کربلا فقط روضه نیست
شرح غصۀ یک قبیله نیست.
کربلا شرح مبسوط عشق است
در یک نیم روز.
چرا ما در کربلا
غم را میبینیم
اما عشق را نه؟
یا غم را پررنگ میبینیم
و عشق را کمرنگ؟
کربلا را اگر کسی
با نگاهی عاری از غفلت ببیند
مگر زیر و بمش جز عشق
چیز دیگری هم هست؟
آقا!
میخواهم بروم کربلا
عشق را به تماشا بایستم.
میخواهم یک بار
کربلا را
به همراه تو
از آسمان نگاه کنم.
کربلایی که ما از زمین دیدهایم
با کربلایی که میشود از آسمان با تو دید
فاصلهاش از همین زمین
تا همان آسمان است.
مرا بی تو، راهی به آسمان نیست
دستم را بگیر آقا!
میخواهم به آسمان بروم.
#بهانه_بودن
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴https://eitaa.com/abbasivaladi
🏴قاسم بن الحسن🏴
من در بارۀ قاسم سؤال دارم
اما همین جا اگر میشود پاسخم را بده
تو هم قبول داری
که هفتاد و دو سرباز بیشتر
در لشگر حسین نبود؟
اهل تاریخ نکند هزار را از کنار هفتاد و دو انداختهاند
نکند هفتاد و دوهزار پا در رکاب حسین بودهاند
و ما خبر نداریم؟
و شاید سی هزارِ آن طرف درست نیست
و شاید آن سوی لشکر حسین
فقط سی نفر بودهاند و این هزار، اضافی است؟
من آخر چطور قبول کنم
که امام زمان
پسر رسول خدا
پسر امیر مؤمنان
پسر فاطمه را
فقط هفتاد و دو نفر همراه شوند
و پسر ابوسفیان
پسر معاویه
پسر هند جگرخوار را
سی هزار نفر؟
تو توانستهای این غربت را
برای خودت هضم کنی
بگو چطور
تا من هم حل کنم
این حیرت گلوگیر را برای خودم.
فعلا میگذارم و میگذرم از این غربت
ولی باز هم باز میگردم به سوی آن
حالا بیا و پرسشهایم را
در بارۀ قاسم جواب بده.
قصۀ شب عاشورا
و «آیا من در میان کشته شدگان هستم» چیست؟
قصّۀ «مرگ در کام تو چگونه است»
و «أحلی من العسل» چیست؟
یک بار ابتدا تا انتها برای من بگو
تا من بچشم
شیرینی عسلی را که قاسم
از نوک شمشیرها چشید.
و کسی میگفت
قاسم، یادگار برادر حسین بود
قاسم برادر زادۀ حسین بود؟
کدام برادر؟
من شنیدهام که به او میگویند قاسم بن الحسن
یعنی قاسم
حضور مجتبای مدینه بود
در کربلای حسین؟
قاسم
امانتی بود در دستان حسین
که وقتی که نگاهش میکرد
حسن زنده میشد برایش
ولی چطور میشود
امانت را به میدان فرستاد
من قصّهای شنیدم امّا
تو بگو درست است یا نه؟
قصّۀ التماس و اشک و غش چیست؟
تو هم شنیدهای؟
راستی قاسم که رفت به میدان
بعدش چه شد؟
کِی برگشت؟
چگونه برگشت؟
یادگار مجتبی
یادگار کربلا هم شد؟
چند سال بعد از عاشورا زنده ماند؟
چرا کسی از قاسمِ پس از عاشورا حرفی نمیزند؟
این که دیگر معلوم است
وقتی نوجوان سیزده ساله به میدان میرود
کسی کاری به او ندارد؟
در رسم کدام قبیله است
که با نوجوان سیزده سالۀ بدون زره بجنگند؟
ولی چرا هر چه میگردم
کسی از احوال قاسمِ پس از عاشورا
چیزی ننوشته؟
جایی دیدم که چیزی از قاسم نوشته بود
اما به گمانم آن قاسم
قاسم دیگری بود
قاسمِ مجتبی نبود
قاسمی که در بارهاش نوشته بودند
به قاسمی میخورد
که مسلمان نباشد
قاسمِ حسن که محو خدا بود!
