eitaa logo
عباس موزون.کانال رسمی
50.7هزار دنبال‌کننده
856 عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانشگاه: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران مدیر: عباس موزون ادمین کانال: @My_Eita_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 عنوان: 🖥 فراخوان برنامه تلویزیونی 🖥 «زندگی پس از زندگی» قابل توجه پزشکان، پرستاران، کادر درمان و کارکنان دانشگاه‌های علوم پزشکی و بیمارستان‌ها و درمانگاه‌های کشور: برنامه «زندگی پس از زندگی» شبکه چهار سیما در نظر دارد با عزیزانی که در هر بخش از حوزه درمان یا آموزش پزشکی کشور مشغول خدمت هستند و یکی از دو شرایط زیر را دارند (برای فصل پنجم این برنامه و پخش در ماه رمضان سال جاری) مصاحبه نماید: ۱ - شخصا تجربه نزدیک به مرگ داشته‌اند. ۲ - خاطره‌ای از بیمار یا مراجعه کننده‌ای دارند که ابراز کرده تجربه نزدیک به مرگ داشته است. 📱📱شماره‌های ارتباطی در این باره: 09394619837 09226696393 خواهشمند است عزیزان با توجه به نزدیکی ماه رمضان و لزوم تسریع در ضبط مصاحبه‌ها این پیام را به صورت حداکثری منتشر فرمایند. با احترام عباس موزون تهیه کننده برنامه زندگی پس از زندگی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دوم فصل سوم) 🔸۱۷ سال داشتم، سال آخر دبیرستان بودم، شهر مادری سلماس در آذربایجان غربی. چون شهر ما کوچک بود، اکثراً رفت و آمد با دوچرخه بود، این اتفاق هم با دوچرخه برای من رخ داد. 🔸یک روز از مدرسه که برمی گشتیم، دوستم پیشنهاد داد تا خانه کورس (مسابقه) بگذاریم ببینیم چه کسی زودتر می‌رسد، یک لحظه نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد، چرخ جلوی دوچرخه من برخورد کرد به چرخ عقب دوستانی که با هم دو نفری ترک دوچرخه بودند، زمین خوردم و از هوش رفتم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/LMak0 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دوم فصل سوم) 🔸در ابتدا دوستان به موضوع اهمیت ندادند، چون با دوچرخه می‌رفتیم و می‌آمدیم از این اتفاق‌ها افتاده بود، ظاهراً می‌بینند هیچ حرکتی ندارم حدود ۲۰۰ متری که از من فاصله گرفته بودند همانجا دوچرخه‌ها رو‌ رها می‌کنند و دوان دوان به سمت من می‌آیند ببینند چه اتفاقی افتاده!... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ExynB 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دوم فصل سوم) 🔸صدای همه را می‌شنیدم که هر کس چی می‌گه، از جلال دوستم گرفته تا ایوب و تک تک نفراتی که بالای سرم حاضر بودند. در آن لحظه که بلند شدم ایستادم، یک سر و گردن از بقیه که دور و بر بودند بالاتر بودم، انگار اشراف خاصی به آن جمعیت و آن حال داشتم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/5X6eE 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دوم فصل سوم) 🔸این‌قدر آن احمد ایستاده گستره دید و نگاهش وسیع بود که همزمان خانه‌مان را می‌دیدم که چند چهار راه آن طرف‌تر بود، دقیقاً افراد خانه را می‌دیدم که هر کس به چه کاری مشغول بودند. انگار سقف خانه را برداشته بودند و من خانه‌مان را هم می دیدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ezV2A 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دوم فصل سوم) 🔸دیگر کم‌کم داشتم می‌پذیرفتم این موضوع را که احمد افتاده یک جسم دیگر بیشتر نیست و روحم جدا شده و این روح من است که اینطور جدا شده و جامع و وسیع می‌تواند به همه جا سر بکشد! 