🍃شیرین اتفاق زندگی
امشب میخواهم کودکی خودم را نقّاشی کنم
وقتی که پدرم رفته بود سفر
و در روزهایی که سایۀ او بالای سرم بود
اتّفاقهای خوب و بد زیادی میافتاد.
من در تنهاییهای خودم وقتی
به اتّفاقهای تلخ فکر میکردم
اشک میریختم و در خیال خویش با پدر حرف میزدم
و منتظر بودم که روزی بیاید
و هر چه از تلخیها در دلم جمع شده برای پدر بگویم.
به اتّفاقهای شیرین که فکر میکردم
در خلوت خودم برای پدر تعریف میکردم و لبخند میزدم
بعد هم منتظر بودم که روزی بیاید
و هر چه از شیرینیها در خاطرم مانده
برای پدر بگویم و با هم بخندیم.
همیشه در خیالم صورت پدر را میکشیدم
وقتی که برایش از اتّفاقهای تلخ میگفتم و او برایم اشک میریخت
و من هم با دستان کوچکم اشکهایش را پاک میکردم
صورت پدر وقتی که به اتّفاقهای شیرینم میخندید
با این که خیالی بود، ولی حسابی بیخودم میکرد از خویش.
پدر که آمد، یادم رفت که خسته است
هنوز گرد سفر از روی صورتش پاک نشده بود
که او را مینشاندم و ناز میکردم و حرف میزدم.
کجای این قصه را باید نقّاشی کنم؟
من دوست دارم کودکیهای خودم را
در آن زمانی نقاشی کنم که تنگ غروب در کنج اتاق نشستهام
و عکس پدر را به دست گرفتهام و قطره قطره اشک میریزم.
کودکیهایم به من میگوید که من منتظر نیستم.
من دلم با حرف زدن با تو آرام نمیشود
یعنی تو برای من حتی به اندازۀ یک پدر برای کودکش نیستی.
یادم نمیآید به این فکر کرده باشم
که بار حادثههای تلخ را با گفتگوی با تو سبک کنم
و شیرینی اتّفاقهای خوب را با تو تقسیم کنم.
در حادثههای تلخ، اگر با تو هم حرف بزنم، بیشتر گله میکنم
و وقتی اتّفاقهای خوب میافتد، مست غفلت میشوم
و تو را از یاد میبرم.
من منتظر نیستم، ولی میخواهم منتظر شوم
پس باید شبیه تو شوم.
باید تلخ و شیرین زندگی را مثل تو معنا کنم.
این واقعیت را نمیتوانم انکار کنم
ولی قبول آن هم نفسم را بند میآورد:
تلخ و شیرینهای زندگی خودم را که نگاه میکنم میبینم
چه تلخهایی که برای تو شیرین است
و چه شیرینهایی که برای تو تلخ است.
وقتی تلخ و شیرین زندگی در کام من
با آنچه تو تلخ و شیرین میدانی
این اندازه فرق میکند
رعب و وحشت، همۀ وجودم را میگیرد.
اگر بیایی و امر کنی یکی از آن شیرینهایی را که به کام من تلخ است
نوش جان کنم
قبول میکنم یا نه؟
و اگر نهیم کنی از آن شیرینهایی که به کام تو تلخ است
میپذیرم یا نه؟
من از تفاوت ذائقۀ خودم با تو میترسم
آخرش کار دستم میدهد.
زودتر کاری کن برایم
نکند دیر شود.
شبت بخیر شیرین اتّفاق زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
✅ مشاوره را کمک بدانیم، نه دخالت (بخش سوم)
❇️ حکمیّت: مشاورهای خانوادگی در اختلافات جدی
👆حکمیّت را میتوان نوعی همفکری نامید که در مواردی که کار به جاهای باریک کشیده و ممکن است حرف طلاق به میان آید، پا پیش میگذارد. حکمیّت، دستوری قرآنی است.
