور بودم كه با صداي مادرم به خود آمدم.
بعد از طی مراحل اداری که آزاد شدم و به خانه رفتم، دیدم تصویر شهید بالای کمد طوری قرار گرفته است که انگار شهید دارد با لبخندش با من حرف می زند و می گوید ديدي آقا علی ابن موسی رضا علیه السلام مشکلت را حل کرد.
با خود فكر مي كنم كه چطور شد از بين آن همه تصوير شهدا، كنار شهداي گمنام، تصوير شهيد عباس دانشگر روزي من شد.
براستي شهدا در اين دنيا از طرف خدا چه مأموريتي دارند؟
من كه از قبل پيش سه شهيد گمنام نرفته بودم و شهيد دانشگر را نمي شناختم، پس چرا شهدا من را به عنوان دوست خود انتخاب كردند؟!
زمان زیادی گذشت تا جواب سوالم را فهمیدم. من به خاطر خدا، رفاقتم را با چهار نفری که راه و رسم درستی نداشتند، قطع کردم و خدا خوب جوابم را داد و چهار نفر از بندگان صالح خود را جایگزین آن ها کرد که راه و رسم شان الهی است و در رفاقت هم ذره ای برای من کم نمی گذارند. به لطف خدا حالا من چهار رفیق آسمانی دارم که با دنیا عوضشون نمی کنم.
الحمدللّه از آن به بعد در مسیر شهدا و ادامه دهنده راه شهدا هستم. هر هفته شب های جمعه به همراه دوستانم کنار حرم مطهر امام رضا علیه السلام تصاویر شهید دانشگر را همراه شکلات بسته بندی می کنیم و بین زائرین حرم امام رضا علیه السلام توزیع می کنیم.
شهیدان همه بزرگوارند و ما مدیون خون تک تک شهدا هستیم.
هر فردی با یک شهید مأنوس می شود. من هم با شهید عباس دانشگر اُنس گرفتم و به خاطر اين اتفاق عجیب كه در زندگی ام رُخ داد به همه توصیه می کنم حتماً در زندگی شان یک رفیقِ شهید داشته باشند.
رفیق شهید کسی است که اگر مشکلی در زندگی دارید، اگر درد دلی دارید وقتی با رفیق شهیدتان در میان می گذارید، احساس می کنید یک رفیقِ آسمانی و پشتیبان قوی دارید که خوب به حرف هایتان گوش می دهد و برای رفع مشکلات تان تلاش می کند، البته رفاقت دو طرفه است. ما هم باید براي شهدا هدیه معنوی بفرستيم.
📗
نویسنده: مصطفی مطهری نژاد
#خاطرات_جدید
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
•✨🕊•
و سلام بر او ک میگفت:
«دشمننمیدونہماواسہ
شهادٺصفگرفتیم...»
_ شهید حاج قاسم سلیمانی 🌱
|@kanoon_shahiddaneshgar|
هدایت شده از کانون شهید عباس دانشگر شهرستان بابل ۵۰
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ رهبر انقلاب هماکنون در مراسم پنجمین سالگرد شهادت شهید سلیمانی:
خونی که در راه حق ریخته بشود هدر نمیرود، بدانید اینها که امروز جولان میدهند زیر پای مومنان لگد مال میشوند. ۱۴۰۳/۱۰/۱۲
هدایت شده از کانون شهید عباس دانشگر شهرستان بابل ۵۰
ویژه برنامه پنجمین سالگرد شهادت سردارسلیمانی و رحلت آیت مصباح یزدی
سخنران:سردار دکتر حسنی آهنگر
فرمانده دانشگاه جامع امام حسین علیهالسلام
مداح :حاج علی اکبری
با اجرای مصطفی محمدی
با حضور گروه سرود معراج الزهرا سلام الله علیها
چهارشنبه ۱۲دی از نماز مغرب وعشا
حسینیه شهدای سپاه شهرستان بابل
📸ضاحیه جنوبی بیروت، دفتر سید حسن نصرالله و آخرین تصویر ثبت شده از حاج قاسم سلیمانی ساعاتی قبل از شهادت (١٢ دی ماه ١٣٩٨)
🌹#حاج_قاسم #سالگردشهادت
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
✅ مجموعه جدید خاطرات و محبّت های شهید عباس دانشگر
۶
💠 خانم سالگ بیدختی از بستگان شهید - استان سمنان
...
✍
بعد از شهادت عباس دانشگر، ارادت و علاقه خاصی به او پیدا کردم.
نوروز سال 1402 نزديك بود. در کنار اتاق، سفره هفت سيني روي ميز چيدم. برای اینکه در سال جديد بیشتر به یاد شهدا باشم؛ تصمیم گرفتم قاب تصویر شهید عباس دانشگر که روی دیوار خانه نصب بود را کنار سفره هفت سین بگذارم تا هر بار که چهره شهيد را می بینم صلواتی به روح شهید هدیه کنم.
خیلی برایم مهم بود که سال جدید را با ياد شهيد آغاز نمایم تا ان شاءالله در سال نو محبت هاي شهيد شامل حالم شود.
ایّام عيد بود و مهماناني براي عرض تبريك به خانه ما می آمدند. آن ها وقتي چهره لبخند زيباي شهيد را مي ديدند، لحظاتي محو تماشاي او می شدند.
دو هفته ای كه از شروع سال جدید گذشت و عيد ديدني ها تمام شد، سفره هفت سین را جمع کردم؛ نيّت ام این بود که تصوير شهید را دوباره روی دیوار نصب كنم اما ترديد داشتم اگر عکس شهید روی میز باشد، بیشتر به یادش هستم يا روي ديوار. بالاخره تصميم گرفتم، تصوير شهید روی میز بماند.
چند روزي گذشت،يك شب در عالم رؤيا دیدم شهید عباس دانشگر جلوي در خانه مان با همسرم مشغول صحبت است؛ متوجه شدم قرار است مراسمی برگزار شود. کنجکاو شدم که مجلس قرار است كجا برگزار گردد، همين باعث شد تا جلوی در بروم.
با تعجّب دیدم مردم زیادی از كوچك و بزرگ در خیابان هاي اطراف خانه مان حضور دارند. حيرت زده شدم كه قرار است چه اتفاقي بيافتد؛ ناگهان ديدم سفره هایي بزرگ پهن شد.
از دور دیدم خانم هایی مثل فرشته هاي آسماني که صورتشان کاملاً پوشیده بود، سینی هایی از غذا را كه روی سرشان بود، در سفره مي چینند.
از عظمت و شکوه مجلس دلم لرزید. نمي دانستم چه كاري بايد انجام دهم. فقط اطرافم را خيره خيره نگاه مي كردم و مات و مبهوت بودم.
در همان عالم رؤيا با خود گفتم كه باني اين سفره پر خير و بركت چه كسي است كه لحظاتي بعد جواب سؤالم را گرفتم، ديدم همه خادمين و خدمتگزاران از شهید عباس دانشگر دستور می گيرند.
متوجه شدم برگزار کننده پذیرایی این مراسم بزرگ، شهید عباس دانشگر است. از خوشحالی از خواب بیدار شدم.
📗
نویسنده: مصطفی مطهری نژاد
#خاطرات_جدید
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