قصّۀ آن قاسم
به قاسمی میخورد
که جوانی رشید
یا میانسالی پهلوان باشد.
قاسمِ کربلا
سیزده سال که بیشتر نداشت
آن قصّه برای قاسمی بود
که کشته شده باشد
مگر قاسمِ حسین را کسی کشته بود؟
آن قاسم را
روی نی دیده بودند
قاسمی که من میشناسم
آرامگاهش آغوش حسین بود
نه جای دیگری.
#بهانه_بودن
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴https://eitaa.com/abbasivaladi
تقدیمیۀ کتاب آسمانی نشان، آسمانی بمان.mp3
1.82M
شش ماه دلت خوش بود که مادر یک علی شدهای
و پیش خودت میگفتی چه شیرین است چشیدن طعم بنت اسد بودن...
📚تقدیمیۀ کتاب «آسمانی نشان، آسمانی بمان!»
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴https://eitaa.com/abbasival
🏴باب الحوائج🏴
کاش می فهمیدیم
معنای باب الحوائج را.
به گمانم اگر تو را باب الحوائج خواندهاند
نه از آن روست
که حاجتت آب بود و به آن نرسیدی
و خدا به پاداش خونی که از تو به زمین ریخته شد
باب حوائج خلائقت کرد، نه!
تو حاجت برآورده شدۀ زمینی
که اگر نبودی
حق در همان کربلا
زیر زمین دفن میشد.
ما تو را برای حاجتهایمان میخواهیم.
کاش خودت حاجتمان میشدی.
کسی اگر تو را بیابد
به درِ حاجتها دست یافته.
از تو که وارد شود
دیگر حاجت برآورده نشدهای نخواهد داشت.
تو اجابت همۀ حاجتهایی علی!
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴https://eitaa.com/abbasivaladi
🏴علی اکبر🏴
ای کاش تو باز میکردی
گره این معما را آقا!
چرا حسین وقتی به علی اکبر رسید
وقتی که در آغوشش گرفت
وقتی که صورت به صورتش گذاشت
و وقتی عرق از پیشانی اکبر پاک کرد
جوانان بنی هاشم را صدا زد
که بیایند و اکبر را تا خیمه همراهی کنند؟
چه نیازی بود به آمدن جوانان؟
مگر علی خودش توان راه رفتن نداشت؟...
#بهانه_بودن
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴https://eitaa.com/abbasivaladi
🏴سقای علقمه🏴
آقای من!
مشکهای سینۀ ما
پر از آه حسرت است.
تو از سقای علقمه بگو
و از مشکِ به دندان گرفتهاش بخوان
تا ما احساس کنیم
سوراخ سوراخ شدن سینهمان را.
این آههای در سینه مانده
شاید این طور
روی زمین بریزد
یا به آسمان برود.
سینۀ ما دیگر
توان نگه داشتن این همه آه را ندارد.
ما گرفتار زمینیم
ولی به دنبال آسمان.
از عباس بخوان
تا احساس کنیم
زمین خوردهایم
و جز خدا دادرسی نیست
و حتی دلمان به دستهایمان هم خوش نباشد
که ما را نگه دارد از زمین خوردن.
بخوان تا بدانیم
زمین خوردنهایی هست
که راز رسیدن به آسمان است...
#بهانه_بودن
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴https://eitaa.com/abbasivaladi
🏴خدایا!
امروز، روز عاشوراست
روز اشک و ناله.
روزی که از شیرخوارهای ششماهه
تاپیرمرد هفتاد ساله
بهشت را مفتخر حضور خود کردند
و زمین را عزادار غروب خویش.
🏴امروز عاشوراست
روزی که شمشیرها
برای سینههای سپر کرده
از هم سبقت میگیرند
و دلدادگان برای جانفشانی
در راه محجوب خویش.