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
♦️گام هفتم (بخش سوم، حکمیّت)
@abbasivaladi
👇👇👇👇👇
n043 تا ساحل، گام هفتم، بخش سوم، حکمیت.mp3
3.92M
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
🎧گام هفتم (بخش سوم، حکمیّت)
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
safhe 009-010.mp3
5.53M
#لالایی_خدا
#تلاوت صفحه ۹-۱۰
#سوره_بقره آیات ۵۸-۶۹
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
005 ki ahle behshteh.mp3
3.43M
#لالایی_خدا
#قصه ۵
#اسم_قصه: کی اهل بهشته؟
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
006 dastane ahle shanbeh.mp3
3.95M
#لالایی_خدا
#قصه ۶
#اسم_قصه: داستان اهل شنبه
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
🍃فراقت جهنّم عاشقان
نمیخواهم فکرم را از قیامت خالی کنم
دیشب که گفتم
میخواهم مثل تو لحظههایم را با فکر کردن به قیامت پر کنم.
امشب خیالم پر کشید و رفت پیش یک جهنّمی
و گفت میخواهد او را نقاشی کند
چگونهاش را نمیدانم
ولی گفت جهنّمیها دو دستهاند
آنها که حکمشان خلود در آتش است
و آنها که روزی از آتش بیرون میآیند.
خیالم گفت آن جهنّمی که میخواهم بروم پیشش
از آنهایی است که بناست روزی بیاید بیرون.
خیالم گفت: این جهنّمی را طوری میکشم
تا همه بدانند دارد فریاد میکشد ضجّه میزند
التماس میکند که زودتر بیاید بیرون
انتظاری که او برای بیرون آمدن دارد
در تب و تابی که از سر و رویش پیداست موج میزند
او به بهشت که فکر میکند
جهنّم بودن جهنّم را بیشتر می فهمد
برای همین هم ملتمسانهتر فریاد میکشد.
آقا!
من باور نکردهام دنیا بیتو جهنّم است
و باور نکردهام که بهشت با آمدن تو معنا میشود
برای همین هم آسوده و بیخیال نشستهام و در تب و تاب نیستم
به دعاهایم نگاه میکنم و میبینم
یکی یکی دعاها نمایشی و از دل سیری است
از دعاهایی که برای آمدنت میکنم
بوی التماس به مشام نمیرسد.
من منتظر نیستم، ولی میخواهم منتظر تو باشم
پس باید شبیه تو شوم.
کاش یک بار برای همیشه باور میکردم که تو
خودت را لایق بهشت نمیدانی
و وقتی که به خدا از آتش جهنم پناه میبری
پناه بردنت واقعی است، نمایشی نیست.
چرا من که باید شبیه تو باشم
بهشت را بر خودم واجب میدانم
و خدا را بدهکار یک بهشت به خویش میبینم؟
من شبیه تو نیستم که فاصلۀ خودم را تا جهنّم
به قدری دور میبینم که دلم از ترس جهنّم نمیلرزد.
تو وقتی به بهشت فکر میکنی
عبادتهایت را از فکرت گذر نمیدهی
فقط به رحمت خدا میاندیشی
من شبیه تو نیستم که وقتی به عبادتهایم نگاه میکنم
اوّلین چیزی که به فکر میآید
بهشتی است که بیتردید باید از خدا بگیرم.
تا وقتی که دربارۀ فاصلۀ بهشت و جهنّم تا خودم
مثل تو فکر نمیکنم
نمیتوانم دنیا را بی تو جهنّم ببینم و با تو بهشت
و اگر دنیا را این طور ندیدم
در نبودنت حالم، حال التماس و ضجّه و ندبه نخواهد شد.
مرا مثل خودت به این یقین برسان
که بیلطف و فضل خدا، بیشک جهنّمی هستم و از بهشت محروم.
من به این یقین، سخت محتاجم.
شبت بخیر فراقت جهنّم عاشقان!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
خلاصۀ درس سی و چهارم تا چهلم.pdf
154.2K
#درس
#خلاصه درس سی و چهارم تا چهلم
✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا میکنید:
⁉️حسن ظن داشتن به خدا یعنی چی؟
⁉️معنای دقیق خوف و رجا چیه؟
⁉️اگه بندهای توبه نکرده باشه، ممکنه خدا اون رو ببخشه؟
⁉️اگه حق الناس به گردنمون باشه چی؟ بازم امیدی به بخشش خدا هست؟
⁉️آیا مهربون معرفی کردن خدا، خیال بنده ها رو برا گناه کردن راحت نمیکنه؟!
