eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
31.6هزار عکس
23.6هزار ویدیو
125 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
توی قلعه گنج کرمان، بچه های فقیر و ماه ها حموم نرفته ی #کپرنشین رو بغل میکرد، #نوازش میکرد، میبوسید
خاطرات_شهدا 🌷 💠به روایتی از دوستان شهید ⚜رسیدیم ،رفتیم حرم حضرت عباس ، سینه زنی و و دعا.راه افتادیم سمت حرم (ع) اونجا هم به همین شکل، بلکه بیشتر👌 ⚜بماند که توی چقدرخوندیم🎤 و سینه زدیم .نرسیده به هتل🏢، باز اومد که حاجی بیا بریم سیری نداشت❌ واقعا عطشان بود!! صبح 🌤 ظهر ☀️ شب 🌙 سحر، ول نمی کرد... ⚜مدام میومد که بریم حرم برامون بخون.گاهی، قبول نمیکردم🚫؛بیشتر از این نمی کشیدم،با بچه ها می رفت و روضه می خوند. ⚜شب حرم بود، می رفتیم،می دیدیم باز توی حرم نشسته😳جلوش کم آورده بودم اگه نباشه، آدم نمیتونه این طور عرض ارادت کنه🚫 ⚜خیلی مهمه در این شکلی عاشق باشی 😍گوشه گوشه زندگیش رو میکرد به اهل بیت و امام حسین ( علیه السلام ). ⚜در خصوص صبح وشام برای امام حسین (علیه سلام) صحبت می کرد.وقتی آب💧 میخورد یاد امام حسین می افتاد. ⚜واقعا از سلامش احساس می کردم،از روی عادت نمی گه،از ❤️ سلام میکنه 😔✋ 🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
💟همیشه برایم مثل یک #استاد بود، از زندگی #شهدا صحبت میکرد. خصوصیات آنان، نحوه زندگی وشهادتشان... ه
⭕️فرازی مهم از وصیت نامه📜 امام زمان(عج) 🌷 و ماجرای تشرف به محضر حضرت سید الشهدا 💢می خواهم ماجرایی را برای شما نقل کنم که شنیدن آن مفید است. شبی🌚 در عالم خود را در مکانی دیدم که پشت دری به حالت انتظار ایستاده ام👤. پس از چند لحظه اجازه ورود به من داده شد✅، من نیز به داخل رفتم. 💢ناگهان دیدم بالباس عربی تمام سیاه و در حالی که خون به لباسش جاریست💔 در برابرم ایستاده👥، در همین لحظه و در عالم خواب در مقابل آن مرد بی سر به زمین و هیچ گونه توانایی تکلم و حرکت نداشتم🚫. 💢در همین حین صدایی به گوشم رسید👂 که را باز کن. به زحمت بسیار فقط توانستم چشمانم را باز کنم و به ندا رسید که این مرد بی سر امام مظلومت (ع) است. 💢پس از چند لحظه که از آن حال خارج شدم دیدم با سر مبارک و لباس زیبایی✨ که به تن داشت در سمت راست من و بافاصله ای اندک به روی نشسته اند و به من خیره شده اند، در حالی که نیز به لب داشتند. 💢در عالم خواب به خود زدم و گفتم که اگر این فرصت را از دست بدهی عمرت سراسر تباه♨️ شده است.با هر مشقت و سختی😣 که بود کشان کشان خود را به منبر امام حسین(ع)رساندم و پله اول منبر ایشان را به دست گرفتم. 💢وجود نازنین اباعبدالله در حالی که به من نگاه می کرد از من پرسیدند:چه میخواهی⁉️ عرض کردم فقط می خواهم که مرا امضا کنید📝. باهمان لبخندی که بر لبان مبارکشان نقش بسته بود سر مبارک خود را به حالت تکان دادند. (ع) ⇜بعد از ۱۲۰ عملیات موفق ⇜۱۲۰ عملیاتِ سربازان گمنام امام زمان(عج) ⇜بدون تلفات ⇜به دلیل کار زیبای اطلاعاتی ⭕️به نقل از هم رزم شهید: ↯↯ 🌷هنگام ورود به منزل🏚 تروریست ها (در درگیری های اخیر چابهار) به من گفت : نه❌!!! تو من می روم😊. ... 🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
🌀حساسیت روی بیت المال🌀 لباس های حاج محسن در طول عملیات والفجر8 خیلی #فرسوده و کهنه شده بود. وضع پوت