🔸همزمان بهشت زهرا(س) رفتم و مراسم تشییع و تدفینم را کامل دیدم و برگشتم محل حادثه، افرادی را می‌دیدم که سر آمد همه‌شان مادربزرگم بود که سیده خانم بالا مقام بودند با لباس‌های آراسته و چهره‌ای خندان برای خوش آمد گویی به من آمده بودند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/z17F4 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دوم فصل سوم) 🔸عمه‌مان بیمار بود و دکتر گفته بود که باید به گردش بُرده شوند تا روحیه‌اش بهتر شود. یک سفر شمال رفتیم، دریا طوفانی بود ما هم طبق معمول آب‌بازی می‌کردیم، شنا نمی‌شد کرد چون بسیار مواج بود. خانم‌ها در ویلا در حال تدارک ناهار بودند و ما هم مشغول آب‌بازی، حادثه‌ای رخ داد و زیر پایم خالی شد در دریا و دیدم پاهایم روی زمین نیست. آنجا هم یکبار دیگر مرگ را جلوی چشمانم دیدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/WCk7i 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دوم فصل سوم) 🔸در لحظه آخر بهم الهام شد اینها دیگه رفتند زیر آب، کاری از دست تو برنمیاد، خودت را نجات بده. فرمان اینقدر واضح بود که ناخودآگاه فکرم این شد که بله اینها رفتند، بعد از آن شنا کردم به سمت ساحل... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/tOC7g 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 برای یافتن این هموطن به ما کمک کنید. صاحب این عکس در سال ۹۵ به همین صورتی که در این تصویر می‌بینید، سوار بر این چوب پنبه مصنوعی (یونولیت) در سواحل جنوبی کشور (حوالی بندرعباس) از دسترس والدین دور و در آب‌های خلیج فارس گم می‌شود. اما به لطف خدا، پس از چند روز، توسط نیروی دریایی ارتش در نزدیکی آب‌های ساحلی امارات در حالی که همچنان بر این مرکب سوار بوده، زنده یافت می‌شود. بنده و همکارانم در حال پیگیری برای یافتن ایشان و خانواده محترم‌شان و انجام مصاحبه‌ای خاص هستیم. از بزرگوارانی که از این خانواده اطلاعی دارند خواهشمندم به شماره تلفن زیر پیامک دهند: 09226696393 با تقدیم احترام و تقدیر عباس موزون 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل سوم) 🔸در بیست و سوم مرداد سال ۶۵ به ما یه مأموریتی واگذار شد که بریم کارخانه‌ای بود سلیمانیه عراق، شمال عراق که اسلحه‌سازی بود، باید مورد اصابت قرار می‌دادیم 🔸 همین که لباسم پوشیدم که از اتاق بیام بیرون، یک‌دفعه انگار یه نفر منو صدا کرد، هی کجا می‌ری ؟؟ برگشتم نگاه کردم دیدم کسی نیست، کی منو صدا کرد ؟! اصلاً ترسیدم! یه لحظه احساس کردم یه اتفاقی متفاوت حتماً خواهد افتاد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/YVP3f 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل سوم) 🔸موقعی که موشک به من خورد، انگار من با اون سرعت خوردم به دیوار سیمانی، این هواپیما که خورد به دیوار سیمانی از کنترل خارج شد 🔸به محض اینکه سرم خورد به سنگ، بیهوش شدم، یعنی تقریباً می‌تونم بگم که متوجه شدم مُردم... احساس کردم یه نیروهایی اطرافم بودن اومدن منو گرفتن، دهنمو باز کردن، یه مواد مذابی مثل قیر مذاب از نوک پنجه‌های من اومد بیرون و همینجوری که می‌ومد تا زانوهام رسید احساس کردم درد بسیار شدید و غیر قابل تحمل... همین که از دهنم خارج شد احساس کردم که اینا رفتن عقب و نگاه کردم دیدم حالم خوبه و اصلاً دیگه هیچ دردی نبود، احساس کردم من دیگه رفتم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/eIWE5 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل سوم) 🔸افق رو که نگاه کردم، دیدم دوست‌هام دارن میان، لباس پرواز تنشون بود و دوستای شهیدی بودن که من می‌دونستم و آماده بودم من با اینا برم 🔸اینجا یه فضایی بود که یه سری حرکت می‌کردن عین پیک‌های مثلاً فضایی رد می‌شدن با سرعت خیلی زیاد، اینا قابل درک نبود، قابل دیدن نبود برای من، اما می‌دیدم که دارن یه کارهایی رو انجام میدن... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/XMs85 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل سوم) 🔸این نیروهایی که اطراف من بودند، دوباره اینها یک‌دفعه جمع شدند منو دوباره گرفتند و دهن منو باز کردند انگار یه سطل قیر مذاب ریختن توی دهن من، دوباره درد از دندون و دهن من شروع شد اومد توی قفسه سینه و معده، اینجا رو آتیش زد و رفت تا نوک ناخن‌هام، به محض اینکه رسید اونجا من به هوش اومدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/b4rH3 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل سوم) 🔸در مرحله دوم عملیات آزادسازی خرمشهر بودیم، مأموریتی به ما اعلام شده بود که باید جاده‌ی جُفیر به پاسگاه طلاییه رو چهار کیلومترش رو مورد هدف قرار بدیم 🔸۲۸ سالم بود و لیدر۳ نیروی هوایی بودم، پرواز با تأکیداتی که شده بود هیچی یادم نمیره که رییس عملیات دستورالعمل پرواز رو به ما نشون داد و گفت؛ شما برنمی‌گردید! مأموریت بدون بازگشت! و فقط سعی کنید که زنده بمونید... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ByY1C 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل سوم) 🔸من گردش به چپ رو شروع کردم که از آتشی که میومد به سمتمون جلوگیری کنم، از هواپیما پرت شدم بیرون، هیچی نفهمیدم، از این لحظه به بعده که یه چند دقیقه‌ای رفتم... 🔸 در همین لحظات، زندگی شروع شد رفتن عقب تمام لحظات خوشی‌ها و بدی‌ها، تمام حوادث، رفتم جلو همینطوری تا دو سالگی، دو سالگیم مادرم داشت منو می‌شست کنار خونه آستارا چای، اونجا یه لحظه یک دفعه‌ای انگار یکی بهم گفت که برگرد، وقتش نیست... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/9YAnP 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل سوم) 🔸در همون لحظه‌ای که اونجا افتاده بودم، به فکر خلبان دوم بودم که چه بلایی سرش اومده! کجاست! چون خودم تو جای خیلی بدی افتاده بودم 🔸تو این لحظه بزرگترین لحظه ایثار رو دیدم، دیدم یه دفعه از اون طرف یه موتور سوار از بچه‌های نیروی خودمون با موتور داره میاد از رو یه بلندی اومد، روی بلندی که رسید شاید که عراقی‌ها هزار تا گلوله به سمتش زدن خلبان هم برای عراقی‌ها خیلی ارزش داشت... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/cvWDe 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل سوم) 🔸من مرگ برام کلمه مزخرفیه، قبلش می‌ترسیدم اما بعد از اون اصلا مرگ تو زندگی من هیچ معنی نداره، یعنی وجود نداره چون خودم دیدم 🔸 قبلش من زیاد به این چیزایی که واسم اتفاق افتاد توجه نداشتم، قبول نداشتم، از نظر من عظمتیه اصلا دنیایی که توش زندگی می‌کنیم و اونچه که بعد اتفاق میفته... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/AjPUf 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 برای یافتن این هموطن دزفولی به ما کمک کنید. پی‌نوشت: شکر کنیم خدا را که باران آمد. شکر نعمت، نعمتت افزون کند. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: 🖥 فراخوان برنامه تلویزیونی 🖥 «زندگی پس از زندگی» قابل توجه پزشکان، پرستاران، کادر درمان و کارکنان دانشگاه‌های علوم پزشکی و بیمارستان‌ها و درمانگاه‌های کشور: برنامه «زندگی پس از زندگی» شبکه چهار سیما در نظر دارد با عزیزانی که در هر بخش از حوزه درمان یا آموزش پزشکی کشور مشغول خدمت هستند و یکی از دو شرایط زیر را دارند (برای فصل پنجم این برنامه و پخش در ماه رمضان سال جاری) مصاحبه نماید: ۱ - شخصا تجربه نزدیک به مرگ داشته‌اند. ۲ - خاطره‌ای از بیمار یا مراجعه کننده‌ای دارند که ابراز کرده تجربه نزدیک به مرگ داشته است. 📱📱شماره‌های ارتباطی در این باره: 09394619837 09226696393 خواهشمند است عزیزان با توجه به نزدیکی ماه رمضان و لزوم تسریع در ضبط مصاحبه‌ها این پیام را به صورت حداکثری منتشر فرمایند. با احترام عباس موزون تهیه کننده برنامه زندگی پس از زندگی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت چهارم فصل سوم بخش اول) 🔸اتفاقی که برای ما افتاد فهمیدیم که موشک خورد به هواپیما یک لحظه دیگه دیدم داره دیر میشه و هیچ کاری هم نمی‌تونیم بکنیم، اینطوری جلوی چشمم مجسم شد که الان هواپیما چند ثانیه دیگه خورده زمین، هواپیما پراکنده شده به قطعات مختلف در اطراف و بدن منم تکه تکه شده و تو بیابون پخشه این صحنه رو که دیدم یعنی مرگ برام مسجل شد یک لحظه تمام زندگیم از جلو چشمم عبور کرد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/OtEF9 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links