@abbasivaladi
🍃روح امید
کسی اگر در روی این زمین
شایستۀ نام موفّق باشد
فقط و فقط خود تویی آقا!
موفّق کسی است که توفیقی به او رسیده
توفیق هم فقط توفیق بندگی است
هر چه جز بندگی نام توفیق به خود گرفته
از موفّقیت جز نامش، بهرۀ دیگری ندارد.
حالا بگو بدانم آیا کسی روی این زمین هست
که بیشتر از تو توفیق بندگی یافته باشد؟
کاش کسی بود که صدایش به همۀ اهل زمین میرسید
تا میرفتم و به او التماس میکردم
فریاد بزند تا همه بشنوند:
موفّق کسی است که شبیه تو باشد.
چه مبتذل کردهاند واژۀ موفّق را!
کدام توفیق؟! کدام بندگی؟!
سنگمحکها همه دنیایی شده
هر کسی دنیای بیشتری به دست میآورد،
موفّقتر
و هر کسی از دنیا عقب میماند، شکستخوردهتر است.
آقا!
با این سنگمحکها خود تو از دستۀ شکستخوردگانی.
دادِ این همه فاصله را باید به کجا برد؟
وقتی که تو سنگ محک موفّقیت باشی
امّا از نگاه مردم دنیا شکست خورده نامیده شوی
راه مردم دنیا چه قدر کج میشود از جادۀ موفّقیت!
باید شبیه تو شد تا طعم موفّقیت را چشید
و من میخواهم شبیه تو باشم.
به قدری توحیدت را مرور میکنم مرور میکنم مرور میکنم
که یک روز خودت به زبان بیایی و بگویی:
«چه قدر توحیدت شبیه توحید من شده!»
آن روز اگر برسد، دیگر هیچ آرزویی ندارم.
تو به هیچ کسی جز خدا
در هیچ چیزی
هیچ امیدی نمیبندی
این سه «هیچ» همۀ هستی مرا به باد فنا داده
چون من این گونه نیستم
به همه در همه چیز همه جور امید میبندم
و اگر امیدم نا امید شد، شاید به سوی خدا بروم.
"توحید در امید" تو
وقتی ملاک سنجش توحید میشود
خودم را در مردابی از شرک غوطهور میبینم.
گاهی با خودم حرف میزنم و میگویم:
کاش میشد از خیال توحید تو بیرون آمد.
زیرا به توحید تو که فکر میکنم
فاصلهها قصد ناامیدکردنم را میکنند.
امّا نه، همین امشب باید قدم اوّل توحید در امید را بردارم.
چرا ناامیدی!؟
من به خدای تو امید میبندم
که رشتۀ امیدم را از هر کسی جز خودش قطع کند.
دعای تو که پشت سر این امید باشد
امیدم هیچ گاه ناامید نخواهد شد.
شبت بخیر روح امید!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍀بچه ها چقدر مظلوم اند! ما چقدر ظالمیم!
🍀ما هر جا که میرویم
«خود»مان دنبالمان است.
انگار بدون «خود»
هیچ کاری مزه نمیدهد بِهِمان.
🍀در خوردن و پوشیدن
در ساختن و در کوشیدن
در رفت و آمد
در نرفتن و نیامدن
حتی در عبادتهایمان
«خود»مان را میکشیم به دنبالمان.
🍀مثل این که ما را ساختهاند
برای این که شب و روز برسیم به دلخواه «خود»مان.
اصلاً هدف آفرینش ما
باد کردن همین «خود» است انگار!
ما کاری جز این نداریم!
🍀تک فرزندمان بچۀ دیگری میخواهد
فقط دلش نیست که این را میخواهد
خدا او را این طور آفریده.
کنار یک بچۀ دیگر
آرام میگیرد.
🍀وقتی با بچۀ دیگر بازی میکند
انگار گذر زمان را حس نمیکند.
اصلاً گویی مثل گُل اول صبح
تا آخر شب، باز است و باطراوت.
