eitaa logo
عباس موزون.کانال رسمی
50.7هزار دنبال‌کننده
856 عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانشگاه: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران مدیر: عباس موزون ادمین کانال: @My_Eita_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🖥️ تماشا بدون نیاز به دانلود در تلوبیون 👇 https://telewebion.com/episode/0x6120af7 در آپارات 👇 https://www.aparat.com/v/FJ48u فصل: چهارم قسمت: هفتم عنوان: باور مهمان: آقای حمید علی‌زاده شبکه چهار، چهارشنبه 9 فروردین ساعت 17:30 بازپخش: ساعت 22:30 و 12:30 روز بعد تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
مخاطبان گرامی با کلیک روی عنوان‌های زیر، می‌توانند هر قسمت دلخواه از مجموعه برنامه را در کانال بیابند: 🌸🍃💎🌸🍃💎🌸🍃💎🌸🍃💎 🌸🍃💎🌸🍃💎🌸🍃💎🌸🍃💎
مخاطبان گرامی با کلیک روی عنوان‌های زیر، می‌توانند هر قسمت دلخواه از مجموعه برنامه را در کانال بیابند: 🌸🍃💎🌸🍃💎🌸🍃💎🌸🍃💎 🌸🍃💎🌸🍃💎🌸🍃💎🌸🍃💎
لینک برنامه «زندگی پس از زندگی» در تلوبیون رمضان ۱۴۰۲ ✅ قسمت اول-منفی هفت(بخش ۱) ✅ قسمت دوم-منفی هفت(بخش ۲) ✅ قست سوم-فقط پدر ✅ قسمت چهارم_ورود به مردن ✅ قسمت پنجم_نمی بخشم ✅ قسمت ششم_از پافتاده ✅ قسمت هفتم_باور ✅ قسمت هشتم_مهتاب شبی...(بخش ۱) ✅ قسمت نهم_مهتاب شبی...(بخش۲) ✅ قسمت دهم_در،گذشت ✅ قسمت یازدهم_صدای سخن عشق(بخش ۱) ✅ قسمت دوازدهم_صدای سخن عشق(بخش ۲) ✅ قسمت سیزدهم_رسم زمونه... ✅ قسمت چهاردهم_دخترم... ✅ قسمت پانزدهم_حلالیت(بخش ۱) ✅ قسمت شانزدهم_حلالیت(بخش۲) ✅ قسمت هفدهم_خودسوزی ✅ قسمت هجدهم_آزمون ✅ قسمت نوزدهم_رشته به رشته مو به مو ✅ قسمت بیستم_نذر ✅ قسمت بیست و یکم_خاک و خاکستر ✅ قسمت بیست و دوم_اکبر ✅ قسمت بیست و سوم_وقت رفتن ✅ قسمت بیست و چهارم_آتش ✅ قسمت بیست و پنجم_طعم میوه ✅ قسمت بیست و ششم_آخرین بازدم(بخش ۱) ✅ قسمت بیست و هفتم_مرز نور(بخش ۲) ✅ قسمت بیست و هشتم_شکار ✅ قسمت بیست و نهم_زنده مانی ✅ قسمت سی ام_بی نهان(بخش ۱) ✅ قسمت سی و یکم_بی نهان(بخش ۲) ✅ قسمت سی و دوم_به کدامین هیات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل چهارم) 🔸۱۴ آبان ۱۴۰۱ به سمت قم می‌رفتم برای جلسه کاری، به منزل تماس گرفتم که من دارم مسیری رو میرم کاشان و اصفهان هم باید برم و کارهایی انجام بدم، قم کارم انجام نشد دوستم که در قم بود گفت: تا عصر در قم بمان گفتم: میرم و برمی گردم، در مسیر چند باری نگهداشتم و چند دقیقه قبل اتفاق، ناخودآگاه کنار زدم، با خودم گفتم برم یا نه؟ دیدم خوابم نمیاد حرکت کردم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/B3CKG 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل چهارم) 🔸۱۴ آبان ۱۴۰۱ به سمت قم می‌رفتم برای جلسه کاری، به منزل تماس گرفتم که من دارم مسیری رو میرم کاشان و اصفهان هم باید برم و کارهایی انجام بدم، قم کارم انجام نشد دوستم که در قم بود گفت: تا عصر در قم بمان گفتم: میرم و برمی گردم، در مسیر چند باری نگهداشتم و چند دقیقه قبل اتفاق، ناخودآگاه کنار زدم، با خودم گفتم برم یا نه؟ دیدم خوابم نمیاد حرکت کردم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/B3CKG 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل چهارم) 🔸حس‌ها خیلی قوی‌تر بود، صدای یک موتور را شنیدم که از آن طرف اتوبان لاین دیگر با موتور از آن بیابان میاد، شلوار مشکی و اورکت سبز تنش هست و در حال ذکر گفتن است که خدایا کسی چیزیش نشده باشه ان‌شاءالله کسی نمُرده باشه لهجه اصفهانی هم داشت... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/2WSHe 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
26.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل چهارم) 🔸دو سال قبل برای شرکتی چندین سال کار می‌کردم مدیرعامل این شرکت به من لطف داشت مثل پسرش بهشون علاقه داشتم (ایشان هم در تصادف مرحوم شد) بسیار در زندگی‌ام تأثیر گذار بودن؛ ایشان را آن طرف اتوبان دیدم. 🔸من با ذوق و شوق خواستم ببینمش او اصلاً به من توجه نمی‌کرد انگار من شده بودم تمام وجود او که با تمام احساس‌هایش می‌گفت: چرا آمدی؟ حس کردم اگر ایشان سرش را بالا می‌کرد باید مرا می‌بُرد و تمام تلاشش را کرد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/rRHuQ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
30.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل چهارم) 🔸حسی در وجودم با من حرف می‌زد که آقا حمید تو خودت خواستی بمیری، من گفتم: کی خواستم؟! گفتند: می‌خواهی نشانت بدیم؟ مرا بُردند کلاس دوم ابتدایی خانم باقرزاده؛ رفتم بالای سر خودم داشتم آرزویم را می‌نوشتم که من دوست دارم زودتر از پدر و مادرم بمیرم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/GaeBz 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
28.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل چهارم) 🔸با یک دوستی قهر و قطع ارتباط کردم، به خانه آنها هم می‌رفتم از مرگ من حالش خیلی بد بود می‌گفت چرا من دل حمید را شکستم؟من سریع برگشتم، اولویت پدر و مادرم بودند. 🔸آقایی را دیدم سرش پایین بود دقت کردم دیدم پدرم است او را نشناخته بودم، بسیار پیر شده بود، در طی ۴۰ روز تمام صورتش چروک و موهای صورتش سفید شده بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/62G8j 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links