کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
توی قلعه گنج کرمان، بچه های فقیر و ماه ها حموم نرفته ی #کپرنشین رو بغل میکرد، #نوازش میکرد، میبوسید
خاطرات_شهدا 🌷
💠به روایتی از دوستان شهید
⚜رسیدیم #کربلا،رفتیم حرم حضرت عباس ، سینه زنی و #توسل و دعا.راه افتادیم سمت حرم #امام_حسین(ع) اونجا هم به همین شکل، بلکه بیشتر👌
⚜بماند که توی #بین_الحرمین چقدرخوندیم🎤 و سینه زدیم .نرسیده به هتل🏢، باز اومد که حاجی بیا بریم #حرم سیری نداشت❌ واقعا عطشان بود!!
صبح 🌤
ظهر ☀️
شب 🌙
سحر، ول نمی کرد...
⚜مدام میومد که بریم حرم برامون #روضه بخون.گاهی، قبول نمیکردم🚫؛بیشتر از این نمی کشیدم،با بچه ها می رفت و #خودش روضه می خوند.
⚜شب حرم بود، #سحر می رفتیم،می دیدیم باز توی حرم نشسته😳جلوش کم آورده بودم اگه #معرفت نباشه، آدم نمیتونه این طور عرض ارادت کنه🚫
⚜خیلی مهمه در #جوونی این شکلی عاشق باشی 😍گوشه گوشه زندگیش رو #وصل میکرد به اهل بیت و امام حسین ( علیه السلام ).
⚜در خصوص #گریه صبح وشام برای امام حسین (علیه سلام) صحبت می کرد.وقتی آب💧 میخورد یاد امام حسین می افتاد.
⚜واقعا از سلامش احساس می کردم،از روی عادت نمی گه،از #ته_دلـ❤️ سلام میکنه
#یاحسین 😔✋
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani✅
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
💟همیشه برایم مثل یک #استاد بود، از زندگی #شهدا صحبت میکرد. خصوصیات آنان، نحوه زندگی وشهادتشان... ه
⭕️فرازی مهم از وصیت نامه📜 #سربازگمنام امام زمان(عج) #شهید_حسن_عشوری🌷 و ماجرای تشرف به محضر حضرت سید الشهدا
💢می خواهم ماجرایی را برای شما نقل کنم که شنیدن آن #برای_همه مفید است. شبی🌚 در عالم #خواب خود را در مکانی دیدم که پشت دری به حالت انتظار ایستاده ام👤. پس از چند لحظه اجازه ورود به من داده شد✅، من نیز به داخل #اتاق رفتم.
💢ناگهان دیدم #مردی بالباس عربی تمام سیاه و #بی_سر در حالی که خون به لباسش جاریست💔 در برابرم ایستاده👥، در همین لحظه و در عالم خواب در مقابل آن مرد بی سر به زمین #افتادم و هیچ گونه توانایی تکلم و حرکت نداشتم🚫.
💢در همین حین صدایی به گوشم رسید👂 که #چشمانت را باز کن. به زحمت بسیار فقط توانستم چشمانم را باز کنم و به ندا رسید که این مرد بی سر امام مظلومت #حسین_بن_علی (ع) است.
💢پس از چند لحظه که از آن حال خارج شدم دیدم #اباعبدالله با سر مبارک و لباس زیبایی✨ که به تن داشت در سمت راست من و بافاصله ای اندک به روی #منبر نشسته اند و به من خیره شده اند، در حالی که #لبخندی نیز به لب داشتند.
💢در عالم خواب به خود #نهیبی زدم و گفتم که اگر این فرصت را از دست بدهی عمرت سراسر تباه♨️ شده است.با هر مشقت و سختی😣 که بود کشان کشان خود را به #اولین_پله منبر امام حسین(ع)رساندم و پله اول منبر ایشان را به دست گرفتم.
💢وجود نازنین اباعبدالله در حالی که #باتبسم به من نگاه می کرد از من پرسیدند:چه میخواهی⁉️ عرض کردم #مولا_جان فقط می خواهم که #برات_شهادت مرا امضا کنید📝. باهمان لبخندی که بر لبان مبارکشان نقش بسته بود سر مبارک خود را به حالت #رضایت تکان دادند.
#یاحسین(ع)
#اولین_شهید
⇜بعد از ۱۲۰ عملیات موفق
⇜۱۲۰ عملیاتِ سربازان گمنام امام زمان(عج)
⇜بدون تلفات
⇜به دلیل کار زیبای اطلاعاتی
#سربازان_گمنام_امام_زمان
#وزارت_اطلاعات
⭕️به نقل از هم رزم شهید: ↯↯
🌷هنگام ورود به منزل🏚 تروریست ها (در درگیری های اخیر چابهار) به من گفت : #شما نه❌!!! تو #متاهلی من می روم😊.