🍀ما خودمان هم که بچه بودیم
بچۀ دیگری میخواستیم.
چقدر التماس میکردیم
که مادرمان برایمان بچه بیاورد!
فکر میکردیم لک لکها بچه میآورند برای مادرها.
چقدر ناراحت بودیم از دست لک لکهای تنبل!
🍀حالا که پدر شدهایم یا مادر
«خود»مان هزار بهانه میآورد
برای بچه نیاوردن.
ما هم که تسلیم محض «خود»یم
امروز، بچهها
حسابی از دست لک لکها عصبانیاند.
🍀گمان نمیکردم این «خود»
«خدا»یی باشد با این همه قدرت
که حتی مهر مادری و محبت پدری را هم
تسیلم خودش کند.
📚بازی چه محراب خوبی است برای عبادت ص۶۷-۶۳
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
safhe 011-012.mp3
11.81M
#لالایی_خدا
#تلاوت صفحه ۱۱-۱۲
#سوره_بقره آیات ۷۰-۸۳
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
007 dorugh guii danshmandan yahodi.mp3
2.83M
#لالایی_خدا
#قصه ۷
#اسم_قصه: دروغگویی دانشمندان یهودی
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
008 khiyalat batell yahod.mp3
3.5M
#لالایی_خدا
#قصه ۸
#اسم_قصه: خیالات باطل یهود
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
009 peyman khoda ba baniesrayil.mp3
3.24M
#لالایی_خدا
#قصه ۹
#اسم_قصه: پیمان خدا با بنی اسرائیل
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
🍃خزانه علم خدا
تو تجسّم همۀ آرزوهایی
آرزوی خوبان عالم از وقتی که آدم آفریده شد
تا قیام قیامت با تو محقّق میشود.
فرشتهها هم با تو خودشان را
در آغوش آرزوهایشان میبینند.
تو اگر نبودی، دنیا ناکام به قیامت متصل میشد
و همه، آرزو به دل از دنیا میرفتند.
وقتی کسی شبیه تو میشود
آدم را یاد آرزوهای آسمانی میاندازد
آدمها حسابی اهل دنیا شدهاند
که این قدر آرزوهایشان بوی دنیا میدهد.
وقتی کسی را میبینند که شیبه توست
آرزوهایشان رنگ عوض میکند.
آدمها با آرزوهایشان زندگی میکنند.
وقتی آرزوها بوی دنیا بدهد
همۀ زندگی را دنیا به تسخیر خویش میکشد
و وقتی آرزوها به رنگ آسمان باشد
زندگی همرنگ آسمان میشود.
زیاد شدنِ کسانی که شبیه تو هستند
ضامن آسمانی شدن زندگیهاست.
این روزها قشنگ معلوم است
که مردم از زمین خستهاند
و چشم به راهی هستند که آنها را به آسمان برساند.
میخواهم شبیه تو باشم
تا نامم را در دفتر کسانی بنویسند
که بانی آسمانی شدن مردم هستند.
آقا!
تو در علم و دانش هم موحّدی.
هیچ منبع علمی نمیشناسی جز خدا.
اگر خدا علمش را به دست کسی داد
و تو را فرمان داد که از او علمش را بگیری
جز چشم چیزی نمیگویی.
ولی فراموش نمیکنی جایی که فرمان خدا هست
پیشگاه خداست.
اگر پیش کسی بروی که خدا گفته
گویی رفتهای پیش خود خدا.
تو در هیچ کجا احساس نمیکنی
سر کلاسی غیر از کلاس خدا نشستهای
و من هنوز باور نکردهام که هر کسی جز خدا
سرمایهاش جز نادانی چیز دیگری نیست
و هنوز برای پر کردن خزانۀ دانشم
پیش این و آن میروم؛ اما نگاهی به آسمان نمیدوزم.
اگر مثل تو در دانش، موحد بودم
هر گاه دلم هوای دانش میکرد
حس التماسم به خدا زیاد میشد.
این حسّ التماس را ندارم
که هر چه بیشتر میخوانم و بیشتر گوش میکنم
در مرداب جهل بیشتر فرو میروم.