🌷پيش از شروع يکي از حملات💥 همه مسئـولين و فرماندهان 27 محمد رسول الله (ص) در جلسه ای توجيهی شـرکت داشتنـد👥 فرمانده لشکر پشت به ديگران👤، رو به نقشـه🗺مشغول توضيح بود و آنرا شرح می داد.  🌷 دين شعاري در رديف اول نشسته بود. يکي از نيروها، يک ليوان آب يخ🚰 را از پشت سر ريخت توي يقه👕 حاج محسن😨. حاجی مثل برق گرفته ها از جا و آخَش بلنـد شد.   🌷برگشت و به سوی کسی که این کار را کرده بود، انگشتش را به علامت 👈 تکان داد. بلافاصله يک ليوان آب يخ❄️ از پارچ ريخت و به ، به طرف او نيم خيز شد.  🌷حاج محمد که متوجه سر و صداي   و خنده هاي بچه ها😄 شـده بود، يک دفعه برگشت و به پشت سرش نگاهي کرد👀 حاج محسن که ليوان را به عقـب بـرده و آمـاده بود تا آن را به سـر و صورت آن برادر👤 ، با ديـدن حاج محمــد دستپاچه شـد😁 و يک باره ليوان را جلـوي دهانش گرفت و . 🌷انگار نه انگار که اتفاقي افتاده باشد، گفت : ( ع ) با اين کار، صداي انفجـار خنده بچه ها😂 سنگر را پر کرد و لشگر، بي خبر از آنچه گذشته بود، لبخندي زد😄 و براي حاج محسن سري تکان داد. 🌷حاج محسن دين شعاري، همیشه خندان را بعدها يک 💣 در سردشت آسمانی کرد🕊🌷 روحش شاد و راهش پر رهرو باد 🌷 🌹🍃🌹🍃
در کربلای خانطومان از آخرین نفراتی بود که از خط خارج شد، موقع عقب نشینی داشت از خاکریز رد می شد که روی خاکریز یه تیر از پشت خورد و گفت یازهرا(س) و با صورت از بالای خاکریز زمین افتاد؛ تیر خورده بود توی شش و سینه اش و خس‌خس می‌کرد و و می‌گفت... بهم گفت آب داری؟ گفتم نه، گفت: پس جیب خشاب رو باز کن داره رو سینه‌ام سنگینی میکنه جیب خشاب رو باز کردم شروع کرد به شهادتین گفتن، گفتم شیخ مجید من میرم کمک بیارم ببرمت، گفت نمی‌خواد و لحظاتی بعد شهید شد پیکر مطهرش هم همونجا موند... قسمتی از وصیت شهید حجت الاسلام مجید سلمانیان " اگر خواستید نذر کنید فقط گناه نکنید مثلاً بگید نذر می کنم یه روز گناه نمی‌کنم هدیه به حضرت از طرف مجید، یعنی از طرف من این رو انجام بدید..."🌸 شهید مدافع‌ حرم مجید سلمانیان🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گناه کبیره اول☘ سال را با ذکر مصائب 😭 اباعبدالله علیه السلام شروع کنیم ... حرارت عشق تو ❤️ خرابات دلم را بهار 💐 میکند فوق العاده استاد @abbass_kardani🌹
🍃فکه، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در به یادگار دارد. دلاور مردانی که با عاقبت بخیر شدند و خونشان، این روزها‌، دل هر را به بازی می گیرد‌. 🍃در روز ولادت ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام غلامحسین افشردی ثبت شد اما همه او را با نام حسن باقری می شناسند. 🍃فرمانده ای که هدایت عملیات را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت. شناسایی مقر را به نیروهایش آموزش داد. همانی که لقب دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود.. 🍃مثل همان روز سرنوشت ساز، که برای شناسایی مکان عملیات با همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر آسمانی شدند. آسمانی از جنس عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود.‌ ✍نویسنده : 🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾 🌸👉@abbass_kardani👈🌸 💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