🏴امروز عاشوراست
روزی که تیرها
متحیرند در انتخاب هدف
و عشاق برای شهادت
سراپا شورند و شعف.
🏴امروز عاشوراست
روزی که بناست یک بار برای همیشه
در عالم خلقت
عشق تو تفسیر شود
و نامش عالم گیر.
🏴امروز عاشوراست
روز ماتم
روزی که غم ارزش حقیقیاش را پیدا کرد.
🏴امروز عاشوراست
روزی که کودکان نالهسر میدهند
و عشاق، سر میدهند.
مادران در رهدوست، پسر میدهند.
خواهران برسینه و سر میزنند
و کبوترانِ بیقرار
پرپر میزنند.
🏴امروز عاشوراست
خدا میخواند
خورشید میسوزد
زمین میلرزد
ستارهها میگریند
فرشتهها سینه میزنند
زمان میایستد
قیامت شتاب میکند
جهنم فریاد میکشد
و بهشت با غمی شیرین و سنگین
آمادۀ استقبال میشود.
📚 ردِّ نگاهت، راهِ آسمان.
(برگردانی ادبی از زیارت عاشورا)
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴https://eitaa.com/abbasivaladi
🏴شام غریبان
من هر چه فکر میکنم
غربت شام غریبان
در خیالم نمی گنجد.
شام غریبان را نمیشود باور کرد.
شام غریبان
اولین شبی که تو نبودی
علمدارت نبود
علی اکبر نبود
اولین شبی که گهواره خالی بود
و سینه چاکان حریمت
روی خاک افتاده بودند.
شام غریبان را نمیشود باور کرد.
تو نبودی
ولی دشمنت بود
مهربانی تو نبود
اما کینۀ دشمنانت بود.
چگونه شام غریبان به صبح رسید؟
و چرا قیامت همان شب به پا نشد؟
اسرافیل کجا بود که در صور بدمد؟
و چرا مردهها از قبور خویش به پانخاستند؟
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴https://eitaa.com/abbasivaladi
کاش به من می گفتی
چه خاکی به سر کنم.
کربلا نمیروم
دلم بهانه میگیرد
میروم بهانه دیگری میگیرد.
من از بهانه گرفتنهای دلم خستهام.
بروم یا نروم؟
بهانههای نرفتنش
یک طور
بهانههای رفتنش
طور دیگری
آتشم میزند.
سخن درست و به صدق بگویم:
من دیگر تاب این آتش گرفتنها را ندارم.
دیشب از کربلا آمدم
دلم را گذاشتم کنار حرمت
شلوغ بود
زیر پای زائران گم شد.
دنبالش نگشتم.
من این دل را نمیخواهم
همهاش برای خودت.
#اربعین
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🏴قاسم بن الحسن🏴
من در بارۀ قاسم سؤال دارم
اما همین جا اگر میشود پاسخم را بده
تو هم قبول داری
که هفتاد و دو سرباز بیشتر
در لشگر حسین نبود؟
اهل تاریخ نکند هزار را از کنار هفتاد و دو انداختهاند
نکند هفتاد و دوهزار پا در رکاب حسین بودهاند
و ما خبر نداریم؟
و شاید سی هزارِ آن طرف درست نیست
و شاید آن سوی لشکر حسین
فقط سی نفر بودهاند و این هزار، اضافی است؟
من آخر چطور قبول کنم
که امام زمان
پسر رسول خدا
پسر امیر مؤمنان
پسر فاطمه را
فقط هفتاد و دو نفر همراه شوند
و پسر ابوسفیان
پسر معاویه
پسر هند جگرخوار را
سی هزار نفر؟
تو توانستهای این غربت را
برای خودت هضم کنی
بگو چطور
تا من هم حل کنم
این حیرت گلوگیر را برای خودم.
فعلا میگذارم و میگذرم از این غربت
ولی باز هم باز میگردم به سوی آن
حالا بیا و پرسشهایم را
در بارۀ قاسم جواب بده.