کاش مثل تو باورم میشد
اگر معلّمم خدا نباشد، هر چه به نام علم کسب کنم
جز جهل چیز دیگری نیست.
مرا از این مرداب جهل نجات بده.
شبت بخیر خزانۀ علم خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل3️⃣ : بهانه هایی شبیه دلیل (توجیهات سطحی)
1️⃣ شبکه های دینی و مذهبی
⏪چند کلمه با متولّیان شبکههای مذهبی
🔸دوستان عزیز! ما میدانیم که کار شما برای کسانی که در کشورهای دیگر زندگی میکنند، چه اندازه مفید و لازم است. ما باید به وسیلۀ رسانه📺، در خطّ مقدّم مبارزۀ فرهنگی باشیم؛ از کشورهای همسایه گرفته تا دوردستترین نقاط این جهان؛
🔹امّا این را هم بپذیریم که برخی، به بهانۀ تماشای برنامههای شما، در داخل ایران، ماهواره📡 میخرند و آنچه گفتیم، اتّفاق میافتد.
شما در شبکههای خود، تنها بازتابهای خوب برنامههاتان را مشاهده میکنید. بیشتر افرادی که با شما تماس میگیرند، کسانی هستند که از برنامههای شما استفادۀ مفید کردهاند یا منتقد محتوایی یا شکلیِ برنامههای شما هستند. کسانی که به واسطۀ برنامههای شما در دامِ شبکههای دیگر📛 افتادهاند، شما را فراموش کردهاند و دیگر ارتباطی با شما ندارند. شما هم از اوضاع زندگیشان بیخبرید.
🔸به نظر میرسد شما موظّف هستید همیشه در برنامههای خود، ضررهای وجود ماهواره📡 در خانه را تذکّر دهید و از خانوادهها👨👩👧👦 بخواهید که به هیچ وجه و به هیچ بهانهای پای ماهواره را به خانه🏠 باز نکنند.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 159 - 160
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃قشنگ ترین خیرات عالم
باید عطش آمدنت را میان مردم پخش کرد
بالاتر از این خیرات، خیرات دیگری نیست.
کسی اگر چنین خیراتی را میان مردم منتشر کند
ثوابش به همۀ امواتش میرسد
و تازه باز هم اضافه میماند.
با اضافۀ این خیرات میشود دسته دسته گناهکار را
از آتش جهنّم نجات داد و بهشتی کرد.
چه باک اگر مرا اهل مبالغه بخوانند!
من اعتقادم را میگویم مردم هم اتّهامشان را بزنند
شکر خدا قیامتی هست که یوم تبلی السّرائر است
پرده که کنار رفت
در روزی که یوم الحسرة است
چه بسیار آدمهایی که حسرت بخورند از این که
چرا از این خیرات غافل شدند
امّا سؤال این جاست:
چگونه میشود عطش آمدنت را میان مردم خیرات کرد؟
این سؤال یک جواب بیشتر ندارد
کسی اگر شبیه تو شد
در میان مردم بودنش
میشود خیرات عطش آمدن تو.
مردم وقتی شبیه تو را میبینند
دلشان هوای آمدنِ اصل را میکند.
چه خوب است که وجود آدم
بشود خیرات عطش آمدن تو
و چه خوشبخت است این آدم.
نفس میکشد، فریاد میزند و سکوت میکند
گریه میکند و میخندد، مینشیند و بلند میشود
هر کاری میکند و هر کاری نمیکند
آدمها را یاد تو میاندازد.
خوش به حال اجداد این آدم
چه باقیات الصّالحاتی از خودشان به جای گذاشتهاند!
عیبی ندارد اگر بگویم
هر چه قدر آدمهای شبیه تو کم شوند
تو بیشتر فراموش میشوی؟!
پس آنها که شبیه تو هستند
تو را از فراموش شدن بیرون میآورند
وای که چه کار بزرگی است مردم را به یاد تو انداختن!
چه خیراتی بالاتر از این!؟
دلم میخواهد وجودم بشود خیرات
خیرات عطش آمدن تو
دیگر نمیتوانم به چیزی جز این راضی شوم.