#رفت_که_رفت...
#شهید_حسن_عشوری
🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani✅
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
🌀حساسیت روی بیت المال🌀 لباس های حاج محسن در طول عملیات والفجر8 خیلی #فرسوده و کهنه شده بود. وضع پوت
🌷پيش از شروع يکي از حملات💥 همه مسئـولين و فرماندهان #لشکر 27 محمد رسول الله (ص) در جلسه ای توجيهی شـرکت داشتنـد👥 #حاج_محمدکوثری فرمانده لشکر پشت به ديگران👤، رو به نقشـه🗺مشغول توضيح #منطقه_عملياتی بود و آنرا شرح می داد.
🌷 #حاج_محسن دين شعاري در رديف اول نشسته بود. يکي از نيروها، يک ليوان آب يخ🚰 را از پشت سر ريخت توي يقه👕 حاج محسن😨. حاجی مثل برق گرفته ها از جا #پريد و آخَش بلنـد شد.
🌷برگشت و به سوی کسی که این کار
را کرده بود، انگشتش را به علامت #تهديد👈 تکان داد. بلافاصله يک ليوان آب يخ❄️ از پارچ ريخت و به #قصـدپاشيـدن، به طرف او نيم خيز شد.
🌷حاج محمد که متوجه سر و صداي #حاج_محسن و خنده هاي بچه ها😄 شـده بود، يک دفعه برگشت و به پشت سرش نگاهي کرد👀 حاج محسن که ليوان #آب_يخ را به عقـب بـرده و آمـاده بود تا آن را به سـر و صورت آن برادر👤 #بپاشـد، با ديـدن حاج محمــد دستپاچه شـد😁 و يک باره ليوان را جلـوي دهانش گرفت و #سرکشيد.
🌷انگار نه انگار که اتفاقي افتاده باشد، گفت : #ياحســين( ع ) با اين کار، صداي انفجـار خنده بچه ها😂 سنگر را پر کرد و #فرمانده لشگر، بي خبر از آنچه گذشته بود، لبخندي زد😄 و براي حاج محسن سري تکان داد.
🌷حاج محسن دين شعاري، #شهید همیشه خندان را بعدها يک #مين_والمري💣 در سردشت آسمانی کرد🕊🌷
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
#شهید_محسن_دین_شعاری🌷
🌹🍃🌹🍃
در کربلای خانطومان از آخرین نفراتی بود که از خط خارج شد، موقع عقب نشینی داشت از خاکریز رد می شد که روی خاکریز یه تیر از پشت خورد و گفت یازهرا(س) و با صورت از بالای خاکریز زمین افتاد؛ تیر خورده بود توی شش و سینه اش و خسخس میکرد و #یاحسین و #یازهرا میگفت...
بهم گفت آب داری؟ گفتم نه،
گفت: پس جیب خشاب رو باز کن داره رو سینهام سنگینی میکنه
جیب خشاب رو باز کردم شروع کرد به شهادتین گفتن، گفتم شیخ مجید من میرم کمک بیارم ببرمت، گفت نمیخواد و لحظاتی بعد شهید شد پیکر مطهرش هم همونجا موند...
قسمتی از وصیت شهید حجت الاسلام مجید سلمانیان
" اگر خواستید نذر کنید فقط گناه نکنید
مثلاً بگید نذر می کنم یه روز گناه نمیکنم هدیه به حضرت #صاحب_الزمان از طرف مجید، یعنی از طرف من این رو انجام بدید..."🌸
شهید مدافع حرم مجید سلمانیان🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ناامیدی گناه کبیره
اول☘ سال را با ذکر مصائب 😭 اباعبدالله علیه السلام شروع کنیم ...
#یاحسین حرارت عشق تو ❤️ خرابات دلم را بهار 💐 میکند
فوق العاده
استاد #رائفی_پور
@abbass_kardani🌹
🍃فکه، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در #دل به یادگار دارد. دلاور مردانی که با #شهادت عاقبت بخیر شدند و خونشان، این روزها، دل هر #زائری را به بازی می گیرد.
🍃در روز ولادت #امام_حسین، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام غلامحسین افشردی ثبت شد اما همه او را با نام #نظامی حسن باقری می شناسند.
🍃فرمانده ای که هدایت عملیات را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت. شناسایی مقر #دشمن را به نیروهایش آموزش داد. همانی که لقب #نخبه دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود..
🍃مثل همان روز سرنوشت ساز، که برای شناسایی مکان عملیات با #مجید_بقایی همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر #یاحسین آسمانی شدند. آسمانی از جنس عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
#شهید_حسن_باقری
🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾
🌸👉@abbass_kardani👈🌸
💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو رو از دست ندید !
#یاحسین