قصۀ شب عاشورا
و «آیا من در میان کشته شدگان هستم» چیست؟
قصّۀ «مرگ در کام تو چگونه است»
و «أحلی من العسل» چیست؟
یک بار ابتدا تا انتها برای من بگو
تا من بچشم
شیرینی عسلی را که قاسم
از نوک شمشیرها چشید.
و کسی میگفت
قاسم، یادگار برادر حسین بود
قاسم برادر زادۀ حسین بود؟
کدام برادر؟
من شنیدهام که به او میگویند قاسم بن الحسن
یعنی قاسم
حضور مجتبای مدینه بود
در کربلای حسین؟
قاسم
امانتی بود در دستان حسین
که وقتی که نگاهش میکرد
حسن زنده میشد برایش
ولی چطور میشود
امانت را به میدان فرستاد
من قصّهای شنیدم امّا
تو بگو درست است یا نه؟
قصّۀ التماس و اشک و غش چیست؟
تو هم شنیدهای؟
راستی قاسم که رفت به میدان
بعدش چه شد؟
کِی برگشت؟
چگونه برگشت؟
یادگار مجتبی
یادگار کربلا هم شد؟
چند سال بعد از عاشورا زنده ماند؟
چرا کسی از قاسمِ پس از عاشورا حرفی نمیزند؟
این که دیگر معلوم است
وقتی نوجوان سیزده ساله به میدان میرود
کسی کاری به او ندارد؟
در رسم کدام قبیله است
که با نوجوان سیزده سالۀ بدون زره بجنگند؟
ولی چرا هر چه میگردم
کسی از احوال قاسمِ پس از عاشورا
چیزی ننوشته؟
جایی دیدم که چیزی از قاسم نوشته بود
اما به گمانم آن قاسم
قاسم دیگری بود
قاسمِ مجتبی نبود
قاسمی که در بارهاش نوشته بودند
به قاسمی میخورد
که مسلمان نباشد
قاسمِ حسن که محو خدا بود!
قصّۀ آن قاسم
به قاسمی میخورد
که جوانی رشید
یا میانسالی پهلوان باشد.
قاسمِ کربلا
سیزده سال که بیشتر نداشت
آن قصّه برای قاسمی بود
که کشته شده باشد
مگر قاسمِ حسین را کسی کشته بود؟
آن قاسم را
روی نی دیده بودند
قاسمی که من میشناسم
آرامگاهش آغوش حسین بود
نه جای دیگری.
#بهانه_بودن
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴 @abbasivaladi
🏴باب الحوائج🏴
کاش می فهمیدیم
معنای باب الحوائج را.
به گمانم اگر تو را باب الحوائج خواندهاند
نه از آن روست
که حاجتت آب بود و به آن نرسیدی
و خدا به پاداش خونی که از تو به زمین ریخته شد
باب حوائج خلائقت کرد، نه!
تو حاجت برآورده شدۀ زمینی
که اگر نبودی
حق در همان کربلا
زیر زمین دفن میشد.
ما تو را برای حاجتهایمان میخواهیم.
کاش خودت حاجتمان میشدی.
کسی اگر تو را بیابد
به درِ حاجتها دست یافته.
از تو که وارد شود
دیگر حاجت برآورده نشدهای نخواهد داشت.
تو اجابت همۀ حاجتهایی علی!
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴 @abbasivaladi
🏴علی اکبر🏴
ای کاش تو باز میکردی
گره این معما را آقا!
چرا حسین وقتی به علی اکبر رسید
وقتی که در آغوشش گرفت
وقتی که صورت به صورتش گذاشت
و وقتی عرق از پیشانی اکبر پاک کرد
جوانان بنی هاشم را صدا زد
که بیایند و اکبر را تا خیمه همراهی کنند؟
چه نیازی بود به آمدن جوانان؟
مگر علی خودش توان راه رفتن نداشت؟...
#بهانه_بودن
#کربلا
#محسن_عباسی_ولدی
🏴 @abbasivaladi