بدم میآید از هر عاقبتی جز این عاقبت.
دوست دارم در قیامت نامۀ عملم را که به دستم دادند
از ابتدا تا انتهایش فقط نوشته باشند: خیرات عطش آمدن تو.
اگر شبیه تو شوم، همین میشود
هر خیری از سوی من سر بزند
میشود یاد تو و میان مردم منتشر میشود.
چه کار کنم تا آرزوی خیرات شدنم محقّق شود؟
اگر مدد نکنی، آرزو به دل میمیرم.
آرزویم که بد نیست
پس نگذار آرزو به دل بمیرم.
شبت بخیر قشنگترین خیرات عالم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃روشنایی امید
از دیشب که از خیرات عطش آمدنت حرف زدم
وحشت وجودم را فرا گرفته است.
هر چه گفتم، از خوبی خیرات عطش بود
آنچه گرفتارم کرده، این سؤال است:
اگر من بتوانم عطش آمدنت را میان مردم پخش کنم
ولی کاهلی کنم و اسیر دنیا شوم و این کار را نکنم
فقط یک چیز خوب را از دست دادهام
یا یک دنیا بدی به دست آوردهام؟
اگر مردم تشنۀ آمدنت نباشند
یعنی تشنۀ خدا نیستند
تشنۀ خدا نبودن، یعنی قدم زدن بر لب پرتگاه کفر.
من اگر عطش آمدنت را میان مردم پخش نکنم
به انتشار کفر در عالم کمک کردهام.
این یعنی آن که پخش کردن عطش تو در میان مردم
وظیفۀ هر کسی است که میداند
انتشار تو در عالم یعنی انتشار خدا
و کاش حالا که تو را در عالم منتشر نمیکنم
نمیدانستم که پخش کردن عطش تو
تشنه کردن مردم به خداست.
به اینها که فکر میکنم
میبینم چه قدر گرفتار دنیا شدهام.
کسی که روی دانستهای به این بزرگی پا میگذارد
تو در بارۀ او چگونه قضاوت میکنی؟
تا حالا خیال میکردم
شبیه تو شدن و نشدن
خیر و شرّش به خودم بر میگردد
ولی حالا چگونه میشود از این یافته گریخت
که شبیه تو شدن و نشدن
خیر و شرّش دامن این و آن را هم میگیرد؟
مرا در قیامت مؤاخذه خواهند کرد
که چرا شبیه تو نشدم تا مردم تشنۀ تو شوند.
یا راهی نشان بده که زودتر بتوانم شبیه تو شوم
یا گریزگاهی نشانم بده
تا بتوانم از دست این فکرهای ترسناک رها شوم.
از وقتی که این فکرها به سراغم آمده
خودم را مسئول فسق و کفر مردم میدانم.
خودت میدانی اگر امید به کرامت تو نبود
با این فکرها اگر همۀ یأس را در آغوش میکشیدم، عجیب نبود.
امید به مهربانی توست که سدّی ساخته در برابر سیل یأس
هر چه را از من میگیری
این امید را از من مگیر.
این سیل اگر جاری شد، هستیام را به باد فنا میدهد.
من از سیلاب یأس میترسم.
گاهی صدای ترک خوردن سدّ امیدم را میشنوم.
میترسم اگر زودتر شبیه تو نشوم
سدّ امیدم بشکند و دیگر نشود کاری کرد.
تا سدّ امیدم نشکسته، کاری برایم کن آقا!
شبت بخیر روشنایی امید!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
خلاصۀ درس چهل و یکم تا چهل و نهم.pdf
148.6K
#درس
#خلاصه درس چهل و یکم تا چهل و نهم
✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا میکنید:
⁉️میدونید نشونۀ موفّقیت شیطون تو منحرف کردن بندههای خدا چیه؟
⁉️چرا بچّهها با این که میدونن نماز، تشکّر از خداست، به سمت نماز نمیرن؟
⁉️اخبات داشتن در برابر خدا یعنی چی؟
⁉️نشونههای حزن شیرینی که تو احادیث ما از ویژگیهای مؤمن شمرده شده، چیه و چطوری به دست میاد؟
@abbasivaladi